زيبايي شناسي در فرهنگ ايثار و شهادت
چهارشنبه, ۰۶ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۰۵
زيباشناسي در لغتنامه دهخدا به شناخت زيبايي اطلاق شده است و آن رشته اي از روانشناسي است كه هدف آن جمال و هنر است و درباره مجموعه انفعالات و احساسات دروني و زيبايي و زشتي است. زيبايي ها به دو بخش عمده مادي و معنوي تقسيم مي شوند و زيبايي شناسي در فرهنگ ايثار و شهادت؛ يعني عبور از خود و به خدا رسيدن، و تماشاگر جلوه حق بودن و نظر به وجه الله. هر آنچه رنگ خدايي داشته باشد، زيباست وآنچه در تعاريف از نوع پديدارشناسي باشد، احتياج به آرايه ندارد.
اهداف انجام اين تحقيق، تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه جامعه علمي و دانشگاهي، بررسي وجه مشترك آنان از تعاريف و خاطرات جبهه و جنگ، بررسي راهكارهاي ترسيم و ارائه زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت و نقش جامعه علمي در ارائه اين فرهنگ است. آسيب شناسي روش هاي فعلي در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، و بررسي لزوم وجود واحد درسي دانشگاهي مرتبط با فرهنگ ايثار و پايداري و جايگاه فعلي زيبايي¬هاي فرهنگ ايثار و شهادت از ديگر اهداف اين تحقيق بوده است.
لزوم تشكيل اتاق فكر براي به توافق رسيدن بر سر كليد واژه¬ها و كاركردي نمودن آنها، معجزه قلم و قدرت هنر در به تصوير كشيدن و ترسيم ارزش هاي جبهه و جنگ،
فرا مكان و فرازماني بودن تأثير واقعيت هاي جبهه و جنگ به دور از هرگونه مغالطه كاري و تفريط و افراط و آشنايي با ادبيات جوانان امروزي، از ديگر ديدگاه هاي مشترك جامعه آماري است. كه بسترساز پذيرش زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از طرف جامعه جوان كنوني است.
روش تحقيق در اين پژوهش، استفاده از پرسشنامه بود كه در آن ده پرسش درزمينة زيبايي¬هاي فرهنگ ايثار و شهادت مطرح شد كه پنج پرسش به صورت مشترك و بقيه متناسب با موقعيت فردي و اجتماعي جامعه آماري است.
شايان ذكر است كه جامعه آماري در اين تحقيق بيست نفر بوده اند كه وجه مشترك همة آنها در درجه اول؛ علمي و دانشگاهي بودن آنها و در درجه دوم؛ آشنا بودن با مسايل و امور مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت بوده است.
نتايج اين تحقيق نشان داد كه متأسفانه برخي موارد جايگاه ترويج زيبايي¬هاي فرهنگ ايثار و شهادت، با جايگاه واقعي و متناسب با فرمايش هاي مقام معظم رهبري و بزرگان عرصه فرهنگ، علم و هنر و نيز فرصت هاي موجود در اين زمينه فاصله دارد و يا به قولي گاهي زياد فكر كردن نشانه آدمهاي بي حال و بي رمق است كه جربزه كار كردن ندارند؛ مثل برخي كه نمي خواهند براي ارزش دادن به جنگ و انقلاب به رغم امكانات و سرمايه هاي مادي و معنوي موجود- هزينه اي بپردازند؛ چه رسد به اينكه بخواهند زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را كه ريشه عميق فلسفي، عرفاني، اخلاقي، اجتماعي و الهي در فرهنگ زيباي عاشوراي 61 هجري دارد و مصداق بارز جمله بزرگ بانوي صبر و استقامت زينب كبري(س)،"ما رايتُ الّا جَميلاً " است، به تصوير بكشند.
چكيده
زيباشناسي در لغت نامه دهخدا به شناخت زيبايي اطلاق شده است و آن رشته اي از روانشناسي است كه هدف آن جمال و هنر است و درباره مجموعه انفعالات و احساسات دروني و زيبايي و زشتي است. زيبايي ها به دو بخش عمده مادي و معنوي تقسيم مي شوند و زيبايي شناسي در فرهنگ ايثار و شهادت؛ يعني عبور از خود و به خدا رسيدن، و تماشاگر جلوه حق بودن و نظر به وجه الله. هر آنچه رنگ خدايي داشته باشد، زيباست وآنچه در تعاريف از نوع پديدارشناسي باشد، احتياج به آرايه ندارد.
اهداف انجام اين تحقيق، تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه جامعه علمي و دانشگاهي، بررسي وجه مشترك آنان از تعاريف و خاطرات جبهه و جنگ، بررسي راهكارهاي ترسيم و ارائه زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت و نقش جامعه علمي در ارائه اين فرهنگ است. آسيب شناسي روش هاي فعلي در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، و بررسي لزوم وجود واحد درسي دانشگاهي مرتبط با فرهنگ ايثار و پايداري و جايگاه فعلي زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از ديگر اهداف اين تحقيق بوده است.
لزوم تشكيل اتاق فكر براي به توافق رسيدن بر سر كليد واژه ها و كاركردي نمودن آنها، معجزه قلم و قدرت هنر در به تصوير كشيدن و ترسيم ارزش هاي جبهه و جنگ،
فرا مكان و فرازماني بودن تأثير واقعيت هاي جبهه و جنگ به دور از هرگونه مغالطه كاري و تفريط و افراط و آشنايي با ادبيات جوانان امروزي، از ديگر ديدگاه هاي مشترك جامعه آماري است. كه بسترساز پذيرش زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از طرف جامعه جوان كنوني است.
روش تحقيق در اين پژوهش، استفاده از پرسشنامه بود كه در آن ده پرسش درزمينة زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت مطرح شد كه پنج پرسش به صورت مشترك و بقيه متناسب با موقعيت فردي و اجتماعي جامعه آماري است.
شايان ذكر است كه جامعه آماري در اين تحقيق بيست نفر بوده اند كه وجه مشترك همة آنها در درجه اول؛ علمي و دانشگاهي بودن آنها و در درجه دوم؛ آشنا بودن با مسايل و امور مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت بوده است.
نتايج اين تحقيق نشان داد كه متأسفانه برخي موارد جايگاه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، با جايگاه واقعي و متناسب با فرمايش هاي مقام معظم رهبري و بزرگان عرصه فرهنگ، علم و هنر و نيز فرصت هاي موجود در اين زمينه فاصله دارد و يا به قولي گاهي زياد فكر كردن نشانه آدم هاي بي حال و بي رمق است كه جربزه كار كردن ندارند؛ مثل برخي كه نمي خواهند براي ارزش دادن به جنگ و انقلاب به رغم امكانات و سرمايه هاي مادي و معنوي موجود هزينه اي بپردازند؛ چه رسد به اينكه بخواهند زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را كه ريشه عميق فلسفي، عرفاني، اخلاقي، اجتماعي و الهي در فرهنگ زيباي عاشوراي 61 هجري دارد و مصداق بارز جمله بزرگ بانوي صبر و استقامت زينب كبري(س)،"ما رايتُ الّا جَميلاً " است، به تصوير بكشند.
البته، برخي برنامه ها و راهكارهاي ارائه شده نيز نشان دهنده تلاش مسؤولان و دلسوزان اين عرصه به منظور نهادينه شدن فرهنگ زيباي ايثار و شهادت است.
مقدمه:
سخن گفتن از شهيدان و فداكاري و ايثار آنان آن هم در شهري كه افتخار تقديم 23 هزار شهيد بزرگوار به اسلام و انقلاب را دارد، شهري كه هم اكنون 118 شهيد گمنام دوران دفاع مقدس را در گلستان شهداي خود در آغوش گرفته است و در استاني كه در 50 نقطة آن مقبرة شهداي گمنام وجود دارد، كار آساني نيست( نشريه عبرتها، 1387). از طرفي، تأكيد مقام معظم رهبري در مورد گراميداشت ياد شهدا، آن هم به صورت يك راهبرد حقيقي براي ملت، نه صرف احساسات خشك و خالي،ضرورت هماهنگي و همكاري ارگانها و سازمانهاي دولتي و غير دولتي را بر اين امر مهم آشكار مي سازد. با گذاري اجمالي به عملكرد مسؤولان و ارگانهاي سرنوشت ساز و تأثيرگذار بر امر ترويج فرهنگ دفاع مقدس، به اين نتيجه مي رسيم كه گاهي كوتاهي هايي در زمينه تبليغ و ترويج فرهنگ زيباي ايثار و شهادت وجود دارد كه تنها عمل به همان راهكار راهبردي كه مورد تأكيد مقام معظم رهبري نيز هست، مي تواند تا حد زيادي مسؤولان امر را در رسيدن به نتايج مثبت و مؤثر در اين زمينه ياري نمايد. كافي است كه آنها و ارگانهاي مربوطه به جاي صرف هزينه هاي گزاف براي برگزاري همايش ها و سمينارهاي تكراري و بي تأثير، با همتي بالا و البته هماهنگ و متناسب با شأن والاي شهداي انقلاب و اسلام، به برنامه ريزي هاي مصوب، برنامه هاي به روز و نيز متناسب با نسل جوان امروزي كه درصد بيشتري از مخاطبان جامعه را شامل مي شوند، اقدام نمايند.
اما اهميت هشت سال دفاع مقدس و مقاومت، ايثارگريها و رشادت هاي ملت غيور ايران اسلامي تا آنجا اهميت دارد كه در تعبير آن مقام معظم رهبري حضرت آيت اله خامنه اي فرموده اند:"مسألة دفاع مقدس و آنچه در اين دوران بروز كرد، يك مسألة عادي نيست، براي همه ملتها اين طور است. درمورد ملت ما به دلايل گوناگون بيشتر از ديگران است. لذا اين را نمي شود جزو روال عادي زندگي ملتها به حساب آورد. دوران دفاع مقدس براي ملت ما ظرفيت و موقعيتي بود كه اين ملت بتواند اعماق جوهره خود را در ابعاد مختلف نشان دهد و نشان داد.
دورة سختي براي يك كشور، چه سختي جنگ باشد، چه سختي اقتصادي باشد، چه فشارهاي گوناگون سياسي باشد، دورة نشان دادن ظرفيت هاست كه اين ملت چقدر ظرفيت دارد، چقدر قابليت اظهار وجود دارد، چقدر لياقت بقا دارد، لذا بهترين آثار هنري هم كه انسان نگاه مي كند يا بخشهاي زيباي بهترين آثار هنري، مربوط به همين دوره هاي اين كشورهاست.
شما اگر به آثار داستاني كه وجود دارد، نگاه كنيد، شيرين ترين و هنرمندانه ترين نوشته هاي هنري و رمانهاي بزرگ مربوط به بخش هايي است كه ملتي دارد كار بزرگي از اين قبيل انجام مي دهد.«جنگ و صلح»تولستوي مربوط به مقاومت عجيب مردم روسيه است در مقابل حملة ناپلئون و حركت عظيمي كه مردم مسكو انجام دادند براي ناكام كردن ناپلئون......
مهمترين آثار رماني مربوط به دوران حساس يك ملت است، كه در آن وقت اين ملت توانسته ظرفيت خودش را نشان دهد. شايد نقاشي ها هم همين طور باشد. البته، بنده در نقاشي به عنوان يك بيننده هم حتي سر رشته خوبي ندارم، اما گمان مي كنم تا آن حدي كه شنيدم، زيباترين يا بخشي از زيباترين نقاشي هاي بزرگ دنيا مربوط به صحنه هاي جنگ است، مثلاً صحنة جنگ «واترلو» و صحنه هاي گوناگون ديگر." (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي)
روش ها: روش تحقيق و يا به عبارتي، ابزار تحقيق استفاده از پرسشنامه تشريحي در قالب ده سؤال در زمينة زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت بود كه پنج سؤال به صورت مشترك و بقيه متناسب با موقعيت فردي و اجتماعي جامعه آماري است. شايان ذكر است جامعه آماري در اين پژوهش بيست نفر بودند كه وجه مشترك تمام آنها در درجه اول: علمي- دانشگاهي بودن آنها و در درجه دوم: آشنا بودن با مسايل و امور مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت بود. از ميان پرسشنامه هاي توزيع شده، 19 پرسشنامه بازگردانده شد كه شامل 4 پرسشنامه فرزندان شاهد،7 پرسشنامه اساتيد و مدرسان دانشگاه و8 پرسشنامه مسؤولان استان اصفهان، شهرستان نجف آباد و متولّيان آشنا با مسايل و مشكلات مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت بود.
زيبايي شناسي در قرآن، احاديث و در فرهنگ ايثار و شهادت:
آنچه كه بر همگان آشكار و بديهي است، اين است كه خداوند جل و جلاله زيباست و زيبايي ها را دوست دارد. در عرفان اسلامي هم خداوند همة زيبايي است، لذا در اين وادي آنچه زيبايي ناميده مي شود، كيفيتي ملكوتي دارد؛ يعني پيرو سنت تغييرناپذير الهي است. بنابراين، مباحث زيباشناسانه هم تغيير ناپذيرند. پس هنر ديني، تابع قوانين تغييرناپذير الهي است. و از آنجايي كه جنگ ما درهشت سال دفاع مقدس هم هنري وصف ناشدني است، به تعبير مقام معظم رهبري اين جنگ، يك گنج ناتمام بود، اين ديگر هنر ديني ماست كه بتوانيم اين گنج را استخراج كنيم. همان گونه كه امام سجاد عليه السلام توانست همان چند ساعت، گنج عاشورا را استخراج كند. امام باقر عليه السلام و ائمه بعد از ايشان هم استخراج كردند و آنچنان اين چشمه جوشان را جاري نمودند كه هنوز هم جاري است و هميشه در زندگي مردم منشأ خير بوده است. همچنين زيبايي هايي كه در قرآن، روايات و احاديث به آن اشاره شده است، به طور كلي به دو جنبه مادي و معنوي تقسيم مي شوند: الف- مادي كه شامل مواردي مانند زيبايي انسانها، زيبايي آسمان، زيبايي جانداران و زيباييهاي مصنوعات بشري و هنري مي شود؛ ب- زيبايي هاي معنوي كه شامل مواردي مانند صبر و استقامت، زيبايي عقل، زيبايي علم، نيت زيبا، زيبايي عفو و گذشت مي شود(سايت كانون گفتمان قرآن) .
زيبايي شناسي از نظر فلسفي به حوزه اي از فلسفه اطلاق مي شود كه به زيبايي و چيستي مي پردازد، و فلسفه در پي آن است تا زيبايي و امر زيبا را خوب بشناسد و حقيقت و مشخصات آن را تعيين كند.
همچنين واژه استتيك؛ يعني زيبايي شناسي در زبان يوناني به معناي ادراك حسي به كار مي رفت. در واقع، اولين بار فيلسوفان طبيعت انديش يونان لفظ(Aisthesis) را براي تبيين ادراك اشياء و پديده هاي محسوس به كار گرفتند و در نتيجه بر اساس اين ديدگاه، زيبايي شناسي چيزي نيست جز آنچه كه با ظهور و نمايش خود سبب پيدا شدن و برانگيخته شدن حالات احساسي نزد انسان مي شود و يا به عبارتي، اين حالات حسي انسان است كه اصيل است و ملاك شناخت زيبايي به شمار مي آيد.
اما براي متفكران و حكماي مسلمان، بحث زيبايي و جمال فراتر از ادراكات حسي انسان است، زيرا هم مبدأ زيبايي متعالي فراتر از حس و احساس آدمي است و هم نحوه ادراك آن فراتر از حوزة ادراكات حسي است. بنابراين، با دقت در اين تعاريف به روشني مي توان دريافت كه زيبايي شناسي در تفكرمتعالي اسلامي، معنايي فراتر از صورت ظاهري دارد و نه تنها زيبايي محسوس، بلكه اساس زيبايي معنوي را نيز در برمي گيرد.
هر پديده و يا رويدادي كه رنگ خداوند سبحانه و تعالي را داشته باشد، زيباست. صميميت، معصوميت و خلوص، ويژگي بارز چنان چيزي است. هيچ يك از ايثارگران براي خلق زيبايي به ميدان نرفته بودند. نيت ساده " اداي تكليف" آنها را به ميدان نبرد كشانده بود. از اين منظر تصوري از چهره امام حسين عليه السلام در هنگامه بعداز ظهر عاشورا كارگشاست(مجيدي آهي،1387).
درادامه اين تعابير مي توان به زيبايي شناسي در فرهنگ زيباي عاشوراي 61 هجري اشاره كرد كه سراسر اين فرهنگ زيبايي و زيبايي شناسي است. از وقايع دشت كربلا، هلاكت ياران امام حسين عليه السلام، يزيد، عطش آن حضرت و صبر آن امام بزرگوار كه به تعبيري در قرآن كهيعص (آيه 1 سوره مبارك مريم) ناميده مي شود (اسماعيلي يزدي،1385).
به تعبير زيباي مقام معظم رهبري، دفاع مقدس طرحي از عاشوراي حسيني است. ايشان واقعه عاشورا را بسيار درخشان تر و عظيم تر از هشت سال دفاع مقدس عنوان نموده اند كه هيچ حادثه اي را نمي توان با فداكاري آن نصف روز عاشوراي حسيني از لحاظ عظمت قياس كرد. اما بالاخره جنگ را نيز طرحي از همان عاشورا دانسته كه نمي از همان يم است. حال اگر همين نصف روز عاشورا و حادثه كربلا در تاريخ ما و در طول 1400 سال، چنين اثري گذاشته است، چرا فكر نكنيم كه جنگ هشت ساله ما مي تواند براي سالهاي متمادي در داخل جامعه منشأ اثر باشد؟
در تعريفي ديگر، زيبايي در فرهنگ ايثار و شهادت به تماشاي جلوه حق تعالي كه« مِمّا يدرك و لا يوصَف» است و در تعريف نمي گنجد، اطلاق شده است كه با تماشاي همين جلوه، ايثارگران جبهه هاي هشت سال دفاع مقدس توانستند از همه چيز ببرند و عزيزترين ها را فدا كنند. اين همان جلوه است كه وقتي يوسف عليه السلام تماشايش نمود، فرمود: معاذالله و خداوند آن جلوه را برهان ربّه تعبيرش فرموده است(عباسيان،1387). در ادامه اين تعريف، مي توان به زيبايي صبر در قرآن به عنوان يكي از شاخصه هاي زيبايي شناسي معنوي اشاره كرد كه قرآن كريم در آيه 18 سوره يوسف مي فرمايد: " فصبرٌ جميلً" و چه بزرگ و زيباست آن روح كه با انگيزه هاي بي اساس و غير منطقي خود را نمي بازد و تلخي صبر و بردباري پرده اي روي روحش كشيده است.
در فرهنگ ايثار و شهادت مقصود از زيبايي شناسي، نه زيبايي شناسي مادي، بلكه زيبايي معنوي است و رسيدن به مقامات عاليه انساني و عرفاني. بنابراين، اگر حتي بخواهيم به اين پديده جنبه مادي بدهيم، از آنجايي كه همه پديده ها جلوه خداست و همان طور كه خدا زيباست، پس جلوه هاي او هم زيبايند و از اين منظر نيز در فرهنگ ايثار و شهادت زيبايي و پديده هاي زيبايي شناسي نيز پسنديده است و در اين فرهنگ همه چيز زيباست" (مهدوي نژاد، 1387).
برخي نيز معتقدند هر چند "جنگ به خودي خود كلمه اي ناپسند است و آثار مخربي دارد، ولي در جنگ بين حق و باطل، سراسر جبهه حق آغشته به زيبايي ايثار و جلوه هاي خدايي است و در جبهه باطل هيچ زيبايي وجود ندارد. همه اش زور است و تهديد. ايثارگريها و جان خود را فداي ديگران كردن از صدر اسلام تا دفاع مقدس وجود داشته است. در صدر اسلام و در ظهر عاشورا ياران امام حسين عليه السلام جلو صف ايستادند تا امام حسين عليه السلام به درگاه معبود نماز به جاي آورد و در زمان جنگ نيز فرزندان خميني (ره) براي باز كردن معبر روي مين و سيم خاردار رفته ، به اوج رسيدند" (نژادحسيني،1387).
برخي نيز زيبايي در فرهنگ ايثار و شهادت را عاليترين شيوه حركت و اقدام براي رسيدن به يك هدف متعالي مي دانند كه مي تواند براي مثال سركوب كردن دشمن خدا و حاكم كردن حاكميت الله باشد و نيز مجاهدت و كوشش در حد تقديم جان را زيبايي در ايثار و شهادت دانسته ، معتقدند: "چه چيز زيباتر از اينكه انسان بدون هيچ چشم داشت و حتي تقديم عزيزترين دارايي خود؛ يعني جان ، نگاه مشتاقش به رضايت معبود و خالق خويش باشد (قاهري،1387) .
در همين زمينه اظهار شده است كه ايثار و شهادت خود زيبايند. آنچه مهم است، پيراستن موانعي است كه اين زيبايي بتواند بازنمود كند. اين موانع يكي غفلت مخاطبين است كه آفت بزرگي است و يكي بي سليقه منعكس شدن اين مفاهيم توسط مروجين آن. زيبايي شناسي در فرهنگ ايثار و شهادت احتياجي به آرايه ندارد، بلكه احتياج به پيرايه دارد(مطيع، 1387).
اما برخي هم ايثار وشهادت را دو بحث جداگانه دانسته اند؛ به اين معنا كه برخي ايثار كردند و در نتيجه پاداشي از طرف دوست به آنها داده شد كه شهادت بود. روزي پرچمي بلند شد، ندايي سرداده شد، آنگه بزمي برپا شد و سر خوان اين بزم شهادت تقسيم مي كردند. فرشتگان كه هميشه از بالا به خاكيان نظاره مي كنند در بهت ماندند، ديدند كه سيل عظيم انسانهاي وارسته به بالا سير مي كنند. آنها ديدند كه در اين بزم خيلي ها به دنبال سبقت گرفتن از يكديگر هستند. زيبايي ايثار و شهادت يعني اينكه انسانها از بندها رها شده اند و چشمانشان به يك سو و دلهاشان به يك عشق مي طپد؛ آنهم عشق به الله و انتظار براي شهادت. زيبايي ايثار و شهادت؛ يعني سربلند شدن در آزمون و امتحان الهي كه به روايتي معروف، شهيدان برندگان واقعي و هميشگي اين آزمون و امتحان بودند.
هنوز هم اين امتحان و آزمون الهي در ميان خاكيان و انسانهاي زميني برپاست، اما متأسفانه به دليل روزمرگيها، لياقت اينكه آدميان در اين آزمون نمره قبولي بگيرند، بسيار كم است(سبك خيز، 1387).
در ديگر تعابير و تعاريف به موارد مشتركي اشاره شده است كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود:
عشق به خدا و وطن، از جان و مال و فرزند گذشتن. از خود گذشتگي و رقابت براي رسيدن به معبود، حفظ ارزشهاي ديني يا فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديك شدن به هستي مطلق.
راهكارهاي ترسيم و ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت:
ترويج به طور كلي به صورت مستقيم يا غير مستقيم و يا به شكل رو در رو يا غير حضوري انجام مي پذيرد. ترويج حضوري همچون سخنراني ها، برگزاري همايش ها، كنفرانس ها، كنگره ها و روضه خواني ها، ترويجي هستند كه مروج و مخاطب رو در رو با هم مواجه مي شوند و پيام و مفهوم ارائه شده بي واسطه به سمع و نظر مخاطب مي رسد و بازخورد و بازتاب اين پيام ارائه شده قابل مشاهده است؛ اما در ترويج غير حضوري مروج، پيام و مفهوم خود را در قالب رسانه اي به سمع و نظر مخاطب مي رساند، همچون كتاب، نمايشنامه، فيلم، راديو، تلويزيون و روزنامه. در اين گونه ترويج كه پيام چه به شكل مستقيم و يا غير مستقيم به مخاطب انتقال مي يابد، امكان اينكه بازتاب همزمان نظرات و احساسات مخاطبان به مروجين برسد، وجود ندارد. در ارائه راهكارهاي ترسيم و ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت ديدگاههاي و راهكارهاي متفاوتي ارائه شده است.«اين راهكارها را مي توان به دو محور اصلي و تخصصي در آموزش تقسيم بندي كرد كه شامل مواردي همچون عدالت جويي و عدالت خواهي، بيان صفات انسان خداگونه و اخلاق متعالي و خدايي، حق گروي و حق گويي و شاهد بودن بر عظمت و قدرت پروردگار، جستجوي رضاي خداوند و نيز تأكيد بر تفكر تحليلي و منتقدانه، آشنا كردن دانشجويان با مفاهيم حقيقي شهادت و عناصر سازنده آن، فاصله گرفتن از كتاب محوري، توجه به برنامه درسي پنهان و اقدامات تربيتي غيرمكتوب مي شود»(سيادت، 1387).
گاهي نيز از نياز برنامه هاي ترويجي به تعدادي كليد واژه مدون سخن گفته شده است؛ يعني ابتدا در جايي، در يك اتاق فكري، عده اي از متخصصين بر سر اين كليد واژه ها و دامنه آنها به توافق برسند و آن را تدوين و مستند نمايند. پس از آن يك بانك اطلاعاتي واقعاً روزآمد، از خاطرات و مستندات و آثار توليدي لازم است كه اطلاعات بر اساس كليدواژه هاي فوق قابل بازيابي باشد و از جايگاهي معين و معتبر در دسترس همه قرار گيرد. آنگاه مي توان به برگزاري جشنواره هاي حتي بين المللي و درزمينه هاي مختلف هنري، علمي و ...دل بست كه هدف نهايي آن كاركردي كردن اين كليد واژه ها در حوزه اي وسيع باشد(مجيدي آهي،1387).
اما آنچه در ديدگاه برخي اساتيد و مسؤولان امور ايثارگران مشترك بود اينكه، مسؤولان و مروجان و سخنرانان در اين عرصه بايد خود عامل به عمل باشند و بتوانند به عنوان الگوي عملي به ارزشهاي دفاع مقدس و ايثارگران ارج نهند و بتوانند با اين كار شناخت، ايمان، عمل به فرهنگ ترويج ايثار و شهادت را اشاعه دهند تا به تبع آنان، عموم جامعه موظف به ترويج اين فرهنگ شوند(مهدوي نژاد، احمدي نيا، 1387).
از جمله ديدگاههاي مشترك در راستاي ترسيم و ارائه راهكارهاي عملي مي توان به موارد زير اشاره نمود:
- بيان نمودن و نشان دادن اين فرهنگ به مردم و افراد مختلف جامعه به صورت زيركانه و با ظرافتهاي ويژه؛ به گونه اي كه افراد ترغيب شوند، نه اينكه در مقابل آنان موضع بگيرند(اسدي،1387).
- شنيدن خاطرات از زبان كساني كه خودشان حضور داشته اند. استفاده از همان فن بيان و سخنوري؛ البته با لحاظ نمودن تمام شرايط. به تصوير كشاندن فداكاريها و ايثارگريهاي رزمندگان با استفاده از معجزه قلم.
- كار كردن بر روي وصيت نامه شهدا و ارائه آن در قالب پيام به دانشجويان. ترويج فرهنگ كتاب و كتابخواني در نسل جوان، كه ناگزير به سمت خواندن كتابهاي و روايتهاي زيباي فرهنگ ايثار و شهادت هدايت شود و خود رزمندگان نيز بايد نويسندگان را در اين عرصه كمك نمايند: "1- ايجاد عشق و علاقه به فرهنگ ايثار و شهادت؛ 2- معرفت و شناخت كافي براي راويان و اهالي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت؛ 3- صداقت و امانتداري؛ 4- عرضة زيباي فرهنگ ايثار و شهادت" (قاهري،1387) .
همچنين وجود الگوهاي عملي يكي از مؤثرترين، كم هزينه ترين و بزرگترين راهكار براي ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت عنوان شده است. كساني كه با اين فرهنگ بيگانه اند، تنها با بيان ياد و خاطره اين عزيزان نمي توانند آن را درك كنند، ولي اگر يادگاران آن فرهنگ، به خوبي وارد ميدان فرهنگ ايثار و شهادت شوند، مي توانند رسالت ترويج و تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را انجام دهند(سبك خيز،1387) .
چگونگي تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت توسط جامعه علمي – دانشگاهي و ديگر ارگانها:
به اين سؤال كه جامعه علمي- دانشگاهي چگونه مي تواند رسالت خود را در تبيين و ترسيم زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت به انجام برساند، پاسخ هاي متعدد و البته مشابهي داده شده است كه برخي از آنها در حال اجرا هستند، اما برخي ديگر فقط در قالب شعار مطرح شده است و به جاي اينكه در حوزه عمل و به صورت كاركردي باشند، فقط در قالب پيشنهاد و ارائه ظاهري تجلي مي يابند كه هيچ گونه بازدهي در جامعه نداشته است.
در همين رابطه به به نقش مطبوعات و رسانه هاي كشور در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت اشاره شده است كه با نام امثال شهيد سيدمرتضي آويني چه بايد كرد و چه گفت؟(مجيدي آهي،1387).
شايد منظور از اين گفته همان صحبت هاي مهدي كلهر (مشاور هنري رياست محترم جمهوري) درباره مجموعه روايت فتح است كه: "روايت فتح، تجربه موفقي براي ارائه اين نظريه بود. روايت فتح در كلام مكتوب بيان كننده اين بينش و زيبايي شناختي جديد انقلاب اسلامي و فراتر از زيبايي شناسي موجود غربي بود. روايت فتح در گويش يا نريشن نيز برخلاف راه و روش هاي موجود لحني عاشقانه و بسيار آرام و نرم داشت. هيچ شتابي و هيچ هيجاني و هيچ ترسي كه لازمه ميادين جنگ بود، در آن ديده نمي شد. بعدها اين زيباشناسي جديد در تصوير برداري روايت فتح نيز قابل رؤيت بود."
مطبوعات كشور ما در بهترين حالت داراي مخاطب و مشتري خاص هستند. گويي آنقدر كه نام مطبوعات در جامعه شنيده مي شود، مطالب آنها خوانده نمي شود. شايد بتوان به نقش مطبوعات در شكل گيري اهميت مضمون مورد نظر در ديگر رسانه ها توجه نمود و بالقوه براي آن نقشي در نظر گرفت و تازه در اينكه متوليان محترم امور فرهنگي موفق شده باشند و يا سعي كرده باشند موضوع ايثار و شهادت را به صورت يك فرهنگ عرضه نمايند، ترديد جدي وجود دارد و به قولي، متأسفانه مطبوعات فقط نقش ناقل و پوشش دهنده را در زمينه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت دارند" (مجيدي آهي،1387).
جهت دهي فعاليتها و تحقيقات و طرح هاي پژوهشي، برگزاري جشنواره ها و يادواره ها در قالب برنامه هاي جذاب و تأثيرگذار ، تشكيل جلسات و ميزگردهاي پرسش و پاسخ با رعايت بردباري و منطق، تدوين متون درسي و برنامه ريزي پرمحتوي، متون متنوع، عميق و پرجاذبه با محتواي عزتمندي و شهادت طلبي نيز گامي در جهت دهي اذهان دانشجويان به سمت فرهنگ ايثار و شهادت است. (سيادت، 1387).
موارد ذيل از جمله راهكارهاي ارائه شده در تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت است:
- معرفي جنگ نبايد ساده لوحانه و غير فرهيخته باشد، بلكه بايد عميق و بر اساس ارزشها باشد.
- دانشگاه و ديگر ارگانها مي توانند بايد با عملكرد خود اين امر را تأييد كنند، وگرنه اگر كسي از فرهنگ ايثار و شهادت سخن بگويد، اما رفتارش با گفتارش موافق نباشد، تبيين آن اثر بخش نيست و يا اثر تام و تمام ندارد.
- تبيين و ترسيم زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت بايد به صورت فرهنگ در جامعه نهادينه شود و رزمندگان با مردم ارتباط چهره به چهره داشته باشند.
- استفاده از روش هاي متنوع، جذاب و متناسب با موقعيت افراد دانشگاهي و نيز بهره گيري ظريف اساتيد و مدرسان دانشگاه از مثالهاي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت؛
-زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهدا با ارائه برنامه هاي مستمر؛
-افزايش پتانسيل پذيرش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه و مخاطبان دانشگاه؛
- نهادينه نمودن فرهنگ احترام گذاشتن نهادن به شهدا، حرمت نهادن به خانواده هاي شهدا و به ارزشهاي مقدس توسط جامعه دانشگاهي؛
- تقويت بنية فرهنگي و علمي در رابطه با فرهنگ ايثار و شهادت، برگزاري مداوم و مستمر اردوهاي راهيان نور با برنامه ريزي هاي مدون و جامع؛
- استفاده از رسانه هاي تصويري در قالب فيلم هاي كوتاه داستاني و مستند، رسانه هاي هنري و رسانه هاي مكتوب در قالب كتاب رمان و …
آنچه كه بيش از همه و در حال حاضر براي تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت لازم و ضروري است، استفاده ابزار ظريف، لطيف و تأثيرگذار هنري بر روي جامعه و خصوصاً نسل جوان امروزي است كه به گفته اي،"هنر يك شيوه بيان است، يك شيوه ادا كردن است. منتهي، اين شيوه بيان از هر تبيين ديگر درست تر، دقيق تر و نفوذ آن ماندگارتر است. (احمدي نژاد،1385).
بررسي لزوم وجود واحد درسي – دانشگاهي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت و پايداري:
با توجه به رشد فزاينده در عصر اينترنت و ارتباطات و نيز ايجاد رشته هاي مختلف و متنوع در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي، جاي خالي دروس ايثار و مرتبط با پايداري در دانشگاهها، محافل و منابع درسي ما كاملاً مشهود است.
در حال حاضر، آنچه كه به عنوان يكي از شاخصه هاي مهم در پيشرفت ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مطرح است ايجاد ارتباط تنگاتنگ و مستمر ميان ارگانها و ادارات و وزارتخانه ها و خصوصاً آموزش عالي كشور است كه از جمله راههاي رسيدن به اين مهم مي توان به وجود واحد درسي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت در اين خصوص اشاره كرد.
اما متأسفانه به رغم وجود پتانسيل هاي مادي و معنوي و تأكيد اساتيد، مسؤولان كشور و مجامع علمي بر روي اين موضوع تاكنون هيچ گونه درسي با عنوانهاي مرتبط با فرهنگ ايثار و پايداري در دانشگاهها تعريف نشده است.
لزوم وجود واحد درسي در اين زمينه مناسب و ضروري است تا با كالبدشكافي مقولة ايثار و شهادت و تبيين وجوه مختلف و آثار متنوع در جامعه، بر غناي شناختي آن براي نيل به هدف ترويج فرهنگ ايثار و شهادت افزوده شود(سيادت،1387).
ضروري بودن اين امر بر مسؤولان و متولّيان امور كاملاً آشكار است تا جايي " كه در سال 1385 بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس فعاليت هايي را در جهت تعامل با دو سازمان آموزش و پرورش و سازمان تهيه و تدوين كتب درسي و آموزشي در سال 84 انجام داد و قرار شد كه با تشكيل سه بنياد در بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و دعوت از كارشناسان در زمينه هاي مختلف شعر، خاطره، داستان و تاريخ، پيشنهادهاي مناسب و به روز در وزارتخانه ارائه شود."...
در اين زمينه به تعيين 34 واحد درسي و كالبدشكافي آن توسط شوراي علمي در دو دانشگاه كرمان و تهران اشاره شده است كه رشته ادبيات پايداري مي تواند در همه موضوعات مرتبط با اين رشته حرفي براي گفتن داشته باشد.
با نگاهي به ايجاد رشته هاي مختلف و متفاوت درسالهاي اخير در دانشگاهها و نيز با توجه به گسترش مراكز مختلف دانشگاهي در قالب دولتي و غيردولتي، انتفاعي و غير انتفاعي، روزانه و شبانه و فراگير و ...، متأسفانه هنوز از راه اندازي رشته هاي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت هيچ خبري نيست و يا اينكه هنوز كه هنوز است به صورت منسجم و يكپارچه و به صورت حتي دو واحد درس عمومي - اختياري و ... در دانشگاهها ارائه نمي شود.
همچنين به پيشنهاد راه اندازي موضوع "بينا رشته اي" در دانشگاهها با سرفصل هايي از رشته تاريخ- علوم سياسي و ادبيات اشاره شده است كه محوريت آن همان ادبيات پايداري و دفاع مقدس است كه در بسياري از جنگ ها پيش زمينه هاي سياسي و مطامع اشخاص در آن دخيل بوده ، باعث مي شود كه علاوه بر رشته تاريخ، رشته علوم سياسي را نيز وارد حوزه ادبيات نماييم. در اين ميان چيزي كه بيشتر به دنبال آن هستيم و از حوزه هاي تاريخ و سياست عبور مي كند، ادبيات است. زيباييها، ظرايف و گفتني هاي ادبيات دفاع مقدس در نظم و نثر نهفته و آنچه در اين سه رشته مهم است، عرصه ادبيات خواهد بود. با همة اين صحبت ها و ارائه آمار و كارهاي انجام شده، معاونت ادبيات مشكلاتي را در سال 1385 پيش رو داشت و معتقديم كه اين موضوع، مشكل مشترك سازمان هاي علاقه مند به موضوع دفاع مقدس است. در ادامه، از نگاه كلان متولّيان ادبيات دفاع مقدس سخن گفته شده است كه اگر چه اين موضوع هميشه پشت تريبونها تقديس و تجليل مي شود، اما در محل توجه واقعي نيست و اين مشكل مشترك حوزه هنري، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، بسيج، بنياد شهيد و امور ايثارگران و بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس است.
اگر بخواهيم ادبيات دفاع مقدس را براي امروز و آيندگان حفظ كنيم، در وهلة اول آموزه هاي تأثيرگذار اين فرهنگ را بايد در شخصيت فردي و حقوقي مرور كنيم و به فطرت اوليه خود بازگرديم(حسام،1386).
در همين راستا ، برخي به ضرورت راه اندازي دو واحد درسي به نام مباني دفاع مقدس، به منظور زنده نگه داشتن ياد و خاطره روزهاي هشت سال دفاع مقدس تأكيد دارند(رحيم صفوي1387).
اما بعضي نيز معتقدند با وجود درسي به نام انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن، كه در حال حاضر به عنوان دو واحد درسي آزاد- عمومي ارائه مي شود، ديگر نيازي به ايجاد درسي با اين عناوين نيست، البته، به شرطي كه مباحث مورد نظر در فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان سرفصل اين دروس در آن طرح شده باشد(رامشت،1387).
با وجود اين، دوباره اين سؤال مطرح است كه وقتي بسياري از مسؤولان و دلسوزان حوزه ادبيات و پايداري و مسؤولان نظام، به اهميت وجود دروسي با محتواي ادبيات پايداري و مقاومت در دانشگاهها پي برده اند و حتي مسائل و مشكلات و موانع موجود را شناسايي نموده اند، چرا از راه اندازي چنين رشته هايي در دانشگاهها و موسسات آموزش عالي خبري نيست؟
اما با نگاهي به دستاوردهاي هشت سال دفاع مقدس، وصاياي شهيدان ، دست نوشته ها و ديگر سرمايه هاي مادي و معنوي، گاهي احساس مي شود كه متأسفانه به رغم وجود اين امكانات، استفاده لازم و در خور شأن از اين سرمايه ها نمي شود.
جايگاه فعلي زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت و فاصله آن با جايگاه واقعي :
يكي ازبهترين شيوه هاي تأثيرگذاري در زمينه هاي مختلف علمي، فرهنگي و هنري مرتبط با ادبيات ايثار و مقاومت، نداشتن فاصله ميان جايگاه واقعي موضوع مطرح شده، با جايگاه ارائه شده آن توسط مسؤولان امر است.
هشت سال جنگ تحميلي اين فاصله ها را به حداقل خود رساند و با پايان يافتن جنگ تحميلي و نيز اندكي بعد با رحلت امام خميني-رحمة الله عليه- اين فاصله افزايش يافت(خاني،1387)، اما با نگاهي گذرا به عملكرد دانشگاهها و ديگر ارگانها، گاهي ديده مي شود كه عدم ترسيم برنامه هاي كيفي توسط ارگانهاي مرتبط با اين موضوع، عدم ارائه راهكارهاي ثابت و مدون در زمينه زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، اكتفا نمودن دانشگاهها به اجراي برنامه هاي كليشه اي و تكراري، نبود برنامه هاي منظم در اين زمينه، معرفي ننمودن الگوهاي ايثار و شهادت به جوانان و نسل جوان امروزي و گاهي نيز تفاوت در عملكرد مسؤولان و ارگانهاي مربوطه در ترسيم و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، فاصله ها را افزايش داده است. مثال بارز اين ادعا اكتفا نمودن دانشگاه اصفهان در سند راهبردي اعتلاي فرهنگي دانشگاه به احداث حرم الشهداء است. كه در مقايسه با ديگر برنامه ها، مفاد و بند و تبصره هاي اين سند، نمود مناسبي ندارد. متأسفانه، در اين سند نه تنها برنامه جامع و مدوني در زمينه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت ارائه نشده است، حتي نامي از ايجاد واحد درسي با عناوين مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت و مقاومت و پايداري نيز نشده است، در حالي كه در اين سند به ايجاد دو واحد درسي براي آشنايي با تمدن اسلامي و نيز راه اندازي رشته ي زيبايي شناسي و حكمت هنر اسلامي اشاره شده است. سؤال اساسي اين است كه آيا تمدن اسلامي ما چيزي جدا يا فراتر از فرهنگ ايثار و رشادت است؟! يا زيبايي هاي ايثار و شهادت چيزي جداي از هنر اسلامي است؟!
تأثيرگذاري فرهنگ ايثار و شهادت، حتي در ساده ترين نوع خود كه برگزاري نمايشگاه است تا جايي است كه اريك آزاريان، هموطن عزيز مسيحي در بازديد از نمايشگاه غرفه دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري اصفهان در17 مهرماه سال 1381 با اينكه شاعر نبودند، ابياتي را در وصف شهيدان مي سرايد و به توصيف حاج ابراهيم همت مي پردازد! بد نيست در اينجا به دست نوشته ايشان در تعريف شهيد همت اشاره كنيم: "تقديم به شهيدي كه به عنوان فرمانده كفشهاي همرزمان خود را واكس مي زد و لباسهايشان را مخفيانه مي شست. او را نمي شناسم ..عكسش را ديده ام... مي گويند اسمش شهيد حاج ابراهيم همت است.." به اين معنا كه حتي برگزاري نمايشگاه هم هنوز هم مي تواند تأثير خود را داشته باشد.
ما چه كرده ايم؟ آيا جاي خالي دروس مرتبط با فرهنگ ادبيات پايداري و نيز برپايي نمايشگاه دايمي در كنار حرم الشهداي دانشگاه اصفهان، به فرض اينكه هزينه داشته باشد، سرمايه گذاري در زمينه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت نيست؟!
براي مثال، اگر تنها به يكي از دست نوشته هاي شهيد حسين علم الهدي كه در آستانه آغاز سال نو براي خواهرش نوشته است، به عنوان الگوي زندگي امروزي بنگريم، بسياري از مشكلات اقتصادي، اخلاقي، خانوادگي، مذهبي و اعتقادي ما حل خواهد شد. اين در حالي است كه نسل جوان امروزي يا شناختي از شهيد علم الهدي ندارند و يا مسؤولان محترم اقدام به معرفي اين الگوهاي برتر زندگي ننموده اند.
مقام معظم رهبري در مورد شهيد محمود كاوه، به شيوايي بيان نموده اندكه: «يك لشكر را يك جوان بيست و چهار– پنج ساله اداره مي كند، در حالي كه در هيچ جاي دنيا يك افسر به اين جواني پيدا نمي شود كه يك لشكر را اداره كند» و نيز فرمودند:" الان چند سالي است كه كتابهايي درباره سرداران و فرماندهان باب شده و مي نويسند. بنده هم مشتري اين كتابها هستم و مي خوانم. بعضي از اين ها را من خودم از نزديك مي شناختم. آنچه درباره شان نوشته شده، روايت هاي صادقانه و بسيار تكان دهنده است. آدم مي بيند برخي از اين شخصيت هاي برجسته، در لباس كارگر به ميدان جنگ شتافتند. اين استاد عبدالحسين برونسي، قبل از انقلاب يك بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود. شرح حالش را نوشته اند، من توصيه مي كنم و واقعاً دوست دارم شماها هم بخوانيد. اسم اين كتاب خاك هاي نرم كوشك است. قشنگ هم نوشته شده است"(مقام معظم رهبري،1385).
پس ما نه الگو كم داريم و نه راهكار و نه منابع ادبيات مقاومت وايثار، شايد بهتر بود به جاي صرف هزينه هاي گزاف و تهيه نماهنگ و سي دي هاي يكبار مصرف، تنها به سخنان رهبر معظم انقلاب به عنوان يك راهكار عمل مي نموديم.
اين روزها مهمترين حرفهاي عالم انگار همين حرفهاي به ظاهر بديهي است مثل اينكه شهداي ما راه امام حسين(ع) را پيمودند. منتظر چه هدف و ايده خاصي هستيم كه از يك جايي شروع كنيم. در اين دوره و زمانه هيچ حرف مهم، اصلي و تأثيرگذاري وجود ندارد كه بديهي نباشد. شايد مشكل ما امروز چيز ديگري است. اين به آن معني نيست كه به كار فرهنگي و تذكر ارزشهاي انقلاب و دفاع مقدس نياز نداشته باشيم؛ آن هم در روزهايي كه اين همه ماهواره و راديوي بيگانه و كانال هاي تلويزيوني ضد انقلاب، سايت رايانه اي، نشريات منافق و ... شيپور دست گرفته اند و بر آتش جنگ با ارزش ها مي دمند و بر پايه هاي هر چه باور و هر چه از جنس ايمان و تقدس است، مي كوبند.
كار فرهنگي كردن براي بچه هاي جبهه و جنگ واجب است، اما بايد مواظب سياسي كاران باشيم. ما با دو رويكرد در مورد دفاع مقدس رو به رو هستيم: يك گروه كه جنگ را تمام شده مي پندارند و يك گروه كه بنا به وصيت امام مي دانند تا ظلم و بي عدالتي در جهان هست، جنگ ادامه دارد و تا وقتي جنگ هست، ما هم هستيم.
مهم نيست كجا باشيم، اينكه در كنار چه كسي و پشت سر چه كسي و رو به روي چه كساني قرار داريم، مهم است. پيام شهدا همين است كه: خدا همه بندگان را مي بيند و عالم محضر خداست." (رجبي،1387)
پس همه ما، فرقي نمي كند با چه عنوان، مدرك، دين و مذهب باشيم، بايد در حد توان خود و با درايت تمام براي ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت هزينه كنيم و يادمان باشد كه مقام معظم رهبري نيز بسيار به مطالعه و ترويج كتابهاي مرتبط با اين فرهنگ تأكيد داشته اند. از جمله آنها مي توان به كتابهاي ساكنان مُلك اعظم، خاكهاي نرم كوشك و حكايت زمستان، حرمان هور و ....اشاره نمود كه مطالعه هر كدام از آنها دنيايي از زيبايي هاي ايثار و مقاومت و جهاد است.
ميزان پذيرش زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت از طرف جامعه جوان كنوني :
اكثر پاسخ هاي جامعه آماري به اين سؤال كه آيا جامعه جوان كنوني پذيرش زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را دارد، منوط به درست معرفي كردن و نشان دادن واقعيت هاي حماسه ايثار و شهادت به اين جامعه و داشتن درك متقابل جوانان از اين واقعيت ها، سخن گفتن به زبان روز و با ادبيات خود جوانان است .
" لازمه پذيرش اين مهم از طرف جوانان، ارزش دادن به مظاهر اخروي و معنوي است، ولي اگر جوان به ارزشهاي دنيوي و ظاهري دلبسته شد، ديگر پذيرش زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را ندارد، چون كه به فرمايش حضرت امام خميني، راه دنيا و آخرت دو مقوله اي هستند كه نزديكي به يكي باعث دوري از ديگري است. بها دادن به ارزشهاي انساني و الهي لازمه پذيرش اين فرهنگ است. متأسفانه، مادي گرايي غربي تا اندازه اي در جامعه جوان ما رسوخ كرده است، كه علت آن يا كوتاهي متولّيان و مسؤولان و كارگزاران و يا تبليغات گستردة شياطين عالم است(احمدي نيا،1387).
معرفي ابعاد عميق معنوي، معرفتي و نه بيان صرفاً احساسي و تخيلي، نداشتن باور كاذب توسط جوانان و نيز باور آنچه روايتگران اين عرصه به جامعه جوان عرضه مي كنند، عدم وابستگي به فرهنگ غرب، نداشتن تعلقات مادي صِرف، عامل به عمل بودن مروجان اين فرهنگ و تبيين درست اين فرهنگ توسط افرادي كه خود شناخت كافي و درست از اين فرهنگ دارند، از ديگر راههايي است كه مي تواند جوانان را در پذيرش اين فرهنگ و زيبايي هاي ايثار و شهادت ياري نمايد.
ارزش هاي اخلاقي در فطرت آدمي ريشه دارند و اين عامل مهم و اساسي، بيدار كننده فطرت نهفته و خواب آلوده آدميان و هدايتگر آن در مسيري صحيح و هدفي ارزشمند است. انقلاب اسلامي با هدف تجديد حيات اسلام، عامل بيداري فطرت در خواب و گرفتار در طبيعت مسلمين بود. با اين انقلاب و در جريان اين انقلاب، فرهنگ عميق اسلامي فرصت بروز و ظهور يافت. از سوي ديگر ، تجاوز به حريم پاك سرزمين اسلامي، زنگ خطري بود كه مردم را به حفظ و حراست از پيشينه ارزش ها و باورهاي فرهنگي خويش واداشت. اين پيشينه، عمدتاً در آموزه هاي ديني و فرهنگ اسلامي ريشه داشت.
شرايط جنگ و دفاع مقدس، تبلور عملي و تجلي عيني همه ارزش هاي متعالي انساني بود. ارزش ها درجنگ شكوفا شد و واقعيت عملي يافت. در عرصه فرهنگ بسيج و دفاع مقدس، عشق و عرفان، دلاوري و مردانگي، شجاعت و حماسه، ايثارگري و از خود گذشتگي، ايمان به هدف و اطمينان به پيروزي و در يك كلمه ارزش هاي اصيل اخلاقي انساني ظهور يافت و تجلّي پيدا كرد. شهادت طلبي يكي از تجليات معنادار ايثارگري است كه در دفاع مقدس بروز واقعي يافت. همين روحيه شهادت طلبي است كه درحال حاضر، انتفاضه فلسطينيان را زنده نگه داشته است. آن فرهنگ مقدس ايثارگري را چگونه بايد حفظ كرد و به نسل آينده انتقال داد؟
در اين عرصه، غفلت از تحقيقات بنيادين و زيربنايي و اكتفا به كارهاي روبنايي و صوري خطر آفرين است. بايد به تحقيقات بنيادين و زيربنايي و كاربردي در كنار كارهاي روبنايي و ظاهري توجه كرد.فراموش نكنيم كه از بنيادها،كاربردها برمي خيزد. ايجاد جو هيجان و عاطفه خوب است، اما كافي نيست. عاطفه مكتبي هميشه بايد همراه با آگاهي عقيدتي باشد. عاطفه و احساس بدون عقلانيت، نوعي يك بعدي نگري را رواج خواهد داد. هم پرداخت هيجاني و عاطفي و هم پرداخت عقلاني لازم است. رويكرد عاطفي و احساسي در كنار رويكرد عقلاني بايد مطرح شود. بازتوليد فرهنگ ايثار از طريق اسطوره سازي و اسوه پردازي در قالب هنرمندانه و زيبا لازم است تا با مشاهده رفتار از آن، الگوسازي و در نتيجه، الگوپذيري مناسب صورت گيرد.
ايثارگري يك ارزش است؛ مقوله اي برتر و متعالي كه انقلاب و جنگ آن را متبلور و عيني كرد. چه كنيم تا فرهنگ ايثارگري بماند، عميق تر شود، غبار نگيرد و به نسل هاي بعدي منتقل شود (برزنوني،1385).
نكته اي كه در اينجا قابل توجه است، اينكه آيا تعامل بين نسل انقلابي، يا به عبارتي نسل ديروز با نسل امروز كه جوانان هستند، وجود دارد يا نه؟
اگر جمعيت كشور را در دو مقطعي كه به نام نسل قديم و نسل جديد موسوم است تحليل كنيم، مسأله تا حدي روشن خواهد شد. در نسل قديم (انقلابي) جمعيت جوان كه جمعيتِ « ايثار آفرين» و «شهيد ساز» به شمار مي رفت بخش اعظم جمعيت آن روز كشور را تشكيل مي دادند؛ يعني جمعيت ايثار آفرين نسبت به جمعيت اثرپذير بسيار زياد بود و ديگر اينكه فضاي معنوي انقلابي و فضاي انسان ساز دفاع مقدس، بر جمعيت جوان و نوجوان اثر مثبت گذاشته است و براي اثرگذاري آن موانع اندك و غير اساسي وجود داشت. در نسل حاضر، جمعيت جوان كشور حدود 70 درصد كل جمعيت را تشكيل مي دهد كه اين نسبت به گذشته بسيار افزايش يافته است و از طرف ديگر، فضاي فرهنگي كشور نه تنها حال و هواي دفاع مقدس را ندارد، بلكه فرهنگي متضاد (تضاد فرهنگ ارزشي و غير ارزشي) حاكميت دارد كه هر جواني را براي تصميم گيري دچار ابهام و اشكال مي كند. نكته مهمتر اينكه نسل ايثارگر گذشته با جمعيتي اندك مي خواهد بر جمعيتي عظيم (نسل امروز) اثرگذار باشد. اين مهم به طور طبيعي حاصل نمي شود، زيرا نسل جوان (جمعيتي بيشتر) از نسل غيرجوان (جمعيت كمتر) اثرپذيري كمتري خواهد داشت. لذا توجه به نكات زير مفيد خواهد بود: 1. ميزان وجود و يا خلأ مناسبات نسلي بايد اندازه گيري شود؛ يعني با انجام تحقيقات پيمايشي معلوم گردد وضعيت فعلي مناسبات چگونه است، تا هرگونه برنامه ريزي در اين زمينه منطبق با واقعيت باشد. در حال حاضر، ديدگاههاي متعدد و گاه متضادي وجود دارد مبني بر اينكه گسست وجود دارد يا پيوست؟
2. انتقال فرهنگ ايثار و شهادت بايد متناسب با لايه هاي مناسبات نسلي باشد. اگر نتيجه تحقيقات معلوم شد كه در وضعيت شكاف قرار داريم يا در وضعيت پيوست، نوع و ميزان تأثيرگذاري فرهنگ ايثار و شهادت را بايد با وضعيت به دست آمده منطبق كرد. بهتر است نسل امروز را به طبقه هاي مختلف تقسيم بندي كرد و به روش آسيب شناسي معلوم كرد چند درصد از جوانان در وضعيت شكاف و چند درصد در وضعيت تفاوت قرار دارند.
3. تبيين نوع گسست بسيار مهم است. اگر گسست فرهنگي نسبت به گسست اجتماعي داراي اولويت باشد، پرداختن به جنبه هاي معنوي و عرفاني ايثار و شهادت بسيار مهم خواهد بود كه دراين صورت ترويج ابعاد اعتقادي و معنوي ايثارگران و شهيدان نسل گذشته و حال بيشتر تأثير خواهد داشت؛ ولي اگر گسست اقتصادي از اهميت بالاتري برخوردار باشد، ترويج ابعاد معنوي نمي تواند جوابگوي نياز نسل امروز باشد، بلكه در انتقال فرهنگ ايثار و شهادت به جنبه هاي اقتصادي نظير قناعت، صرفه جويي، عدم وابستگي به دنيا و ... بايد توجه كرد.
4. گفته شد به واسطه تركيب جمعيتي گذشته و حال نمي توان انتظار داشت مناسبات نسلي حالت عادي و طبيعي را طي نمايد، بلكه به «كار ويژه اساسي» نياز است. اگر نسل انقلابي توانست بر راحتي بر نسل قبلي (نسل قبل از انقلاب) اثر بگذارد و با كمترين برنامه ريزي و امكانات، فرهنگ انقلاب گسترش يابد، به اين علت بود كه جمعيت انقلابي بسيار بيشتر از جمعيت نسل ما قبل بود؛ هر چند علل ديگري نيز وجود دارد كه از بحث خارج است. در شرايط كنوني حالت معكوسي وجود دارد؛ يعني همان نسل انقلابي مي خواهد بر نسل ما بعد (نسل جوان) اثر بگذارد، در حالي كه جمعيتي كمتر از آن دارد؛ بديهي است انتقال فرهنگ ايثار و شهادت به راحتي مقطع و دوره قبلي نيست، بلكه چندين برابر تلاش را مي طلبد كه پارامترهاي زير دخالت دارند:
1. جمعيت كمتر در برابر جمعيت كثير؛ 2. وجود فرهنگ ضد ارزشي و تبليغ آن؛ 3. كمرنگ شدن و سپري شدن فضاي معنوي گذشته؛ 4. غيرفعال شدن نسل انقلابي به واسطه ميانسال بودن. اگر بخواهيم فرمول رياضي براي اين مسأله درست كنيم، بايد ضرب در چهار كنيم، كه مفهوم آن اين است كه تلاش برنامه ريزي شده بايد چهار برابر گردد، ولي صحيح آن است كه به توان چهار برسانيم كه دراين صورت 16 = 24 خواهد شد، يعني 16 برابر تلاش دوره جنگ مورد نياز است؛ 5. «ايثار آفرينان گذشته» و «شهادت طلبان دفاع مقدس» نمي توانند خود را در محيط گذشته احساس كنند و انتظار داشته باشند تا نسل امروز محيط گذشته را احساس كنند و يا نسل امروز محيط گذشته را درك نمايد، بلكه شهادت طلبان بايد در فكر ايجاد محيط مجازي باشند تا نسل امروز از شهادت و عمليات استشهادي لذت ببرد. پيوند نسل ها زماني ميسر خواهد شد كه نياز نسل هاي ديروز و امروز و ادبيات آن با يكديگر پيوند داشته باشد. بديهي است نمي توان با نيازگذشته و ادبيات گذشته ارتباط نسلي برقرار نمود، بلكه بايد فرهنگ گذشته را با ادبيات نوين مطرح ساخت(خاني،1387).
راههاي ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت توسط اساتيد و رزمندگان و ....:
حوزه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به نوعي دچار آسيب هاي خاص خود است؛ آسيب هايي كه از مروج و پيام ارسالي اش گرفته تا وسايل ارتباطي و مخاطبانش را در بر مي گيرد. براي رفع اين آسيب ها بايد بين مروجان اين فرهنگ با مخاطبان اين ترويج نزديكي يا تشابه برقرار گردد. واضح است هر چه مهارتهاي لغوي و يا زباني، گرايش و طرز تفكر، معلومات و اطلاعات، خصوصيات اجتماعي و فرهنگي بين مروجين و مخاطبان اين حوزه نزديكتر باشد، شاهد ارتباطي صحيح تر خواهيم بود. امروزه شاهد آن هستيم كه مروجان فرهنگ ايثار و شهادت، اعم از بنياد شهيد، بنياد جانبازان و مستضعفان، ائمه جمعه، روضه خوانان مساجد، بنياد حفظ آثار دفاع مقدس و... نتوانسته اند در انتقال محتواي پيام شهدا و به نحو احسن موفق باشند.
اساتيد دانشگاه، مدرسان جامعه علمي، رزمندگان، فرزندان شهدا و متولّيان امر بر اين باورند كه موارد زير از جمله راههاي ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت است: خوب درس دادن، بموقع سر كلاس حاضر شدن، فراموش كردن حاشيه ها و به اصول پرداختن، ياد نمودن از اسوه هاي ايثار و شهادت مطابق شرايط كلاس و اختصاص بخشي از نمره دروس عمومي و مرتبط با فرهنگ ايثار وشهادت به مطالعه و تلخيص اين منابع، بيان مناسب افتخارات دوران هشت سال دفاع مقدس، تلاش در جهت ريشه اي عمل كردن و فرهنگسازي ارزش هاي ايثار و شهادت، به تصوير كشاندن خاطرات و شرح فداكاري رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، ترسيم و بيان واقعيت ها و ديده هاي جبهه و جنگ متناسب با زبان مخاطبان، بيان بموقع خاطرات هشت سال حماسه و ايثار در كلاسهاي درس و تعريف خاطرات و زيبايي هاي اين فرهنگ با شركت در اردوي راهيان نور، تلاش فرزندان شاهد به منظور الگوي مناسب بودن براي جوانان و ترويج عملي رفتار شهيدان، تبيين فرهنگ زيباي ايثار و شهادت در كلاسهاي درس و مشاوره ها، البته با ايجاد آمادگي قبلي در مخاطبان، زنده نگه داشتن فرهنگ مقدس ايثار و شهادت و ترغيب ديگران به سوي اين فرهنگ، استفاده هنرمندانه اساتيد از خاطرات دوران جبهه و جنگ و بيان مثل هاي ايثار و شهادت،ديدار از خانواده هاي معظم شهدا، به تصوير كشيدن صحنه هاي جبهه و جنگ، برگزاري سخنراني ها و همايش هاي مختلف و دعوت از صاحب نظران و سرداران جنگ.
ويژگيها و خصوصيات مروجان فرهنگ ايثار و شهادت:
اينكه كار ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و تبيين زيبايي هاي آن منوط به قشر خاصي است و يا تمام افراد جامعه موظف به انجام اين وظيفه هستند، از ديگر مباحثي است كه در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت مطرح است.
در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، حداقل مديريت و رهبري بايد با افراد خاص و فرهيخته باشد، چون اين رسالت و موضوع پيش پا افتاده اي نيست، درست مانند امر به معروف و نهي از منكر، كه ديدگاه قرآن هم همين است «ولتكُن مِنكُم اُمة» يعني يك گروه خاص تربيت شده و فرهيخته بايد رهبري نمايند كه هم فهم عميق داشته باشند، هم ابزار و هنر را خوب بشناسند(مطيع،1387).
برخي هم معتقدند كه تمام آحاد جامعه مي توانند مروج فرهنگ ايثار و شهادت باشند و بايد اين رسالت را انجام دهند، اما ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت به طور كامل و دقيق از عهده كساني برمي آيد كه خوب سخن بگويند، سخن خوب بگويند، خود اهل زيبايي بوده و زيبايي ها را لمس كرده باشند و در سخن گفتن صادق باشند(عباسيان،1387).
جنگ يك افسانه نيست، يك واقعيت حماسي است. رزمندگان و بچه هاب جبهه و جنگ بهترين و مؤثرترين راه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت هستند. ارتباط چهرة به چهره مردم با كساني كه جنگ را از نزديك ديده و واقعيت هاي آن را لمس كرده اند، تأثير بسزايي در اشاعة اين فرهنگ مقدس دارد(رستگار،1387).
در اين ميان، برخي ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را وظيفة همه آحاد جامعه مي دانند، همان گونه كه بيان فرهنگ ايثار و شهادت در عاشوراي حسيني فقط مخصوص اهل منبر و موعظه نيست. بعضي موسيقي هاي ساخته شده در زمينة فرهنگ عاشورا از هزاران خاطره گويي و مداحي مؤثرتر است كه به بيان ديگر، مي توان به نقش معجزه گونه هنر موسيقي در اين زمينه اشاره داشت(قاهري،1387).
جالب اينجاست كه بيش از يك چهارم جامعه آماري، ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت را وظيفه افراد خاص در جامعه دانسته اند كه اين امر بر حساسيت موضوع و اهميت اين رسالت اشاره دارد. با كمي تأمل در پاسخ هاي مذكور مي توان به ويژگيها و خصوصيات يك مروج حوزه ايثار و شهادت اين گونه اشاره كرد:1. برخورداري از اطلاعات كافي و مناسب براي ارائه به مردم؛ 2. بين قول و عمل او تضادي وجود نداشته باشد تا خود بتواند به عنوان الگوي عملي مناسبي باشد؛ 3. عملاً از خودگذشتگي و ايثار را در زندگي شخصي و اجتماعي خود به كار بندد؛ 4. از تجارب كافي برخوردار باشد و به شيوه هاي گوناگون تبليغ آشنا باشد؛ 5. انگيزه هاي او متعالي و نسبت به مفاهيم تبليغي خود پايبند و ثابت قدم باشد؛ 6. از هر گونه غلو و جعل در تبليغ پرهيز نمايد؛ 7. مفاهيم تبليغي او با زبان جوانان و ادبيات امروزي منطبق باشد؛ 8. مفاهيم را به بهترين شكل و روش در زمان و مكان مناسب به مردم انتقال دهد؛ 9. در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به بيان واقعيت هاي زيباي جنگ بپردازد؛ 10. زيبايي هاي جبهه و جنگ و ايثار و شهادت را از نزديك ديده و برخي از آنها را لمس كرده باشد.
آسيب شناسي روشهاي فعلي در ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت:
در آسيب شناسي شيوه هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بايد همة عواملي را كه موجب محدود شدن و يا ايجاد اختلال در فرآيند اين ارتباط هستند، بررسي و تجزيه و تحليل كرد.
همه ملتها به جانبازان و سلحشوران كشته شدة خود به ديده احترام مي نگرند و البته، شيوه هاي اين تقدس گرايي و احترام مي تواند متفاوت باشد، اما نفس عمل يكي است. در كشور ما در اين چندين ساله آرام آرام شاهد كم رنگ شدن فرهنگ تكريم به شهدا و ايثارگران هستيم كه اين امر يك شبه يا به وسيله يك عامل به وجود نيامده است. قطعاً در فرآيند زمان و تحت تأثير عوامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، همگام با تحولات جهاني است كه چنين امري نمود پيدا كرده است.از آنجا كه بررسي عوامل مذكور كاري كاملاً تخصصي است، در اين زمينه فقط به برنامه هاي فرهنگي مرتبط با ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت اشاره مي شود كه بسيار كم هزينه بوده، اما تأثيرگذاري شان در خور و شايان توجه است. لذا مسؤولان امر با كمي برنامه ريزي و توجه مي توانند به ارائه اين برنامه ها بپردازند.
- ترويج فرهنگ كتاب و كتاب خواني با برنامه ريزي هاي كلان در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي در زمينه فرهنگ ايثار و شهادت كه يكي از توصيه هاي مؤكد مقام معظم رهبري نيز هست؛
- آغاز به كار جدي انجمن نويسندگان و خبرنگاران دفاع مقدس در استانها و خصوصاً در استان اصفهان؛
- برگزاري جلسات منظم، مستمر و البته بنيادين بنياد شهيد، كميته ايثارگران و دانشگاهها در جهت روشن نمودن افكار جامعة علمي و سوق دادن جامعه دانشگاهي به سمت ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت.
بحث و نتايج:
فطرت انسانها در اصل زيبا پسند است، اما عقل ظاهري گاهي اوقات در تعيين مصداق اشتباه مي كند و براي اينكه اين راه به ناكجا آباد نرسد و انسان در طي طريق دچار مشكل نشود، هميشه از عهد ازل تا ابد خداي سبحان واسطه هايي را براي نيل به اهداف عاليه انساني قرار داده است تا انسان در زندگي و طي آن دچار سرگشتگي و حيران نشود. در بحث زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت، نيز كه يكي از حساسترين و كارآمدترين مباحث روز است، همين گونه است. با نگاهي اجمالي بر دستاوردهاي مادي و معنوي هشت سال دفاع مقدس و در زمينه هاي مختلف فرهنگي، علمي، هنري و ...به خوبي مي توان دريافت كه خوشبختانه در اين زمينه هيچ گونه كمبودي وجود ندارد. خود شهدا، رزمندگان و خانواده هاي آنان مصداق بارز راهبراني هستند كه مي توانند به خوبي و مانند همان واسطه هاي الهي بهترين راه را به ما نشان دهند تا خداي ناكرده راه را به اشتباه نرويم. شهداي انقلاب ما برترين الگوهاي هنري در عرصه تبيين زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت هستند. كساني كه هنرمندانه رفتند، هنرمندانه شهيد شدند؛ هنرمندانه جنگيدند و هنرمندانه ماندند. آنچه امروزه جامعه جوان و دانشگاهي ما تشنه آن است و بايد هر چه سريعتر در قالب برنامه هاي زيباي هنري به آنها ارائه شود، شناسايي الگوهاي زنده اين عرصه است. فرقي نمي كند چه شهدا، چه خانواده هاي آنان، چه رزمندگان و حتي آثار علمي و فرهنگي و عرفاني آنان. بايد نسل جوان دانشگاهي ما بدانند خرازي ها، باكري ها، همت ها، كاظمي ها، آويني ها، زين الدين ها، چمران ها،حاج بصير ها، زينعلي ها، صنعتكار ها، املاكي ها، محمدي ها، صيادشيرازي ها، بابايي ها، دوران ها، شايسته فر ها، برونسي ها، كاوه ها، محمدعلي پور ها و ... كه بوده اند و چرا با وجود گذشت بيش از دو دهه و مقرون به سه دهه از شهادتشان هنوز هم كه هنوز است، مقام معظم رهبري بر خواندن زندگينامه ها، آثار و دست نوشته هايشان تأكيد دارند؟!
ما بايد خيلي مراقب باشيم تا خداي ناكرده در زمره افراد بي دردي نباشيم كه به دنبال شهادتي بي درد هستند، غافل از اينكه شهادت را جز به اهل درد نمي هند، چون جماعتي كه يك عمر مرده اند، يك لحظه هم شهيد نخواهند شد. بايد هميشه يادمان بماند كه شهادت را در جنگ نمي دهند، بلكه در مبارزه مي دهند، اگر جزو اين افراد قرار گرفتيم. تازه معلوم است كه به دنبال نهادينه شدن و نهادينه كردن فرهنگ زيباي ايثار و شهادت هستيم و آغاز مسؤوليت ما از همين جا شروع شده است. از جايي كه ريشة عميق فلسفي، عرفاني، اخلاقي، اجتماعي، الهي و حتي هنري در فرهنگ زيبايي عاشوراي 61 هجري دارد و ادامه ترويج زيبايي هاي فرهنگ ايثار و شهادت در دهه شصت هجري و قيام عاشوراي حسيني است.
قدرداني:
از همكاري و راهنمايي هاي ارزنده و بي شائبه اساتيد، دانشجويان، مسؤولان ادارات و ارگانهاي شهرستان نجف آباد كه با پاسخ به سؤالهاي تشريحي پرسشنامه مرا ياري نمودند، صميمانه سپاسگزارم. همچنين از زحمات و همراهي پدر بزرگوارم در تمامي مراحل نوشتن مقاله و نيز راهنمايي هاي همكار گرامي، آقاي علي درستكار كه با تهيه و معرفي كتاب گرانقدر "سحاب رحمت"، انگيزة نوشتن اين مقاله را چند برابر نمودند، صميمانه قدرداني مي نمايم.
منابع:
1- احمدي نژاد، محمود.(26/9/85). جام جم آنلاين.
2- احمدي، احمد، مدير دفتر امور ايثارگران و شاهد دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
3- احمدي نيا،مسعود، رزمنده، مدير بنياد شهيد و امور ايثارگران شهرستان نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
4- اسدي، زهرا، فرزند شهيد، دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
5- اسماعيلي يزدي، عباس.(1385). سحاب رحمت، چاپ هفتم.
6- اصل دست نوشته در بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس استان اصفهان موجود است.
7- برزنوني، محمد علي.(1385). جام جم آنلاين،26 آذرماه .
8- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار پيشكسوتان جهاد و شهادت و خاطره گويان دفتر ادبيات و هنر و مقاومت،1/6/86.
9- چاووشي، الهام، فرزند شهيد، دانشجوي كارشناسي ارشد، كارمند دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، گفتگو با نگارنده.
10- حسام، حميد.(1386). نشريه داخلي قلم، شماره 21، خرداد ماه.
11- خاني، مهدي.(1387). پايگاه اطلاع رساني نويد شاهد ، 16 مرداد ماه.
12- رامشت، محمد حسين، رئيس دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
13 - رجبي، مريم، تهيه كننده و نويسنده برنامه رايحه عشق، كارمند صدا و سيماي مركز اصفهان، گفتگو با نگارنده.
14- رستگار، مجيد، رزمنده و جانباز، كارمند دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
15- سايت باشگاه انديشه.
16- سايت نويد شاهد.
17- سايت كانون گفتمان قرآن، زيبايي در قرآن و روايات.
18- سبك خيز، فاطمه، فرزند شهيد، كارمند دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
19- سلكي، ليلا، فرزند شهيده، كارمند دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
20- سيادت، سيد علي ، عضوهيأت علمي دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
21- صالحي، صادق، رزمنده، رئيس سابق اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
22- طريقت، محمد حسين، سايت رشد.
23- عاكف، سعيد، حكايت زمستان، چاپ نهم.
24- 1385).ساكنان ملك اعظم، چاپ ششم.
25- عباسيان، حسين، رزمنده، معاون سياسي و اجتماعي فرمانداري شهرستان نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
26- قاهري، يوسف، رزمنده، پاسدار سپاه ناحيه نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
27- گام بلند دولت نهم (رهنمودهاي مقام معظم رهبري)، مركز تحقيقات اسوه .
28- دهخدا، لغت نامه.
29- مجيدي آهي، نادر، سرپرست روزنامه كيهان در استان اصفهان، گفتگو با نگارنده.
30- مطيع، مهدي، مدير كل امور فرهنگي دانشگاه اصفهان.
31- بيانات مقام معظم رهبري، در جمع فيلمسازان و كارگردانان صداوسيما، 23/3/85.
32- مهدوي نژاد، رضا، رزمنده، عضوهيأت علمي دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
33- موحدي، احمدرضا، رزمنده، هيأت علمي دانشگاه اصفهان، گفتگو با نگارنده.
34- نژادحسيني، عباسعلي، رزمنده، كارمند دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد، گفتگو با نگارنده.
35- بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس.(1386). نشريه داخلي قلم، شماره 21، خرداد ماه.
36- نشريه عبرتها، شماره دوم، 20/7/87..
37- نشريه يالثارات الحسين، 5/5/79.
38 - يحيي صفوي، سيدرحيم 6/7/87 مشاور مقام معظم رهبري در نيروهاي مسلح، 6/7/87
نظر شما