آثار وپيامدهاي فرهنگي فرهنگ ايثار وشهادت
پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۸۶ ساعت ۰۳:۰۹
امروزه يكي ازدغدغه ها ونگراني هاي مسئولين كشور و دلسوزان جامعه به خصوص افرادي كه به نحوي با مسايل فرهنگي و اجتماعي سروكاردارند ، موضوع تهاجم فرهنگي از بيرون وغفلت وسهل انگاري درامور فرهنگي دردرون است واينكه درمقابله فرهنگي بايد چه گونه عمل كرد . بديهي است درهرمبارزه ونبردي بايدبين نيروي مهاجم ونيروي هماورد او سنخيت وتناسب لازم وجود داشته باشد ، مثلا دريك جنگ نظامي بايد از تجهيزات وفنون نظامي برتر برخوردار بود ودريك مبارزه سياسي از روشهاي سياسي مناسب بهره گرفت ودريك مواجه ورويارويي فرهنگي از فرهنگ وعوامل فرهنگي مناسب ، غني ومتقن استفاده كرد . لذا در يك تقابل فرهنگي بايد متكي به فرهنگ اصيل وريشه داري بود تا بتواند با مظاهر ضد قرهنگي مهاجم مقابله كند وروشن است كه استفاده از روشهاي غلط وبرخوردهاي غير اصولي وعدم توجه به مباني ، نه تنها درجهت حل موضوع كمكي نمي كند كه چه بسا آثار منفي ناشي از آنها به آسياب دشمن ريخته وروند استحاله فرهنگي را تشديد مي كند. البته ممكن است برخي حركات و روشهاي غيراصولي دركوتاه مدت تأثيرات مقطعي داشته باشد ، امّا اين راه چاره وحل مبنايي مسأله نيست ، بلكه مشكل درجايي ديگر ويا چهره اي ديگر ظهور خواهد كرد . پس ما درمقابله با آنچه امروزه به عنوان تهاجم فرهنگي ويا سير به سوي بي هويتي دربخشي از جامعه ناميده مي شود ، نيازمند به يك فرهنگ غني وعميق وقدرتمندي هستيم كه موجب عزت وكرامت انسانها شود وآنها را از سقوط حفظ نمايد واين نيست مگر فرهنگ غني وعزت بخش مجاهدت وشهادت كه مبتني بر تشيع علوي است . همان فرهنگي كه شهداي عزيز ما با تأسي به آن از دو ميدان جهاددرون وبيرون سرافراز وفاتح بيرون آمدند .
امروزه يكي ازدغدغه ها ونگراني هاي مسئولين كشور و دلسوزان جامعه به خصوص افرادي كه به نحوي با مسايل فرهنگي و اجتماعي سروكاردارند ، موضوع تهاجم فرهنگي از بيرون وغفلت وسهل انگاري درامور فرهنگي دردرون است واينكه درمقابله فرهنگي بايد چه گونه عمل كرد . بديهي است درهرمبارزه ونبردي بايدبين نيروي مهاجم ونيروي هماورد او سنخيت وتناسب لازم وجود داشته باشد ، مثلا دريك جنگ نظامي بايد از تجهيزات وفنون نظامي برتر برخوردار بود ودريك مبارزه سياسي از روشهاي سياسي مناسب بهره گرفت ودريك مواجه ورويارويي فرهنگي از فرهنگ وعوامل فرهنگي مناسب ، غني ومتقن استفاده كرد . لذا در يك تقابل فرهنگي بايد متكي به فرهنگ اصيل وريشه داري بود تا بتواند با مظاهر ضد قرهنگي مهاجم مقابله كند وروشن است كه استفاده از روشهاي غلط وبرخوردهاي غير اصولي وعدم توجه به مباني ، نه تنها درجهت حل موضوع كمكي نمي كند كه چه بسا آثار منفي ناشي از آنها به آسياب دشمن ريخته وروند استحاله فرهنگي را تشديد مي كند. البته ممكن است برخي حركات و روشهاي غيراصولي دركوتاه مدت تأثيرات مقطعي داشته باشد ، امّا اين راه چاره وحل مبنايي مسأله نيست ، بلكه مشكل درجايي ديگر ويا چهره اي ديگر ظهور خواهد كرد . پس ما درمقابله با آنچه امروزه به عنوان تهاجم فرهنگي ويا سير به سوي بي هويتي دربخشي از جامعه ناميده مي شود ، نيازمند به يك فرهنگ غني وعميق وقدرتمندي هستيم كه موجب عزت وكرامت انسانها شود وآنها را از سقوط حفظ نمايد واين نيست مگر فرهنگ غني وعزت بخش مجاهدت وشهادت كه مبتني بر تشيع علوي است . همان فرهنگي كه شهداي عزيز ما با تأسي به آن از دو ميدان جهاددرون وبيرون سرافراز وفاتح بيرون آمدند .
مقدمه
يكي از بركات جنگ نابرابر دشمنان عليه اين مرز وبوم ومردم شريف ايران ، شكوفايي ورشد استعدادهاي معنوي واخلاقي جامعه به ويژه نسل جوان آن دوران بود . دستاورد اين تلاش بزرگ ، نمايان شدن جلوه هايي از فرهنگ ايثار وشهادت كه مي تواند ضامن عزت ، اقتدار، معنويت واخلاق جامعه باشد، اين فرهنگ يكي از راههايي است كه سلامت ومعنويت جامعه به ويژه نسل جوان را تضمين خواهد كرد . اگر چه فرهنگ جهاد وشهادت درذات دين اسلام وبه ويژه تشيع علوي وجود دارد، ولي براي نهادينه كردن اين فرهنگ غني وعزت بخش بايد تلاش نمود تا آن را به صورت فرهنگ عمومي درجامعه درآورد وبراي انجام اين امر مهم بايستي به نحوي