چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۴:۱۴
جهاد از واجبات ركني اسلام است و وجوب آن كفايي مي باشد. روح جهاد دفاع است نه تهاجم. رعايت اصل عدالت وعدم تجاوز از حدود انساني در مقابله با دشمن مورد تاكيد اسلام و شرط پيروزي در ميدان پيكار است. جنگ بايد در برابر متجاوز انجام گيرد، و بر ضعيفان واجب نيست. اما در مواقع هجوم دشمن، دفاع بر همگان واجب است. و زنان از اين مورد مستثنا نيستند. عموميت ادله جهاد و دفاع دلالت بر جواز شركت زنان در عرصه ايثار و شهادت دارد. سيره پيامر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) حاكي از جواز حضور زنان دركنار مردان است.

مقدمه
اگر دنيا از ظالمان توسعه طلب، و متجاوز زورگو خالي مي شد هيچ نيروي نظامي براي حفظ كشورها مورد نياز نبود و تمام مردم جهان، در امان به سر مي بردند و با يكديگر روابط مسالمت آميز برقرار مي نمودند. خوي تجاوزگري كه گاه در افراد و گاه در يك قوم و مليّت وجود دارد غالباً سبب هجوم فرد يا قومي بر قوم ديگر يا ملّتي بر ملّت ديگر شده است، در چنين شرايطي بر همه انسان ها اعم از زن و مرد لازم است به دفاع از خود برخيزند. علاوه بر اين ملّتي كه حامل فرهنگي غني مي باشد و خود را ملزم به تبليغ آن مي داند و فضاي آزادي را مي طلبد تا به ترويج آن بپردازد. و اين مهم بدون تكيه بر قدرت دفاعي لازم امكان پذير نيست. با توجه به پيشرفت فن آوري و رشد آن در عرصه هاي مختلف زندگي تغيرات زيادي در عالم پديد آمده است. در زمانه ما شيوه ها و نوع جنگ تغير نموده، و شكل دفاع نيز تخصصي شده است. امروزه جنگ نرم جانشين نبردهاي سنتي شده است. پس بر همه مسلمانان واجب است خود را مهياي دفاعي همه جانبه كنند. امروزه زنان متخصّص در كنار مردان ماهر و آگاه خط اول جبهه را تشكيل مي دهند. و به جهت مناسبت حكم و موضوع در احكام اختصاصي آنان بايد تجديد نظر شود. در كتب فقهي بحث مبسوطي از موضوع ايثار و شهادت در حوزه زنان وجود ندارد و اين عنوان چنان كه شايسته آن است، تبيين نشده است. در طي ساليان اخير، هر چند مقالات متعددي در موضوعات مختلف درباره ي زنان نوشته شده است با اين حال به نظر مي رسد از موضوع احكام فقهي و حقوقي زنان در عرصه ايثار و شهادت غفلت شده است و بر همين اساس در مقاله اي كه پيش رو داريد گزارش كاملي از مستندات و ادلّه فقهي موضوع حضور زنان در عرصه دفاع، ايثار و شهادت ارايه شده. در اين نوشته تا حد امكان از تفصيل مطالب خوداري شده و بسط بيشتر مباحث و موشكافي دقيق تر هر يك از دلايل به اهل فن و تحقيق كه بضاعتي تواني بيش از بضاعت علمي نگارنده دارند، واگذار شده است. پيش از ورود به بحث، ياد كرد چند نكته ضروري مي نمايد. نخست آنكه ادلّه و مستندات جهاد و دفاع، از آيات و روايات مطرح خواهد شد. علاوه بر آن، بررسي مباني با در نظر گرفتن تغير شكل جهاد و جنگ هاي امروزي مورد نظر قرار خواهد گرفت و لزوم شركت زنان در عرصه هاي مختلف ايثار و شهادت در عصرحاضر، احكام قابل طرح در حوزه استنباط و استفتاء اشاره خواهد شد. نكته آخر آنكه به جهت مطرح نشدن بحث موضوعي و عدم امكان تبيين فقهي و حقوقي – مفهوم شناسي – موضوع مورد بحث مقاله، به مكتوبات و مطالب ديگر ارجاع داده شايد اين مختصر بهانه اي براي پرداختن به اين مهم به شكل مبسوط توسط اهل فن قرار گيرد. مباني: مباني در هر عرصه اي عبارت از زير بناي حقوقي آن عرصه است. فقه و حقوق: مفهوم حقوق را مي توان به اعتبارات مختلف مضافٌ اليه آن معنا كرد. گاهي حقوق در مجموعه قواعد كلي الزام آور، بر روابط زندگي اجتماعي به كار مي رود، صرف نظر از اين كه اين قواعد در كدام نظام حقوقي تعيّن يافته باشد. در واقع حقوق در اين معنا يك مفهوم انتزاعي از قواعد است كه در نظام هاي مختلف تعيّن يافته است. حقوق در اين معنا در مواردي از قبيل ماهيّت قواعد حقوقي و مفاهيم اساسي، مبناي الزام، منابع، و تمايز قواعد حقوقي از قواعد اخلاقي مورد بررسي قرار مي گيرد. كاربرد دوم حقوق، دانش حقوق است كه به عنوان رشته اي سازمان يافته، استنباط و تحليل قواعد حقوقي را بر عهده دارد. در اين معنا فلسفه حقوق موضوع كار خود را دانش حقوق قرار مي دهد و اموري چون مباني معرفت شناسانه، متدلوژي فهم و تفسير اين حوزه