مدیر دبیرستان از سرگذشت این معلم خبر داشت اما چون می دانست ناراحت می شود حرفی از جانبازیش نزد. هر کاری کرد مادر دانش آموز راضی نشد. دست آخر هم به مدیر گفت به منطقه شکایت می کند.
کد خبر: ۴۴۵۸۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
به اطرافم نگاهی کردم. زنان و دختران همسفرم هر یک حالی داشتند. من هم در فاصله ای دور از دیگران و در پشت تلیّ از خاک با جمجمه پیشانی سوراخ شده ات خلوت کردم. حالا من بودم و تو، دست بردم و خاک گونه هایت را ستردم.
کد خبر: ۴۴۵۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
مادر شهید «ژوزف شاهینیان» گفت: پسرم بعد از گذراندن دوران آموزشی وارد مناطق عملیاتی شد. طبق گفته دوستانش، او در جبهه ترکش میخورد و برای اینکه دارو در منطقه عملیاتی کم بود، درخواست میکند که بدون بیحسی او را عمل کنند.
کد خبر: ۴۴۵۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
گفتوگو با یکی از همرزمان علی ذاکری از پیشکسوتان دفاع مقدس که چندی پیش به دوستان شهیدش پیوست
ما یک گروه شش نفره بودیم و همه اطلاعات شناسنامه همدیگر را میدانستیم. مثلاً من اطلاعات شناسنامه آقای ذاکری را میدانستم و همه آماده بودیم اگر برای کسی اتفاقی افتاد بتوانیم همدیگر را شناسایی کنیم. تا این حد آمادگی شهادت را داشتیم و هیچ وحشت و ترسی از اتفاقات جنگ نداشتیم
کد خبر: ۴۴۵۷۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
آری مادر عزیز اگر در راه اسلام شهید شدم بدانکه از زندان رهایی جسته ام. این دنیا برایم زندان بود و رهایی من از این زندان آرزوی من است و باید افتخار تو مادر دلبندم باشد.
کد خبر: ۴۴۵۷۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹
در بین تاریخ مشترک اسرا یک فصل را می توان فصل مشترک آنان از لحظات ناب معرفت و تجربه دانست فصلی که به نام سید آزادگان «حاج آقا علی اکبر ابوترابی فرد»نوشته شده است.
کد خبر: ۴۴۵۷۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹
عزیزانم، دلشاد ومطمئن باشید از موهبتی که نصیبم گشته و از این سعادت که به آن مفتخر گشته ام، که از این خیل عظیم منتظران " شهادت " من از منتخبین بوده ام و خوشحالم.
کد خبر: ۴۴۵۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹
گفتوگو با همسر رزمنده پرسابقه دفاع مقدس و شهید مدافع حرم منصور عباسی
با شنیدن خبر شهادت دوستش مصطفی نبیلو خیلی به هم ریخت. قبلاً خیلی از او برای من گفته بود. ابتدا خبر شهادت ش را من شنیدم. به پسرم گفتم مراقب باش پدرت متوجه نشود، اما وقتی به خانه آمد شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. گفتم: چه شده؟ چرا اینقدر گریه میکنی؟ گفت: مصطفی شهید شده. گفتم: خوشا به سعادتش. اینکه دیگر ناراحتی ندارد! گفت: چرا او شهید شد و من نشدم
کد خبر: ۴۴۵۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸
زندگینامه شهید مدافع حرم سید حمید طباطبایی مهر
سید، صدایش میکردند. جوانی از تبار حسین (ع)، که سال های جوانی عمرش را در انقلاب و جبهه های نبرد کردستان برای دفاع از دین و کشورش سپری کرد. سیّد، خود و اهداف بزرگش را وقف خدمت به اسلام کرده بود و حفظ و صیانت از اسلام را نسبت به مصالح شخصی خود مقدم میدانست و گسترش نگاهش او را به فراتر از مرزها کشاند. از آ نجا که مسئله سوریه و امنیت ملی کشور را با هم در ارتباط میدید میکوشید که جنگ به ایران کشیده نشود و دیگر آنکه نمیتوانست نسبت به هتک حرمت حرمین (شام و عراق) بی تفاوت باشد. به واقع امور ظاهری و منافع زودگذر نمیتوانست ایشان را نسبت به ندای "هل من ناصر...” امام و ولی امر خود بی تفاوت کند؛ او با یک هدف و عشق با ارزش زندگی میکرد آنقدر با ارزش که حاضر شود کل زندگی اش را برای آن فدا کند.
در این شماره گپ و گفت خواندنی با همسر و همرزمان این سردار بزرگوار داریم که می توانید در ذیل بخوانید.
کد خبر: ۴۴۵۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸
به مناسبت سالروز شهادت سردار سامرا شهید حاج سید حمید تقوی فر
پسر خاله و دختر خاله بودند اما یکی در شهرک انگلیسی ساز شرکت نفت اهواز در شهر بزرگ شده بود و دیگری در روستایی. این حال د لها که یکی باشد چه فرقی دارد کجایی باشی؟! شهری یا روستایی.
