بررسي آسيب شناسي فرهنگي فناوري هاي اطلاعاتي وارتباطي با تأكيد بر فرهنگ ايثار و شهادت
دوشنبه, ۰۷ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۱
در اين مقاله تأثيرات اجتماعي و فرهنگي فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي ICT موردبررسي قرار گرفته و تلاش شده تا اثرات اين
فناوريها برفرهنگ ايثار و شهادت با نگاهي آسيب شناسانه با استفاده از روش مطالعۀ كتابخانه اي مورد كاوش قرار گيرد
چكيده:
در اين مقاله تأثيرات اجتماعي و فرهنگي فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي ICT موردبررسي قرار گرفته و تلاش شده تا اثرات اين
فناوريها برفرهنگ ايثار و شهادت با نگاهي آسيب شناسانه با استفاده از روش مطالعۀ كتابخانه اي مورد كاوش قرار گيرد.
ادبيات نظري:
فرهنگ آنگونه كه جامعه شناسان تعريف كرده اند، به نماديني اطلاق مي شود كه تعيين كنندهرفتار است. فرهنگ ايثار و شهادت نيز مجموعه اي از نمادين است كه ايثارگري و ميل به شهادت را در افراد بوجود مي آورد و با نهادينه شدن آن، نگرشها و رفتار افراد را به سمت رفتار ايثارگرانه سوق خواهد داد.
انقلاب اسلامي كه خود ثمره ايثار و شهادت است، موجب تغيير و تحّول در تمامي سطوح جامعه گرديد. با مرور شرايط روزهاي اوليّه انقلاب مي توان جلوه هاي تغيير در رفتار مردم را از جهاد سازندگي و كمك رساني به محرومين جامعه،تا تغيير در الگوي مصرف و مشاركت همگاني درجنگ و تحميلي و دفاع همه جانبه مردم مشاهده كرد.علاوه بر اينكه جنگ و دفاع،تجلي گاه ايثار و از خود گذشتگي بود خود به تقويت و نهادينه شدن اين فرهنگ انجاميدبه گونه اي كه يادآوري جنگ و دفاع هشت ساله همواره مفهوم ايثار و شهادت را به ذهن متبادرمي نمايد. ايجاد تغيير سريع در تمامي جنبه ها ي زندگي،اتخاذ سياست هاي شتابزده اقتصادي،سياسي،فرهنگي و اجتماعي وشروع دوران سازندگي، پيشرفت فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي و تغيير رويكرد قدرت هاي استعمار گر و بخصوص آمريكا، از مقابله مستقيم به مقابله غير مستقيم دربرابر ايران وبسياري ديگر از عواملي شرايطي را به وجود آورد كه فاصله وشكاف ميان شرايط فرهنگي دوران جنگ و پس از آن به عيان ديده مي شود. در اين مقاله تلاش مي شود تا تأثير عواملي همچون پيشرفت فناوري هاي اطلاعاتي وجهاني شدن در اين فرهنگ مورد بررسي قرار گيرد.
بررسي رابطه ميان فناوري و فرهنگ و به خصوص تأثير فناوري هاي ارتباطاتي و جهت اطلاعاتي بر زندگاني انسان عصر حاضر موضوعي است كه ذهن انديشمندان زيادي را به خود مشغول داشته است و نوشته هاي زيادي چه به صورت مقاله، سخنراني و يا كتاب در باره اين تأثيرات وجود دارد وليكن با مراجعه به مراكز علمي داخلي از جمله كتابخانه دانشگاه تربيت مدرس و سازمان اطلاعات و مدارك علمي ايران تا كنون موضوعي با اين عنوان ديده نشده است.همچنين در بررسي اي كه از طريق اينترنت به عمل آمد در اين باره نيز موضوعي مشابه به زبان لاتين مشاهده نشد. با اين وجود به يافته هاي برخي از تحقيقاتي كه با موضوعات مشابه درداخل وخارج به انجام رسيده ومي تواند مورد استفاده قرارگيرد، اشاره مي شود.فريار در تحقيقي در سال 1378با عناون"فرايند صنعتي شدن و ابعاد وآثار اجتماعي آن در بين كارگران صنايع مختلف استان آذربايجان شرقي" باتعداد نمونه 584 نفر نتايج به اين شرح گزارش شده است.روياريي با فناوري هاي پيچيده، در ايجاد و تقويت ذهنيت صنعتي و نوگرايي فردي كارگران تأثير دارد، به موازات بالا رفتن سطح فناوري توليد از گرايش هاي فاميلي و قومي كارگران كاسته شده و بر گرايش هاي ملي و فراملي آنان افزوده مي شود، رضايتمندي شغلي كارگران غيره ماهر بيش از كارگران ماهر ونيمه ماهر است، كارگران مورد بررسي مشاغل فني و صنعتي را نسبت به انواع ديگر مشاغل ترجيح داده ومنزلت بيشتري براي آنان قائل بودند، ميزان تعهد و وجدان كار كارگران صنعتي در مقايسه با كارگران فناوري هاي سنتي بيشتر بوده است، پيچيدگي فناوري هاي صنعتي ميزان تعاملات كارگران را در داخل واحد توليد افزايش مي دهد لكن اين افزايش در مورد تعاملات اجتماعي آنان در خارج از واحد توليد قابل تعميم نيست، كارگران واحدهاي پيشرفته صنعتي،كارخانه ها و كارگران واحدهاي فناوري هاي سنتي در مقايسه با كارگران كارگاه ها به ترتيب براي بسط روابط و همبستگي هاي اجتماعي آماده ترند،ميزان تعاملات اجتماعي كارگران مجتمع هاي صنعتي و شدت تعاملات اجتماعي كارگران شاغل در فناوري هاي سنتي در مقايسه با كارگران كارگاه ها و كارخانه ها بالاتر به نظر مي رسيد.آنچه در باره نتايج ارئه شده در اين تحقيق ميبايست مد نظر قرار گيرد اين است كه برخي نتايج اين تحقيق اند كه مي توان آنرا از نقاط ضعف پژوهش به شمار آورد، عدم بررسي همه جانبه زندگي كارگران و تعميم نايج به طور قطعي در برخي فريضه ها مانند: «ميزان تعهد و وجدان كار كارگران صنعتي در مقايسه با كارگران فناوري هاي سنتي بيشتر بوده است» و نمونه اي ديگري از اين دست از ارزش آن كاسته است؛ حال آنكه روح علمي اقتضا مي كند تا از ارائه نتايج بصورت قطعي اجتناب نموده و صرفاً در همان زمينه و جامعه اي كه تحقيق صورت گرفته است نتايج تعميم يابند. دوران در سال 1381 در تحقيق ديگري تأثير" تجربه فضاي سايبرنتيك برهويت اجتماعي" در سه سطح خانواده،گروه همالان وجامعه به روش شبه آزمايشي مورد بررسي قرار داده است.نمونه اين تحقيق 365 نفر از دانشجويان دانشگاه تهران هستندكه به روش غيره احتمالي سهميه اي انتخاب شده اند.پاسخگويان اين تحقيق براساس داشتن يا نداشتن تجربه استفاده از اينترنت به دو گروه آزمون(180نفر) و شاهد (185نفر)تقسيم شده اند.براساس نتايج اين تحقيق رابطه معنا داري ميان تجربه فضاي سايبرنتيك و هيچ يك از سه سطح هويت اجتماعي(هويت خانوادگي، هويت همالان وهويت ملي) وجودنداشته است.ميناوند در سال 1381 در تحقيق ديگري با عنوا شبكه اينترنت در مقايسه با رسانه هاي سنتي داراي ويژگي هاي منحصر بفردي است" عدم تمركز، سانسورگريزي و تعاملي بودن. محق با عنايت به اين ويژگي ها سه دليل برمي شمرد تا نشان دهد كه اينترنت قابليت انجام مهمترين كاركردهاي حوزه عمومي را دارد.
