فصل مشترك همه اولياي الهي و خيرخواهان بشري حفظ كرامت و حرمت انسان هاست كه عامل صلح و امنيت و سعادت همگاني است. اين هنجارهاي عمومي آنگاه كه آماج حرمت شكنان قرار مي گيرد، نياز به پاسداري دارد.براي مقابله با متجاوزان در همه زمان ها افرادي ايفاگر وجود داشته است، كه با گذشتن از خود پاسدار امنيت عموم جامعه بوده اند. چگونگي ظهور و تجلي اقدامات اين افراد در قالب ايثار و شهادت در برهه هاي مختلف زمان و نقش زنان در اين ميان از جمله نكاتي است كه در مقاله حاضر به آن پرداخته مي شود. مقدمه خلقت انسان به گونه اي است كه هر فرد انساني با تفاوت ها و تمايزاتي كه دارد علاوه بر ظرفيت هاي جديدي كه در ارتباط با ديگر انسان ها براي زندگي اجتماعي فراهم مي آورد، اختلافاتي در پيوند با ديگران آشكار مي سازد كه گاه به تعارض در زندگي جمعي با آنان ظاهر مي سازد از سوي ديگر برخي مختصات نفساني انسان ها آنگاه كه بدون كنترل و هدايت عقل از مسير فطرت خارج مي شود در راستاي اراده شيطاني مصيبت ها و ناملايمات گوناگوني را بر ديگر انسان ها تحميل مي كند.

چكيده:
فصل مشترك همه اولياي الهي و خيرخواهان بشري حفظ كرامت و حرمت انسان هاست كه عامل صلح و امنيت و سعادت همگاني است. اين هنجارهاي عمومي آنگاه كه آماج حرمت شكنان قرار مي گيرد، نياز به پاسداري دارد.براي مقابله با متجاوزان در همه زمان ها افرادي ايفاگر وجود داشته است، كه با گذشتن از خود پاسدار امنيت عموم جامعه بوده اند. چگونگي ظهور و تجلي اقدامات اين افراد در قالب ايثار و شهادت در برهه هاي مختلف زمان و نقش زنان در اين ميان از جمله نكاتي است كه در مقاله حاضر به آن پرداخته مي شود. مقدمه خلقت انسان به گونه اي است كه هر فرد انساني با تفاوت ها و تمايزاتي كه دارد علاوه بر ظرفيت هاي جديدي كه در ارتباط با ديگر انسان ها براي زندگي اجتماعي فراهم مي آورد، اختلافاتي در پيوند با ديگران آشكار مي سازد كه گاه به تعارض در زندگي جمعي با آنان ظاهر مي سازد از سوي ديگر برخي مختصات نفساني انسان ها آنگاه كه بدون كنترل و هدايت عقل از مسير فطرت خارج مي شود در راستاي اراده شيطاني مصيبت ها و ناملايمات گوناگوني را بر ديگر انسان ها تحميل مي كند. غريزه زياده خواهي و انگيزه سلطه طلبي و روحيه برتري جويي گر چه، اگر در مسير حكمت ايجاد آنها در وجود آدمي مورد بهره برداري قرار گيرند به رشد و كمال فرد و جامعه منجر مي شوند و لكن رها از محدوده عقل سليم و فطرت پاك انساني كه شرايع راستين در مكاتب الهي آنها را تأييد مي كند، فجايع بي شماري را در هر زمان و مكاني بر جوامع انساني تحميل كرده و فرصت با هم زيستن و نعمت همبستگي همراه با آسايش امنيت جمعي را به جنگ و كشتار و غارت و چپاول و ناامني تبديل مي كند، آن چنان كه حرمت و كرامت انسان ها لگدمال شهوت پرستي، قدرت پرستي، ثروت اندوزي و ساير نمادهاي نفسانيت شيطاني مي گردد و آدميان را در روزگاران قديم و جديد و در سرزمين هاي مختلف اسير وحشتناك ترين جنگ ها و ناامني هاي پايان ناپذير ساخته است. آنچه در اين ميان مي تواند بستر ساز تفاهم و همزيستي مسالمت آميز و بلكه