اقدام نمود كه آثار وپيامدهاي مثبت آن براي نسل جوان وحاضر ك بستر انتقال اين فرهنگ به نسل هاي بعدي است ، پذيرفته شود. نسل گذشته ونسل جديد از آنجا كه جوانان بيش از ساير گروه هاي اجتماعي از نفوذهاي فرهنگي داخلي وخارجي متأثر مي شوند. دراين مقاله اين افراد ازبعد پذيرش يكي از اصيل ترين ارزش هاي كشور اسلامي يعني فرهنگ ايثار وشهادت مورد مطالعه قرار مي گيرند . نسل عبارت است ازگروهي از افراد كه تقريباً همزمان متولد شده اندو متقارن با يك رويداد تاريخي بوده اند، چنان كه تحت عنوان « نسل آن رويداد » خوانده مي شود . درايران به نسلي كه انقلاب وجنگ را درك كرده ، نسل اول وبه آنان كه تنها از جنگ به بعد رادرك كرده اند، نسل دوم گويند . اين كه هرنسل با نسل قبلي تفاوت هايي دارد ، امري طبيعي است وجهت تكامل انسان امري مطلوب بوده وچندان چالش برانگيز نخواهد بود. امّا برخي به گسسست بين نسل اول ودوم وبرخي به عدم انقطاع بين آنها قايل مي باشند وعواملي كه موجب گسست شده اند ، دردوبخش قابل مطالعه اند : الف)عوامل مرتبط با نسل گذشته : اگرنسل گذشته خواستار انطباق كامل وانكار تفاوت نسلي باشدوبه جاي دفاع عقلاني از ارزش هاي خود ،به دفاع تحكمي ازآنها بپردازد ، درزبان ملفوظ وزبان معقول با نسل بعد ناهمزبان شده است ودرمقابل لغزش ها وخطاهاي نسل جديد تحمل يا سعه صدر ندارد. ب)عوامل مرتبط با نسل جديد: ازويژگيهاي نوجواني است كه هنوز هويت مشخصي ندارد وهنوز نا پخته عمل مي كند (داشتن تفكر همه يا هيچ و.....) همچنان كه گذشت ،برخي به انقطاع بين نسل ها قايل شده اندو اظهار مي دارند درجامعه اي كه تثبيت وتغيير درآن سوي از عاملان ، يك سويه ومطلق انگاشته مي شود، استيصال رفتاري درآن همواره دور معيوب مي آفريند ، گسستگي وفقدان هويت مشترك درآن هنجار مي شود ودونسل ازهم بيگانه مي شوند وبه اقتضاي تغييرات شتابنده جهاني، سيراين گسستگي ها تصاعدي خواهد بود. آنان براي اثبات مدعاي خود، ملاك هاي انقطاع نسل ها را عرضه كرده اند : 1-ذهنيت وفضاي فكري ودرك كلي دونسل ازجامعه وجهان با يكديگر ناهمخوان مي باشد . 2-مفاهيم يك جامعه شبكه اي ساختمند هستند ويكي از ملاك هاي گسست نسل ها ، تغيير اين شبكه ساختمند نسل اول اند كه نه تنها توسط نسل هاي جديد به كارگرفته نمي شود ، بلكه گاهي مفاهيمي متناقض ومتضادبه جاي آنها نشسته است . 3-منابع اقتدارنسل اول چه كساني بودند واينك چه كساني اند « الگويابي يا الگوگيري ازالگوها » 4-نحوه آرايش وپيرايش وپوشش ووضع خانه وماشين دونسل بايكديگر متفاوت است . امّا فرهنگ ايثار وشهادت مانع چنين انقطاعي مي شود ، زيرا « الانسان عبيد الاحسان » ومگر مي شود يكي ازصدها درس بزرگ ايثارگونه عاشورا را كسي بشنود وصرف نظر از مذهبش به آن دل نبند د. هركجاي دنيا ودرهر تاريخي اگر شرايط مشابهي پيش بيايد ، مردماني هستند كه با ايثار مال وجان ، چنين فرهنگي را باز توليد كنند. انقلاب اسلامي ايران وجنگ تحميلي شاهد زنده وخوبي براين مدعا است . تا زماني كه مسئولان ورهبران هرنظام ، ثروت وقدرت واطلاعات را عادلانه توزيع مي كنند، فضاي معنايي واهدف وآرمان ها ي جامعه وشبكه مفاهيم والگوها وظاهر وباطن آنها با نسل هاي جديد يكسان خواهد ماند . با اين همه اين مقاله در پي پاسخگويي به اين سؤال است كه فرهنگ ايثار وشهادت با نسل هاي جديد چه مي كند وچه تاثيراتي برآنها مي گذارد؟ آثار فرهنگ ايثار وشهادت تاثير شگرف فرهنگ پربار ايثاروشهادت درگستره جهان بيني ملل ديني ازجلوه ممتازي برخوردار است اين فرهنگ با هويت قدسي خود توانايي سرشاري رادرمتأثر ساختن نهادهاي اجتماعي وساختارهاي سياسي به انضمام بافت فرهنگي جامعه دارا مي باشد وبي شك برترين اصل براي كسب رشد اجتماعي محسوب مي شود . شهادت كه نتيجه سلامتي روان، روحيه شجاعت وانتخاب آگاهانه است، مقاومت وپويايي جامعه را به دنبال دارد. چرا كه ريشه درقدرت ، صبر واستقامت ومبارزه با كفردارد واين عوامل درمجموع مقاومت جامعه را بالا برده واجتماعي را محرك وپويا مي سازد. درزير به برخي ازآثار فرهنگ شهادت درجامعه مي پردازيم . 1-پاسداشت حرمت وحكمت نسل گذشته: درگذشته همواره جوانان مظهر خامي وجهالت وپيران مظهر خردمندي وفضيلت بودند. هيچ فعل وانفعال نابخردانه اي ازپيران انتظارنمي رفت . مردها همه پير بودند وبزرگان معنوي را درمقام پيري تلقي مي كردند .