نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
صوت خاطرات شهید
شهید کاظم مجیدیان/ يکم فروردين 1339 ، در روستاي بالاجلين از توابع شهرستان گرگان ديده به جهان گشود. پدرش علی محمد و مادرش رقيه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. گچ کار بود
کد خبر: ۴۱۱۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۵

سالروز ولادت/خاطرات/شهید
دوست می داشتند و این یک واقعیت بود و هست چون من برای آنها یک دلقک بودم زیرا خود ناراحتی هایی بسیار زیادی داشتم ولی ناراحتی های خود را در قلب خود می انباشتم و برای کسی بازگو نمی کردم و به ظاهر برای خود و دوستانم خیلی شاد بنظر می رسیدم.
کد خبر: ۴۱۱۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۵

انتشارات سوره مهر خاطرات شفاهی اسماعیل یکتایی را در کتاب «رقص روی یک پا» به عنوان اثر ملی منتشر کرد.
کد خبر: ۴۱۱۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۵

ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺁﺏ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ؛ ﺁﺏ ﺑﻮﺩ... ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ، ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺷﺖ.ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ‏ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺩﺍﯼ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯾﻢ ، ﻧﺸﺪ....
کد خبر: ۴۱۱۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

عاشقانه مادر شهیدان جباریان با فرزندانش:
مادر شهیدان جباریان می گوید: من رضا را قربانی حضرت علی اکبر و رحیم را قربانی حضرت قاسم می دانم. فرزندان من پیشکشی برای امام حسین و فدایی در راه او هستند.
کد خبر: ۴۱۱۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

تازه از مرخصي شهرستان برگشته بودم که در شهر انديمشک که به يکي از سربازان برخوردم و از حال بچه ها و از حمله پرسيدم و خبر حمله را به من داده با هم به حمام رفتيم و به منطقه آمدم وقتي رسيدم بچه ها همه از حمله حرف مي زدند...
کد خبر: ۴۱۱۲۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

يک تکه ابر مأمور شده بود هر کجا که ما نور لازم داشتيم از جلو ماه عقب نشيني مي کرد و هر گاه که در خطر بوديم فوراً جلو ماه را مي گرفت و روشنائي را مبدل به تاريکي غليظي مي کرد .
کد خبر: ۴۱۱۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

عشق و علاقه به خانواده، مانع حضور وی در عرصه های اجتماعی نمی شد. به خصوص اینکه با فقدان آیت الله بروجردی شاه در حال برآورد کردن قدرت روحانیت و پیاده کردن طرح آمریکا در کشور بود.
کد خبر: ۴۱۱۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۲

خاطراتی از شهیدسید مجتبی هاشمی
محرم در راه بود و خون حسینی در رگ های شیعیان به جوشش درآمده بود. دل های نازکمان برای عزاداری و چشم هایمان برای گریستن بر مصیبت سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) و خاندان گرامی اش آماده بود.
کد خبر: ۴۱۱۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۲

دست نوشته شهید احمدرضا احدی
همه بچه ها آماده اند. منطقه پر از نیرو شده است. عده ای از بچه ها تمام بعد از ظهر را زیر بار گرمای دعای توسل خوانده اند. تو که باورت نمی شود امشب حمله باشد. آتش دشمن سنگین است.
کد خبر: ۴۱۱۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

خاطرات آقاي يعقوب شيرزاده ملكي
در هنگام عمليات پاتکی، قرص ماه كامل بود كه با ابري شدن هوا استتار شد و بادي در خلاف جهت حركت رزمندگان وزيدن گرفت كه صداي پاي نيروها، به طرف دشمن نرود.
کد خبر: ۴۱۱۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

شهید علی ابوالقاسمی
شهید علی ابوالقاسمی فرزند حسن در سال 1344 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 60/7/5در منطقه جنوب کوت شیخ خونین شهر به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۱۱۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

خاطراتی از حاج احمد متوسلیان
آن زمان در محورهای کردستان از ساعت 5 بعدازظهر، هیچ ترددی انجام نمی شد. از ساعت 4:30 تامین جاده کم کم جمع می شد.
کد خبر: ۴۱۱۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

معرفی کتاب؛
کتاب «آموزشگار عشق»، به شرح خاطرات معلم شهید سید رضا مهدوی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله کرمان می پردازد.
کد خبر: ۴۱۱۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۰

یادنامه امیر شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
اکبر عربیان از سربازان مومن و فداکار پایگاه هوایی اصفهان بود که در مدت کوتاه خدمت خود، به خاطر سجایای اخلاقی جناب سرهنگ بابایی از مریدان و دوستان نزدیک ایشان به شمار می آمد. با شروع جنگ او داوطلبانه به جبهه رفت و چند ماه بعد به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۱۰۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

شهید ابوالفضل حمزه ای
شهید ابوالفضل حمزه ای فرزند اکبر در سال 1342 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ60/7/2در جبهه دارخوین به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۱۰۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۰

خاطره ای از سفر کربلا و طلب شهادت:
دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دست و سرش را فدای عمه جانم زینب کرد؛ شهید شد؛ حاجتش را آن سال در کربلا گرفته بود؛ خوب خبر داشت سال دیگه شهید می شود و شد علمدار حلب.
کد خبر: ۴۱۱۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۰

عملیات رمضان در مجور عملیاتی شلمچه شروع شده بود. نیروهای عمل کننده از صفر مرزی عبور کردند و چند کیلومتر هم وارد خاک عراقی ها شدند. بچه ها هم از فرصت استفاده کردند و چند کیلومتر جلوتر از مرز، خاکریز زدند.
کد خبر: ۴۱۱۰۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۱

روزهای چهارشنبه با دوستانش به کلاس درس یکی از شخصیتهای مذهبی می رفتند. در آخرین چهارشنبه برای رفتن به این کلاس که مباحث اخلاقی در آن طرح می شد- پدرم با ماشین اداره می روند.
کد خبر: ۴۱۱۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۰

بعد از شهادت حاج قاسم میرحسینی، سعی می‌كرد روحیۀ بچه‌ها را قوی نگه دارد. روی دژ حركت می‌كرد و فریاد می‌زد: «دشمن را امان ندهید، اسلحه حاج قاسم زمین نماند.» و خودش پیشاپیش نیروها هم می‌جنگید و هم فرمان می‌داد.
کد خبر: ۴۱۰۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۶