اولاً دسترسي عمومي به اين شبكه در عمل امري است كه در برخي جوامع تا حد قابل قبولي تحقق يافته است وثانياً اينترنت توانايي خود را در شكل دادن به افكار عمومي شهروندان در حوزه عمومي در موارد متعدد نشان داده است. ثالثاً در جوامعي كه دسترسي به اينترنت تعميم يافته،مردم از طريق سازماندهي جمعي خود به كنشهاي جمعي و مشترك براي تحقق بخشيدن به خواسته هاي سياسي و اجتماعي مي پردازند. با اين وجود،شواهد تجربي فراواني وجود داردكه نشان مي دهد فشار نيروهاي سيستمي ثروت و قدرت براي اعمال كنترل و نظارت بر شبكه ادامه دارد.اينكه شبكه اينترنت تا چه اندازه قابليت هاي خود را براي ايفاي نقش حوزه عمومي فعليت خواهد بخشيد، به ميزان آمادگي وتمايل شهروندان هرجامعه براي كاربرد اين فناوري در جهت تحقق اهداف حوزه عمومي بستگي دارد. اين تحقيق نيز از آنجا كه صرفاً به بررسي نظريات يكي از انديشمندان معاصر(هابرماس) مي پردازد، نمي تواند تمامي ابعاد و زواياي موضوع را به دقت بشكافد. رفيع پور در تحقيق ديگري تغيرات و دگرگوني هايي كه پس از انقلاب درارزشها رخ داده است. وي در اين تحقيق به بررسي (تحليل محتوا) تأثيرات برخي فيلم هاي سينمايي،سريال ها، فيلم هاي ويديويي، روزنامه ها و تبليغات مي پردازد.هدف اين كار نشان دادن تغيير جهت تأثير گذاري وسايل ارتباط جمعي در دوران پس از انقلاب مي باشد."پيكارلي" نيز در تحقيق نشان مي دهد كه كاربد فناوري هاي اطلاعاتيبراي مقاصد جنايي كاملاً رواج يافته است.اين امر حتي در كشورهايي نظير چين هم كه محدوديتهاي فراواني در زمينه اينترنت اعمال مي كند، قابل مشاهده است. اين تحقيق به طوركلي به موضوع جرائم سازمان يافته فراملي مي پردازد كه به كمك فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي به ويژه اينترنت انجام مي شوند. تحقيق ديگري كه شايد بتوان آنرا در زمره يكي از كارهاي كم نظير عصر حاضر به شمارآورد، تحقيقي است كه مانوئل كاستلز استاد جامعه شناس اسپانيايي به انجام رسانده استاو در كتاب سه جلدي خود به بررسي شرايط حاك بر جهان كنوني پرداخته و موضوعات مهمي همچون فرايند انقلاب اطلاعات و تأثير آن بر جنبه هاي مختلف زندگي انسانها را شرح داده است.وي توضيح مي دهد كه پارادايم جديد اجتماعي شكل گرفته است واين تغيير عصر حاضر را مي توان به عنوان گذر از فناوري هاي عمدتاً مبتني بر دروندادهاي ارزان انرژي فناوري به طور عمده متكي به درونداده هاي ارزان اطلاعاتي كه از پيشرفت حاصل از فناوري ميكروالكترونيك و مخابرات بدست آمده است در نظر گرفت. ويژگي هاي اين تغييرات كه شالودۀ جامعه اطلاعاتي را تشكيل مي دهند، عبارتند از: برخلاف فناوري هاي پيشين كه تنها اطلاعات برروي فناوري عمل مي كند، اطلاعات مادۀ خام آن است.به عبارتي فناوري هايي هستند كه روي اطلاعات عمل مي كنند. دومين ويژگي به فراگير بودن تأثيرات فناوري هاي جديداشاره دارد.از آنجا كه اطلاعات بخش لاينفك تمامي فعاليتهاي بشري است،همۀ فرايندهاي حيات فردي و جمعي ما مستقيماً توسط رسانه فناوري جديد شكل داده مي شوند(گرچه يقيناً توسط آن تعيين نمي شود). سومين ويژگي به منطق شبكه سازي هر سيستم يا مجموعه روابطي اشاره داردكه از اين فناوري هاي جديد اطلاعات استفاده مي كنند. ...اين پيكر بندي توپو لوژيك يعني شبكه، اكنون مي تواند با استفاده از فناوري هاي اطلاعات كه به تازگي در دسترس قرار گرفته، در همۀ انواع فرايندها و سازمانها تحقق عيني پيدا كند. بدون اين فناوري ها محقق ساختن منطق شبكه سازي بسيار دست و پاگير خواهد بود.ويژگي چهارم كه به ويژگي پنج اين انقلاب همگرايي فزايندۀ فناوري هاي خاص در درون يك سيستم بسيار منسجم است كه در آن، مسيرهاي تكنولوژيك قديمي و جداگانه غير قابل تشخيص مي شوند.(كاستلز1380-92-94). در خصوص تأثيراتي كه فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي بر اجزاي جامعه دارند، همانگونه كه در ويژگي دوم تغييرات پاراديم ذكر گرديده، تمامي اجزاي جامعه تحت تأثير اين فناوري ها قرار خواهد گرفت.كاستلز در جاي ديگر مي نويسد:در خصوص تأثيرات اجتماعي فناوري اطلاعات« فرضيه من اينست كه ميزان تأثير آنها تابعي است از توان انتشاراطلاعات در سراسر ساختار اجتماعي.(كاستلز1380،97)كاستلز در اين اثر سعي نموده بخشهاي مختلف جامعه را درخصوص تأثيراتي كه انقلاب فناوري هاي اطلاعاتي وارتباطاتي داشته اند،مورد بررسي موشكافانه قراردهد.از جمله موضوعات بررسي شده مي توان به بحث تجارت جهاني، اشتغال، جهاني شدن، تأثير بر ساختار وكاركرد شهرها و آينده آنها، جنگ، مرگ ومير، زمان، هويت، ملت ودولت، محيط زيست، خانواده و جنسيت، فمينيسم، دموكراسي و...اشاره كرد. يكي از كساني كه توانست با انتشار چند كتاب طي چند دهه شهرت فراواني كسب نمايد، الوين تافلر است.كتاب «موج سوم» وي از سال 1980 به مدت دوسال در ليست پرفروشترين كتابهاي جهان قرار گرفت.او در اين كتاب، پيشرفت جوامع بشري را به سه مرحله (سه موج) تقسيم مي كند.موج اول كه كشاوزري را در سراسر جهان نشر داد، موجب اقامت دائمي انسان در روستاها شد بطوريكه انسان آن زمان تمام عمر خود را د ر محدوده اي به شعاع چند كيلومتر از محل تولد خود بسر مي آورد.كشاورزي موجوديتي ساكن و از نظر مكاني متمركز به وجود آورد و احساسات محلي را بشدت تقويت كردكه حاصل آن روحيه روستايي بود.تمدن موج دوم بالعكس جمعيتهاي عظيمي را در شهرهاي بزرگ متراكم ساخت و بعلت نياز به برآوردن منابع از راه هاي دور و توزيع كالا به نقاط دوردست، مردماني پرتحرك به بار آورد. فرهنگي كه به وجودآورد از نظر مكاني گسترده و به جاي روستا- كانوني، شهريا كشور- كانوني بود. موج سوم تجربۀ ما را از فضا نه از طريق تمركز جمعيت بلكه پخش جمعيت دگرگون مي كند. در حاليكه هنوز ميليون ها نفر در كشورها ي پيشرفته شاهد جريان عكس آن هستيم. توكيو، لندن، زوريخ و گلاسكو جمعيت خود را از دست مي دهند، در حاليكه شهرهاي متوسط يا كوچكتر بر جمعيتشان افزوده مي شود.(تافلر:1372-215). تافلر در توصيف موج سوم و تغييراتي كه پي مي آورد مي نويسد: يك بمب اطلاعاتي در ميان ما منفجر شده است و تركشهايي از تصاوير بر سر وروي ما باريدن گرفته كه با ضربات خود ادراك و رفتارمان را در زندگي خصوصي از بنياد دگرگو ساخته است.در انتقال از سپهر اطلاعاتي موج دوم به موج سوم، روح و روانمان نيز دگرگون مي شود.(تافلر1372-215)."اين كتاب بيشتر از آنكه يك تحقيق ميداني يا حتي كتابخانه اي باشد، شامل حدسهايي در باره وقايع آينده است كه در آن به منابع مختلف آماري و علمي نيز استناد مي نمايد.آينده اي كه اينك در آن قرار داريم برخي از اين آينده نگري ها به وقوع پيوسته يا در حال وقوع اند. اريك فروم نيز از جمله كساني است كه به مباحث تأثيرات فناوري ها بر رفتار و تفكر انسانها پرداخته است. نگاه انتقادي وي به روشهاي تبليغات در رسانه تلوزيون در كتاب "داشتن يا بودن"اينگونه بيان شده است":روش هاي شستشوي مغزي خطرناك است.زيرا نه تنها ما را وادار به خريد اشيايي مي كند كه نه نياز داريم و نه خواهان آن هستيم، بلكه ما را به انتخاب نمايندگاني رهنمون مي شودكه اگر كنترل و اختيار فكر و انديشه خود را داشتيم نه بدانها نياز داشتيم و نه آنان را مي خواستيم . ما تسلط كامل به فكر و مغز خود نداريم. زيرا در تبليغات از روش تخدير ذهن استفاده مي كنند. ما تسلط كامل به به فكر و مغز خود را نداريم. زيرا در تبليغات از روش تخدير ذهن استفاده مي كنند. براي مقابله با اين خطر فزاينده بايد از هر نوع تبليغ مخدر براي كالا و امور سياسي جلوگيري كنيم."(تافلر:1362- 156) فروم در باره تأثيرات منفي و تبليغات بر سلامت روان و فكر بر اين باور است كه" روشهاي تخدير در آگهي ها و تبليغات سياسي خطري جدي براي سلامت روان است.بخصوص براي تفكر انتقادي و استقلال عاطفي...رگبار وسوسه ها درآگهي،بخصوص تبليغات تجارتي در تلوزيون، مردم را دچار نوعي حماقت مي كند.اين يورش به شعور وحس واقع گرايي سبب اغواي فرد در هر زمان و مكان مي شود.(تافلر1362- 257).
نكات قابل توجه فراواني در مطالعات پيشين ذكر شده است ومي تواند مورد توجه قرار گيرد. اولين نكته اي كه مي توان ذكر كرد اين است به قول گي روشه اگر بپذيريم انقلاب فناوري جوامع روستايي را دگرگون كرده وفرهنگ سنتي را از هم پاشيده و را توسعه اقتصادي، اجتماعي و سياسي را براي ديگر كشورها گشوده است و بايد به اين نكته برسيم كه اين رسانه ها تحت تأثير جدي فشارهاي سيستمي قدرت و ثروت براي كنترل آنها قرار دارد، ولازم است با دقت و وسواس بيشتري به آنها بپردازيم و به ياد داشته باشيم بيشترين فراواني اين رسانه ها از غرب بوده و توسط آنها تغذيه، جهت گيري و حمايت مي شود. محتواي اين رسانه ها نيز نه تنها همسويي با ارزشهاي ايثار و شهادت ندارند بلكه مروج مبتذل و سطحي غرب هستند كه هيچ گونه وجه اشتراكي با فرهنگ ايثار و شهادت ندارند.به قول آلبرتز هيچ كاري به اندازه صنعت پورونوگرافي از اينترنت سود نبرده است.در اين صورت بايد بدانيم كه اين رسانه ها با پشتوانه هاي عظيم مالي و فكري مورد حمايت قرار مي گيرند ومروجين فرهنگ ايثار وشهادت نيز بايد نسبت به ترويج اين فرهنگ با همين ابزار و فضا اهتمام بيشتري داشته باشند.
جهاني شدن تهاجم فرهنگي و نقش نظام سرمايه داري
گسترش روز افزون فناوري هاي ارتباطي و اطلاع رساني و دستيابي آسان با وجود شبكه هاي ماهواره اينترنت و فراگير شدن استفاده از آن ها با هجوم انبوهي از اطلاعات، تمامي افراد را در هر سن، جنس، مليت وفرهنگ و با هر خواسته و در هر موقعيتي از شبانه روز هدف قرار داده اند.
انقلاب اطلاعات كه در سال 1970م، در دره سيليكن در كاليفرنيا آغاز شد،با سرعت و شتابي كه در طول تاريخ سابقه نداشته است، سپهرهاي طبيعي و فرهنگي و معنوي آدمي را در سراسر سياره و در همه ابعاد در تعرض تحولات بنيادين قرار داده است. فناوري ارتباطات و اطلاعات، امكان ظهور جامعه اي شبكه اي را فراهم آورده كه افراد و جوامع را در درون قالبهاي تازه، هويت هاي تازه مي بخشد وتعاريف تازه اي از انسان عرضه مي دهد. در عين حال اين شبكه تحت تاثير ديناميسم داخلي دستخوش تغييرات دايمي و در نتيجه ايجاد الگوهاي جديد زيست و حيات در نقاط مختلف است. اين فناوري ها نقش خانواده، مدرسه و حكومتها را در اجتماعي شدن و جهت دهي يه اميال و افكار انسانها كمرنگ نموده، با فشرده نمودن زمان وفاصله، دامنه ارتباط انسانها را در يك گستره جهاني وسعت بخشيده است وتغييرات اساسي را در نحوۀ زندگي، آداب و رسوم، ارزشها و نگرشها وبطور كلي هويت افراد به وجود آورده كه قابل تأمل بوده و لازم است از تمامي جوانب مورد بررسي و موشكافي قرار گرفته تا ضمن جلوگيري از اثرات مخرب آن بتوان از فرصتهاي ايجاد شده استفاده مناسب نمود.
هويت فرهنگي نيز كه حاصل انباشت تجارب نسلهاي گذشته مردم ساكن يك ناحيه بوده و مردم با آن سلسله ارزشها و آداب و رسوم خو گرفته و به آ ها عشق مي ورزند، با تأثيراتي كه جهاني شدن بر هويت فرهنگي افراد و جوامع مي گذارد، به تدريج شاهد حل شدن اين فرهنگ ها در فرهنگ غالب كه همان فرهنگ مصرف زده و سود محور آمريكايي بر محمل رسانه هاي ارتباطاتي و اطلاعاتي درحال فراگير شدن است، خواهيم بود. و مي بايست تدابير لازم در اين خصوص اتخاذ گردد. از آنجا كه جهاني شدن يك پديده پيچيده و چند بعدي است، انديشمندان رشته هاي مختلف علمي به فراخور زاويه ديد و مباحث مورد نظر در آن رشته به ارائه تعاريف مختلفي از اين پديده پرداخته اند.«پل سوئيزي»معتقد است كه:«جهاني شدن يك وضعيت يا يك پديدۀ(نوظهور) نيست، بلكه يك روند است كه براي مدتي بسيار طولاني جريان داشته است...سرمايه داري در ژرف ترين كنه و ذات خود، چه از لحاظ دروني و چه از جهت بيروني يك نظام گسترش يابنده است.هنگامي كه اين نظام ريشه دوانيد، هم رشد مي كند و هم به اطراف خود گسترش و تسّري مي يابد».در مقابل اين دسته، برخي از متفكران، جهاني شدن را به مثابه يك پروژه يا برنامه طراحي شده توسط كشورهاي ثروتمند و توسعه يافته تلقي مي كنند. چنانكه«سيزجي. هام لينك» نظر منتقدان جهاني شدن را اينچنين شرح مي دهد:« مسأله جهاني شدن يك برنامۀ سياسي نئو ليبرال است كه ابتدا منافع بازيگران قدرتمند را افزايش مي دهد. ميليونها كشاورز، مهاجر، جوانان، زنان و كارگران شهري كه زندگي بسيار فقيرانه اي دارند، از پيامدهاي منفي جهاني شدن آسيب مي بينند. آن ها در اقتصاد جديد جهاني ناديده گرفته شده وبه حاشيه رانده مي شوند».