درعرصه گسست فرهنگي ، فاصله هاي سني وسالي ازبين مي رود ، يعني درافراد پيروميانسال ،كنش هاي جوانان هفده ـ هجده ساله به چشم مي خورد . ديگر اقتضائات سني نيز به زعم وضع جسماني وانرژي جسماني وروحيه پيري پوشيده مي شود . يعني گرايش هاي فرهنگي موجب دگرگوني گرايش هاي طبيعي انسان مي شود . (درنهضت عاشورا مي بينيم كه از نوزاد 6 ماهه تا پيرمرد هفتادساله دركنارهم با هدفي واحد گرد هم آمده اند) وهرگاه كه به خونخواهي شهداي كربلا قيام ونهضتي به پا شده است ، بازهمين كنارهم بودن نسلها را نظاره مي كنيم و(درجنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز نوجوانان سيزده وچهارده ساله دركنار پيرمردان هفتادساله ويا حتي بالاتر به نبرد برخاستند ،) امّا ازطرف ديگر درهنگامه نبرد ودرپشت جبهه همواره حرمت يكديگر را نگاه داشتند و نه جوان تنها مظهر خامي وجهالت بود ونه پيرمرد تنها مظهرخردمندي وفضيلت والبته اقتضاي جنگ چنين است كه جوانان پيشتاز باشند وبايد دانست كنش هاي جوان وپيشرفت بسيارسريع علمي آنها هرگز جاي تجربه پيران رانخواهدگرفت وتمدن جوانان به هركجا كه برسد به گرد پاي كهكشان فرهنگ ايثار وشهادت حسيني نخواهد رسيدوجوانان همواره تاريخ وفرهنگ ايثار وشهادت راوامدار پيران قوم خويش اند . تنهابه دونكته بايدتوجه نمود كه نسل اول خودراحق ومعيار حق نپندارند كه تا نسل هاي بعد مخالفتي با نسل هاي گذشته كردند، به منزله دين گريزي قلمداد شودكه اين برداشت انساني ظلمي است همزمان درحق علم ودرحق دين وديگر اينكه چه بسا نسل جديدايمان تازه كرده وازدين آبا واجدي مقلدانه فراتر آمده وشهامت تحقيق وتفحص دراصول دين را داشته يا صرفاً به پوسته اي وظاهري ازدين بسنده نكرده وازدين ترسناكانه به دين عاشقانه وشناخت عارفان اقبال نموده باشد وآيا دين جزعشق ومحبت چيزي ديگر است وبراي رسيدن به بلنداي عشق وايثار جزراه امام حسين (ع) راهي هست (تمسكي ،1385) 2-افزايش انسجام ملي وفرهنگي جامعه : درروزهاي اول جنگ وبه واسطه اغتشاش ها درشهرهاي ايران ونيزفقرعمومي ، نگرشي دركشور به وجود آمده بود، مبني براينكه ايراني ها انسجام ملي وفرهنگي ورواني ندارند وازروح مشاركت اجتماعي بي بهره اند. ولي مشاركت همه جانبه مردم دربيرون راندن دشمن ازخاك ميهن اسلامي خصوصاً درعمليات بيت المقدس ، تعاون وهمكاري دركارها، حفظ وحدت ملي دررويارويي با ستيزه ها وتعارض ها، ميهن پرستي ، كمك هاي جاني ومالي دربيرون راندن دشمن از كشور، همه حكايت ازانسجام ملي ورواني وفرهنگي تمام ايرانيان صرف نظر ازهردين وقومي داشته وعملكرد مردم ايران درجنگ نمايش تلاش يك ملت منسجم وداراي مشتركات فرهنگي زياد است ( معنوي پور، 1385). 3- شكل گيري خرده فرهنگ :گروه هاي مكاني ومحلي مانندمردم يك ناحيه ، گروه هاي خويشاوندي ، اقليت هاي مذهبي وبالاخره قشرهاي مختلف اجتماعي يك جامعه هركدام فرهنگ كوچك ويژه اي دارند كه دردرون چارچوب گروه اجتماعي خاص شأن مطرح است وبه طوركلي طبيعت وشكل اختصاصي وبومي ومحلي دارد. اين فرهنگ كه درعين حال با فرهنگ كل جامعه هماهنگي دارد وازآن پيروي مي كند. خرده فرهنگ نام دارد. دراجتماعاتي مانندجبهه كه افراد به صورت گروه هايي به طور جدا از هم وازنقاط مختلف كشور درمجاورت يكديگر زندگي مي كنند ونيزدرآنجا هريك درنقاط ومحورهايي جدا ازهم مستقرمي شوند . هرچندبا گذشت زمان تحت تأثير فرهنگ كلي جامعه وبرآيند كنش هاي متقابل ومبادله فرهنگي آنها قرارگرفته اند، ولي درعين حال خرده فرهنگ ويژه اي دارند. عده اي ازرزمندگان ماهها وحتي سالها وقت خود رادرمحيطي متفاوت بامحيطهاي عادي سپري كرده با افرادمختلف از اقيتهاي مذهبي ، خرده فرهنگ هاوگروه هاي ويژه صنفي وطبقاتي درتماس بوده اند. همچنين تحت تأثير تبليغات وارشادات خاصي قرارگرفته ودرشرايط ويژه خاصي ازنظر محيطي وتكنيكي قرارداشته ، مجبور به استفاده از پوشش خاص بوده اند . حوادث مختلف وهيجان انگيز ديده وبعضاً درشرايط سخت وطاقت فرسا زندگي كرده اند . اين محيط واين شرايط به مرور زمان رفتارهاي خاصي را موجب شده ودرطول زمان اين رفتارها عموميت پيدا كرده و درنتيجه يك خرده فرهنگ جديد ومتفاوت