مزار همسر شهید و مادر 7 شهید والامقام
فتید ولی به یاد ما می مانید / در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهدا / ما رفتنی هستیم و شما می مانید
کد خبر: ۴۴۸۹۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
مادر «شهیدان معظم رحیم و غلامحسین کربلایی خلیلی» در شهرستان خوی دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
کد خبر: ۴۴۸۹۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
در این روز دلگیر که تمامی شهر سیاه پوش غم از دست دادن ام ابیها صدیقه کبری هستند، خادمان خورشید به این دیار قدم گذاشتند و خانه ی ام البنین شهر کرمان را نور باران کردند.
کد خبر: ۴۴۸۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۱
خادمان بارگاه ملکوتی ثامنالحجج (ع) با حضور در منزل شهیدان محمد حسن، محمد حسین و محمد عباس سیف الدینی با مادر این شهیدان( ام البنین کرمان) دیدار کردند.
کد خبر: ۴۴۸۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۱
خاطراتی از شهید محسن احمدزاده
رفتم بیرون که نان بگیرم. نانوایی بسته بود. جلوی خانه به محسن برخوردم. با موتور از راه رسیدم.
گفتم:مادرجان! نانوایی بسته است، می ری یک جای دیگه چند تا نون بگیری؟. گفت: آره، چرا نمی رم؟. در را باز کردم و موتور را داخل حیاط گذاشت.گفتم: مگه نمی خوای بری نون بگیری؟.
گفت: چرا می رم اما پیاده».گفتم: چرا با موتور نمیری؟.گفت: «موتور بیت الماله».کیسه را از من گرفت و رفت.
کد خبر: ۴۴۸۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
در سالروز شهادت شهید محسن احمدزاده منتشر می شود
نوید شاهد سمنان: محسن احمدزاده يكم آبان 1345، در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش حسن و مادرش بتول نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم بهمن 1364، در ام الرصاص عراق به شهادت رسيد. پيكر وی مدتها در همان منطقه بر جا ماند و سال 1374 پس از تفحص، در گلزار شهداي امامزاده يحياي زادگاهش به خاك سپرده شد.
کد خبر: ۴۴۸۷۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید محسن احمدزاده
محسن تو دریا بوده . داور دوست محمدی و پسرعموش و دوستانش گفتند ، ما دیدم که روده هاش ریخت بیرون .بچه ام خمپاره خورده بود و برایش نوشتند شهید بی مزار .تو کانال ام الرصاص درعملیات والفجر 8 شهید شد .ولی من باور نمیکردم وهنوز هم باورم نمیشه .
کد خبر: ۴۴۸۷۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
در سالروز تولد شهید محمدرضا نوبری منتشر می شود
نوید شاهد سمنان: محمدرضا نوبري نوزدهم بهمن 1349، در روستاي عبدالله آباد از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش علي اكبر، راننده بود و مادرش نصرت خانم نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته رياضي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و نهم تير 1366، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به سينه، شهيد شد. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و هشتم بهمن 1375، پس از تفحص در فردوس رضاي زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۴۸۷۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
وصیت نامه شهید رمضانعلی خارکش
به جاى گريه بر من براى امام حسين و شهيد مظلوم تاريخ و اصحاب و يارانش كه مظلومانه در كربلا شهيد شدند گريه كنيد.اگر خواستيد روضه بخوانيد روضه قاسم ابن الحسن را بخوانيد تا نام حسين و يارانش تا هميشه زنده بماند و ما هم براى زنده ماندن نام ائمه و براى زنده ماندن اسلام برای آن خون مى دهيم آنها خون دادند و دين را زنده كردند و بدست ما رساندند و ما بايد با خون خودمان درخت دين را آب دهيم تا سربلند و سرافراز بماند
کد خبر: ۴۴۸۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
خاطراتی از شهید محمد حسن پریمی
من يك بسيجيام، رهبرم را دوست دارم اسلام را دوست دارم،ميدوني اگر من و امثال من نرن هزاران پيرزن و پيرمرد ديگر از بين ميروند و در حالي كه اشك صورت سفيدش را نمناك ميكرد. خود را در آغوش برادر انداخت و گفت: مانعم نشو داداش من خوانده شدم و به آسمان نگاه كرد و گفت: به كرانه آبي خدا خوانده شدم.
کد خبر: ۴۴۸۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
به مناسیت عملیات غرور آفرین والفجر 8
با سرعت وعجله بچه های قرارگاه حمزه و جهاد سمنان را آوردیم. کار شروع شدو نیازبه نامه نبود.خدا میداندکه زیارت حضرت زهرا(س) مه راآورده بود.خاکهارا به سرعت وتکبیرگویان چسباندیم به هم! خاکریز کامل بود فوری یک نامه نوشتیم:بسمه تعالی برادر محسن رضایی کار انجام شد دادم به نبی زاده و گفتم:برو برسان به دست آقا محسن. وقتی برگشت سرش را روی شانه من گذاشت و گریه کرد.گفتم:چراگریه میکنی؟گفت:حاج ابوالفضل نمیدانی چی شد.وقتی به قرارگاه رفتم،نامه را دستش دادم وگفتم برادرمحسن سلام علیکم. این کار انجام شد!او بلندشدوسه دفعه تکبیر گفت!تمام قرارگاه ریختند که چی شده.گفت بچه های جهاد، پل فاطمه زهرا(س) را زدند!پل خاکی فاطمۀ زهرا(س) را زدند!
کد خبر: ۴۴۸۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
دیدار از خانوادهای محترم شهدا با حضور مقامات استانی در استان البرز
(آنچه مهم است حفظ راه شهداست،یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست …)
کد خبر: ۴۴۸۶۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گرامی باد
همایش پیاده روی میثاق با شهیدان، پنجشنبه هجدهم بهمن ماه ساعت سیزده ....
کد خبر: ۴۴۸۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
وصیت نامه
وحدت خود را حفظ كنيد و هيچگاه متفرق نشويد كه قرآن مى گويد و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و تفرقه از ميان همديگر بيرون كنيد از همديگر بگذريد تا خداوند هم از شما بگذرد .
با هم يكپارچه با انسجام قوى و مستحكم اسلام عزيز را كه هرچه ما داريم از اسلام است يارى دهيم كه ان تنصر الله ينصركم و يثبت اقدامكم فرصت را از دست ندهيد كه خوب فرصتى است.
کد خبر: ۴۴۸۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
مقام معظم رهبری می فرمایند: در طلیعهی روزهای درخشان فجر از همه چیز شایستهتر تکریم شهیدان و خضوع در برابر روح فداکار آنهاست.
کد خبر: ۴۴۸۴۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی
دههای که در آن قرار داریم موسوم است به دهه فجر؛ با گرامیداشت یاد شهدای این واقعه عظیم، پیشانی محبت و احترام بر ساحت حق می سایند.
کد خبر: ۴۴۸۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
زندگی نامه
حسین تیموری در پانزدهم بهمن 1345 در یک خانواده مستضعف در روستاي ابرسج از توابع شهرستان شاهرود ديده به جهان گشود . پدر و مادرش نام او را حسین نهادند. حسین از بدو تولد کودکی بسیار باهوش و زرنگ بود تا اینکه در 7 سالگی راهی مدرسه گردید و در دوران پیروزی انقلاب در راهپیمایی ها و مراسم مذهبی شرکت می کرد .
کد خبر: ۴۴۸۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
به مناسبت سالروز ولادت شهید «سید مهدی احمدپناهی»، تصاویر این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۴۴۸۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
به مناسبت سالروز ولادت شهید «سید محمد آقا شنایی»، تصاویر این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۴۴۸۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید علی حسین ولی خانی
برادرم حالش به قدری بد بوده، که داشته ازبین میرفته . به همین خاطر جزء اولین گروه اسرایی بود که آزاد شدبرادرم وقتی از اسارت برگشت ناراحتی اعصاب گرفته بود . حالش به اندازه ای بد بوده که گفتند ، این که داره میمیره تحویلش بدیم تا یه فرد زنده ی عراقی رو تحویل بگیریم. وقتی رفتیم دیدن ایشون، پسرش هم که راه افتاده بود و بردیم . ایشون پسرش و نمیشناخت وخیلی از نظر روانی بهم ریخته بود ... وقتی اومد دست مادرم رو گرفت ، انگار کم کم همه رو یادش اومد و احساس آرامش پیدا کرد .
کد خبر: ۴۴۸۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