کد خبر: ۴۴۵۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹
مروری بر خاطراتی از شهید محمد امینی
سرباز شهید محمد امینی فرزند محمود علی در هیجدهمین روز آخرین ماه پاییز سال 1346 در خانواده مذهبی و سنتی در تهران چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا نیمه های سال دوم متوسطه در هنرستان در رشته مورد علاقه اش رشته برق و الکترونیک ادامه داد محمد به رشته تحصیلی خود به قدری علاقمند بود که در اوقات بیکاری به سیم کشی ساختمانهای در حال ساخت می پرداخت که با توجه به ؟؟؟ کف دستانش زخم بود. محمد علیرغم من کمش در اوایل جنگ تحمیلی عضو بسیج مسجد محل بود که اکثر شب ها به همراه دوستانش به گشت شبانه می پرداخت با توجه به اینکه خانواده به تحصیلی وی اهمیت زیادی قائل بودند و معتقد بودند که تحصیل برای دانش آموزان در اولویت قرار دارد محمد تمام این کارها را پنهانی و دور از چشم آنها انجام می داد زمانیکه چند تن از همکلاسیها و معلم های هنرستان محل تحصیل محمد به جبهه اعزام و به شهادت رسیدند محمد تصمیم به ترک تحصیل گرفت و در پاسخ به سوال اطرافیان می گفت خون من ؟؟؟ کدام از اینها رنگین تر نیست اگر امثال من این کاررا نکنند دشمن تا خانه های ما رده پیدا می کند و خودرو جهت اعزام به خدمت مقدس سربای معرفی کرد در تاریخ 25/8/65 به عجب شیر و بعد به نقده و پیرانشهر و حاج عمران اعزام شد و در تاریخ 13/11/66 در منطقه حاج عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۴۵۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
مروری بر زندگی نامه شهبد غلام حسین امینی
گوشه ای از نامه شهید غلا محسین امینی به خانواده اش
سلام خود را از فرسنگها راه از بیابانهای گرم خوزستان این کربلای خمینی و این کلاس انسانسازی می فرستم هم اکنون که این نوشته را برایتان می نویسم از تمم دوستان و آشنایان طلب آموزش می کنم و می خواهم که مرا ببخشند.
در مورد گرفتن تشریفات و تشیع جنازه آنرا خیلی خیلی ساده برقرار کنید. و لازم نیست خرج زیادی کنید و بجای خرجهای بیهوده مبلغی پول که به شرکت بدهکار هستم را بدهید.
در پایان اگر می خواهید که روح من شاد باشد این هدفی را که در پیش گرفته ام دنبال کنید پیرو امام باشید زندگی کوتاه مدت است زندگی جاوید آخر شماست.
اگر دفاع از این جمهوری کنید بدانید که سعادت خود را در آخرت خود خریده اید اگر در این جبهه بودید می دید و می فهمیدید که چه می گویم.
کد خبر: ۴۴۵۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
شهید علی امینی؛
موقع رفتن ماشینی داشت که به خانواده سپرد و وقتی به او گفتیم پس خودت چه؟ گفت : اگر برگشتم یکی دیگر می خرم، برادرش گفت پس کار و شرکت چه می شود؟ در جواب گفت: ماشین و شرکت چیست؟ اینها که ارزشی ندارد.
کد خبر: ۴۴۵۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
گفتگو با فرزند شهید - نخبه ادبیات فارسی
سال هاست که از جنگ می گوییم، از دفاع مقدس، از رشادت ها، از گذشتن ها، از مردان بزرگ، از قلب های پر از ایمان، از مادران صبور، از همسران قهرمان، اما یادمان رفت از کودکان دیروز شهدا که امروز پدر و مادر شده اند بگوییم. فرزندان شهیدی که تعداد خاطراتشان به کمتر از انگشتان دست است. فرزندان شهیدی که بعد از پدر به دنیا آمد. فرزندان شهیدی که در آخرین وداع با پدر نوازش های بابا را فراموش نکرده. و فرزندانی که آرزوی گفتن بابا را دارند. در این شماره گفتگویی داریم با یکی از کودکان دیروز که دلتنگی هایش را در قالب شعر می سراید.
کد خبر: ۴۴۵۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸
کد خبر: ۴۴۵۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۶
گفتگو با همسر شهید مدافع حرم سیدمحمدرضا علوی
برای مبارزان بی مرز فرقی نمی کند کجای این کره خاکی باشند هر کجا که اسلام در خطر باشد، به یاری اسلام برمی خیزند و تن به مهاجرت می دهند. هنوز یادمان نرفته 4500 شهید دفاع مقدس ما از کشور افغانستان بودند. مهاجرانی که هجرت را در راه خدا انتخاب کردند. همین مهاجرین بودند که نسل دیگری در دامان خود پرورش دادند. نسلی به نام فاطمیون که با تکیه برایمان، در کشوری دورتر از ایران در عرصه جهاد به پاخاستند و از جانشان گذشتند تا اثبات کنند که برای یاری آمده ایم. در این شماره پای صحبت های همسر شهید سید محمدرضا علوی نشسته ایم. شهید علوی که رقیه سه ماهه اش را رها کرد تا از حریم رقیه سه ساله دفاع کند.
کد خبر: ۴۴۵۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
«... چشمهایش باز بود؛ گفتم: آقا! شوخی نکن. پاشو بابا. الان چه وقت شوخی کردنه؟ اما حسین جلایی پور شهید شد...»
کد خبر: ۴۴۵۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴
تصویری از دستنوشته رهبری بر تصویر شهید اژدری رامشاهده میکنید.
کد خبر: ۴۴۵۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۳
دریکی ازعملیات های گسترده هنگام درگیری ناچاربه موضع گیری در ارتفاعات شدیم.ایشان زودترازهمه ی ماحتی زوترازعشایر، نوک قله بودند
کد خبر: ۴۴۵۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۳
باز خدا پدر ابوحامد را بیامرزد که به خاطر خاطرخواهی مادرم هم شده خبر را از ژاندارمری راست آورد گذاشت کف دستم، که تا فرصت داری فرار کن یوسف جان که اگر بگیرندت من جواب مادرت را چگونه بدهم مادرت مگر طاقت چقدر غصه را دارد توی این سن و سال
کد خبر: ۴۴۵۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۰