«مالكوم واترز»، جهاني شدن را چنين تعريف مي كند:«فرايندي اجتماعي كه در آن قيد و بندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است، از بين مي رود و مردم به طور فزاينده از كاهش اين قيد و بندها آگاه مي شوند».در باره مفهوم جهاني شدن«جيمز روزه نا»،نظريه پرداز مكتب واقع گرايي در روابط بين المللي، معتقد است كه«جهاني شدن، فرايندي است كه در وراي مرزهاي ملي گسترش يافته وافراد، گروهها، نهادها وسازمان ها را به انجام رفتارهاي يكسان، يا شركت در فرايندها، سازمان ها يا نظام هاي فراگير ومنسجم وا مي دارد.
ويژگي ها و اثرات جهاني شدن
با عنايت به تعاريف جهاني شدن، مي توان گفت كه اين فرايند آثار و تبعات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فراواني در پي دارد كه اهم آن ها عبارتند از: از بين رفتن مفهوم پيشين زمان، مكان، فاصله و مرزهاي جغرافيايي سياسي و در نتيجه دگرگوني عميق در روابط اجتماعي، تحديد و تهديد حاكميت«دولت- ملتها» گسترش حقوق بشر و دموكراسي در سراسر جهان، پيدايش شهرهاي جهاني مفاهيم جامعه مدني جهاني و شهروند جهاني، پيدايش نابرابريهاي اجتماعي در درون طبقات مختلف جامعه، گسترش تروريسم در سطح جهان، اشاعه ارزش هاي ليبرالي در سطح جهان و ايجاد بحران هويت در كشورهاي جنوب كه شكاف نسلها و بيگانگي اجتماعي جوانان با ارزش هاي فرهنگي خويش از جمله پيامدهاي آن است،تسهيل حركت سرمايه و نيروي كار بر فراز مرزهاي بين المللي،«مهاجرت پنهان"نيروي انساني متخصص از طريق فناوري هاي نوين ارتباطي نظير شبكه هاي تلوزيوني ماهواره اي و شبكه جهاني اينترنت،مهاجرت و فرار نيروهاي انساني متخصص در «فناوري برتر»از كشورهاي جنوب به قطب هاي فناوري كشورهاي شمال مانند«درۀ سيليكون» در كاليفرنيا.هركدام از اين تأثيرات علاوه بر اينكه اثرات متفاوتي را با توجه به شرايط فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي وسياسي كشورها بر جاي مي گذارد،در روابط ميان كشورها و فرهنگ ها نيز تأثيرات عميقي به وجود مي آورد و به ايجاد و افزايش شكاف ميان كشورهاي برخوردار و غير برخوردار مي انجامد. بنابراين موارد ذكر شده مي توان گفت جهاني شدن كه به تعبير روشنتر جهاني شدن نظام سرمايه داري است،در پي ايجاد وگسترش روحيه سرمايه داري است. واگر بپذيريم كه روح نظام سرمايه داري دستيابي به حداكثر سود است، و در اين فرايند فردگرايي و منافع فردي ترويج مي گردد،درآن صورت به درجه اختلاف اين فرهنگ با فرهنگ ايثار و شهادت كه در پي دروني نمودن از خودگذشتگي است، پي برد.هرچند جهاني شدن منافع ونتايج مثبت فراواني نيز دارد، ليكن برخورد با اين پديده نياز به هوشياري و آمادگي دارد، جلوگيري كرد، بلكه با ميراث فرهنگي غني اي كه در اختيار داريم بتوانيم با نيازهاي فرهنگي ساير جوامع نيز پاسخي شايسته ارائه كنيم.
پيشرفتهاي فناوري و آسيبهاي فرهنگي
فناوري و تأخير فرهنگي(Cultural Lag)
كشورهايي كه به بلوك غرب مشهورند در يك فرهنگ ديالكتيكي به اين دليل كه همزمان با تغييرات فناوري در بعد مادي(بخش عيني)، توانسته اند بخش نامادي(ذهني) آن را نيز همزمان و يا با تأخيري اندك ايجاد نمايند و به اصطلاح فرهنگ سازي كنند، اثرات مخرب كمتري را متحمل شده اند و شايد بهتر است گفته شود متناسب با نيازهاي فرهنگي خود دست به اختراع و ابداع زده اند و چون سوداي جهانگيري نيز داشته اند، اين مصنوعات را با قابليت استفاده مردم ديگركشورها توليد كرده و صادر مي نمايند. به عنوان مثال شركت مايكروسافت نرم افزارهاي توليدي خود را براي فروش بيشتر و به انحصار در آوردن بازار، آن ها را با قابليت كاربرد به زبان هاي محلي متعدد مجهز نموده است.(مصداق جهاني انديشيدن و محله اي عمل كردن). ورود اين فناوري ها به كشورهاي وارد كنندۀ آن به دليل عدم تطابق ميان عين و ذهن باعث بروز مشكلاتي گرديده است زيرا در اين گونه جوامع پيش از به وجود آمدن نياز، اين گونه فناوري ها و روشها وارد شده به دليل ورود شتابان فناوري ها، فرصت كافي براي بازتوليد فرهنگ بومي خود را نداشته و به همين دليل دچار تأخير فرهنگي شده اند. لازم به ذكر است كه اين پديده در تمامي جوامع رخ مي دهد. با اين تفاوت كه در كشورهاي توليد كننده فناوري ها اين فاصله كمتر است. در نتيجه پيشگيري و يا حل بموقع آن امكان بيشتري دارد.
كشورهاي پيشرفته صنعتي و كشورهاي عقب مانده(نگهداشته شده) به لحاظ تفاوتي كه ميان آن ها از لحاظ نحوه رشد و برخورد با فناوري ها دارند بدين صورت است كه:
در كشورهاي صاحب فناوري نيازهاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي منجر به پيدايش فناوري مي شود ولي در كشورهاي وارد كننده فناوري: ورود فناوري پيدايش نيازهاي جديد و تحت الشعاع قرار دادن فرهنگ بومي به دليل عدم تناسب (همخواني) زمينه هاي فرهنگي و ورود فناوري ها را در پي خواهد داشت.
به عبارت روشنتر در كشورهاي پيشرفته صنعت هم پاي فرهنگ رشد كرده و در كشورهاي ديگر فرهنگ بومي، خصايص فرهنگي كشورها ي صنعتي را به خود گرفته است. پديده تأخير فرهنگي در ارتياط مستقيم با هويت فرهنگي جوامع قرار دارد يعني بيشترين اثر اين پديده در هويت فرهنگي جوامع نمودار خواهد شد و به گسست فرهنگي مي انجاميد.
گسست فرهنگي نيز از جمله مباحثي است كه در اين زمينه تبيين كننده شرايطي است كه باعث مي شود انتقال فكر و تجربه از گذشته به حال وآينده دچار مشكل شود. چنين بريدگي مانع انتقال ميراث ملي،سنن وآداب و رسوم نيك گذشتگان به نسل بعد مي شود بگونه اي كه نسل امروز ممكن است تصور كند كه هيچ وقت چيزي براي گفتن نداشته و بايد از صفر شروع كند.تكرار اين از صفر شروع كردنها خود بحران هاي فردي و اجتماعي را دامن مي زند وعدم تعادلها را استمرارمي بخشد.
نادر نقشينه در مقاله اي با عنوان وجه تيره حركت به سوي جامعه اطلاعاتي در اين رابطه مي نويسد:" غوطه وري مهار نشد در فضاي سيبر نتيكي و قرار گرفتن در معرض آن، در بهترين حالت نيز اقدامي مخاطره آميز خواهد بود.قطعا همۀ جوامع از انقلاب اطلاعاتي سود نخواهد برد؛ برخي از اين جوامع ممكن است به دليل فقدان زير ساختار و حفاظ هاي نامناسب حتي زيان ببينند
همان گونه كه قبلاًگفته شد؛ رشد سريع فناوري ها، تغييرات وسيعي را در بخشهاي مختلف زندگي اجتماعي بوجود آورده است.اين تغييرات از محيط منزل، تفريحات، آموزش ودرمان و تابسياري زمينه هاي كلان جهاني مانند تجارت، حقوق بشر، امنيت ملي و...در حال گسترش است. اين تحولات سريع در ابزارها و شيوه ها ي زندگي و مصنوعات، تأثيرات متفاوتي را بر فرهنگ ملتها بر جاي نهاده است.