مورد دقت و تحقيق قرار مي گيرد. معناي سوم، مجموعۀ قواعد تعيين يافته در قالب يك نظام حقوقي معيّن است و معمولاً در اينجا حقوق خود به صورت مضاف به كار مي رود. وقتي گفته مي شود حقوق اسلام، و يا حقوق زن، منظور قواعد حقوقي است كه در نظام اسلامي تعيّن يافته است. حقوق درمعناي بالا، مجموعۀ قواعد حقوقي معيني را به صورت عقلاني و انتقادي مطالعه مي كند. حال چه بسا هر نظام حقوقي، براي تحقيق و استنباط و تفسير قواعد خود دانشي را تأسيس كند و در واقع دانش حقوق به معناي دانش استنباط قواعد آن نظام حقوقي باشد. در اين صورت معناي حقوق و فقه مترادف يكديگر مي شوند. به طور كلي مي توان گفت فلسفه فقه و حقوق، دانش مديريت بر تحوّل، تطوّر، توسعه و تعميق و تكامل اين دو است. بايد توجه داشت كه اين هر دو به هر معنايي (اضافه شود) به كار رود، داراي دو گونه مسايل است. 1- مسايلي كه ارتباط با نظام حقوقي مشخصي ندارد و حقوق را به صورت تجريدي مورد مطالعه قرار مي دهد. 2- مسائلي كه ناظر به حقوق اسلام است. آنچه اهميت دارد وجود اين دو در كنار يكديگر است. پرداختن به هريك جداي از ديگري اگر چه مفيد است ولي كامل نيست. علاوه بر اين، توجه به خاستگاه مباحث فقه ضرورت دارد. زيرا جهت پرداختن به بسياري از مباحث فقه، انديشه هايي است كه در درون نحله ها و مكاتب فكري متفاوت در حوزه كلامي، فلسفي و تفسيري به وجود آمده و به شدت بر مباحث فقهي اثر گذار بوده و هست. در يك كلام مباحث فقه و حقوق تحليل نقلي- عقلاني حكم موضوعات روزمره زندگي انساني در زمان حال است و به تعبير ديگر با به كارگيري فقه و حقوق راه و رسم زندگي فردي و اجتماعي سالم را از تحليلات نقلي و عقلي به دست مي آوريم. ايثار: در لغت عطا كردن و ترجيح بخشش، معنا شده است. (فرهنگ دهخدا، ج 3، ص 3166). در مصطلحات روزمرّه به معناي از خود گذشتگي است. و زمانيكه در كنار واژه شهادت آورده مي شود به معناي اعطاي خون و جان براي اعتلاي هدفي عام المنفعه مي باشد. شهيد: كشته در راه خدا. كشته شده در راه خدا بدان جهت كه نزد پروردگار خود زنده و حاضر است. و در اصطلاح فقهاء شهيد بر دو قسم است، اول شهيد حقيقي و آن انسان طاهر و بالغي است كه به ظلم به قتل رسيده. دوم شهيد حُكمي و آن مسلماني است كه در وبا و طاعون و يا در تب و امثال آن وفات يابد و ايشان را غسل دادن و كفن پوشاندن واجب است بر خلاف دسته اول. متناسب با موضوع مقاله بايد گفت والاترين عرصه اظهار ايثار و شهادت عرصه جهاد و جنگ است. لذا شايسته است مباني فقهي و حقوقي حضور زنان در عرصه جهاد را مورد بررسي و دقت قرار دهيم تا بستر و زمينه بارزترين جلوه هاي شهادت و ايثار براي زنان مؤمن، مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. جهاد جهاد از ريشه جَهد به معناي مشقّت و يا جُهد به معناي طاقت گرفته شده است و در فقه اسلامي به معناي جنگ براي اعتلاي اسلام است. بي شك، اگر كشور اسلامي و مرزهاي آن مورد هجوم دشمن قرار گيرد، بر همه كس و به هر وسيله ممكن دفاع كردن واجب است و فرقي بين زن و مرد، كوچك و بزرگ نيست و در اين راه بايد بذل جان و مال نمود و حضور امام معصوم(ع) و اجازه آن حضرت يا نايب خاصّ يا عام او نيز لازم نيست. بنابراين، بي هيچ قيد و شرطي بر همۀ مكلّفان و با هر وسيله اي، دفاع واجب است. (جواهر الكلام، ج 21،ص 18-19؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص486 مسئله 7). حتي اگر يكي از دولت ها و سرزمين هاي اسلامي ترس از هجوم دشمن داشته باشد، ساير كشورهاي بلاد اسلام بايد از آن دفاع كنند، و اين عمل، جهاد به معناي دفاعي آن است. و هر مسلماني در اين جنگ ها كشته شود شهيد خواهد بود. تاريخ و تطوّر حكم جهاد در منابع قرآني و روايي شروع حكم جهاد و تطوّر آن به خوبي بيان شده است. مراحل اين حكم عبارتند از: مرحله اول: دستور خويشتنداري و صبر به مؤمنين مكه كه از ظلم و ستم كفّار قريش و مكّه به ستوه آمده بودند و مكرّر نزد پيامبر خدا(ص) شكايت مي آوردند، در قرآن اينگونه آمده است: أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَي أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَي وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً «آيا نديدي كساني را كه به آنان گفته شد: «{ فعلاً}دست {ازجنگ} بداريد، و نماز زا بر پا كنيد و زكات بدهيد»، و{لي} همين كه كارزار بر آنان مقرّر شد، بناگاه گروهي از آنان از مردم{= مشركان مكه} ترسيدند مانند ترس از خدا يا ترسي سخت تر. و گفتند: «پروردگارا، چرا بر ما كارزار مقرر داشتي؟ چرا ما را تا مدّتي كوتاه مهلت ندادي؟» بگو: «برخورداري- از اين- دنيا اندك، و براي كسي كه تقوا پيشه كرده، آخرت بهتر است، و {در آنجا} به قدر نخِ هستة خرمايي بر شما نخواهد رفت.» با اين دستور قرآني تازه مسلمانان مظلوم موظف بودند در مقابل شكنجه كفّار و مشركين دست نگه دارند و به اعمال عبادي بسنده نمايند. مرحله دوم: اجازه جنگ بعد از هجرت و خروج اجباري مسلمانان از مكه به مدينه خداوند اجازه داد با ظالماني كه آنها را مورد ستم و آزار قرار داده و از مكه بيرون كرده بودند مقابله كنند و بجنگند. فرق زيادي بين اجازه دادن و واجب كردن جنگ وجهاد است ودرواقع اجازه براي جهاد به معناي آماده شدن مسلمانان براي جهاد بود. اين خبردر قرآن به اين شكل وارد شد كه: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَي نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (سوره حج، 39) « به كساني كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت {جهاد} داده شده است، چرا كه مورد ظلم قرار گرفته اند، و البته خدا بر پيروزي آنان سخت تواناست. » مرحله سوم- وجوب جهاد دفاعي در اين مرحله امر جهاد از مرحله جواز و اذن به دايره وجوب و لزوم دفاع در مقابل ستمگران مي رسد. قرآن در اين مورد مي فرمايد: وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّي يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ (سوره بقره، 190-191) «و در راه خدا، با كساني كه با شما مي جنگند، بجنگيد، ولي از اندازه در نگذريد، زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمي دارد* و هر كجا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد، و همان گونه كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون برانيد، چرا كه - فتنه از قتل بدتر است،- در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد، مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند، پس اگر با شما جنگيدند، آنان را بكشيد، كه كيفر كافران چنين است. » مرحله چهارم- جهاد ابتدايي جهاد به معناي اصطلاحي آن عبارت است از بذل جان و مال در مبارزه با مشركان و سربلندي اسلام و اقامۀ مظاهر ايمان است در واجب شدن آن حكم امام معصوم(ع) بنابر قول معروف لازم است. در چنين جهادي احكام ويژه اي وجود دارد كه در جاي خود بايد بررسي شود. قرآن درباره اين مرحله مي فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَي أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَي أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» ( سوره بقره، 216). «بر شما كارزار واجب شده است، در حالي كه براي شما ناگوار است. و بسا چيزي را خوش نمي داريد و آن براي شما خوب است، و بسا چيزي را دوست مي داريد و آن براي شما بد است، و خدا مي داند و شما نمي دانيد.» ناگفته نماند كه از اطلاق «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ» در اين آيه هم حكم جهاد ابتدايي به دست مي آيد و هم جهاد دفاعي (جواهرالكلام، ج21،ص4) مرحله پنجم- تشويق و بر انگيختن قرآن در اين جهت مي فرمايد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَي الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ» (و از اين قبيل است: سوره توبه، 39-38) «اي پيامبر، مؤمنان را به جهاد بر انگيز اگر از {ميان} شما بيست تن، شكيبا باشند بر دويست تن چيره مي شوند، و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مي گردند، چرا كه آنان قومي اند كه نمي فهمند.» قرآن به پيامبر خدا(ص) دستور مي دهد تا مسلمانان را تشويق به پيكار با دشمن كند، و اين بعد از آياتي است كه دستور به آماده ساختن قوا براي ترساندن دشمن و جلوگيري از جنگ مي كند. در حقيقت اين آيه آخرين وسيله براي جلوگيري از هجوم دشمنان را تشريح مي نمايد، نخست آمادگي قوا سپس دعوت به صلح از موضع قدرت و نه موضع ضعف و سرانجام فرمان پيكار صادر مي كند و مي فرمايد: « اي پيامبر! مؤمنان را به پيكار با دشمن تشويق كن» مرحله ششم - بسيج عمومي در آخرين مرحله از مراحل حكم جهاد، همگاني شدن جنگ و عموميت اين دستور حيات بخش براي همه مسلمانان مطرح مي شود. در اين مرحله مسلمانان وظيفه دارند مسامحه را كنار بگذارند و تحت هر شرايطي به سوي ميدان جهاد حركت كنند. قرآن در اين باره تصريح دارد كه: «انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (سوره توبه، 41). «سبك بار و گران بار، بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد. اگر بدانيد، اين براي شما بهتر است.» اهداف جهاد قرآن در مورد هدف هاي جنگيدن با دشمن به چهار هدف اساسي اشاره مي كند. 1- دفاع از تفكر توحيدي حفظ دين و ديانت مردم از هدف هاي اساسي و اوّليه شريعت اسلام است. قرآن براي حفظ شعائر ديني و توحيدي دستور صريح جهاد را صادر مي كند و مي فرمايد: «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» «همانا كساني كه بناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند، {آنها گناهي نداشتند} جز اين كه مي گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضي از مردم را با بعض ديگر دفع نمي كرد، صومعه ها وكليساها وكنيسه ها و مساجدي كه نام خدا در آنها بسيار برده مي شود، سخت ويران مي شد، و قطعاً خدا كسي را كه {دين} او را ياري مي كند، ياري مي دهد، چراكه خدا نيرومندِ شكست ناپذير است». 2- دفاع از مستضعفين دفاع از مظلوم و افرادي كه مورد ستم قرار مي گيرند به حكم عقل لازم و واجب است. هر انسان سالم و صاحب قدرتي از جهت انساني خود را ملزم مي داند در مقابل ستمگر بايستد. اما در هر زماني عده اي از وظايف روشن خود شانه خالي مي كنند. قرآن در گوشزد و توبيخ به اين گروه مي فرمايد : «وَ مَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا» «و چرا شما در راه خدا -و در راه نجات- مردان و زنان و كودكان مستضعف نمي جنگيد؟ همانان كه مي گويند: پروردگارا، ما را از اين شهري كه مردمش ستم پيشه اند بيرون ببر، و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار ده، و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما». 3- ايجاد عدالت اجتماعي گاهي پيكار براي برچيدن فتنه در جامعه انساني است تا آئين يكتاپرستي در سراسر اجتماع انسان ها رواج پيدا كند. دستور قرآن كريم در اين باره اين چنين است. «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَي الظَّالِمِينَ» (سوره بقره،193) «با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اي نباشد، و دين، مخصوص خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.» 4- دفاع در مقابل ستمگري سنت پروردگار در اين جهان حفظ اصل آزادي اراده و اختيار در انتخاب راه خير و شرّ است. اما هنگامي كه طغيان ستمگران، جهان را در معرض فساد عمومي قرار دهد، خداوند جمعي از بندگان خود را ياري مي كند تا مانع طغيان ستمگران شوند. اين يكي از الطاف باري تعالي نسبت به بندگانش است. آيه 251 سوره بقره به اين مطلب صراحت دارد؟ «... وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَـكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَالَمِينَ» «... و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي كرد، قطعاً زمين تباه مي گرديد. ولي خداوند نسبت به جهانيان تفضّل دارد. » اقسام و احكام جهاد در اينجا لازم است از سه نكته سخن به ميان آيد. اول- اقسام جهاد دوم- حكم جهاد سوم- شرايط جهاد (متعلّق) اقسام جهاد گرچه جمعي از محققان، جهاد اسلامي را بر دو بخش جهاد ابتدايي و جهاد دفاعي تقسيم مي كنند، و براي هر يك از اين دو بخش بخش هاي مطرح مي نمايند؛ ولي در واقع حتي جهاد ابتدايي هم يك نوع جهاد دفاعي است و اين موضوع از توضيحات صفحات بعد به خوبي روشن خواهد شد. 1- جهاد ابتدايي به عقيده بعضي از مفسرين آيۀ 39 از سوره حج نخستين آيه اي است كه در مورد جهاد وارد شده است : «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَي نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» «به كساني كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت {جهاد} داده شده است، چرا كه مورد ظلم قرار گرفته