باخرده فرهنگهاي ديگردرانطباق بامحيط وشرايط جديد تكنيكي وزيستي شكل گرفته است . ازويژگيهاي عمده اين خرده فرهنگ متأثربودن از آرمان هاي اسلامي وايدئولوژي مذهبي خصوصاًشيعه است . به اين معني كه باورها ، اعتقادات، ارزش ها ، هنجارها ، رسوم اخلاقي ، آداب وعادات آن پيوستگي فوق العاده با دين دارد ومناسك وشعائر ديني درحد وسيعي بر پا مي شود ( معنوي پور، 1385) 4- تعاون وهمكاري به جاي رقابت وسبقت جويي: جنگ موجب تجمع اعضاي گروه وافزايش روح همبستگي وازبين رفتن اختلافات مي شود . درجنگ به علت اينكه حائلي بين دوست ودشمن نيست امّا تكثروتنوع وجود ندارد ولذا رقابت وستيزه جويي جاي خود را به تعاون وهمكاري ميدهد. ويژگي همكاري درتعاون از عالي ترين صحنه هاي با شكوه ازخودگذشتگي وايثار فراروي رزمندگان بود آنان درخطر پذيري ازديگران سبقت مي گرفتندودرسختي ها وتنگناهاي نبرد برديگران پيشي مي گرفتند . از فداكاري وازخودگذشتگي رزمندگان مي توان رفتن روي مين را دانست.رزمندگان ايثارگر درشرايط حساص عمليات براي اينكه جان تعدادي از همرزمانش به خطر نيفتد، جان خود را با رفتن روي مين فدا مي كرد وبقيه ازروي جسد بي جان او عبور مي كردند. 5- ازبين رفتن ضمانت اجرايي قوانين وتبعات آن : بوتول معتقد است كه جنگ برترين وعالي ترين جنبش ها است ويكي از ويژگي هاي اين جنبش ها ، هنجار شكني وازبين رفتن تابلوها است ( بوتول ، 1355) با آغاز حمله واعلام رمز عمليات ، كشورازحالت عادي به حالت فوق العاده درآمد وقوانين عادي ضمانت اجرايي خودراازدست دادند. 6- تحرك اقتصادي واجتماعي : رزمندگان درجبهه يك دگرگوني درنحوه قشربندي عناصر اجتماعي وتحول درجابجايي طبقات اجتماعي به دست آوردند كه بيشتر موجب تحرك دوگروه شد . مردان شركت كننده درعمليات جنگي با شركت درجنگ امتيازاتي از قبيل ارزش ومقام اجتماعي به دست آوردند . فرماندهان ارشد شركت كننده دراين عمليات بيشترين افتخار وامتياز براي كسب مدارح نظامي راكسب كردند تا جايي كه عده اي ازآنها به دريافت مدال فتح نائل آمدند . ( معنوي پور ، 1385) 7- تقويت ايمان وتأثير آن بر عبوديت وتزكيه انسان 8- تقويت قدرت دفاعي جامعه اسلامي 9- جلوگيري ازتحقق تغيير سنت خداي سبحان درجوامع اسلامي 10- احياي فريضه امربه معروف ونهي ازمنكر 11- تقويت روحيه ايثار درجامعه اسلامي (ذبيح 1380) 12- به وجود آمدن انسانهاي مصمم ومبارز 13- حضور بيشتر مردم درصحنه 14- بيداري وبقاي جامعه 15- كسب استقلال ، آزادي وشرف 16- درس مقاومت به جهانيان 17- شكست قدرت وفرهنگ شيطاني شرق وغرب (رستمي ،1381) دستاوردها وپيامدهاي شهادت براي انسان اطاعت بي چون وچرا ازمقام ولايت تا پاي جان خدامحوري درمقابل خود محوري ايثار( ترجيح ديگران برخود يا انگيزه الهي ) ترجيح دادن آخرت به دنيا ارزشهاي انساني را برمنافع شخصي ترجيح دادن درمسيركمال حركت كردن صبر واستقامت سازش ناپذيري درمقابل دشمنان عزت نفس وزيربار ظلمت نرفتن 10-حضور درصحنه هاي دفاع ازحق درمقابل باطل 11- نترسيدن ازمرگ 12- دورنگري درمقابل كوته نظري 13- ترجيح دادن رضاي خدا به رضاي حق 14- آميختن عقل با عشق ( مرداني، 1385) عناصر فرهنگ شهادت وفرهنگ غرب مبارزه با طاغوت درقبل از انقلاب درحقيقت يك مبارزه فرهنگي واجتماعي بود وآنچه ملت را دراين صحنه به پيروزي رساند، توجه به اين فرهنگ وتأسي به آن بود . به عبارتي احيا ورسوخ اين فرهنگ دردل جامعه ازآنها ملتي قدرتمند وعزتمند ساخت وبه آنها اين توان را داد تا با خود باوري وعزت نفس ، طاغوت را به حضيض ذلت بكشانند وآنچه درجنگ هشت ساله ودر غائله هاي داخلي قبل از آن موجب پايمردي واستقامت وپيروزي رزمندگان وايثارگران گرديد،توجه به همين فرهنگ وتأسي به آن بود واين فرهنگ ، همان فرهنگ عاشورايي است كه ازديرباز به دست ما رسيده است ، (نبرد عاشوراييان يك نبرد فرهنگي وعقيدتي بود ودرحقيقت تقابل دونوع نگرش بود، يكي به دنبال دنياخواهي ومنفعت طلبي وهواپرستي وديگري درجهت خداخواهي وعزت وكرامت انساني وتلاش درجهت حفظ ارزشها) فرهنگ غني وعزتبخش ايثار وشهادت داراي دوعنصر مهم حماسه وعشق است كه از انسان ،فردي جهادگر با شيطان نفس دردرون ومبارزه با شياطين بيروني مي سازد واين فرهنگ، ابزار مناسب وشايسته اي جهت مقابله با فرهنگ ضدارزشي وضد انساني غرب مي باشد . فرهنگ غرب ازطريق دوقوه ونيروي خدادادي يعني شهوت وغضب وارد شده وحملات خود را آغاز كرده است. قتل وغارت وكشتار وخشونت وفيلمهاي جنايي، نتيجه سرمايه گذاري روي قوه غضب وهمچنين انحرافات اخلاقي پيامد افراطي وخارج از اعتدال برقوه شهوت است وچه زيبا مجاهدان في سبيل ا…اين دوقوه را مقهور خود كردند ، غضب را تبديل به حماسه وشهوت را به عشق مبدل نمودند ودراين راه ،همه را فدا وفاني درمعشوق حقيقي نمودند وچگونه زيستن را به ما آموختند . امروزه برهمه كساني كه سوز عشق هدايت رادردل دارند وبه ويژه كساني كه به نحوي ازشميم روح افزا وفضاي ملكوتي ايام دفاع مقدس استشمام كرده اند، لازم است تا درحفظ وترويج وانتقال فرهنگ گرانقدر ايثار وشهادت به نسل جوان كه روي برفطرت دارد، تلاش كنند ونگذارند پاي شياطين به دلهاي بي آلايش جوانان وفرزندان برومند اين مرزوبوم باز شود وهمه وهمه كوشش كنيم اين فرهنگ ارزشمند كه باخون پاكان امت احيا شده ودردسترس ما قرار دارد ، خوب شناخته وشناسانده شود. نگذاريم به راحتي ودرگذر زمان وبه بهانه اينكه وقت اين حرفها گذشته است ، اين نعمت به فراموشي سپرده شود. بايد همه عوامل وابزارهاي فرهنگي به خدمت گرفته شود وبا قلم نويسندگان وهنرمندان و… مباني وروند شكل گيري اين فرهنگ وتأثيرات آن درهدايت انسانها به سوي عزت وكرامت تبيين شود وجامعه ما به ويژه نسل جوان وعزيز ما هويت حقيقي خويش را بشناسند وسرافراز وسربلند درراه ساختن جامعه اي مستقل ومقتدر قدم بردارند. بحران هويت وفرهنگ شهادت فرهنگ ايثار وشهادت مجموعه اي ازمعاني نمادين است كه ايثارگري وميل به شهادت رادرافراد به وجود مي آورد وبا نهادينه شدن آن ، نگرشها ورفتار افراد را به سمت رفتارهاي ايثارگرانه سوق خواهد داد .( انقلاب اسلامي كه خودثمره ايثار وشهادت است ، موجب تغيير وتحول درتمامي سطوح جامعه گرديد . با مرور شرايط روزهاي اوليه انقلاب مي توان جلوه هاي تغيير دررفتار مردم را از كمك رساني به محرمين جامعه تاتغيير درالگوي مصرف ومشاركت همگاني درجنگ تحميلي ودفاع همه جانبه مردم مشاهده كرد. علاوه براينكه جنگ ودفاع تجلي ايثاروازخودگذشتگي بود، خودبه تقويت ونهادينه شدن اين فرهنگ انجاميد . به گونه اي كه يادآوري جنگ ودفاع هشت سلاه همواره مفهوم ايثاروشهادت را به ذهن متبادر مي نمايد . با پايان يافتن جنگ واتخاذ سياست هاي شتابزده اقتصادي ، سياسي، فرهنگي واجتماعي وشروع دوران پيشرفت درفناوريهاي اطلاعاتي وارتباطاتي وتغيير رويكرد قدرتهاي استعمارگر وبه خصوص آمريكا ازمقابله مستقيم به مقابله غيرمستقيم دربرابر ايران وپيشرفت درفناوريهاي اطلاعاتي وارتباطاتي شرايطي را به وجود آورد كه فاصله وشكاف ميان شرايط فرهنگي دوران جنگ وپس از آن به عيان ديده مي شود . جهاني شدن ، تهاجم فرهنگي ونقش نظام سرمايه داري، گسترش روزافزون فناوريهاي ارتباطي واطلاع رساني ودستيابي آسان با وجودشبكه هاي ماهواره اي وفرا گير شدن استفاده ازآنهاتمامي افرادرادرهرسن ،جنس، مليت وفرهنگ وباهر خواسته ودرهرموقعيتي ازشبانه روز هدف قرارداده اند . فناوري ارتباطات واطلاعات امكان ظهور جامعه اي شبكه اي را فراهم آورده كه افراد وجوامع را دردرون قالبهاي تازه هويت هاي تازه مي بخشدوتعاريف تازه اي ازانسان عرضه مي دهد. اين فناوري ها نقش خانواده، مدرسه وحكومتها را دراجتماعي شدن وجهت دهي به اميال وافكارانسانها كمرنگ نموده وتغييرات اساسي رادرنحوه زندگي ، آداب ورسوم ،ارزشها ونگرشها وبه طور كلي هويت افراد به وحود آورده است.( غرب با به كارگيري فن آوري ارتباطات به خانه نفوذ كرده واعتقادات وارزش هايي را كه مانند دژ محكم است وشخصيت افراد درآن پرورش مي يابد ، تهديد مي كند .) مقابله كارآمد ومفيد درصحنه ارتباطات مستلزم شناخت همه جانبه ابزارها، امكانات ونيزشيوه هاي مقابله با آن است . امروزه علاوه برتدابيري كه براي حفظ امنيت ملي صورت مي گيرد. درباره ماهيت ارتباطات مدرن وميزان وتأثير كارايي آن درپيشبرد اهداف وانتقال ارزش ها امري بس حياتي است . زيرا برخي ازرسانه ها براي شكست دادن ورهبري كردن ملت ها، ارزش ها، عقايد واحساسات آنان را هدف گرفته اند. فرهنگ وارزش هاي معنوي دژ حياتي يك ملت است . اگر دروازه هاي اين دژ برروي بيگانگان بازشود وبه تصرف معيارها وهنجارهاي ديگران درآيد ، آن ملت خودآگاه يا ناخودآگاه پاسدارمنافع مهاجمان پنهان فرهنگي مي شود ( حسيني ،1385) مسأله جهاني شدن نيز از دغدغه هايي است كه صاحب نظران را به تفكر واداشته است . زيرا جهاني شدن برسرنوشت همه فرهنگ ها اثر مي گذارد . به ميزاني كه جهاني شدن به هويت به دين نيز آسيب خواهد رساند . بي هويتي پيامد گريز ناپذير روند كنوني جهاني سازي است . باتاثيراتي كه جهاني شدن برهويت فرهنگي افراد وجوامع مي گذارد، به تدريج شاهد حل شدن اين فرهنگها درفرهنگ غالب خواهيم بود . جوان ضرورتاً بايد ريشه درفرهنگ خودي داشته باشدتا براساس آن بتواندهويت فرهنگي اش را تشكيل دهد . لازمه اين امر شناخت آن فرهنگ ، عقيده به آن ويافتن مشتركاتي ميان خود وفرهنگ ملي است . هرفرهنگي مكانيزمهاي دفاعي مخصوص به خود دارد . فرهنگ ديني نيز براي اعتلا وسربلندي خويش متضمن بهترين سيستم ها ومكانيزمها ست كه موجب سربلندي واقتدار آن مي شود . ازجمله فرهنگ شهادت طلبي كه اززير مجموعه هاي فرهنگ ديني است .ازبهترين وقوي ترين مكانيزمها دراين راستا است. دشمنان اسلام بعد ازجنگ تحميلي متوجه شدند كه شكست مفتضحانه آنها خاطر وجود روحيه ايثار وشهادت طلبي درميان فرزندان پاكباخته امام راحل (ره ) بوده است . درهمين راستا همگام باتهاجمات فرهنگي برمقدسات ديني وحملات ناجوانمردانه توسط ايادي داخلي كه به وسيله القاي شبهات موهوم توسط دشمن آغازشده است. دادن پاسخ مناسب علمي به اين شبهات وتبيين دقيق اين فرهنگ دراين مقطع زماني ضرورت انكارناپذير دارد. فرهنگ ايثار وشهادت ، فرهنگي است كه بدون خودخواهي وخود محوري وباآزاد انديشي ورسوخ دراعماق قلب نوجوان هاي جامعه نسبت به ويژگيهاي نوجواني وضعف هاي او وتهديدات زمانه بي تفاوت نيست، بلكه به جاي ديدن ضعف ها ازقوت هاي نوجواني مي گويد وبه جاي مرغوب شدن نسبت به تهديدات زمانه، همان را به فرصتي جهت پيشبرد اهداف ماندني خود تبديل مي نمايد . همجنان كه امام حسين (ع)درجاي حركت اصلاحي خويش حجت را برهمگان تمام كرد وبازباني نرم ،فطرت انسانها را مخاطب ساخت ولغزش ها وخطاهاي دوست ودشمن را با برزگواري نديده انگاشت وبا اين حماسه بزرگ، ارزش هاي عالي انساني را تمام طول تاريخ جاري ساخت وتازماني كه فرهنگ حسيني درجامعه اي حاكم نيست. سخن ازگسست بين نسل ها جايي ندارد. فقط كافي است كه فرهنگ ايثار وشهادت را بشناسيم وبه آنها متعهد بمانيم. انتقال فرهنگ ايثار وشهادت به نسل هاي جوان شهادت حركت ارزشمندي است كه نتايج ارزشمند واثربخش آن همواره درجامعه جاري است واگر فداكاري وايثار شهدا نبود ، اسلام زنده نمي ماند وامنيت جامغه ازميان مي رفت . بنابراين برهمه واجب است ازخون شهدا پاسداري كنند وياد ونام آنان رازنده نگه دارند. دراين ميان آشنايي نسل سوم با فرهنگ شهادت كه شاهد ايثاروازجان گذشتگي شهدا نبوده اند ، اهميت فراواني دارد. دربررسي شيوه هاي ترويج فرهنگ ايثار وشهادت بايد تمامي عوامل اقتصادي ، فرهنگي ومسايل بين المللي كه مستقيم يا غير مستقيم بر ترويج فرهنگ ايثار وشهادت تاثير دارند، درنظر گرفته شوند تا بتوان به شناخت درست اين مقوله رسيد. بازتاب اين شناخت اگر دربرنامه ها وراهكارهاي فرهنگ سازان لحاظ شود، جامعه از تأثيرات مثبت روحيه ازخود گذشتگي ( دور شدن ازخودخواهي ) برخوردارمي گردد. تاثيراتي كه درآن علاوه برپاسداشت حرمت وقداست شهيد به شكل واقعي وحقيقي ، امكان بهره مندي جامعه از ذخاير معنوي وآثار وجودي فرهنگ ايثار وشهادت ميسر مي گردد. يكي ازابزارهاي انتقال فرهنگ ومعرفي وشناساندن پيشينه فرهنگي شهادت، تأسيس موزه وايجاد نمايشگاههاي دائمي ازآثار فرهنگي شهدا وايثارگران است. لذا بايستي نسبت به جمع آوري وحفظ آثار گران تلاش مضاعفي صورت گيرد وبه شكل مناسبي درمعرض ديدومنظر بازديدكنندگان قرارداده شود تا ازنزديك با زواياي مختلف واصول حاكم براين فرهنگ آشنا شوند . نامگذاري اماكن عمومي ومعابر به عنوان جلوه هاي ويژه ايثار وشهادت يكي ازراههايي است كه جوامع ازراههايي است كه جوامع براي بزرگداشت وماندگار كردن نام بزرگان ومشاهير خود انجاممي دهند. اين اقدام سمبليك مي تواند يادونام اين عزيزان راهميشه دراذهان عمومي زنده نگه دارد. نگهداري وفضا سازي متناسب با شرايط زماني ومكاني بعضي ازمناطق جنگي كه يادآور پايمرديها ، مقاومتها وشهادت مظلومانه پيكارگران دفاع مقدس مي باشد، نيزميتواند به عنوان يك مصداق عيني درترويج فرهنگ ايثار وشهادت نقش بسزايي داشته باشد . يكي ديگر ازفضاهايي كه مي تواند انسان را باحقايق و وقايع اتفاق افتاده دردوران دفاع مقدس آشنا سازد وبه عنوان يك مصداق عيني ازمعنويت ومظلوميت شهداي عزيز ، حرفهاي ناگفته بسياري بزند، مزارهاي متبرك شهدا است . هرقاب عكسي براي هراهل دلي يك سينه سخن دارد . لذا فضاسازي وبهينه سازي اين مزارها وبرنامه ريزي مناسب جهت استفاده ازاين ذخيره فرهنگي بزرگ درماندگاري آن ، نقش بسزايي خواهد داشت . نصب يادمان وتنديس هاي هنري وحماسي درميادين ونقاط حساس شهرها به عنوان پيام رسان آنچه اتفاق افتاده ازتوصيه هاي ديگر است . گرچه اكنون يادواره ها وكنگره هاي بزرگداشت شهدا به تناسب ومناسبت هاي مختلف برگزارمي شود ، امابراي جلوگيري ازيكنواختي آنها بايد به محتوا بخشي وغني سازي برنامه ها واستفاده ازخلاقيتها ونوآوريها دربرگزاري مراسم وهمچنين زمينه سازي وايجاد بسترهاي مناسب جهت شركت فعال عامه مردم اقدام كرد. بديهي است برگزاري مراسم ضعيف هريادواره تأثيرات منفي به جاي خواهد گذشت كه ازفوائد مثبت اين نحوه برگزاري بيشتر خواهد بود. ازآنجايي كه بخشي ازاقبالهاي عمومي درقالب وابستگي هاي صنفي وگروهي رقم مي خورد ، شايسته است به مناسبتهاي مختلف ازشهدا وايثارگران صنوف مختلف مانند كارگران ، دانش آموزان ،دانشجويان ، روحانيون ،معلمان و... تجليل شود. طبيعي است كه وقتي برنامه اي براي اقشارخاصي درنظر گرفته شود، بهترمي توان روي محتوا بخشي برنامه ها متمركز شد وتنوع خاصي به آن بخشيد . يكي ازعوامل شكل دهنده فرهنگ جوامع ، قصه ها وداستانهايي است كه نسل به نسل منتقل مي شود. لذا بايد داستان نويسان وآنهايي كه دركار قصه ورمان قلم مي زنند، روحيات ،خلقيات، مبارزات ،تلاشهاي خستگي ناپذير ،خاطرات ايثارگران وشهدا درلابلاي صفحات كتابها رقم بزنند ونقشي درجاودان نمودن آنها داشته باشند تابه عنوان سيره وروش زندگي ، الگو بخش نسلهاي بعدي شوند ( منزه ، 1382) انجام تحقيقات مختلف درخصوص نقش جهاد وشهادت درپيروزي ملت، شكل گيري مبارزات حق عليه باطل ،علل وعوامل ترويج فرهنگ شهادت وايثار، بررسي موانع ترويج اين فرهنگ وصدها عنوان تحقيقي ديگر وهمچنين ترجمه اين اثرها به زبانهاي مختلف ونيز ترجمه آثار فرهنگي ـ مبارزاتي ديگر كشورها به زبان فارسي مي تواند منبع ارزشمندي براي آشناكردن نسل هاي بعد با فرهنگ جهاد وشهادت باشد (منزه ،1382) به جهت ارائه الگوها واسوه هاي متعالي ايثارگران وشهدا بايستي روي شناسايي ومعرفي اينگونه چهره ها تلاش ويژه اي نمود. سيرتحول اين نخبگان ، زمينه هاي بروز خلاقيتها ورشد معنوي آنان، الگوي مناسبي براي جوانان ونسلهاي بعدي خواهد بود. همانگونه كه حماسه بزرگ عاشورا درقالب اشعار، نوحه ها ازنسلي به نسلي وازسينه اي به سينه اي نقل شده . ازاين قالب وظرفيت مردمي مي توان درماندگار كردن حماسه سازيها، رشادتها، جانفشاني ها وشهادت طلبي هاي عزيزان استفاده نمود ( منزه ،1382). هنريكي ازابزارهاي مهم فرهنگي هرجامعه اي است . فيلم ، تئاتر،شعر ، هنرهاي تجسمي، آثارهنري هستند كه مؤلفه هاي فرهنگي يك جامعه را ترسيم مي كنند. لذا بايستي هنرمندان چيره دست ،شاعران شوريده دل ،نويسندگان متعهد، عظمت ها وظرافتها وزواياي مختلف اين فرهنگ عزت آفرين والهام بخش را در قالبهاي مختلف هنري ماندگار نمايند وبا آفرينش هنروحماسه، اثر شگفت خلق نمايند ( منزه ، 1382). با همگاني شدن وفرامرزي بودن سيستم هاي پيشرفته اطلاع رساني ، نظير اينترنت ، استفاده ازاين ابزار مي تواند سهم بسزايي درمعرفي مؤلفه هاي مختلف فرهنگ وايثار وشهادت داشته باشد.گرچه دراين زمينه تلاشهايي صورت گرفته است .ولي با توجه به اين نكته كه لحظه ب لحظه برتعداد پايگاه هاي ضداخلاقي وضد ارزشي افزوده مي شود. هرتلاشي كه دراين زمينه صورت پذيرد ، كافي نيست وشايسته است سرمايه گذاري كمي وكيفي بسيار بيشتري دراين مقوله بشود. جمع بندي و نتيجه گيري امروز تهاجم دشمن يك تهاجم ضدفرهنگي است كه هويت نسل امروز وآينده ماراهدف قرارداده است . يعني همان روندي كه درطول سلطنت پهلوي براين كشور جريان داشت وامروزه دربسياري ازكشورها وجوامع بشري به چشم مي خورد. بحران بي هويتي مشكل امروز بشريت است. اگر هويت انساني گرفته شود، عزت وكرامت چه معنايي مي تواند داشته باشد. انسان هاي بي هويت ابزاري هستند دردست استعمارگران تا به هرسمت وسويي كه مي خواهند كشانده شوند. لذا امروزه بيش ازهرزمان ديگر ضرورت حفظ وترويج فرهنگ ايثار وشهادت درجهت شكوفا كردن فطرت پاك انساني ونيل به كرامت انساني احساس مي شود . انساني كه عزيز شود، زيربارهيچ گونه ظلم وستمي نرفته ازهيچ هوي وهوسي كه عزت اورالگدكوب كند، تبعيت نمي كند. ملت فهيم وهشيار مامي دانند كه آنچه پيروزي انقلاب اسلامي نقش عمده واساسي داشت، تأسي مردم عزيزبه همين فرهنگ بود كه عموماً درشعارها وتظاهرات متجلي مي گشت . جلوه عيني تروملموس تر بروز اين فرهنگ درمبارزات پس از پيروزي انقلاب اسلامي درگوشه گوشه اين ميهن وبه ويژه درطول هشت سال دفاع مقدس ظهوركرد ومردم مابا پيروي ازفرهنگ عزت بخش جهادوشهادت، داوطلبانه به مصاف دشمن رفته وحماسه ها آفريدندواگر ايمان وعشق به چنين فرهنگي نبود ، معلوم بود كه امروز چه وضعي داشتيم . چه اين كه خود بسيار خونده ايم ودرعصر خود ديده ايم ، ملتهايي را كه به دليل فقدان چنين پشتوانه فرهنگي ارزشمندي ، كشوروناموس خودرا به بيگانه سپردندويا ازخوف متجاوزي به دامان ظالم ديگري پناه بردند وامروز جزيك زندگي حيواني وذليلانه چيزي ندارند . آري تأسي به اين فرهنگ غني وارزشمند بود كه ازپير وجوان ومرد وزن ما انسانهاي فداكاري ساخت كه ضمن خضوع وخشوع درمقابل ذات باري تعالي چون سدي استواردربرابرظلم وتجاوز ايستادند وهمين باعث شد تا عده قليلي برعده كثيري غلبه نمايند وعينيت بخش آيه شريفه « كم من فئته قليله غلبت فئه كثيره باذن ا...» باشند . اماهم امروزوهم آينده ، اگرملت رشيد ما مي خواهد آزاد ومستقل وبا عزت زندگي كند ، بايد اين فرهنگ را حفظ وترويج كند ومسئولان ودستگاههاي ذي ربط نيز درجهت تبيين ابعاد مختلف اين فرهنگ وحفظ وترويج آن تلاش كنند كه لازمه حيات عزتمند جامعه اي مستقل است. بعضي را تصوربرآن است كه وجود اين فرهنگ درصحنه دفاع وگرما گرم مبارزه با دشمن ضروري است ولي پس ازخاتمه جنگ ودرزمان صلح وثبات ديگر نيازي به آن نيست ، چون مبارزه اي نيست . اين اشكال ازآنجا ناشي مي شود كه نبردحق وباطل را صرفاً درعرصه نظامي ببينيم ، غافل ازآن كه نبرد حق وباطل ،نبردي همه جانبه است . دشمنان امنيت واستقلال يك جامعه وكشورهميشه بيدار ودرصددند تاازهمه امكانات نظامي ،اقتصادي،فرهنگي وسياسي عليه حريف استفاده كنند. منتها اين تخاصم درهرزمان يا شرايطي با چهره اي خاص رخ مي نمايد واين هشياري ويژه اي را مي طلبد . اميد است كه نسل امروز وآينده ما با دقت دراحوال جوانان نسل قبل وبه كارگيري مباني فرهنگي ومعنوي، روحيه عزت وكرامت را درخود تقويت كرده وچون دژي تسخير ناپذير دشمن را مأيوس نمايند. منابع بوتول ، گاستن .( 1355) .جنگ شناسي . (ترجمه : فريدون سرمد) .تهران : دانشگاه ملي ايران. تمسكي ،محمدرضا. (1385) .تاثير فرهنگ ايثاروشهادت برمناسبات نسلي .گرفته شده ازسايت فرهنگ ايثار. حسيني ،سيد مستجاد.(1385) .آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار وشهادت . گرفته شده ازسايت فرهنگ ايثار. ذبيح ، عليرضا.(1380) .تاثير وجود فرهنگ شهادت طلبي درحفظ دين وارزشهاي ديني. دفترتحقيق وپژوهش بنيادشهيد انقلاب رستمي ،پرستو . (1382) .بررسي ميزان پايبندي والگوپذيري جامعه ازفرهنگ وايثارشهادت . پايان نامه كارشناسي ارشدرشته پژوهشگري علوم اجتماعي . دانشكده آزاد اسلامي . معاونت پژوهشي بنياد شهيد انقلاب اسلامي. مختاري پور،حسن.( 1383).رشادتهاي شهيدان بايد نسل به نسل به جوانان منتقل وحفظ شود. روزنامه نسل فردا. سال هفتم . شماره 1962. مرداني ،محمدحسين . (1385). شهادت ،اوج تعالي انسان . گرفته شده ازسايت فرهنگ ايثار. معنوي پور ، داود. ( 1385) .بررسي اثرات فرهنگي واجتماعي آزادي خرمشهر . گرفته شده ازسايت فرهنگ ايثار. منزه ،جواد. (1382) . بررسي شيوه هاي بهينه انتقال ارزش هاي دفاع مقدس به نسل جوان. بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس.
نظر شما