به تعبير گي روشه" فناوري به عنوان يكي از عوامل عمده تغير در كنار عواملي چون جمعيت، محيط جغرافيايي، نژاد، ساخت اجتماعي و اقتصادي وضع آگاهي و شعور و اعتقاد ديني همواره مورد توجه انديشمندان بوده است. انقلاب فناوري جرياني است كه به نظر«گي روشه» از حدود دو قرن پيش تا كنون، تغيرات عميقي در جامعه و در دنيا به وجود آورده است. جريان اين انقلاب جوامع روستايي را دگرگون، فرهنگ هاي سنتي را از هم پاشيده و راه توسعه اقتصادي، اجتماعي وسياسي را براي ديگر كشورها گشوده است." سازمان هاي جنايي،پيشرفت هاي فناوري اي اطلاعاتي را مغتنم مي شمارند و دائماً در جستجوي روش هاي نويني هستند تا بدين وسيله، منافع خود را به حداكثر و هزينه ها را به حداقل برسانند.در واقع؛ فناوري هاي اطلاعاتي، بويژه رايانه ها و شبكه هاي ديجيتالي پيشرفته، براي اهداف سازمان هاي جنايي يك اهرم اعمال فشار بوده اند. مثال شاخص استفاده از شبكه جهاني وب براي آگاهي يافتناز دستور العمل هاي توليد مواد مخدراست.« مواد مخدر ساخته شده " همچون«استاسي» باعث شده كه براي عرضه مواد مخدر،سايت هاي اينترنتي مرتبط با مواد شيميايي رواج يابند. درواقع، شبكه جهاني وب به يك رسانۀ عالي تبديل شده است كه از طريق آن مقدار زيادي مواد مخدر به دست مصرف كنندگان مي رسد. بويژه آن هايي كه در جستجوي اين هستند تا مواد مخدر ساخته شده را خريداري كنند.در واقع، شبكه جهاني وب، براي دست يافتن تعداد زيادي از مصرف كنندگان مواد مخدرمخصوصاً آنهايي كه در جستجوي اين هستند تا مواد مخدر ساخته شده را خريداري كنند.درواقع، شبكه جهاني وب، براي دست يافتن تعداد زيادي از مصرف كنندگان مواد مخدر مخصوصاً آن هايي كه متكي به خريد داروهاي ساخته شده هستند، به رسانه كاملي تبديل شده است. يك نمونه ديگر، گسترش فعاليتهاي سازمان يافته جنايي از طريق سوء استفاده از فناوري هاي اطلاعاتي انگيزه هاي زيادي براي اين تجارت ايجاد كرده است.هيچ كار ديگري به اندازه صنعت پورنو گرافي از اينترنت سود نبرده است، زيرا اينترنت براي تجارت پورنو گرافي زمينه بسيار مناسبي است. بسياري از حلقه هاي پورنوگرافي كودكان مخفي بوده و با و با سوء استفاده از شبكه هاي ديجيتالي مي توانند به راحتي از چنگ قانون فرار كنند.اگر چه، جرايم سازمان يافته سنتي، عمدتاً در پي بدست آوردن رضايت خاطر بودند، اما جرايم شبكه هاي فراملي در پي سود اندوزي هستند. اين گروهها، با استفاده از اينترنت در حال پيشرفت هستند.اين گروهها،با استفاده از اينترنت در حال پيشرفت هستند؛ اعضاي اين گروهها تصاوير و تجارب خود را با يكديگر مبادله كرده، در برخي از موارد، كاربرد ارتباطات اينترنت منجر به وسوسۀ كودكان براي ملاقات هاي شخصي مي شود.
پيشرفت فناوري،آسيبهاي فرهنگي و سياستهاي استعماري
از آنجا كه،پيشرفت علم و فناوري در كشورهاي اروپايي از قرن شانزدهم به اين طرف از رشد فزايندي برخوردار شده بود، برخي از اين كشورها،مانند انگلستان، فرانسه، هلند و بلژيك با صدور فناوري خود(بويژه استعمارگران انگليسي)، به كشورهاي صاحب انرژي و صاحب نيروي انساني ارزان قيمت(ازجمله كشور ايران) توانستند سيستم فرهنگي و سياسي خود در ميان افكار و انديشه قشر تحصيل كرده و با سواد، رسوخ و رونق دهند. هنوز هم در اكثر كشورهاي آفريقايي، ساكنان آن ها به زبان هاي فرانسوي و انگليسي نه تنها صحبت مي كنند، بلكه اين زبان ها جزوزبان هاي رسمي شناخته شده اند. در كشور ما، ارتباط علمي و فرهنگي در طول قرن بيستم نسبت به قرنهاي گذشته از رشدو گسترش قابل توجهي برخوردار شد.(لازم به توضيح است كه ايجاد امكانات مناسب در برقراري و تحكيم پايه هاي علمي،پژوهشي و فرهنگي بين ملت ها از اساسي ترين و زير ساختارهاي مهم در توسعه پايدار به شمار مي رود و امروزه هيچ كشوري بدون برقراري اين نوع روابط،قادر به ادامه حيات نيست).اما،از آنجا كه كشورهاي استعمارگر براي توسعه اقتصادي، صنعتي و توليدي خود، نياز به تأمين انرژي ارزان قيمت داشتند و هنوز هم،هدفشان برقراري ارتباط با كشورهاي صاحب انرژي، در اساس، به خاطر دسترسي و بهره برداري از منايع انرژي زا مي باشد.لازمه دسترسي به اين منابع گذر از موانع (غالباً فرهنگي) است كه در كشورهاي برخوردار از منابع وجود دارد و كشورهاي استعمارگر براي گذر از اين موانع، برنامه هاي متنوع سياسي را تدارك مي بينند. رفتارهاي يكصد سال گذشته كشورهايي مانند انگليس آمريكا با كشورايران و عكس العمل هاي مختلف در برابر آن توطئه ها مي تواند به عنوان نمونه هايي از اين موارد آورده شود.
غربيان ابتدا با بهره گيري از قدرت نظامي برتر خود كه آن را نيز مديون تحولات فكري و فناوري خود بودند، اوضاع و احوال" استعمار كلاسيك" را بر اكثر قريب به اتفاق مناطق جهان حاكم ساختند و در مقطع بعدي با استفاده از برتري اقتصادي خويش"امپرياليسم نو" را پديد آوردند و امروزه نيز با بهره گيري از فناوري ارتباطات، نفوذ و سلطۀ خود را به نحوي ديگر استحكام مي بخشند كه در ادبيات و مكتوبات انقلاب اسلامي از اين پديده به "تهاجم فرهنگي" تعبير مي شود.
در مقابل چنين تهاجم همه جانبۀ سياسي/ نظامي، اقتصادي/ فناوري/فكري و فرهنگي غرب، جوامع مسلمان و از جمله جامعۀ ايراني واكنشهاي متعدد و متضادي را به نمايش گذاشتند. به گفته" ريچارد كاتم" در مقابل آنهايي كه به مسأله نوفذ غرب اهميت مي دادند سه راه حل وجود داشت تا به مبارزه طلبي غرب پاسخ دهند.
آن ها مي توانستند بدون قيد و شرط تسليم شوند و فرهنگ غربي را با همان سرعتي كه مي توانست جذب شود قبول كنند؛ مي توانستند با غرب در تمام جلوه هايش بجنگند ومي توانستند به يك موقعيت دفاعي تر عقب نشيني نمايند. در واقع هر يك از اين سه راه حل در ايران هواداران خود را داشت.
جريانات و حوادث مورد اشاره و نفوذ فرهنگ و تمدن غرب، منازعاتي را در درون جامعۀ ايراني اواخر دورۀ قاجاري و عصر مشروطيت پديد آورد كه از آن به " بحران هويت ايرانيان" تعبير مي شود. اين بحران در ايران از دورۀ قاجار بتدريج شكل گرفت، در انقلاب مشرو.طۀ ايران تجلي عيني و عملي پيدا كرد؛ در دورۀ رضا شاه با پيروزي غير مذهبي ها ادامه يافت و در نهايت در حوادث انقلاب اسلامي ايران به شكل تعارض ميان گروههاي مذهبي، سنتي و محافظه كار از طرف ديگر جلوه نمود كه در نهايت با غلبه طيف سنتي- مذهبي همراه شد.