همبستگي و هم گرايي همه احاد جوامع انساني بشود، مشتركاتي است كه در خلقت آدميان از قديم و جديد و از هرجنسيت و مليت و با هر عقيده و انديشه و انگيزه اي ذاتاً وجود دارد. تمام پيامبران الهي و مصلحان بشري در همه زمان ها و فرهنگ ها تلاش كرده اند تا آدميان روزگار خويش را به سوي همين مشتركات فطري كه خداوند در خلقت آدمي به وديعه گذاشته است، رهنمون سازند و بسياري از اين انسان هاي برجسته در مسير حفظ اين مشتركات قرباني شده و شهداي راه نجات بشريت گشته اند. بازگشت از جنگ به صلح، از استبداد و استكبار به عدالت، كينه به محبت، عداوت به دوستي، بدبيني به اعتماد، سلطه طلبي به انسان دوستي و تجاوز به حقوق ديگران به حفظ كرامت و حرمت انسان ها فصل مشترك همه اولياء الهي و خيرخواهان بشري است. اما پاسداري از همين هنجار هاي عمومي كه ريشه در خلقت و فطرت بشر دارد و عامل صلح و امنيت و سعادت همگاني است، آن گاه كه آماج حرمت شكنان و متجاوزان قرار مي گيرد، نياز به پاسداري و مراقبت همگاني دارند، لكن به دليل آنكه عموم آدميان در زندگي خود بيش از آنكه دغدغه دار شرايط اجتماعي و تحولات بيروني باشند، معمولا ًسرگرم زندگي خصوصي يا حداكثر محدوده كوچك روابط خانوادگي و گاه خويشاوندي و قبيله اي خويش هستند. سلطه طلبان در هميشه تاريخ از همين غفلت بهره گرفته و بر روابط عمومي و اجتماعي انسان ها تأثير منفي گذاشته اند. اگر در قديم الايام فريب و نيرنگ و تفرقه افكني و جنگ رواني همراه با ايجاد سرگرمي از يك طرف و ايجاد رعب و وحشت هميشه ابزار سلطه طلبان بوده است امروز نيز همين شگردها به كمك علوم و فنون جديد راه كارهاي اساسي آنان براي سلطه بر جهانيان است. براي مقابله با اين وضعيت عمومي كه در همه زمان ها و مكان ها كم و بيش با فراز و فرودهايي جاري و ساري بوده است اقدام عملي افرادي كه از هوشمندي، خودآگاهي، ايمان و تقواي الهي، انسان دوستي، خيرخواهي و ايثار براي ديگران جلوه هاي آشكارتري داشته است به صورت يك الزام عقلي يا ضرورت ديني بروز و ظهور كرده است، شهادت تجلي مجموع اين صفات و اقدام عملي است. مفهوم ايثار و شهادت: در فرهنگ عميد تعريف لغوي شهادت به دو مفهوم آمده است : 1- گواه داران يعني به حقانيت چيزي گواهي دادن و استناد به هر آنچه براي تأييد آن نياز است. از جمله اقسام شهادت به معني گواه دادن كه در قرآن آمده است به شرح ذيل مي باشد: - شهادت خداوند: به رسول من و آنچه در كتب آسماني قرآن فرستادم اقرار داشته و از پيمان من پيروي خواهيد كرد، همـه گفتند اقرار داريم، خداوند فرمود: شما گواه باشيد، من هم بر شما گواه خواهم بود . - شهادت انبياء: و اي رسول ما بگو به خلق كه هر عمل كنيد، خدا آن عمل را به شما بنماياند و هم رسول و مؤمنان برآن آگاه مي شوند، آن گاه به سوي خدايي كه داناي عوالم غيب و شهود است باز خواهيد گشت تا شما را به سزاي نيك و بد اعمالتان برساند. - شهادت ملائكه: ليكن خدا به آنچه براي تو فرستاد گواهي مي دهد كه علم ازلي خود فرستاده و فرشتگان نيز گواهي مي دهند. - شهادت پاكان: ما البته رسولان خود و اهل ايمان را هم در دنيا ظفر و نصرت مي دهيم و هم روز قيامت كه گواهان به شهادت برخيزند. - شهادت مؤمنين ومسلمين: اگر به شما در جنگ احد آسيبي رسيده بر دشمنان شما نيز در جنگ بدر شكست و آسيب سخت رسيد، چنان كه آنها مقاومت كردند، شما نيز بايد مقاومت كنيد، اين روزگار را به اختلاف ميان خلايق بگردانيم كه تمام اهل ايمان با امتحان معلوم شود تا از شما هركه ثابت در دين است ، گواه ديگران كند و خداوند ستمگران را دوست ندارد . - شهادت جوارح: پس امروز بر دهان هايشان مهر زنيم و پاها و دست هاي ايشان سخن گويند و گواهي دهند . - شهادت در ميان مردم: خدا به يكتائي خود گواهي مي دهد كه جز ذات اقدس او خدائي نيست و فرشتگان و دانشمندان به يكتائي او گواهي مي دهند . - شهادت در معاملات: و هرگاه معامله كنيد در آن گواه گيريد و نبايست به نويسنده و گواه ضرري رسد، اگر چنين كنيد، نافرماني كرده ايد، از خدا بترسيد، خداوند به شما تعليم مصالح امور كند و خدا به همه چيز داناست در اديان ديگر نيز اين قسم شهادت به كرارات آمده است و در عهدين در باب هاي مختلف به آن اشاره شده است، از جمله شهادت خداوند در تورات و انجيل چنين مي خوانيم: - خدا شاهد است. از شهادت انسان ها مهم تر شهادت خداوند است، كه هيچ كس نمي تواند آن را نقض كند . - او ضامن عهد و پيمان ميان آدميان نيز هست به هنگام اداي سوگند مي توان او را شاهد گرفت. - زندگي مسيحايي باعث نمي شود، افراد منزوي و منفرد باشند بلكه در انبوهي از شاهدان هستند كه آنها را به ايمان تشويق مي كند، خداوند خود ناظر بر شاهدان است. - در تورات نيز اگرچه مستندات، مبين اين است كه شهادت از تفكر يهود دور است اما رجوع به قرآن گرامي داشتن شهادت در نزد يهوديان را نشان مي دهد. 2- كشته شدن در راه خداوند مفهوم ديگر شهادت مرگ در راه خداوند است كه در اسلام كساني كه در راه ايمان به خداوند كشته مي شوند، در بالاترين درجات قرار دارند و قرآن و ائمه معصومين از شهدا به عنوان گرامي ترين افراد ياد كرده اند. از ديد جامعه شناسي نيز شهادت طلبي از جمله مفاهيمي است كه در قيام عليه حاكمان زور، انقلاب ها و دفاع در برابر دشمن مطرح مي شود و آن چنان گسترش مي يابد كه تبديل به يك ارزش اجتماعي مي شود. لذا شهادت با توجه به ارزش هاي حاصل در جامعه معني دار است، از آنجا كه اصولاً شهادت كشته شدن در راه ارزش هاي هر جامعه است، اگرچه معيارها و ملاك هاي آن با يكديگر تفاوت دارد . كشته شدن گاه در راه عقيده و گاه در مسير ميهن دوستي است و در پاره اي از موارد نيز هر دو جنبه را دربردارد. اگرچه در اعتقادات اسلامي شهيد به كسي اتلاق مي شود كه آگاهانه در مسير خداوند جان خود را تسليم كند اما تأكيد بر آزادگي در دنيا در آموزش هاي قرآني و رواياتي كه از ائمه معصومين به ويژه امام حسين(ع) وجود دارد، حقانيت و احترام به مرگ آزادمردان و زناني كه در راه مبارزه با ظلم نداي آزادگي را شنيده و جان خود را فدا مي كنند، را به تصوير مي كشد. بشارت ده، آن بندگاني را كه چون سخنان را بشنوند، از نيكوترين آن پيروي كنند، خدا آنها را به لطف خاص خود هدايت فرموده و هم آنان به حقيقت خردمندانند. (آيات 17-18) كشته شدن براي باورها و ارزش ها در همه عصرها و از نظر همه پيروان آئين هاي مختلف شهادت محسوب مي شود، اگرچه هر آئيني بنا به باور و اعتقاد خود تعريف خاصي از شهادت را قبول دارد. در ديگر اديـان ابراهيمي نيز همان گونه كه از شهيدان به عنوان گواهان زنده در قرآن يـاد شده، نام برده شده است به طور مثال در انجيل آمده است: - كسي كه بخواهد زندگي خود را حفظ كند آن را از دست مي دهد ، كسي كه در راه من جان خود را از دست دهد آن را مي يابد . - در عهد جديـد از كساني كه در راه عقيده متحمل درد و رنج مي شوند و ترك لذايـذ مي كنند نيز به عنوان شهيد ياد شده است. در آيين زرتشت و ماني كه در قانون اساسي ايران نيز به رسميت شناخته شده اند، شهـدا جايگاه خاصـي را دارند و طبق مدارك موجـود زرتشت و مانـي رهبران اين آئين به شهـادت رسيده اند. از همين رو در ميان زرتشتيان براي زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهيدان مراسم متعددي وجود دارد. اسـلام نيز چنان كه گفته شد درجات والايي براي شهـادت و شهيدان قائل است و از شهيـدان در كنار پيامبران و صديقان ياد مي كند: "آنانكه خدا و رسول را اطاعت كنند، البتـه با كساني كه خـدا به آنها لطف و عنايت كامل فرموده يعنـي با پيغمبـران و صديقان و شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد اينان چه نيكو رفيقاني هستند". در رواياتي از رسول خدا (ص) آمده است: بالاي هر نيكي كننده اي نيكي است تا اينكه در راه خدا كشته شود، پس زماني كه در راه خداكشته شد ديگر بالاي آن نيكي نيست. به طور كلي مي توان گفت مفهوم ايثار و شهادت در ميان تمام فرهنگ هاي بشري يك مفهوم كاملاً پذيرفته شده در ساحت عقلانيت و حكمت بشري و شريعت الهي بوده است كه از مختصات كاملا مشابهي برخوردار است: اولاً: اين ضرورت در راستاي حفظ همان مشتركات فطري و الهي انسانها توصيف و ادراك مي شود. ثانياً: اين ضرورت هنگامي كه عموم جامعه اسير رعب و وحشت از سلطه سلطه گران يا غفلت و ناخودآگاهي در برابر توطئه هاي مستبدان و مستكبران واقع مي شوند، قابل توجيه است . ثالثاً: اين مفهوم تنها راه باقيمانده براي شكستن سكوت همگاني و اصلاح شرايط ناگوار زمانه است. رابعاً: اهميت اين آرمانها و ارزش ها و هنجارهاي مشترك آنقدر والاست كه بالاترين قرباني ها براي حفظ آنها براي همه عقلا و در همه مكاتب الهي پذيرفته شده يا حداقل قابل حرمت است كه بسياري ازآنها در جايگاه قدسين جوامع از سوي آيندگان و وارثان ارزش هاي مشترك آن جوامع قرار گرفته اند. دليل حرمتي كه اين ايثارگران در هميشه تاريخ بشر براي جوامع پايدار داشته اند، فهم عميق آن جوامع در تأثير اين ايثارگران براي ماندگاري فرهنگ، تمدن، صلح و امنيت آن جوامع بوده است ايثار و شهادت و ارتباط آن با زمان و مكان، مذهب و فرهنگ صفات انساني و مفهوم ارزش هاي اخلاقي همچون ايثار در عصر حاضر نياز به يك بررسي كلي دارد كه بي تأثير از شرايط عمومي بشريت نمي باشد. شرايطي كه با انحصار مفاهيم در دست عده اي و برگردان باطل ها در جاي ارزش ها، وضعيتي نابسامان را به وجود آورده است، كه نياز به يك اصلاح همه جانبه و تحولي گسترده در ميان همه جوامع دارد. از اين منظر ما مي توانيم جامعه جهاني دارد. ما مي توانيم جامعه جهاني را به سه گروه تقسيم كنيم: 1- گروه اندكي كه با انگيزه هاي شيطاني عليه بشريت قيام كرده و به منظور سلطه بر ملت ها و غارت اموال و ثروت هاي آنان به نابودي ارزش هاي انساني و فرهنگ هاي بشري به طور گسترده اقدام مي كنند و سرنوشت بسياري از ملت ها را نيز ظالمانه در اختيار مي گيرند.