نوید شاهد - آزادههای دربند رژیم بعث عراق، در روزهای ماه رمضان شرایط ویژهتری را درک میکردند، وضعیتی که با وجود همه مشکلات و سختیها، آنان را به خدا نزدیکتر میکرد.
کد خبر: ۵۰۴۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
گفتگو با جانباز و آزاده 10 ساله روانسری؛
نوید شاهد - "محمد صالح مرادی" از اسرای «رمادیه 1» از خاطرات خود اینچنین میگوید: سردرد شدیدی داشتم. من را به بیمارستان الرشید بغداد بردند، آنجا اسیر ایرانی را دیدم که متوجه شدم او و چند نفر دیگر از مفقودین هستند. به سرعت نامشان را روی یقه ی پیراهنم نوشتم و در اردوگاه به دست صلیب سرخ رساندم.
کد خبر: ۵۰۴۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
نوید شاهد - به مناسبت ماه مبارک رمضان، سراغ آزاده سرافراز دکتر سیدرضی نبویچاشمی رفتهایم تا با سخنان دلنشینش، ایام روزداری در اسارت و در اردوگاههای عراق را برایمان روایت کند. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این کلیپ زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۰۴۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
نوید شاهد - «در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ با حضور حاجآقا ابوترابی برنامه سخنرانی در آسایشگاه برگزار کردیم. ایشان هر روز سخنرانی میکردند این سخنرانیها تا شب نوزدهم این ماه مبارک ادامه داشت و بر اثر ازدحام افراد و بیاحتیاطی بچهها، عراقیها به موضوع پی بردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده 10 ساله کرمانشاهی/ قسمت دوم؛
نوید شاهد- "حیدر حیدری" جانباز و آزاده کرمانشاهی می گوید: «در اسارت سختی های فراوانی بر اسرای ایرانی گذشته است .جرأت اینکه بخواهیم چند رکعت نماز را با صدای بلند بخوانیم را نداشتیم چرا که بعثی ها به شدت ما را شکنجه می کردند اما با این حال اگر هم اتفاقی می افتاد شهید ابوترابی در کنار ما و تسکین دهنده ی دردهای ما بود.
کد خبر: ۵۰۳۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۱
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده 10 ساله کرمانشاهی/ قسمت اول؛
نوید شاهد- "حیدر حیدری" جانباز و آزاده کرمانشاهی می گوید:« از ابتدای جنگ مردم منطقه مرزی از شهر خود دفاع می کردند تا اینکه دشمن بعثی وارد کشور شد در حال کمک کردن به مردمی زخمی بودم که به اسارت دشمن درآمدم. در ادامه گفتگوی تصویری تقدیم مخاطبان می گردد.
کد خبر: ۵۰۳۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
نوید شاهد - «حداکثر همکاریها عراقیها در ماه رمضان این بود که غذای صبح را جهت سحر اختصاص داده و غروب تحویل میدادند که همان عدسی هر روزه بود که اغلب به لحاظ واقع شدن این ماه مبارک در فصل گرما، عدسی تا سحر ترش میشد و خوردن آن موجب ناراحتی معده و گاه اسهال میشد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات زندهیاد، آزاده سرافراز و جانباز "یزدانبخش سیاهکالیمرادی " از روزهداری در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۰۳۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۵
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- " امان الله اسماعیلی فر" جانباز 60 در صد کرمانشاهی می گوید: « در طول ده سالی که به اسارت بعثی ها در آمدم شکنجه ها و سختی های زیادی را کشیدم اما خداوند ناظر ما بود و از ما محافظت می کرد.»
کد خبر: ۵۰۲۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
نوید شاهد - «یکی از روزها نیروهای عراقی برای ما صابون آوردند، به هر نفر یکی دادند، بچهها که در آنجا حمامی نبود میخندیدند و این کار باعث تعجب ما شده بود. چونکه آب برای خوردن در اسارت نداشتیم چه برسد برای حمام کردن! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۲۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
نوید شاهد _ حاج محمد باقر رنجبر بوشهری دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ به اسارت دشمن بعثی درآمد و ۲۵ مردادماه ۱۳۶۹ پس از تحمل ۸ سال و ۴ ماه اسارت به میهن اسلامی بازگشت. او از خاطره تلخ لحظه اسارت خود می گوید.
کد خبر: ۵۰۲۳۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
خاطرات عباس حسین مردی
نوید شاهد – «درمان درد دوران اسارت » عنوان یکی از خاطره های کتاب «حکایت زمستان» است. آزاده «عباس حسین مردی» در این خاطره از مهاتر شکسته بند کردی صحبت می کند که درمان درد اُسرا بود. در ادامه این خاطره را می خوانید.
کد خبر: ۵۰۲۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۵
نوید شاهد - «یک روز حاجآقای ابوترابی به اردوگاه ما آمده بودند، بچهها از او پرسیدند چرا امام زمان(عج) به آسایشگاه شما نمیآیند؟ ایشان هم به شوخی گفتند من جلوی در ایستادهام و نمیگذارم! ...» ادامه این خاطره از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۲۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۸
نوید شاهد - «محسن آمریکایی در روزهای اولیه اسارت بعد از شناسایی حاجآقا، نام و مشخصات ایشان را به ماموران عراقی لو میدهد و اینکه همین موضوع باعث شکنجههای شدید حاجآقا میشود ...» ادامه این خاطره از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۱۵۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۴
نوید شاهد - کتاب «من زندهام»، خاطرات دوران اسارت معصومه آباد به زبان آلمانی در اتریش چاپ و منتشر شد.
کد خبر: ۵۰۰۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
نوید شاهد - «یک روز بین گروهی از بچههای ترک زبان و لر زبان اردوگاه، اختلاف پیش آمده و درگیری و زد و خورد شدیدی بوجود آمد ...» ادامه این خاطره از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۰۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
نوید شاهد - «خبر آوردند حاج آقای ابوترابی به دست مزدوران بعثی به شهادت رسیده است، چند روزی گذشت، ولی از پیکر مطهر ایشان خبری نشد و سرانجام تابوت خالی این عزیز را در قزوین تشییع کردند ...» ادامه این خاطره را از شهید روحانی "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۱
نوید شاهد - آزاده سرافراز "عباس شهریاری" نقل میکند: «یکی از برنامههای دهه مبارک فجر، انداختن سفره وحدت بود. همه بچهها روز ۲۲ بهمن، ناهار آن روز را در هر آسایشگاهی که دوست داشتند و با هر شخصی که مایل بودند، میخوردند...» در ادامه توجه شما را به جزئیات این خاطره جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۸۸۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۹
یادگاران انقلاب/ 4
نوید شاهد - «دکتر نوراحمد لطیفی» یکی از زندانیان دوران انقلاب است که شکنجه های سخت ماموران ساواک باعث شد نسبت به ادامه مبارزه انگیزه اش را بیشتر کند.
کد خبر: ۴۹۸۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۱
نوید شاهد - «دو دختر و پسر جوان قصد ازدواج داشتند و تقریبا داشت کار تمام میشد که خانواده داماد پی بردند، پدر عروس از نیروهای دربار رژیم گذشته بود و نمیدانستند باید چه کنند من پیشنهاد دادم موضوع را با حاجآقا ابوترابی در میان بگذارند ...» ادامه این خاطره را از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۵۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۸
نوید شاهد - «بدون آمپول بیحسکننده دندانم را کشید. کشیدن دندان همانا و غش کردن من همانا، دیگر نفهمیدم چه شده، فقط وقتی چشمانم را باز کردم دیدم که لباسم تمام خونی است و از شدت درد چشمانم تار میبیند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "کرم قشلاقپور" از دوران اسارت در اردوگاههای رژیم بعث است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۹۵۲۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۳