بنابراين جامعۀ ايراني در مقطع عصر جديد تحت نفوذ و تأثير فرهنگ و تمدن بيگانه از سنت خويش فاصله گرفت و دچار بحران هويت شد، ولي انديشه وران،متفكران و نخبگان ايراني هيچ گاه اين موضوع زا به صورت آگاهانه، قاطع و جدي به بحث و بررسي نكشيدند و از اين رو منافع، مصالح و استراتژي ملي و سرانجام هويت ملي نيز به روشني تبيين و توجيه نشد. بنابراين وفاق و اجماع نظر كلي در مورد چنين مفاهيم اصلي به وجود نيامد و منافع، مصالح و استراتژي ملي در كش و قوسهاي متعدد ميان طيف تجدد طلب از يك طرف و طيف سنتي و مذهبي از طرف ديگر يله و رها شد كه اين امر خود، توسعه و ترقي ايران را با دشواريهاي بي شماري روبرو ساخته و مي سازد.
اينترنت، چت و آسيبهاي فرهنگي ناشي از آن
شبكه اينترنت همانند يك محل مجازي ملاقات عمومي شهروندان جهان است، يك نقطه تلاقي عمومي است كه در آن ميليون ها نفر با هم در رابطه قرار مي گيرند و سازمان عظيمي را تشكيل مي دهند. اينترنت به افارد اجازه مي دهد طيف وسيعي از كارها را انجام دهند و افارد با استفاده از پست الكترونيك يا چت، با افارد ديگري كه در نقاط دور دست قرار دارند، ارتباط برقرار كنند و اين امكان را پيدامي كنند تا روزانه ديدار مجدد داشته باشند. برخي در وب، به بازي هاي اينترنتي مي پردازند تا از اين طريق سرگرم شوند يا وقت بگذرانند. برخي ديگر به جست و جو وكسب اطلاعات مي پردازند.برخي نيز براي دريافت خبرهاي هواشناسي، اخبار جالب و شنيدني، اخبار و رويدادهاي ملي يا بين المللي، اطلاعات تجاري و اخبار سياسي به سراغ رسانه هاي آن لاين مي روند.قاعده كلي حاكم بر اينترنت استفاده از اطلاعات به گونه اي آزاد است. ابعاد كاربري اينترنت به دو صورت است: مي تواند به عنوان تكنولوژي ميانجبي ميان فردي ، براي پيوندها و روابط اجتماعي، حل مشكلات، ادامه ارتباط و اقناع و تبليغ مورد استفاده قرار بگيرد.
2-مي تواند به عنوان وسيله ارتباط جمعي، براي مقاصد اطلاعاتي و فراغت مورد استفاده قرار بگيرد.
گمنامي افراد، سرعت ارتباطات و سيال بودن دراين فضاي مجازي است اين امر پيامدهايchat room از ويژگيهاي مهم فضاي گسترده اي را در روابط جنسيتي و الگوهاي ارتباطي و دوست يابي جوانان برجاي مي گذارد.وجود اين شرايط فضاي آزاد كننده اي را براي دسته اي از جوانان پديده آورده و مرزبندي هاي رايج جنسيتي و اجتماعي را در فرهنگ جوانان كمرنگ نموده ومي نمايد. ارتباطات اينترنتيدر محيط هاي چت، ضمن آنكه تقويت كنندۀ روابط غيره وابسته به زمان و مكان گرديده است، به محلي براي جستجووارضاي كنجكاوي هاي جوانان نيز تبديل شده است.علاوه بر اين،فضاي مجازي و ديجيتال اينترنت صورت هاي جديد، مشاركت هاي اظهاري و عاطفي را جايگزين صورت هاي متداول مشاركت سياسي و اجتماعي در عرصه هاي «حقيقي» جامعه ساخته است.استدلال بر اين است كه سرگرمي هاي مجازي اينترنتي عموماً تقليل سرمايه اجتماعي، انزوا و بريدگي از مشاركت هاي ) كه امكانchat roomمحسوس و عيني تغيير روابط از اجتماعات و گروه هاي آشنا به اجتماعات شبكه اي مي انجامد.در اين فضا(
برقراري ارتباط نوشتاري، صوتي و تصويري همزمان را براي كاربران بوجودآورده است، افراد با انگيزه هاي مختلفي وارده شده و با ديگران ارتباط برقرار مي كنند. بنا به گزارش وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات در ايران از هر هزار نفر 72 نفر به اينترنت دسترسي دارد.در بين اينها جوانان و نوجوانان زيادي علاقه مند ورود به اين اتاقها شده اند و خواسته هاي خود را جستجو مي كنند. بر اساس تحقيقي كه توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده هفت ميليون نفر كابرفعال اينترنت دركشور وجود دارد كه اين ميزان 2 برابر تيراژ مجموع مطبوعات كشور، كتاب ها و ساير گزارش ها ي منتشر شده مي باشد. بر اساس يافته هاي آن "اوركات" گسترده ترين شبكه از لحاظ دوست يابي است ايرانيان و مقام سوم در اين شبكه را بعد ازآمريكا و برزيل دارند. همچنين در اين شبكه تعداد زنان از مردان بيشتر است،64 درصد افراد مجردند و بيشتر اعضا سنيني بين 19-25سال را تشكيل مي دهند. بنا به يافته اي اين پژوهش 87درصد با انگيزه دوست يابي،33 درصد با انگيزه كارو شغل و 17 درصد با انگيزه قرار ملاقات وارد اين شبكه شده اند.تعداد كاربران در شهرهاي تهران، مشهد، شيراز واصفهان را بيشتر از ساير شهرها استو 80درصد افراد به موسيقي سنتي،20درصد به تركيبي از اين دو علاقه مندند.آنچه مسلم است اينترنت يك الزام است با در نظر گرفتن تمام ابعاد مثبت و منفي آن همچنين ابزاري است براي پر كردن اوقات فراغت و به علت غالب بودن محتواي غيره بومي آن مطمئناً به تغيير هنجارهاي فرهنگي منجر خواهد شد.اينترنت يك وسيله است و كابري آن بستهبه ميزان آگاهي كاربر تغيير مي كند. لذا بايد استفاده مفيد از آن آموزش داده شده و محتواي آن نيز از محتواي غني فرهنگي ايراني- اسلامي كه ارائه دهنده راه سعادت بشريت است، انباشته شود. در غير اينصورت اشاعه بدون نظارت و برنامه ريزي آسيبهاي جدي را متوجه فرهنگ ايثار و شهادت خواهد بود.واگر درست به اين پديده نگاه كنيم نه تنها تهديدي نخواهد بود كه فرصتي است براي گسترش و افزايش دامنه نفوذ فرهنگ ايثار و شهادت در دنياي كنوني كه خودخواهي و درنده خويي را ترويج مي نمايد.
تبيين رابطه پيشرفتهاي فناوري اطلاعات آسيبهاي اجتماعي و فرهنگي
يكي از منتقدان جدي تكنولوژي "نيل پستمن" است وي فناوري را مايه زوال مي داند. او بي آنكه تكنيك را به طور كلي نفي كند، آن را به باد انتقادات گزنده خود مي گيرد و تلاش مي كند در فضايي كه انسانها از پيشرفت هاي تكنولوژيك خود سرخوشند و به اين سبب علي الدوام به خود تبريك مي گويند، جبهه جديدي بگشايد و نشان بدهد كه اوضاع آنقدرها خوب نيست. پستمن در ((تكنوپولي" اختراعات را وسايلي تكامل يافته مي داند كه براي رسيدن به اهدافي تكامل نيافته به كار مي روند. معناي صريح اين سخن اين است كه انسان قرن بيست ويكم فاصله زيادي از بدويت نگرفته است. مسائل اساسي او هنوز حل نشده اند. عادات و خلقياتش هم دگرگوني چنداني نيافته اند. انسان قرن بيست ويكم هنوز هم علاقه زايد الوصفي به استثمار ديگران و حتي دريدن آن ها دارد. تنها اتفاقي كه افتاده اين است كه تكنولوژِ روش هاي موثرتر و بهداشتي تري در اختيار او گذاشته است! وي عقيده دارد آدمي نسبت به دوره پارينه سنگي عقب تراگر نرفته باشد، چيزي جلوتر نيامده است. زيرا انسان مدرن چند قرن است كه از شاهراه تكامل برون افتاده و در بيراهه راه مي پيمايد.پستمن بي آنكه معترض فلسفه اي در پس تكنيك خفته است بشود،آن را مقصر اصلي مي داند. انسانها در جازده و بلكه جانب قهقرا رفته اند ه اين دليل كه اجازه داده اند تكنولوژي بر آن ها مسلط شود و معاني ارزشهاي اساني را دگرگون سازد- چيزي كه نبايد نسبت به آن نا اميد بود- تكنيك مثل هر محصول بشري ديگر محتاج تربيت و كنترل است. وقتي آن را به حال خود بگذاريد، هستند كساني كه براي مقاصد ناصواب خود از آن استفاده مي كنند.