اند، و البته خدا بر پيروزي آنان سخت تواناست» سپس مي فرمايد: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ... «همانا كساني كه بناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند. {آنها گناهي نداشتند} جز اينكه مي گفتند « پروردگار ما خداست. » اگر اين آيه اولين آيه براي واجب شدن حكم جهاد باشد حكم جهاد به شكل دفاعي آن در برابر دشمن، آغاز تشريع جهاد را تشكيل مي دهد. بعضي ديگر نخستين آيه جهاد را آيۀ 190 سوره بقره مي دانند كه مي فرمايد : «وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ». « و درراه خدا، با كساني كه با شما مي جنگند، بجنگيد». اگر اين نظريه پذيرفته شود باز اساس جهاد بر پايه در هم شكستن تهاجم دشمن گذاشته شده است و هر انسان عاقلي مي داند سكوت در برابر تهاجم دشمن خونخوار با هيچ منطقي نمي سازد. نكته مهم و قابل توجه اينكه نبايد از معناي جهاد دفاعي اين چنين برداشت كرد كه حكومت اسلامي بايد بنشيند تا دشمن به خانه و كاشانه اش هجوم برد و سپس به دفاع برخيزد، بلكه به محض احساس خطر و يقين به تهاجم دشمن ابتكار عمل را به دست گيرد و قدرت تهاجم دشمن را در هم بشكند. 2- جهاد براي جلوگيري از ظلم ستمگران آيه معروف «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَي الظَّالِمِينَ» «با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اي نباشد، و دين، مخصوص خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.» منظور از فتنه در اين آيه ايجاد فساد، يا شكنجه كردن مؤمنان و يا شرك و بت پرستي و تحميل آن بر ديگران معنا شده است. همه اين موارد نوعي تهاجم از سوي دشمن حساب مي شود، بنابراين جهاد در مقابل آن نيز شكل دفاعي به خود مي گيرد. جمله «فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَي الظَّالِمِينَ» نيز به خوبي نشان مي دهد، هدف جلوگيري از ظلم و ستمگري است. با توجه به آيه، دفاع در مقابل فتنه انگيزي لازم و واجب است. 3- جهاد براي دفاع از مظلومان قرآن مسلمانان را دعوت به جهاد براي حمايت از مظلومان و مبارزه با ظالمان مي كند و مي فرمايد :«وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا» (سوره نساء، 75). «و چرا شما در راه خدا {و در راه نجات } مردان و زنان و كودكان مستضعف نمي جنگيد؟ همانان كه مي گويند: پروردگارا، ما را از اين شهري كه مردمش ستم پيشه اند بيرون ببر، و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار ده، و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما.» در اين آيه نخست دعوت به جهاد در راه خدا شده و بلافاصله سخن از مستضعفان و مظلوماني به ميان آمده كه دشمن سنگدل آنها را آنچنان تحت فشار قرار داده كه راضي به ترك خانه و ديار خود شده اند. و به نظر مي رسد كه اين دو در واقع به يك معنا باز مي گردد، چراكه ياري اينگونه مظلومان مصداق روشن جهاد در راه خدا است. بايد دقت داشته باشيم كه مستضعف با ضعيف فرق واضح دارد. ضعيف به شخص ناتوان گفته مي شود، ولي مستضعف كسي است كه بر اثر ظلم ستمگران تضعيف شده است، خواه تضعيف فكري و فرهنگي باشد يا اجتماعي و اقتصادي و سياسي. به هر شكل اين نوع از جهاد نيز جهاد دفاعي است، دفاع از اين مظلومان در برابر ظالمان، اهداف سه گانه فوق عمده ترين اهداف جهاد اسلامي هستند. اگر چه مي توان آنها را به دو بخش (جهاد ابتدايي و جهاد دفاعي) تقسيم كرد، ولي روح همۀ آنها دفاعي است، به همين دليل در تاريخ اسلام نمونه اي را نمي يابيم كه كافران آمادگي زندگي مسالمت آميز با مسلمين را داشته باشند و اسلام دست رد به سينۀ آنها زده باشد. در آخر بيان اين نكته ضروري است كه مفهوم دفاع اين نيست كه انسان بنشيند تا بر او هجوم برند بلكه بايد در مقابل تحرّكات دشمن حساسيّت به خرج دهد و آمادگي رزمي را به خصوص در شرايط حسّاس حفظ كند و قبل از غافلگير شدن ضربه را بر دشمن توطئه گر وارد سازد.بدون شك جهاد با مراحل ششگانه و اقسام سه گانه ي آن كه مطرح شد از واجبات مسلم الهي است. الفاظي مانند «كُتِبَ» در آيه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ...» نشانگر فرض و لزوم قتال و جنگ با دشمن است. و اين برداشت در ميان مسلمانان اجماعي است و بدون هيچ گونه اختلافي مطرح است. در ميان علما از متقدمين تا متأخرين حكم جهاد مطرح است، ما براي نمونه گفتار تني چند از آنان را مطرح مي كنيم: شيخ صدوق، ابي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسي بابويه قميّ در كتاب الهدايه بالخير صفحه 59 مي فرمايد: «و امّا الجهاد الذي هوسنه لا يقام الّا مع فرض، فانّ مجاهده العدوّ فرض علي جميع الامّه و لو تركوا الجهاد لَاَتاهم العذاب». «جنگ و جهاد با دشمن برهمه امت واجب است و ترك آن موجب عذاب است.» شيخ مفيد ابي عبدالله محمد بن النعمان الحارثي البغدادي(ره) مي گويد: «و جهاد الكفّار و من يستحق ذلك من الفجّار، يجب علي اخوانه المؤمنين معونته علي ذلك» بر همه مؤمنان واجب است حاكم اسلامي را در نبرد با كفّار و يا فاجران ياري دهند. شيخ طوسي محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي مي فرمايد: «الجهاد فريضه من فرائض الاسلام و ركن من اركانه...» جنگ واجبي از واجبات الهي و يكي از اركان اسلام است. مرحوم قاضي ابن برّاج مي فرمايد: «الجهاد فرض علي جميع المسلمين علي الكفايه» جنگ بر همه مسلمانان واجب كفايي است. (المهذّب، ج 1، ص 293) ابن زهره مي گويد: «الجهاد فرض من فرائض الاسلام بلاخلاف» (غنيمه النزوع، ص 199) بدون هيچ اختلاف نظري (بين علما) جنگ با دشمنان اسلام واجبي از واجبات اسلام است. از متأخرين فقها امام خميني(ره) مي فرمايد: «لو غشي بلاد المسلمين او ثغورها عدوّ يخشي منه علي بيضه الاسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأيّه وسيله ممكنه من بذل الاموال و النفوس» چون دشمن بر سرزمين هاي اسلامي يا مرزهاي آن تعرّضي كرد و زمينه تعرّض به اسلام و جامعة اسلامي فراهم شد دفاع از آن به هر وسيله اي كه امكان دارد چه جاني و چه مالي، بر همگان واجب است. آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مي فرمايد :«دفاع از اسلام و مسلمين واجب است». در خاتمه اين مطلب راكلام و نظريه صاحب جواهر كه از مفاخر عالم اسلام و تشيع است اضافه مي كنيم. ايشان بعد از بيان شرايط جهاد مي فرمايند: «و كيف كان فلا خلاف بين المسلمين في وجوبه في الجمله بل هو كالضروري، خصوصاً بعد الامر به في الكتاب العزيز في آيات كثيره،...» «و به هرحال هيچ خلافي بين مسلمان درواجب بودن حكم جهاد وجود ندارد. بلكه وجوبش از ضروريات دين به حساب مي آيد، به خصوص كه آيات زيادي از قرآن مجيد دلالت براين حكم (واجب بودن) دارد». (جواهرالكلام، ج 21، ص 8) روايات اهل بيت (ع) از جهت تبرك جستن به روايات اهل بيت معصومين عليه السلام مناسب است چند روايت درباره ي حكم جهاد آورده شود. روايات اين حكم متواتر است و تعدادشان آن قدر زياد است كه هر انسان حقيقت جو را در مورد لزوم جهاد بر همه مكلفين به يقين مي رساند. دراينجا به ذكرچند حديث اكتفا مي شود. 1- حضرت زينب(ع) از مادرش فاطمه زهرا(ع) نقل مي كند كه: مادرم در خطابه مهمش فرمود: «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الجهاد عزّ الاسلام» خداوند ايمان را به جهت پاك كردن (انسان) از شرك واجب نمود، و جهاد را براي عزّت اسلام لازم قرار داد. (وسايل الشيعه، ج 1، ب 1 من ابواب مقدمه العبادات، حديث 22) 2- وعن علي بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن محبوب رفعه، قال اميرالم‍ؤمنين(ع) «ان الله فرض الجهاد و عظّمه وجعله نصره و ناصره، و الله ما صلحت دينا و دين الابه» اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايند: «خداوند جهاد را واجب بزرگ گردانيد و آن را موجب پيروزي اسلام قرارداد. قسم به خدا دين و دنيا اصلاح نمي شود، مگر به واسطه جهاد (در راه خدا). (كافي، شيخ كليني، ج 5، ص 8؛ وسائل الشيعه، ج 15، ص 15، باب 1 از ابواب جهادالعدو، ح 15) با در نظر گرفتن اطلاق آيات و روايات باب جهاد و وجود اجماع در وجوب آن بر همگان، عقل مستقلاً حكم به واجب بودن جهاد بر همه افراد مكلّف اعم از زن و مرد، پير و جوان دارد. چراكه باعث حفظ دين و امنيت حقوقي هر انساني است. شرايط جهاد علماي اسلامي براي شركت كنندگان در جهاد شرايطي را يادآور شده اند. اين شرايط عبارتند از: 1- عقل. 2- به سن تكليف رسيده باشد. 3- سالم و توانا باشد. (هر عليل، پيران و افراد ناتوان واجب نيست) 4- (در جهاد ابتدائي) اجازه امام معصوم (ع) . 