نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
فرهنگنامه جاودانه های تاریخ استان سمنان/شهیدعبدالله شهروی
بعد از شهادتش فهميدم او فرمانده گردان بود!
کد خبر: ۴۱۳۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۲

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
...یک بار در عید نوروز در جبهه بودم. رادیوی جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که رزمندگان، عید امسال را با یک سین دیگر(سنگر) به پایان رساندند. در همه مناطق جنگی، سنگرهایی بود که برخی از آن ها را با بیلپچه ها یا سرنیزه ها حفر می کردیم...
کد خبر: ۴۱۳۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

وقتي جنازه مطهرش را ديدم،‌ متوجه شدم دستش به نشانه ادب و احترام روي سينه‌اش قرار داشت، فهميدم لحظه شهادت به ايشان سلام داده بود.
کد خبر: ۴۱۳۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

خاطراتی از شهید محمد باقر جمال
نماز شب خوندن تو جبهه ریا نمی شه!
کد خبر: ۴۱۳۴۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۱

در سالروز شهادت «شهید «سید امیر توکلی»
موقع سربازی «سید امیر » فرا رسیده بود و من خیلی ناراحت بودم. وقتی می خواست برود می گفت: مادر من باید بروم چون جنگ است و من نمی توانم اینجا راحت بنشینم و خاک مملکتم به تصرف در آید. من خیلی امیر را دوست داشتم او یک فرشته بود...
کد خبر: ۴۱۳۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به او»
کد خبر: ۴۱۳۳۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

روایت خواندنی از همرزم «شهید حسین تاجیک»؛ در سالروز شهادتش
بخش های مهمی از شهر خرمشهر در دست عراقی هاست . آبادان در محاصره است . دشمن از ناحیه کوی ذوالفقاری هر لحظه به پیش می آید،این روزها ، روزهایی تلخ و فراموش ناشدنی اند .
کد خبر: ۴۱۳۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

بیست و چهارم دی ماه سال 1360
پس از کسب موفقیت های پی در پی حاج احمد و یارانش در غرب، محسن رضایی از او خواست تا تیپی را در جنوب تشکیل دهد.
کد خبر: ۴۱۳۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۲

شهید صبح - روایتی از همرزم شهید علی محمدی؛
شهید به تنهایی از پشت وارد سنگر دشمن شد بعد از چند لحظه صدای ناله کوتاه و ضعیفی به گوشم خورد. علی را دیدم که زخمی شده، به طرفش رفتم. هوا روشن شده بود. نسیم خنک صبح صورت علی را نوازش می داد.
کد خبر: ۴۱۳۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

شهید ممقانی به روایت همسر شهید
ای همسرم! در طول این مدت من نتوانستم دین خود را به شما ادا کنم. این شاءلله که من را ببخشید و از من بگذرید و از شهادت من ناراحت نشوید، که ما همه امانت خداوند در این دنیا هستیم و سعادت ما این بود که در این راه باشیم.
کد خبر: ۴۱۳۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

تلخيص كتاب
دانش آموزان کردستان نیز علی رغم سن کمشان حضور در میادین جنگ را بر ماندن روی نیمکت های کلاس درس ترجیح دادند و بسیاری از آنان با قطره های خونشان مسیر تعلیم و تربیت را برای همنوعان بعد از خود هموار ساختند که امروز نیز ما دستیابی به دستاوردهای عظیم کشور در تمامی زمینه ها را مدیون و مرهون این عزیزان هستیم.
کد خبر: ۴۱۳۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۰

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

معرفی کتاب
کتاب «نیم ساعت تا شهادت » به کوشش « احمد خواجه نژاد» که خاطرات جانباز دفاع مقدس « حاج علی جعفری نصرآبادی» به روایت «احمد خواجه نژاد» می باشد که انتشارات « نشر پیک ریحان» آن را در نوبت اول در 1000 تیراژ در قطع رقعی به چاپ رسانده است.
کد خبر: ۴۱۳۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۸

شهید حسین املاکی به روایت همسر شهید
روبه روی عکس حسین آقا نشسته ام و به خواب شب گذشته ام فکر می کنم: حسین آقا لباس دامادی اش را پوشیده بود. همراه با سیدی بزرگوار، در سرزمین وسیع و سرسبزی بود که کوه های مرتفع داشت.
کد خبر: ۴۱۳۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶

خواب مشترک- روایتی از برادر شهید جلال امیری؛
آن صبح هنگامی که از خواب بیدار شد خنده و آرامش عجیبی در چهره اش بود. بعد گفت: من دیشب خوابی دیده ام که مطمئنم امروز تعبیر خواهد شد. وقتی که خوابش را تعریف کرد یکی از بچه ها با تعجب گفت: " جلال اگر بگویم من دیشب همین خواب را دیدم باورت نمی شود."جلال و دوستش به رودخانه ای در نزدیکی محل لشکر رفتند و هر دو با هم غسل شهادت کردند.
کد خبر: ۴۱۳۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۸

خاکریز- خاطره ای از شهید محمد حسن محمدی؛
یک سر خاکریز خمپاره انداز کار گذاشته بود، وسط خاکریز کالیبر 50 و مسلسل و آخر خاکریز هم یک آرپی جی او سریع جا عوض می کرد و دشمن را هدف قرار می داد. به قدری سریع وخستگی ناپذیر این اعمال را انجام می داد که دشمن فکر می کرد با یک گروهان طرف است.
کد خبر: ۴۱۳۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۸

خاطراتی از شهید مجیدجعفری / جهاد
ما برای رسیدن به کمال واقعی باید جهاد کنیم.
کد خبر: ۴۱۳۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۷