نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
شهید امان الله عباسی؛
وقتی که لباس را پوشیدم،با هم از اهواز خارج شدیم و به نزد تعدادی سرباز رفتیم. آنها احترام خاصی برای فرزندم قائل بودند اما من نمی دانستم که پسرم چکاره است؟ و دلیل این که همه با او مشورت می کنند، چیست؟
کد خبر: ۴۱۲۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

نگاهی بر خاطرات شهید لشکرخلبان علیرضا یاسینی
زمستان بود و هوا سرد، صبح زود از منزل بیرون آمدم و عازم محل کار شدم، هوا چنان سرد بود که اگر لباس گرم نمی پوشیدی، سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد.
کد خبر: ۴۱۲۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

در سالروز شهادت
ما به صبحگاهی نرفتیم و ما را دسته بندی کردند و راستی این را بگویم که بچه های محله را آنجا دیدیم «مسعود فتاحی» و «وحید» و «مجتبی غضنفری» حالش خوب بود ولی فقط مسعود درگروهان ما بود و امروز هم یک ماه است که بچه ها را آماده یک حمله مفصل کردند...
کد خبر: ۴۱۲۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

ساعت 9 شب دوم خرداد من نگهبان بودم، دیدم که عراقی ها تیراندازی می کنند و فهمیدیم از الله اکبر گفتن رزمندگان ترسیده اند، در روز سوم خرداد 1361 در ساعت 4 بعدازظهر با آزاد شدن خونین شهر از دست متجاوزین ما خوشحال شدیم.
کد خبر: ۴۱۲۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

شهید اسماعیل خادم همدانی
وحشت زده از خواب پریدم. تمام بدنم خیس عرق شده بود. گالن 20 لیتری رو دادم دست صادقی راننده دانشگاه. گفتم این 20 لیتری رو ببر خونه شهید خادمی.
کد خبر: ۴۱۲۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

تنها یک چیز می توانست گروه فدائیان اسلام را با آن نوع ترکیب، آن گونه پاک و خالص گرداند تا در جهادشان در راه خدا، ذره ای ریا و ناخالصی دیده نشود؛ فرهنگ انسان ساز عاشورای حسینی!
کد خبر: ۴۱۲۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

شهید مهر ماه
شهید جواد چیانه چلدوزی فرزند نجفعلی در سال 1352 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 73/7/20 در پایگاه خلیفان در منطقه مهاباد در حین تعمیر توپ، بر اثر انفجار به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۲۵۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

برای عملیات در ارتفاعات بلند شمال غرب آماده می شدیم که محمدظاهر عباسی به جبهه آمد. او قبلا در سرپل ذهاب مسئول موضع خمپاره 120 بود و تجربه داشت. بوی عملیات شنیده بود و مسئولین سپاه ملایر را اراضی کرده بود که برای 45 روز به جبهه بیاید و دوباره به عنوان محافظ امام جمعه به ملایر برگردد.
کد خبر: ۴۱۲۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

وقتی از خواب بیدار شدم، به یقین رسیدم که آغوش گرم پدر و لبخند زیبایش، پاداش کاری بود که در حق مادرم انجام داده بودم.
کد خبر: ۴۱۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

برج 6 سال 1365 گردان ما- صاحب الزمان (عج) – در منطقه «شط علی» مستقر بود. واژه ی «شهردار»، آشنای بر و بچه های جبهه است. شهردار چادر ما پیرمردی بود به اسم «سیدمحمد حسینی» شصت سالی سن داشت.
کد خبر: ۴۱۲۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

همراه حاج احمد برای بازرسی به یکی از پایگاه های مرزی رفتیم، سر ظهر بود. آن ها از حاج احمد خواستند تا نهار را پیششان باشد. التماسش می کردند. قبول کرد و گفت: «باشه، ناهارو با شما می خورم» سفره پهن شد و غذا را آوردند.
کد خبر: ۴۱۲۴۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

مدافعان حرم؛ شهید مصطفی صدرزاده
وقتی به مصطفی فکر می کنم یک جریان خنک، آرام در رگ هایم روان می شود. از وقتی که یادم است، این بچه بمب انرژی و محبت بود. خودش و محمدحسین یک تیم کامل برای شیطنت بودند.
کد خبر: ۴۱۲۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

شهيد على مسگريان فرزند رمضانعلی، متولد 30 شهريور 1344، شهادت : 1/ مرداد/1367(شلمچه)؛ خاطرات ى از شهید علی مسگريان به روایت آقای مهدی یوسفی امیری
کد خبر: ۴۱۲۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

خاطره شفاهی شهید مدافع حرم:
حاج علی گفت: محمودرضا به من گفت کسی مرا به سوریه نمی فرستد من خودم می روم و مهمترین جمله ای را که ازش اثر گرفتم برایم گفت..‌او گفت تو شهیدنمی شوی...چون در بند دنیا و زن و بچه ای و مرا دعوت می کنی به این گونه بودن!
کد خبر: ۴۱۲۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

هنر سردار شهید علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات و عملیالت لشکر 32 انصار الحسین استان همدان، این بود که از دل قهوه‌خانه‌ها و زورخانه‌ها، افراد شجاع که از نظر اعتقادی در سطح ضعیفی بودند و حتی برخی از آن‌ها نماز نمی‌خواندند را انتخاب کرده و از آنان رزمندگانی شجاع و مخلص پرورش می‌داد.
کد خبر: ۴۱۲۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

در سالروز شهادت شهید«سیدحسن سجابی»
با تمام اين حرف ها اميدوارم كه روزي بشود تمام اسيران به خاك پاك ايران دوباره پا بگذارند و به خانه‌هايشان برگردند و از جمله برادر من شايد او الآن مرا در خاطره نياورد و اما مطمئن هستم كه به زودي بر مي‌گردد و من بيشتر او را خواهم شناخت و خاطرات شيرين تري از او در ذهنم نقش خواهد بست ...
کد خبر: ۴۱۲۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۷

خاطرات/شهید
تو با بی سیم حرف می زدی و کمک می خواستی . نیروهای کمکی از راه رسیدند. از دیدن نیروهای تازه نفس گل از گلت باز شده بود . منافقین از زمین و آسمان حمله می کردند اما تو می خندیدی و شعر می خواندی و به همه دستور می دادی
کد خبر: ۴۱۲۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۷

شهدای مهرماه
شهيد در روستاي ولي آباد عليا چشم به جهان گشود او پس از پايان بردن دوره ابتدايي تا سال دوم راهنمايي مشغول تحصيل بود.
کد خبر: ۴۱۲۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۶

زندگی و خاطرات سرلشکر شوشتری (5)
شهیدشوشتری بسیار مهربان و دل سوز بود. به اوضاع و احوال نیروهای خود از جنبه های مختلف و به خصوص معیشتی بسیار رسیدگی می کرد. فرمانده ای صبور و با تدبیر بود و اگر هم مسئولیتی به کسی واگذار می کرد حتما می خواست که این مسوولیت را به بهترین وجه انجام دهند.
کد خبر: ۴۱۲۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۶

به مناسبت سی امین سالروز شهادت
من نباید در خانه بنشینم، باید بروم و از خاک وطن، ناموس و سرزمینم دفاع کنم. باید بروم و از اسلام دفاع کنم. ما جوانان باید دست در دست هم دهیم تا دشمن غاصب را از کشور بیرون برانیم.
کد خبر: ۴۱۲۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۶