اين گروه اندك با به كارگيري ابزارهاي مختلف از جمله تهاجم تبليغاتي از طريق رسانه هاي تصويري و مكتوب و با راه اندازي جنگ رواني تلاش مي كنند تا ارزش هاي خود را جايگزين ارزش هاي ملت هاي مورد هدف قرار دهند و با اثر گذاري و نفوذ در عقايد و رفتار آنان ، زايل كردن شخصيت انساني، مغشوش كردن هوش انساني و مضمحل كردن حيات معنوي و اخلاقي ملت ها ، آنان را تحت اختيار خود قرار گيرند و تحت لواي جهاني سازي و جايگزيني ارزش هاي خود و ترويج و انتشار سلطه تفكر و عقايدشان، با اختيار گرفتن كنترل لغات، مفاهيم و معاني مسائلي را خلق كنند و همگان را وادارند تا به اين مسائل فكر كنند و از اين طريق پيروزي خود بر ملل ديگر را تثبيت كنند . 2- گروه دوم اكثريتي بزرگ در جامعه جهاني كه در برابر اين ظلم و ستم ها و استبداد و استكبار برخي به علت سرگرم بودن به روزمرگي و غفلت و برخي ديگر علي رغم آگاهي و علم به فلسفه حق و باطل به دليل بي همتي و عده اي نيز به دليل ترس و وحشت تمكين مي كنند. 3- گروه سوم اقليتي اندك هستند كه براي بيداري و نجات اين اكثريت بزرگ جامعه بشري و مقابله با سلطه طلبان جهاني و مستبدين وابسته به آنها به ايثارگري فردي و يا گروهي روي مي آوردند. اگر گروه سوم مبناي ايثارگري خويش را براساس كينه و عداوت و انتقام و يا انگيزه هاي سوءاستفاده از فضيلت ايثار گري ديگران اما با هدف سلطه گري خويش قرار داده باشند، طبيعتاً باز هم همين گروه اخير جلوه اي از گروه سلطه طلب اول را به نمايش مي گذارند و خود دير يا زود به هم پيمانان همان سلطه طلبان به منظور شراكت در ظلم و جنگ و غارت و تجاوز و ناامني عليه بشريت درمي آيند.در روزگار ما نمونه هاي آشكاري از همكاري ميان سلطه طلبان جهاني و گروه هاي تروريست كه از روحيه ايثارگري افراد ساده لوح و فريب خورده سوءاستفاده مي كنند وجود دارد كه پرداختن به آنان در اين مقاله نمي گنجد. و اما گروه دوم از اقليت اخير كساني هستند كه انديشه و انگيزه آنان الهي و انساني است كه يا از سرچشمه وحي و يا از عقلانيت و حكمت بشري تغذيه مي كنند و خيرخواهي و انسان دوستي از مختصات آشكار آنان است. انسان هايي با اين مختصات موجوداتي خودرو و بدون پيش زمينه پرورش نيستند. اين افراد بايد از ابتداي خلقت خويش با مباني اصيل رشد كرده و ارزش ها و باورهاي صحيح در وجود آنان بارور شده و آرمان هاي متعالي و الهي و اهداف والاي انساني به ايمان قلبي تبديل شده و در وجود آنان نهادينه شده باشد. انسان موجودي است كه در مراحل مختلف زندگي خود با تأثيرپذيري از مشاهدات و محسوسات خويش به سير تكاملي خويش مي پردازد و با الگوگيري از انسان هاي پيرامون خود اين فرآيند تكاملي را تسهيل مي كند، بنابراين محيط پرورشي و اجتماعي خاصي كه اين گونه انسان ها در آن رشد يابند يكي از ضروريات هميشگي بشريت به خصوص امروز و آينده است. در روزگار كنوني چهار قطب تعيين كننده انسان معاصر را در اختيار خويش مي گيرد: خانه، مدرسه، معابد و مساجد، رسانه هركدام از اين قطب ها معاني و تأثيرات خود را دارند. خانه و خانواده قديمي ترين نهاد اجتماعي است كه همواره در ارتباط با معبد و كليسا و مسجد در سعادت و امنيت بشر در ايجاد عدالت اجتماعي و معنويت طلبي او نقش تعيين كننده داشته است. از زماني كه سيستم عمومي آموزش به صورت امروزين آن در جوامع شكل گرفت، نهاد آموزشي در تعيين سرنوشت انسان در بسياري از جوامع به تضعيف معابد و خانواده پرداخت. در روزگار مدرن رسانه ها به عنوان قطب چهارم وارد روابط اجتماعي بشر شده اند و تأثير اجتناب ناپذير خود را برتعيين سرنوشت انسان ها و جوامع از خود برجاي گذاشته اند و به تضعيف باقيمانده جايگاه خانه و معبد يا مسجد و كليسا و انحراف در مسير نهادهاي آموزشي پرداخته اند. در هر جامعه اي كه مهار گسيختگي آشكارتر است، تزلزل خانواده و انزواي معابد و انحراف علوم و فنون از اهداف اوليه بروز و ظهور بيشتري داشته و اين جوامع با سهولت بيشتري به سلطه طلبان تعظيم كرده و به توسعه سلطه گري آنان ياري مي رساند. در چنين جوامعي معمولاً افراد يثارگر در قالب آشوب طلبان و عصيان گران خود را نشان مي دهند، كه به دليل عدم انديشه هاي صحيح و انگيزه هاي اصيل توانايي الگودهي به جوامع خود را نداشته و به ندرت به صورت قديسين روزگار ما جلوه مي كنند. امروز سلطه فراگير رسانه هايmonopol همه مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي را درنورديده اند و همه جوامع را كم و بيش در سيطره خود گرفته اند. "كارتل هاي خبري، به همراه ديسني لندها بنيانگذاران اصلي فساد و نابود كنندگان فرهنگ و فولكلورها هستند و قصد دارند ارزش هاي خود را جايگزين سنت ها و ارزش هاي بومي كنند." در دوران حاضر از جمله شگردهاي انحصار قدرت جهاني تنوع حوزه هاي ورود در عرصه رسانه است كه هر موضوعي در قالب خبر، گزارش، تحليل، رمان، سريال و فيلم سينمايي به جامعه جهاني القا مي شود. لذا در روزگار جديد نقش بي بدل خانواده و تقويت معابد و بازتعريف رسالت آنها و همچنين ارتباط اين دو نهاد با يكديگر در اصلاح امور جامعه جهاني غيرقابل انكار مي باشد. در اين ميان نقش آفريني مساجد و معابد و كليساها در احياي جايگاه دين و ارزش هايي همچون ايثار در تأمين سعادت و امنيت و عدالت براي بشريت يكي از ضرورت هاي قطعي عصر ماست. نقش زنان در عصر حاضر عنصر قطعي و يقيني كه در فرآيند هرحركت اصلاحي و معطوف به هركدام از نهادهاي اجتماعي بالاترين نقش آفريني را برعهده دارد، عنصر زن است، كه گاهي در هنگامه غفلت و ناخودآگاهي مردان جامعه خود مي تواند با روحيه ايثارگري و قرباني ساختن خود مفهوم شهادت و تأثير بنيادين آن را به نمايش بگذارد، حركت هاي استشهادي زنان فلسطيني از نوع اين ايثارگري است، از سوي ديگر اهميت نقش توانمندي زنان در تربيت انسان هاي آرمان خواه، هدفمند، ارزش مدار كه احياگر مفاهيم مشترك بشريت باشند و در هنگام ضرورت آماده پذيرش ايثار و شهادت در اين مسير باشند، قابل تأمل است. مهم ترين عاملي كه بين اعضاي يك خانواده محبت، دوستي، گذشت و ايثار را زنده مي كند، تجلي روح مادر است. افرادي كه در خانواده هايي رشد كرده اند كه روح مهر و عطوفت مادر در آن متجلي بوده است، وقتي نيز وارد اجتماع مي شوند از آنجايي كه محبت و پيوند بين افراد را در يك جامعه كوچك تر درك كرده اند، دست به خلاف و فساد نمي زنند و با روح محبت و ايثار به جامعه گام مي نهد. عاطفه زن به عنوان يك محور تربيتي از جمله عواملي است كه صفات را در افراد پرورش مي دهد. ارزش هاي والاي انساني همانند محبت، گذشت، ايثار و ازخودگذشتگي ارزش هايي هستند كه تنها در سايه قوانين اجتماعي در انسان ها رشد يابند و انسان اگر از بدو تولد در فضايي رشد يابد كه از فضاي محبت و گذشت پر است، مي تواند در ورود به جامعه بزرگتر اين صفات را از خود نشان دهد. فيلسوف بزرگ قرن حاضر آيت ا... جوادي آملي در رابطه با اهميت نقش زنان در انتقال ارزش ها به اعضاي خانواده اين چنين مي گويد: "نقش زن در ايجاد ارتباط بين مرد به عنوان پدر و افرادي كه بعداً متولد مي شوند و دميدن رأفت و عطوفت و ايثار در آنان، نشان مي دهد كه اصالت خانواده به عهده زن است." اگرچه به نظر مي رسد كه توان و استعداد بي نظير زن در تربيت و انتقال ارزش ها، كه از مختصات وجود زن است، امروز با شيوه ها و سرگرمي هاي گوناگون از او سلب شده است و با شعارهاي مختلف زنان را از بهره مندي از جايگاه مادري محروم مي سازند. رافاماريا مجري يكي از شبكه هاي آلمان در كتابي تحت عنوان "بينش هاي افا" اين شيوه و سرگرمي ها را چنين بيان مي كند: "ما زنان دنيا را تسخير كرديم، و هرچه خواستيم انجام داديم، هر روز در فضاي مردانه كاري، يك تنه با خود در جنگ هستيم و براي به دست آوردن جاه و مقام خود را از مقام مادري و داشتن فرزند محروم مي كنيم و وقتي نيز بچه اي به دنيا آوريم، به سرعت ممكن او را به دست بيگانگان مي سپاريم، در لحظات خلوت خود بپرسيم: كه آيا اين همه، ارزشش را داشت كه لذت مادري را از دست دهيم؟" توانمند سازي مجدد زنان توسط متوليان دين و دانش در فهم و پذيرش جايگاه مادري، گامي در بازگشت جامعه جهاني به بازخواني مفاهيم مشترك و در مسير صلح و امنيت است. در مسئله جهاد و دفاع و شهادت نيز زنان سهم مؤثري را مي توانند ايفا كنند، از آنجا كه حضور زن در صحنه هر روز و هميشگي است. زنان علاوه بر تربيت فرزندان شهادت طلب، تقويت روحيه ايثارگري و شهادت طلبي در عموم جامعه از طريق تأثيرگذاري مستقيم بر همسران، پدران و برادران را نيز برعهده دارند. تأثيرگذاري روحيه عاطفه، مهر و محبت مادري در جنگ نيز نمود پيدا مي كند. دفاع مقدس نمونه بارزي از اين تأثير گذاري است، سربازان ايراني با تصوير روحيه جوانمردي در برخورد با دشمن در جنگ، صحنه هايي از انسانيت و منش مردانگي با اسرا و زنان و كودكان را به جهان نشان دادند كه در تاريخ جنگ هاي دنيا بي سابقه بوده است. جلوه هاي انساني حتي در