5- مرد باشد . در مورد سه شرط اول اتفاق نظر وجود دارد و از جهات عقلي و نقلي جاي مناقشه و ايراد در آنها وجود ندارد. اجازه امام معصوم(ع) در جهاد ابتدائي براي بررسي دقيق شرط مذكور بايد بدانيم كه قدر متيقن ادلّه جهاد دلالت بر جهاد و قيام مؤمنان عليه مشركان دارد. حال سؤالي مطرح است كه آيا جهاد آنها فقط در دفاع از هجوم دشمن واجب است، يا آن كه قبل از هجمه كردن آنها، و به صِرف ترويج تفكر توحيدي و يا ممانعت از حملات احتمالي و يا براندازي كفر و شرك در عالم، قيام و جهاد هم جايز است؟ براي رسيدن به جواب اين سؤال بايد گفت: 1- همان طور كه بيان شد روح جهاد ابتدايي به جهاد دفاعي برمي گردد. 2- اطلاق آيات و روايات مي رساند كه جهاد بر همگان لازم است. 3- دلايل لزوم اجازه امام معصوم(ع) در جهاد ابتدايي تمام و كافي نيست. 4- در زمان غيبت جهاد ابتدايي به دعوت و درخواست ولي فقيه جامع الشرايط واجب است. 5- بنابر حكم عقل جنگ و جهاد زير نظر حاكمان ستمگر و فاسق مشروع نمي باشد. نتيجه آنكه، در زمان حضور امام معصوم(ع) براي جهاد ابتدايي اجازه امام(ع) واجب و لازم است. و در زمان غيبت امام معصوم(ع) جهاد ابتدايي با صلاح ديدن ولي فقيه جامع الشرايط خواهد بود. (رساله اجوبه الاستفتائات آيت الله العظمي خامنه اي، ص 243، سوال، 1048) وجوب جهاد ابتدايي برمردان جهاد نه به معناي دفاعي آن بلكه جهاد ابتدايي با توجه به معناي ويژه اي كه براي جهاد (يعني بذل جان و مال در مبارزه با مشركان و تجاوزگران به گونه اي مخصوص كه يا براي سربلندي اسلام و اقامۀ مظاهر ايمان و ترويج تفكر توحيدي و يا جلوگيري از حملات احتمالي و يا براندازي كفر و شرك در عالم، قيام و جهاد) مطرح است مخصوص مردها است. صاحب جواهر(ره) مي فرمايد: جهاد بر زنان واجب نيست، و پس از نقل عدم خلاف، ادعاي اجماع منقول و محصّل در حكمِ مسأله دارد. بزرگاني همچون ابن برّاج در كتاب مهذّب البارع(ج 1، ص 293)، محقق كركي در كتاب جامع المقاصد (ج3، ص 368)، محقق اردبيلي در كتاب مجمع الفائده و البرهان (ج 7، 436)، و شهيد اول و ثاني در لُمعه و روضه (روضه البهيه، ج 2 (ده جلدي)، ص 382) همگي قابل به عدم وجوب جهاد زنان هستند. آن چه به عنوان دليل بر اين حكم ذكر شده، دو دليل اجماع و روايات است. همان طور كه در كلام صاحب جواهر(ره) نيز بيان شد قول مخالفي در مسأله وجود ندارد؛ و اگر تحصيل اجماع در اين زمينه امكان داشته باشد، مي توان به عنوان دليل اصلي اين حكم مورد استناد قرار گيرد. به هر حال، آنچه غير از اجماع مي توان مورد بررسي و استناد قرار گيرد، روايتي است كه كليني خبر اصبغ بن نباته را از امير مؤمنان علي(ع) نقل كرده است كه حضرت فرمود: «كتب الله الجهاد علي الرّجال و النّساء، فجهاد الرّجل بذل ماله و نفسه حتّي يقتل في سبيل الله، و جهاد المرئه ان تصبر علي ما تري من اذي زوجها و غيرته» (خداوند جهاد را بر مردان و زنان واجب ساخت؛ پس جهاد مردان، دادن مال و جان است تا آنگاه كه در راه خدا به شهادت برسند و جهاد زن، صبركردن بر اذيّت هاي شوهر است). (وسائل الشيعه، ابواب جهادالعدوّ ، باب 4، ج 1) باوجود صحت متن اين حديث بايد توجه و دقت داشت كه درسند آن شخصي به نام حسين بن علوان قراردارد و راويان غيرموثق است. ( تنفيح المقال، ج 1، ص41) بنابراين به اين خبر نمي توان عمل نمود و استناد كرد. مؤيّد ديگري نيز براي اين حكم در مسئله بيان شده كه زن ضعيف است، و نمي تواند به جهاد برود از اين رو، جهاد بر او واجب نيست و ليكن اگر ملاك براي واجب نبودن، ضعف و ناتواني باشد، اختصاص به زنان ندارد؛ هر كس ضعيف بود و توانايي جسمي براي جهاد نداشته باشد، جهاد از او برداشته مي شود؛ چه زن و چه مرد و هر كسي قدرت شركت در جهاد را داشت، جهاد بر او واجب است؛ چه مرد باشد و چه زن. بنابراين، دليلي بر واجب نبودن جهاد بر زنان وجود ندارد، مگر اجماع. شايد برخي از علما عمل اصحاب و مشهور را جبران كننده ضعف بدانند. نتيجه با در نظر گرفتن حكم عقل در مورد شركت همه جانبه و بسيج عمومي مردم و امت اسلامي در مقابل حملات دشمن، دفاع و استقامت در برابر تجاوزگران به شهرها و كشور اسلامي بر هر انساني اعم از زن و مرد، پير و جوان واجب است و كنارگيري و فرار از آن حرام مي باشد. (به فتواي همه مراجع و علماي اسلامي) اطلاق آيات و روايات مربوط به اين حكم شامل انواع جهاد اسلامي براي همه مردم سالم و مؤمن مي باشد. سيره رسول خدا(ص) مبني بر شركت زنان در جنگ هاي مختلفي كه خود در آن شركت مي كرد و بانوان دوش به دوش مردان به نبرد مشغول مي شدند. (امثال نسيبه در جنگ اُحد و...) قدر يقيني اگر كسي به مطالب و استدلاهاي قبل اشكال وارد كند و يا قبول آن برايش مشكل باشد، قدر متيقن (مقدار يقين آور) مسئله بين همه علما عبارت است از آن است كه جهاد دفاعي بر همه زنان واجب است. ( استفتائات امام خميني، ج 1، ص 493-494 و 503، سوالات، 1 و 3 و 4 و 38؛ جواهرالكلام، ج21، ص 18-19) منابع: 1)القرآن الكريم 2)أجوبة الاستفتاءات، السيد علي الخامنه اي، دوازدهم، انتشارات الهدي، بهار 1386 ش. 3)استفتاءات، حضرت امام الخميني، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم. 4)تحريرالوسيلة، حضرت امام الخميني، دوم، دارالكتب العلمية، النجف الأشرف،1390 ق. 5)تنقيح المقال في علم الرجال، الشيخ عبد الله المامقاني، چاپ سنگي 1349 ق. 6)جامع المقاصد في شرح القواعد، الشيخ علي بن الحسين الكركي (المحقق الثاني)، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، اول، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - قم المشرفة، ربيع الأول 1408 ق. 7)جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام، الشيخ محمد حسن النجفي، تحقيق: الشيخ عباس القوچاني، دوم، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ش. 8)الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، زين الدين الجبعي العاملي (الشهيد الثاني)، تحقيق: السيد محمد كلانتر، اول، منشورات جامعة النجف الدينية، 1386 ق. 9)غنية النزوع الي علمي الاصول و الفروع، السيد حمزة بن زهرة الحلبي، تحقيق: الشيخ إبراهيم البهادري/ إشراف: جعفر السبحاني، اول، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، قم، محرم الحرام 1417 ق. 10)الكافي، ابي جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق الكليني الرازي (الشيخ الكليني)، تحقيق: علي أكبر الغفاري، پنجم، دارالكتب الإسلامية، تهران، 1363 ش. 11)لغت نامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، زير نظر دكتر سيد جعفر شهيدي، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، زمستان 1373 ش. 12)مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان، المحقق الأردبيلي، تحقيق : الحاج آقا مجتبي العراقي ، الشيخ علي پناه الاشتهاردي، الحاج آقا حسين اليزدي الأصفهاني، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة. 13)المقنعة، ابي عبدالله محمد بن محمد بن النعمان العكبري (الشيخ المفيد)، تحقيق: مؤسسة النشر الإسلامي، دوم، مؤسسة النشرالإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1410ق. 14)الميزان في تفسير القرآن، السيد محمد حسين الطباطبائي، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، قم المقدسة. 15)المهذب، القاضي عبد العزيز بن البراج الطرابلسي، تحقيق: مؤسسة سيد الشهداء العلمية/ إشراف: جعفر السبحاني، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1406 ق. 16)المهذب البارع في شرح مختصر النافع، جمال الدين ابي العباس احمد بن محمد بن فهد الحلي، تحقيق : الشيخ مجتبي العراقي، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1407 ق. 17)النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي، الشيخ الطائفه ابي جعفر محمد بن الحسن بن علي الطوسي (الشيخ الطوسي)، انتشارات قدس ، قم. 18)وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه ، الشيخ محمد بن الحسن الحر العاملي، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، دوم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث بقم المشرفة، قم، 1414 ق. 19)الهداية، الشيخ ابي جعفر الصدوق محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (الشيخ الصدوق)، تحقيق : مؤسسة الإمام الهادي (ع)، اول، مؤسسة الإمام الهادي (ع)، قم، رجب المرحب 1418 ق.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده