نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - ده خاطره
مراسم شب خاطره همزمان با آغاز هفته بسیج و ایام ولادت پیامبر اسلام(ص) در روز چهارشنبه سی ام آبان در ساعت نوزده در ملارد خیابان شهید رحیمی، کوچه شهیدان میعادی، منزل شهیدان میعادی برگزار می گردد.
کد خبر: ۴۴۳۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۳۰

هفت ساله بود که جهت علم و دانش او را به مدرسه فرستادند. غلام حسين دوران ابتدايي را در مدرسه اي واقع در قدمگاه و دوران راهنمايي را هم در محله کوي زهرا ادامه داد.
کد خبر: ۴۴۲۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۹

در این مقاله خاطرات طنز آميز دفاع مقدس دسته بندي و بر اساس شگردهاي طنزآفريني به کار رفته در آنها بررسي شده اند.
کد خبر: ۴۴۲۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۹

در سالروز شهادت شهید«صفر مشهدی» منتشر می شود؛
هر موقع آتش خمپاره عراقيها شدت مي‌يافت همرزمهايش داد مي‌زدند «مشهدي» چرا بيكار نشستي. سريع قرآن بخوان و شهيد با خواندن قرآن به آنها دوباره روحيه مي‌داد و خيلي وقتها هم بعضي رزمندگان مي‌گفتند: مشهدي اين چه موقع قرآن خواندن است. دراز بكش كه خمپاره‌ها مي‌بارند و همه با تعجب مي‌ديدند كه او فقط حواسش به خدا و خواندن قرآن است.
کد خبر: ۴۴۲۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۴

در سالروز شهادت «صفر مشهدی» منتشر می شود؛
بله! به عمليات مي‌رفتيم. مرحله اول عمليات با رمز «يا علي‌بن‌ابي‌طالب» شروع شده بود براي اولين بار صداي توپ به گوش من مي‌خورد.
کد خبر: ۴۴۲۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۳

سی و چهارمین محفل معنوی بر بال خاطره با عنوان «مادران آسمان» به روایتگری پدر و مادر شهید «محمدحسین حدادیان»، پنجشنبه 24 آبان ماه 97 در شهرستان بابل برگزار مى گردد.
کد خبر: ۴۴۲۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۳

همزمان با نکوداشت شهید نخبه احمد رضا احدی، بیست و ششمین شب خاطره با روایت خاطراتی از این شهید والامقام و تجلیل از مادر شهید در همدان برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۴۴۲۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

خاطره
ماموستا، خوشحالم که افتخار همراه بودن با شما را دارم. آرزویم همیشه مردن در رکاب شما بوده است. ملاحیدر از وی دلجویی می‌کند و می‌گوید: مسلمان بودن و مسلمان ماندن نیاز به تحمل و مقاومت دارد. انشاءالله پیروز خواهیم شد...
کد خبر: ۴۴۲۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

یادها و خاطره ها
مادر دیگر آرام و قرار نداشت و گریه می کرد و ذکر می گفت ، همه ما ناراحت شده بودیم که چرا امشب نیامد...
کد خبر: ۴۴۲۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۲

شهید حمید شریف الحسینی
شهید حمید شریف الحسینی 12 بهمن ماه 1342 در کاشان ، به دنیا آمد .پدرش کارمند کارخانه حریرو مخمل کاشان و مادرش خانه دار بود....س از ساعت ها مقاومت در برابر آتش سنگین دشمن در ظهر روز پنج شنبه دوم آبان ماه 1362 ،حمید به آرزوی دیرینه اش که لقای یار بود رسید و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان آرام گرفت.
کد خبر: ۴۴۲۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

خاطره ای از شهید مهدی شیرکول- راوی آقای خدایاری دوست شهید
این دوست گرامیم در هنگام تشییع جنازه ام به زیر تابوتم می رفت و با صدای طنین و بلند یا الله الله می گفت و من صدای یا الله یا الله او را شنیدم و در آخر مرا بر زمین می گذاشت و نماز میتی را بر من می خواند و آنگاه که مرا دفن می کردند گریه ای را سر می دادکه من صدای گریه اش را می شنیدم و تا بدانم که این دوست عزیزم خدایاری است و برای من گریان است چونکه از او جدا شده ام...
کد خبر: ۴۴۲۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

شهید اکبر میرزایی کاشانی
شهید اکبر میرزایی کاشانی ، هشتم بهمن ماه 1321 در کاشان به دنیا آمد . پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود.اکبر که هم در جهاد و هم در جبهه به دائی اکبر معروف شده بود دوباره به جبهه رفت و در عملیات محرم شرکت کرد.تا اینکه در14 آبان ماه 1361 در موسیان به شهادت رسید. در گلزار شهدای دارالسلام کاشان به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۴۲۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

خاطره ای از بسیجی شهید امین شامحمدی از زبان برادر بزرگوار ایشان
وقتی خبر شهادت ایشان را آوردند ظهر عاشورا بود و مادرم در حال درست کردن نذری، فهمیدم که خاک مهران سکوی پرواز این پرنده عاشق شده است.
کد خبر: ۴۴۲۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۸

در شهرقدس برگزار می شود
مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدای «اقتدار»؛ در روز یکشنبه بیستم آبان ماه 97 همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء در شهرستان قدس، خیابان شهید بهشتی(عوارضی)، خیابان صاحب الزمان(عج)، مسجد حضرت صاحب الزمان (ع) برگزار می گردد.
کد خبر: ۴۴۱۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

خاطره ای از آزاده سرافراز عبدالرضا آذرنگ از آزادگان استان ایلام
ناگهان یکی از افسران ارتش عراقی وارد شد. او پس بچه ای را با خود به همراه آورده بود. آن پسر بچه شاید بیشتر از 2 سال سن نداشت، نوپا بود و در پوشش یکدست لباس قشنگ با حالتی کودکانه آهسته دنبال پدرش راه می رفت...
کد خبر: ۴۴۱۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۴

خاطره ای از شهید ناصر پیرانی از زبان مادر محترمه شهید
یکی از دوستانش بعلت کسالت نمی تواند به همراه نیروهای گشت برود داوطلبانه جای خالی او را پر می کند و وسایل مورد نیاز را تحویل می گیرد و راهی منطقه کمین می شود...
کد خبر: ۴۴۱۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

خاطره ای از شهید کرم علی رحمی از شهدای استان ایلام
شدت درگیری، مانع عبادت بندگان مخلص خدا نمی شد. در کنار سنگر، فرصتی برای مناجات شهید با خدا فراهم شده بود. کتاب کوچک مفاتیح الجنان در دست چپ و چفیه حلقه شده دور گردن. بدین گونه غرق در خون خود شده بود و با فرق خونین در حال عبادت به شهادت رسید...
کد خبر: ۴۴۱۸۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

شهيد پس از ازدواج صاحب 4 دختر و 3 پسر شد با شروع جنگ تحمیلی شهید خداداد با دلاوري تمام در جبهه هاي حق عليه باطل حضور پيدا كرد و مردانه با دشمن بعثي جنگيد
کد خبر: ۴۴۱۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

خاطره‌ای از شهید سید حسین صادقی؛
همرزم شهید سیدحسین صادقی از دوست خود چنین می‌گوید: روزی در جبهه دیدم که سید حسین صادقی یک کاغذی در دست دارد و نام بچه ها را در آن نوشته است از او پرسیدم که این چه کاغذی است و تو در داخل آن چه می نویسی ؟
کد خبر: ۴۴۱۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

چند دقیقه بعد ضد هوایی‌های خودی شروع به کار کردن. صدای فرمانده یگان را شنیدم که بین بچه‌ها می‌دوید و داد می‌زد: «ماسک! ماسک‌هاتونو بزنید. احتمال داره شیمیایی بزنن.»
کد خبر: ۴۴۱۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