صحنه هاي جنگ و از سوي سپاهيان اسلام مديون تأثيرگذاري مستقيم و غيرمستقيم زنان در پشت صحنه دفاع مقدس هشت ساله ايرانيان بوده است، گرچه اين موضوع هنوز مورد بررسي هاي روان شناختي و جامعه شناختي جنگ قرار نگرفته است، اما در يك نگاه اجمالي تفاوت هاي آشكاري در مقايسه با ساير جنگ هاي تاريخ معاصر بشر با اين دفاع مسلحانه ملت ايران وجود دارد. بازخواني نقش زنان مسلمان در تأمين نيروي جهادي در ايران و لبنان و فلسطين نيازمند همتي بلند از سوي محققان، جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي است. در اين صحنه ها به خوبي مي توان مشاهده كرد كه حتي در لحظات اوج جنگ مسلحانه روحيه عاطفي و انساني به دست آمده از مربيان زن، مردان جنگجو را به تعادل روحي و برخورد انساني با دشمن مي كشاند. در حالي كه در جوامعي كه نقش زن به عنوان مربي خانواده در جايگاه همسر و مادر از بين رفته، لحظات صلح اجتماعي آنان را نيز لبريز از خشونت، خباثت و ناامني كرده است. هر جامعه اي به تناسب آزادگي خويش، روحيه استقلال طلبي، ظلم ستيزي را بر اثر آگاهي نسبت به ارزش ها و هنجارهاي مشترك بشري در خود حفظ كرده باشد، اولاً: بيش از ديگر جوامع مورد كينه و تهاجم سلطه طلبان جهاني قرار مي گيرد و ثانياً : مسئوليت و رسالت بالاتري براي حركت در جهت نجات بشريت از سلطه مستكبران و مستبدان جهاني برعهده دارد. براين اساس زنان اين جوامع يك نقش جهان شمول را كه كاملاً بي بدل و اجتناب ناپذير است را برعهده دارند كه خودآگاهي و اعتماد به نفسو همت آنان در انجام اين رسالت، سعادت و امنيت و عدالت و معنويت جامعه بشري را تأمين خواهدكرد. منابع: 1)حسن عميد، فرهنگ فارسي عميد، ص 640، انتشارات اميركبير 1357 2)قرآن، آل عمران آيه 81 3)3 . بقره آيه 143 4)نساء آيه 166 5)فاخر آيه 51 6)آل عمران آيه 140 7)يس آيه 65 8)آل عمران آيه 180 9)بقره آيه 282 10)تورات، مدا 14:2 11)همان منبع 1-5:12 ،12:20 12)انجيل، صبر 22:13 13)مباني نظري شهادت در قرآن و كتاب مقدس، مرضيه نصرتي، معاونت پژوهشي بنياد شهيد1380 14)حسن عميد، فرهنگ فارسي عميد، ص، انتشارات اميركبير 1357 15)محمـد حسيـن شاعـري، بررسـي وصيت نامـه هاي شهـداي آمـوزش و پـرورش استـان گلستـان /معاونت پژوهشي بنيـاد شهيد انقلاب اسلامي تير 1385. 16)انجيل ، متي 24:86 17)شاهدان بايد در برابر محاكمه كنندگان خود به مقام پيامبري عيسي شهادت دهند كه با تحمل درد و رنج همراه است به خاطر شهادت براي عيسي مسيح/ همان منبع 18:10 18)كتب مقدس شرق ،جلد 5 ص 45 19)سوره نساء آيه 69 20)هنر جنگ و اصول آن ، عباس آرين ص 2 21)J.Fuller.tanks in the greal war./1914-1918/ London/ Murray/ 1985 22)از فتح سرزمين ها تا كنترل مغزها/ نشريه مانيردوزوار sep.okl 2000 23)-Conflict with u.s.a / why? 1994 translated by: jarfer jarehe Garaud by Roger 24)آيت ا... جوادي آملي- زن در آيينه جلال و جمال/ نشر فرهنگي رجاء/ 1374 25)افاماريا، بينش هاي افا براي زنانگي جديد، نشر pendo ، مونيخ * دكتر سوسن صفاوردي
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده