چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۵۷
انقلاب به عنوان پديده اي مهم پيام را از زبان شاعران به مخاطبان خود مي رساند در اين مقاله سعي شده كه اين فرايند ارتباط وكاركردهاي زباني رادرشعر شاعران انقلاب (ادبيّات پايداري)نشان داده تاثابت كنيم كه مهم ترين نقش هاي زبان از نوع ترغيبي،عاطفي و ارجاعي است

چكيده
انقلاب به عنوان پديده اي مهم پيام را از زبان شاعران به مخاطبان خود مي رساند در اين مقاله سعي شده كه اين فرايند ارتباط وكاركردهاي زباني رادرشعر شاعران انقلاب (ادبيّات پايداري)نشان داده تاثابت كنيم كه مهم ترين نقش هاي زبان از نوع ترغيبي،عاطفي و ارجاعي است.
واژگان كليدي: انقلاب اسلامي،ادب پايداري،پيام،كاركردهاي زباني.


دكترعباس اطميناني -دانشگاه كردستان
مقدمه
اسلام به معني راستين خود يك انقلاب است.انفجارنوراست در دل ظلمت.اعلام مرگ كفروشرك است.آغازرهايي است.اعلام تولد انسان وانسانيّت است.سرنوشت انسان با دشمني شيطان گره خورده است؛يعني آغازدشمني شيطان وشياطين.ادامه حيات باعزت انسان درگرومبارزه با شياطين است،اهريمناني كه چون جادوگران افسانه ها هردم به رنگي و صورتي خودنمايي مي كنند،وبرراه انسان وانسانيّت كمين مي نشينند تا مانع رسيدن او به اوج وكمال باشند وچه بسا درلباس دوست هم ظاهرمي شوند.
چون بسي ابليس آدم روي هست پس به هردستي نشايد داد دست
آنان كه راست قامتان وثابت قدمان بوده اند،هميشه با قلم وقدم عليه شيطان وشياطين تاخته اند وبنيادآيين،هنر وادبيّات وجهاداسلامي رانهاده اند وانقلاب اسلامي را با خون وجان ومال خويش حمايت كرده اند وشجره سبز وبرومند اسلام وانسانيّت راآب داده اند.
انقلاب اسلامي از زماني كه پيامبرنداي((قولوالااله الله تفلحوا))راسردادند آغاز شدوپيوسته خورشيد تابناك آن درآسمان بشريّت فزوزان خواهد ماندواگر ابرهايي تيره گاه وگدار،روي تابناك آن رابراي چندلحظه اي بپوشاند نسيم جان رحمت الهي درقالب و صورت انسان هاي پاك باخته ومومن ومجاهد خودنمايي خواهد كرد و روي رخشان اسلام را به جهانيان خواهدنمود؛چنان كه بارها وبارها از زمان اعلام واعلان اسلام درسراسرزمين هاي اسلامي خودنمايي كرده ونهضت هاي آزادي بخش رادرعالم پديدآورده است.يكي از بارزترين آنها نهضت اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(قدس سره العزيز)بود كه با پشتيباني روحانيت مبارز ومردم با ايمان ايران زمين به ثمرنشست.
انقلاب اسلامي يعني رهايي از شرك وروي آوردن به وحدت الهي انقلاب اسلامي؛يعني آزادي وآزادگي انسان ورهايي از اسارت وبندگي غير خدا،انقلاب اسلامي يعني عشق ومحبت به خدا و آفريدگان ورهايي ازدشمني وكينه و عداوت انساني.انقلاب اسلامي يعني خدمت به خلق ودوري ازخيانت ونابكاري انقلاب اسلامي؛يعني جان فدائي در راه آرمان هاي انسانيّت ومبارزه بادشمنان انسان.وبالاخره انقلاب اسلامي از ديدگاه زبان شناسي گزاره وپيامي است كه ازجانب خالق وآفريننده آن به خلق كه مخاطبان آنندفرستاده مي شود.
كاركردهاي زبان،نوعي ارتباط زباني است كه به قول يا كوبسن ازيك پيام تشكيل شده كه ازسوي گوينده يا به بيان كلي تر((فرستنده))به((گيرنده))منتقل مي شود.شاعران و گويندگان مسلمان نيز پيام خود رابه گيرندگان مي رسانند.اينك از ديدگاه كاركردهاي زباني به گونه اي كه ياكوبسن مطرح كرده است به چند شعر كه شاعران انقلاب اسلامي دراشعارشان بدان عنايت كرده اند مي نگريم و مي كوشيم كه به تحليل آنان بپردازيم.
ياكوبسن براي هركنش ارتباطي، به ويژه ارتباط زباني، شش عامل برشمرده است: فرستنده، گيرنده،زمينه،رمز،تماس،پيام.وي اين شش جزء فرايند ارتباط راتعيين كننده كاركردهاي ششگانه زبان مي داند ومعتقد است درهرارتباط نقش يكي ازاين عناصر برجسته تر است وعوامل ديگر در جهت همين كاركرد خاص به كارگرفته مي شود.
در كاركردعاطفي جهت گيري پيام به سوي گوينده است؛دركاركرد كنشي (ترغيبي يا انگيزشي)جهت گيري پيام به سوي مخاطب است؛دركاركردارجاعي جهت گيري به سوي موضوع پيام است وانتقال مفاهيم بيشتري اهميّت را دارد.هرگاه گوينده يا مخاطب احساس كندلازم است از مشترك بودن رمز يا نشانه هايي كه به كارمي گيرند مطمئن شوند،ارتباط به سوي رمز جهت مي گيرد وكاركردفرازباني است.كاركرد همدلي(سخن گشايانه)جهت گيري پيام به سوي مجراي ارتباطي است.دركاركرد ادبي جهت گيري پيام به سوي خودپيام است.دراين موردساختارپيام،تناسب،توازن،زيبايي آن بيش ازهرچيزمورد توجّه است؛قطعاً گرايش به كاركرد ادبي نقش شعري دارد؛امّا هيچ گاه نمي توان گفت كه حوزه عمل نقش شعري فقط وابسته به شعر است ياشعرفقط نقش ادبي(شعري)دارد.بلكه هر كنش ارتباطي آميزه اي از كاركردهاست؛امّا ممكن است يكي از آنها برديگران غالب ترباشد.(از زبان شناسي به ادبيّات،ص31-35)و(دستوربيضايي،ص27-35)
ازآنجايي كه شاعر دوره بحران فقط مي خواهد پيام رابه شنونده برساند،لذا زيادبر كاركرد ادبي تامّل نداردوتنها موارد مورداهميّت شاعردراين موقعيّت كاركرد عاطفي و انگيزشي و ارجاعي وهمدلي است،كه به نمونه هايي ازآنها در شعر شاعران انقلاب اشاره مي كنم،البته كاركرد ادبي نيز ديده مي شود.ناگفته نماند هيچ نقش وكاركردزباني خالصي وجودندارد.همواره چندكاركردباهم دريك پيام ديده مي شوندامّا معمولاً يكي از آنها غالب است لذا پيام رابدان نام معرفي مي كنند.
كاركرد انگيزشي:
برخيز اي برادر
بستيزباسپاه اهريمن
اهريمن نفاق در كشورعراق
سركوب كن سپاه تباهي را
سركوب كن نظام ستم پيشه عراق
بستيز اي برادر
باحاميان كفر
سرسخت،استوار،مردانه،مومنا نه
باقامت بلندسرافرازي
درجبهه خدا
به شيوه محمّد برپويه علي
درراستاي اسلام
(نقدوبررسي ادبيّات منظوم دفاع مقدّس،ج2،ص17)
قطعاًدرقطعه مذكور،كاركرد(نقش)غالب زباني،كاركردكنشي(انگيزشي)است.چون پيام متوجّه دوم شخص يا مخاطب است امّا به عنوان يك قطعه ادبي ازقاعده اقزايي و هنجارگريزي ها بهره داردوكاركردادبي هم در زبان شعر خودنمايي مي كند.
نمونه اي ديگر از كاركردكنشي ياانگيزشي:
اي سواران بلنداي سهيل شوكران نوشان گردان كميل
اي سپاه رفته تابدروحنين خيل مختاران لثارات الحسين
اي نگاه آسمان همراهتان اي امام عصر خاطرخواهتان
اي بسيجي ها چه تنها مانده ايد ازگروه عاشقان جامانده ايد
اي بسيجي ها زمان راباد برد آرزوهاي نهان رابادبرد
شوروحال وحال سپردن هم نماند بخت حتي خوب مردن هم نماند
غرق درمانداب ها لنگرشديم غافل از جادوي سنگرها شديم
(همان،ج3،ص118)
مثنوي مذكور تادوبيت آخر كاركردكنشي ياانگيزشي دارد.امّا دو بيت آخر وبندهاي بعدازآن كه دراين جا ذكرنشده از نوعي ارجاعي است.
كاركرد ارجاعي:
كجارفت تاثيرسوز ودعا كجايند مردان بي ادعا
كجايند شورآفرينان عشق علمدار مردان ميدان عشق
هم آنان كه از وادي ديگرند هم آنان كه گمنام ونام آورند
هلاپيرهشياردردآشنا بريز از مي صبردر جام ما
من از شرمساري روي توام زدردي كشان سبوي توام
(همان،ج3،ص114)
چهاربيت اوّل شعرمذكور كاركرد ارجاعي دارد.امّا دوبيت آخر ازنوع كاركرد ترغيبي (كنشي)است.
شعرديگر دركاركردارجاعي:
سال گذشته
سال هجوم دل زدگي بود
سال رواج عكس وپوستر
سال تجارت بيداد
سال گران فروشان
فربه تر وفربه تر شدند
درذهنشان مداوم قيمت كالا
بالا مي رفت
وقيمت خون
پايين مي آمد
همه درانتظار عدالت بودند
ونيش دردستمديدگان
درقلب آسماني آن پيرمي خليد
وبا حضور قلب
درركعت هزارم بينايي
ركعت هزارم بيداري
برپاايستاده بود
(همان،ج2،ص44)
بنويس!بنويس!بنويس:اسطوره پايداري
تاريخ،اي فصل روشن زين روزگاران تاري
بنويس:ايثارجان بود،غوغاي پيروجوان بود
فرزند وزن،خان ومان بود،ازبيش وكم هرچه داري
بنويس:پرتاب سنگي،حتي زطفلي به بازي
بنويس:زخم كلنگي،حتي زپيري به ياري
(همان،ج2،ص27)
شعرمذكور از نظركاربرد افعال كاركرد انگيزشي (كنشي)دارد امّا ازنظراين كه كنايه از چگونگي احوال دارد،ارجاعي است.
كاركرد عاطفي:
من مسلمم
برگونه ام هزارسيلي تاريخ
برپشت نازكم
جاي هزارزخم زمانه
برشانه ام
يك بيستون ستم
اندازه هاي جور
قذغروردماوند
(همان،ج2،ص23)
كاركرد شعرمذكورعاطفي است امّا نشانه هايي از كاركرد ادبي نيز درآن هست:سيلي تاريخ،زخم زمانه،بي ستون ستم،غروردماوند،تركيبات ادبي ازنوع هنجارگريزي هاي زباني است.
مجموعي از كاركردها:
ما نمي خواستيم امّا هست جنگ اين دوزخ،اين شررزاهست
گفته بودم كه (هان مبادا جنگ) ديدم اكنون كه (مبادا)هست
خصم چون ساز كج مداري كرد كي دگرفرصت مداراهست؟
اي وطن جان ماست با دشمن مسپاريد جان ما، تا هست
آتش افزارتان – به نام ايزد آتش افروز وآتش افزاهست
خودگرفتم نبود-گوكه مبادا چنگ ودندان وسنگ وخاراهست
(همان،ج2،ص25)
بيت اوّل كاركرد فرازباني دارد.چون (جنگ)رارمز گشايي كرده است امّا دربيشتر ابيّات،كاركرد ارجاعي است.
دربيت پاياني كاركرد از نوع ترغيبي (كنشي) است:
خواب ديدم كربلا باريده بود برتمام شب خداباريده بود
خواب ديدم خاك هم بستر نداشت يك نفرمي سوخت خاكستر نداشت
خواب ديدم مرگ هم ترسيده بود آسمان در چشمها تركيده بود
اي غريو تو پهنا دربهت دشت آه اي (اروند)اي(والفجرهشت)
درهوااين عطرباروت است باز روي دوش شهرتابوت است باز
(همان،ج2،ص55)
درشعرمذكور،كاركرد ادبي حاكم است.امّا دركناراين كاركرد،كاركردارجاعي وعاطفي را مي توان ديد:
كاركرد همدلي
درويش بودند
باشاخه هاي سبز بلند
انبوه گيسوان رها
در(ياهو)ي باد
بامسكين
باپوستيني مندرس
ازپوسته هاي زخم
آواره بودندآن عاشقان
(آه...دستمالم رابدهيد)
آواره وغريب
درسفرودرحضر
(همان،ج3،ص233)
دربند انتخاب شده،(آه...دستمالم رابدهيد)كاركرد همدلي را نشان مي دهد.


نتيجه
ازبررسي چندنمونه شعري كه دراين مقاله آورديم،وخود حكايت مشتي ازخروارويكي ازهزاراست،مي نمايد كه شاعردرگرماگرم انقلاب زبان شعرش توفنده است وكمتربه نقش فرازباني يا ادبي ياهمدلي توجّه دارد.بيشترين رويكرد زباني به نقش ترغيبي ياعاطفي ياارجاعي است.بديهي است ممكن است تركيبي از نقش هاي زباني گاه گاه درزبان شاعرخودنمايي كند امّا دردرجه آخراهميّت است.


منابع ومآخذ


1-دستوربيضايي،پروين پويا،نشرقصّه،چاپ اوّل1379.
2-نقدوبررسي ادبيّات منظوم دفاع مقدّس،محمدرضاسنگري،سه مجلد،چاپ اوّل،1380.
3-اززبان شناسي به ادبيّات،كورش صفوي،(جلداوّل:نظم)،نشرچشمه،چاپ اوّل،1373.


منبع : كتاب نامه پايداري – مجموعه مقالات اولين كنگره ادبيات پايداري – كرمان - 1384
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده