مادر شهید «کیدی زارعی» میگوید: فرزندم در زندگیاش هیچکس را تا به حال ناراحت نکرده بود. انسان خودساختهای بود و همیشه بدون اینکه به او چیزی بگوییم در کارها کمکمان میکرد. درس طلبگی میخواند. یک روز پیش پدرش آمد و گفت؛ میخواهم به جبهه بروم. من به او اجازه ندادم ولی او به جبهه رفت و به شهادت رسید.
همسر شهید صالحی جوزانی گفت: همسرم قرآن را با صوت بسیار زیبایی تلاوت میکرد.
در این کلیپ همسر شهید «محمود شاهحسینی» نقل میکند: «برای اینکه از من اجازه بگیرد، نصف ثواب شهادتش را به من بخشید.»
والدین شهید «عبدالله پورفولادی» میگویند: شهید خودش یک دانشآموز بود و همیشه میگفت؛ "دانشآموزها باید اول به جبهه بروند و بعد برگردند درسشان را ادامه بدهند." وقتی گفت میخواهد به جبهه برود، ما مخالفت کردیم، اما او در جواب گفت؛ "میخواهم به خاطر امام بروم." همان شبی که به جبهه رفت، خوابش را دیدم؛ روبهرویم ایستاده بود و به من نگاه میکرد.
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «حسن کارگران بافقی» پرداخته است. این مادر بزرگوار بیان کرد: «فرزندم یک بار به مرخصی آمد و میگفت که به شهادت میرسم و به آرزوی دیرینه خود شهادت رسید.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
همسر شهید نائینی ضمیر درباره نحوه شهادت همسرش گفت: ترکش بعثیها قلبش را که مالامال از عشق به وطن و رهبر بود، شکافتند.