به نظر دوركيم جامعه يك موجود زنده است و افراد مثابه ياخته هايي هستند كه اعضاي اين جامعه را تشكيل داده و به صورت يك موجود زنده از نظر همبستگي اجتماعي متحول مي شوند. جوامع به طور مستمر از حالت ابتدايي و ساده به حالت مدرن و پيچيده سير مي كنند و در هر مرحله همبستگي هاي قبلي فرو مي پاشند و همبستگي هاي جديدي جاي آن ها را مي گيرد. جوامع ابتدايي از يك نوع همبستگي سلولي- مكانيكي ساده برخوردارند. ويژگي اساسي اين نوع جوامع وجود يك وجدان جمعي و همگاني بسيار قوي است؛ به گونه اي كه وجدان فردي در چنين جوامعي تا حد زيادي زير سيطرۀ وجدان جمعي است.
به تدريج جوامع از حالت ابتدايي خارج شده و به سوي نوگرايي پيش مي روند، همبستگي هاي اجتماعي پيشين فرو مي پاشند. اين در حالي كه هنوز همبستگي هاي اجتماعي جديدي شكل نگرفته اند؛ از اين رو در حالت گذرا جوامع از يك مرحله به مرحله ديگر- به عنوان مثال از حالت ابتدايي به پيشرفته- همبستگي اجتماعي به ضعيف ترين نقطۀ خود مي رسد و نيروهاي گسستگي در اوج قرار مي گيرند. در چنين حالتي است كه جوامع دچار سرگشتگي و بي هويتي شده، به تعبير دوركيم حالت"آنومي" درجوامع پديد مي آيد. اين حالت تا زماني استمرار خواهد يافت كه جامعه از حالت گذرا خارج شده، درمرحلۀ بعدي استقرار يابد. در اين مرحلۀ جديد از تحول اجتماعي، نيروهاي همبستگي جديدي به وجود مي آيند و جامعه از حالت آنومي خارج مي شود. بنابر نظر دوركيم، جوامع همانند ارگانيسم دچار تحول و در نتيجه عدم انسجام و گسيختگي مي شوند. گسيختگي مورد بحث، شباهت زيادي با نظريۀ روانشناسان در مورد فقدان ارزشها و هنجارهاي يگانه در ذهن فرد و يا تعدد شخصيت در فرد دارد. حالت گسيختگي در فواصلي كه جامعه از يك مرحله به مرحله ديگر در حال گذرا است به وجود مي آيد. در چنين وضعيتي وجدان مشترك جامعه به زوال مي گرايد، ارزشها و هنجارهاي قبلي فرد فرو مي پاشند،چندگانگي ارزشي در سطح جامعه پديدار شده و جامعه دچار تعدد شخصيت مي شود. اين وضعيت در مرحله گذرا و نوسازي جوامع اتفاق مي افتد. درحالت نوسازي، همبستگي جديد به وجود نيامده اند. از اين رو حالت سر گشتگي يا آنومي در سطح جامعه نمايان مي شود. نوسازي جامعه موجب پيدايش گروههاي جديد و جابجايي گروههاي قديم مي شود. اين گروههاي جديد به ناچار بايد خود را با وضعيت نو تطبيق بدهند و هويت جديدي به دست آورند.
از نظرات دوركيم چنين بر مي آيد كه تاريخ در دو بعد حركت مي كند؛ در حالي كه يك بعد از حركت تاريخ شامل نوسازي، تقسيم كار، افزايش پيچيدگيها و پيدايش نيروهاي گسستگي است، بعد ديگر آن در برگيرندۀ پيدايش همبستگي هاي جديد است. از اين رو در هر جامعه اي به طور مستمر نيروهاي گسستگي پيدا مي شوند كه در برابر نيروهاي همبستگي ايستادگي مي كنند. بنابراين يك نوع تضاد و كشمكش هميشگي ميان اين نيروها برقرار است.جامعه ما نيزبه دليل ورود فناوريهاي نوين در معرض تغييرات عميق فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي قرار گرفته و در حاليكه بخش سنتي جامعه ما قواعد پيشين و همبستگي بيشتر نيروهاي اجتماعي تأكيد دارد، بخش مدرن و نوگرايي جامعه در حال تجربه جديدي از روابط در فضايي مجازي است و شكل جديدي از روابط فردي و اجتماعي را شكل داده و يا در حال شكل دادن است.در حاليكه جامعه هنوز آمادگي پذيرش اين تغيرات را ندارد و قواعد آ« را به وجود نياورده، به نظر مي رسد دچار نوعي آنومي در اين بخش گرديده است. نمونه هاي آن را مي توان از نگراني پدران ومادران نسبت به دوستيهاي اينترنتي فرزندان خود و مشكلات به وجود آمده ناشي از دوستي هاي اينترنتي و ازدواجهاي اينترنتي دانست.
بحث و نتيجه گيري:موضوعاتي مانندجهاني شدن، تأخير فرهنگي اينترنت، چت، سياستها و اقدامات كشورهاي استعمارگر و موضوعاتي از اين قبيل مورد توجه اكثر دانشمندان رشته هاي مختلف علمي بوده است.
هركدام تلاش نموده اند تا از زوايه نگاه خود به اين موضوعات نگاه كرده و آنها را تحليل نمايند. به طور كلي سه ديدگاه درباره فناوريهاي اطلاعاتي وارتباطي وجود دارد.دسته اول كساني اند كه سر سختانه از وجود و گسترش اين پديده دفاع مي كنند
وسعي آنها در برجسته نمودن منافع اين فناوريهاست (مانند تافلر). دسته دوم كساني اند كه در مقابل گروه اول بوده و تلاش آنها بر بزرگنمايي مضرات فناوريها و به ويژه فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي است. اينان معتقدند تكنيك مثل هر محصول بشري ديگري محتاج تربيت و كنترل است. وقتي آن را به حال خود بگذاريد، هستند كساني كه براي مقاصد ناصواب خود ازآن استفاده مي كنند. كساني مانند اريك فرومنيل پستمن در اين دسته قرار مي گيرند. در دسته سوم كساني قرار دارند كه نه موضعي متخاصم گرفته ونه اين پديده دفاع مي نمايند. بلكه بيان مضرات و منافع استفاده از فناوريها نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي را وجهه همت خود قرار داده و سعي نموده اند تا موضعي روشنگر داشته باشند بي آنكه بخواهند يكجانبه از موضعي خاتص جانبداري نمايند. كاستلز را مي توان در اين دسته قرار داد.
آنچه مسلم است، ناگزير بودن استفاده از فناوريهاي نوين ارتباطاتي است بدون شك ورود هر پديدۀ نويني به جامعه پيامدهايي خواهد داشت. فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ازتباطاتي به كشور ما در نتيجه تحولات جهاني و جهاني شدن به كشور ما وارد شده است.همانگونه كه پيش از اين اشاره شد؛ تقريباً از هر هزار نفر ايراني هفتاد و دو نفر به اينترنت دسترسي دارند كه اين رقم در حال افزايش است. ما ناگزير از پذيرش شرليط جديدي هستيم كه دراثز اين تغيرات و پيشرفتهاي خواسته ناخواسته برما تحميل شده است. اين بدين معنا نيست كه بايد دست روي دست گذاشت و منتظر بود تا هر آنچه خواهد اتفاق بيفتد. و يا اينكه كشورهاي استعمارگر استفاده از اين ابزار به اهداف خود كه همانا سلطه مداوم بر ديگر كشورها برسند. بلكه همانگونه كه در نتايج يكي از پژوهشها آمده بود، تأثير لين فناوريها به ميزان آمادگي و تمايل شهروندان هر جامعه براي كاربرد اين فناوري در جهت تحقق اهداف آن حوزه بستگي دارد. و بايد بپذيريم تكنيك مثل هر محصول بشري ديگري محتاج تربت و كنترل است. وقتي به حال خود رها شود، براي مقاصد ناصواب از آن استفاده مي شود و يا به تعبيري بهتر نفي و يا انكار آن به منزله واگذارتر نمودن بازار به رقيباني است كه در صدد دستيابي به اهداف خود هستند. لذا با توجه به فراگير بودن تأثيرات فناوريهاي جديد و اينكه همه فرايندهاي حيات فردي و جمعي ما مستقيماً توسط فناوريهاي جديد شكل داده مي شو.دند(گرچه يقيناً توسط آن تعيين نمي شوند) و تمامي اجزاي جامعه تحت تأثير اين فناوريها قرار دارند، لازم است با كسب آمادگي و آگاهي نسبت به تمامي جوانب اين پديده با هشياري كامل به استقبال آن برويم و از منافع بيشمار آن بهره برده و از تبعات منفي آن تا حد امكان بكاهيم. قبل از آنكه به تعبيرات اريك فروم با استفاده از اين فناوريها مردم ما را شستشوي مغزي داده و ما را وادار به خريد اشيايي كنند كه نه نياز دازيم و نه خواهان آن هستيم، بتوانيم با استفاده از همين ابزار و روشهابه تبليغ و اشاعۀ فرهنگي همت گماريم كه به تعبير بزرگان ما مي توا ن نجات دهندۀ بشريت از آلام كنوني باشد و ما را به جايي رهنمون سازد كه كنترل و فكر وانديشه خود را داشته باشيم و با تسلط كامل به فكر و مغز خود مرعوب و مغلوب روشهاي تبليغي غرب كه از روش تخدير ذهن استفاده مي كنند، نشويم. اگر تعبير كاستلز را از فناوري ارتباطات و اطلاعات بپذيريم كه اينترنت امكان ظهور جامعه اي شبكه اي را فراهم آورده كه فاراد و جوامع را در درون قالبهاي تازه، هويت هاي تازه مي بخشد و تعاريف تازه اي از انسان عرضه مي دهد، بايد جهت گيري ما به سمتي باشد كه بتوانيم ضمن حفظ و نهادينه نمودن شاخصهاي هويت فرهنگي و اجتماعي خود در ميان اعضاي جامعه، بتوانيك الگويي از يك شخصيت سالم و هويت سالم جهانيان ارائه نمايم.
در آخر اينكه هرچند شناخت كامل نسبت به آسيب هاي فرهنگي مستلزم تحقيقي جامع و در فرصت زماني مناسب است و پرداختن به اين موضوع كه حائز ابعاد گوناگون ووسيعي است در يك مقاله كوتاه و در فرصتي اندك وجود ندارد ولي تلاش گرديده موضوعاتي جديد كه مي تواند آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي در كشور ما را در پي داشته باشد به طور مختصر بررسي شوند تا شايد هشداري باشد براي كساني كه دغدغه فرهنگ اسلامي- ايراني دارند.
براي آآسيب شناسي همه جانبعه فرهنگ ايثار و شهادت بايد تمامي ابعاد جامعه به دقت موشكافي گردد. اهم موضوعاتي كه بايد در نگاه همه جانبه مد نظر قرار گيرد سياستهاي كلان در طي سالهاي گذشته و سياستهاي كلي بيست سال آينده است كه بايد به دقت تحليل شوند.
در انتها برخي از سرفصلهايي كه مي تواند در يك مطالعه جامع مي بايست مد نظر قرار گيرند، آورده شده است و لازم است هركدام به تفصيل مورد بحث قرار گيرند.
زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي آسيب شناسي فرهنگ ايثار و شهادت
نفوذ انديشه هاي بيگانه، تغيير جهت دادن انديشه ها، تجدد گرايي افراطي در برابر تمسك به اسلام، دنيا طلبي و اشتغال به زينت هاي دنيايي، بوروكراسي مفرط و فساد اداري و اجتماعي، حاكم شدن روحيه ريا و تملق بجاي اخلاص و ايثار،اشاعه فساد، فحشا و ارتشاء، تأثير پذيري از جنگ رواني و تهاجم فرهنگيف بحران هويت اجتماعي بخصوص مابين جوانا و نسل هاي پس از انقلاب، فرار مغزهاو...
زمينه هاي سياسي آسيب شناسي فرهنگ ايثار و شهادت
ناتمام گذاشتن آرمان هاي نهضت، ابهام در برنامه ريزي و سياست گذاري براي آينده، رخنۀ فرصت طلبان، تفرقه و درگير شدن در گرداب اختلافات داخلي و استفاده نكردن از نيروهاي مردم، شفاف نبودن مواضع گروه ها، افراد و جناح ها در سطح جامعه، بي تفاوتي مردم نسبت به سرنوشت كشور، ايجاد ترديد درآرمان هاي انقلاب، در خطر قرار گرفتن امنيت مظلومين، عدم امنيت حقوقي، سياسي و حيثيتي مردم،جدي نگرفتن تخصص در امر حكومت و سياست، بروز ابهامات و چالش ها در سياست خارجي، بازگشت استعمار به طريق آشكار و پنهان،
زمينه هاي اقتصادي آسيب شناسي فرهنگ ايثار و شهادت
وابستگي اقتصادي به قدرت هاي بيگانه، نداشتن برنامه هاي بلند مدت و كوتاه مدت براي رشد اقتصادي و توسعه كشور، عدم توجه به بحران هاي اقتصادي ناشي از روند توسعه، عدم وجود فرهنگ كار و انضباط اجتماعي، رانت گرايي، جدا شدن مردم از برنامه هاي دولت در طرح هاي سازندگي، افزايش فاصله طبقاتي
منابع:
1. حسيني سيد مستجاد، بررسي تطبيقي نظريات جامعه شناسان دربارۀ تأثيرا فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطاتي بر جامعه- پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي 1383.ص6
2. كاستلز مانوئل- عصر اطلاعات- اقتصاد، جامعه و فرهنگ- جلد اول ص 48 طرح نو 1380
3. علي آبادي- حسيني، بررسي تأثير جهاني شدن بر هويت فرهنگي دانشگاه كاشان، مقاله سمينار جهاني شدن و آموزش و پرورش دموكراتيك، بهار1382
4. علي آباديف علي- پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه علامه طباطبايي، بررسي تأثير جهاني شدن بر فرار مغزها، 1381
5. گپي روشه،تغيرات اجتماعي، ترجمه منصور وثوقي، نشر ني، چاپ پنجم1377، ص 54
6. الزامات امنيت ملي در عصر اطلاعات، ديويد اس پاپ و دانيل اس آلبرتز،ترجمه علي علي آبادي، كميته مطالعات حقوق تكنولوژِ دفتر همكاريهاي فناوري رياست جمهوري 1381
7. نادر نقشينه نيمۀ تاريك:وجه تيرۀ حركت به سوي جامعۀ اطلاعاتي: مركز اطلاعات و مدارك علمي ايرانژ
8. اميل دور كهايم، تقسيم كار اجتماعي، ترجمۀ باقر پرهام، چاپ اول، زمستان1369، ص.212-213
9. اريك فروم-داشتن يا بودن- ترجمه اكبر تبريزي، انتشارات فيروزه، بي تا
http://www.isu.ac.ir/Publication/Research-Quarterly/Research-Quarterly-01/Research-Quarterly-0105.htm
http://www.isu.ac.ir/Publication/Research-Quarterly/Research-Quarterly-01/Research-Quarterly-01.htm
http://www.irantelecom.ir/default.asp?sm=86&page=127&code=10
نظر شما