در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و با هدف آموزش تخصصی نویسندگان نوقلم، فراخوان همایش منطقهای نویسندگان نو قلم منتشر شد.
کد خبر: ۵۵۷۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۳
به مناسبت اربعین سرور و سالار شهیدان، مراسم پیادهروی عاشقان حسینی، صبح روز اربعین از گلزار شهدای گمنام به سمت آستان مقدس امامزاده محمد (ع) شهر دیباج همراه با قرائت زیارت اربعین برگزار میشود. در ادامه پوستر این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۵۵۷۶۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
به مناسبت سالروز شهادت شهید «عربعلی جشن»، تصاویر این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۷۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
قسمت نخست خاطرات شهید «عربعلی جشن»
همسر شهید «عربعلی جشن» نقل میکند: «گفت: نصف بچهها زخمی و شهید شدن و ما نتوانستیم حتی پیکرشون را به عقب بیاریم. با تعجب و حیرت نگاهش کردم و گفتم: خودتون چطور نجات پیدا کردین؟ در حالی که اشک توی چشمش حلقه زده بود گفت: خدایی بود. به حضرت ابوالفضل (ع) متوسل شدیم. خودمون هم نفهمیدیم چطور نجات پیدا کردیم.»
کد خبر: ۵۵۷۶۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
شهید «عربعلی جشن» در وصیتنامهاش مینویسد: «خواهران! حجاب را که کوبندهتر از خون شهدا است به تمام معنی حفظ کرده، پس از من زینبوار زندگی کرده از خون شهدا با حفظ حجابتان پاسداری کنید.»
کد خبر: ۵۵۷۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
شهید «عربعلی جشن» اول فروردین ۱۳۴۳ در روستای بادله دامغان چشم به جهان گشود و کنار خواهر و برادران در دامن پرمهر پدر و مادر بزرگ شد. با دختری از بستگان مادری وصلت کرد. چنان زندگی ساده و یکرنگی را ترتیب داد که مایه حسرت دنیای رنگبهرنگ خدا بود. به جبهه رفت. بیست و شش شهریور ۱۳۶۴ هنگامه عروج عربعلی از ارتفاعات کلاشین به آسمان رفیع سعادت و شهادت است.
کد خبر: ۵۵۷۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
کلیپ «آلبوم اربعینی» تصاویری از پیادهروی اربعین حسینی ۱۴۴۵ هجری قمری است.
کد خبر: ۵۵۷۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
قسمت سوم خاطرات شهید «حسن یحیایی»
برادر شهید «حسن یحیایی» نقل میکند: «صداقت ایشان مثال زدنی است. در وعدهها و قولوقرارها صادق بود و دوست نداشت کسی به غیر از صداقت و راستی با او حرفی بزند. ظاهر و باطنش یکی بود.»
کد خبر: ۵۵۷۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
به مناسبت اربعین حسینی، گزیدهای از وصیتنامه شهید «سید حسن طاهری» در قالب پوستر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۷۵۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
کلیپ
کلیپ «خانوادگی میریم کربلا» گزارشی از مسیر پیادهروی اربعین حسینی است.
کد خبر: ۵۵۷۵۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
قسمت دوم خاطرات شهید «حسن یحیایی»
پدر شهید «حسن یحیایی» نقل میکند: « آخرین باری که حسن میخواست به جبهه برود، من او را در آغوش گرفتم و به من الهام شد که اگر حسن برود، شهید خواهد شد. حسن جوان حرف گوش کنی بود. هر کاری میخواستم انجام میداد. حالا رفته است و منِ پدر باید جنازه او را ببینم. جز تسلیم در برابر امر الهی چاره چیست؟ الهی با شهیدان کربلا محشور شود!»
کد خبر: ۵۵۷۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن یحیایی»، تصاویر این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۷۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
کلیپ «تپشهای اربعین» گزارشی از موکبهای فعال در مسیر پیادهروی اربعین حسینی است.
کد خبر: ۵۵۷۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶
قسمت نخست خاطرات شهید «حسن یحیایی»
مادر شهید «حسن یحیایی» نقل میکند: «حسن دانشآموز بینظمی نبود که از مدرسه برمیگردد، وسایل و اسباب و اثاثیه خود را هرجا که شد رها کند؛ هر چیزی را در جای خودش قرار میداد. حسن اخلاق داشت. از نمازش غافل نمیشد. حرمت و احترام ما را همیشه داشت و با قرآن مأنوس بود.»
کد خبر: ۵۵۷۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶
شهید «حسن یحیایی» سیزدهم آذرماه ۱۳۴۶ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. هنگامی که در جبهه حضور پیدا کرد، هفده ساله بود. در فرصتهای مناسب در سالن کشتی حاضر میشد و راه و رسم فتوت و جوانمردی را فرا میگرفت. سرانجام هشتم شهریور ۱۳۶۳ در غرب کشور منطقه سردشت به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۷۵۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶
کلیپ «سفره بهشتی» گزارشی از موکبهای استان سمنان در مسیر پیادهروی اربعین حسینی است.
کد خبر: ۵۵۷۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵
تصاویر شهید «اسدالله مومنی»، به مناسبت سالروز ولادت این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۷۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵
شهید «اسدالله مومنی» در وصیتنامهاش مینویسد: «اینک که این وصیتنامه را مینویسم در دل شب و درون سنگر هستم، با دلی آکنده از عشق الهی؛ زیرا هر لحظه که میگذرد به دیدار با خدا و معشوقم نزدیکتر میشوم.»
کد خبر: ۵۵۷۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵
خواهر شهید «اسدالله مومنی» نقل میکند: «ساکش آماده بود و قرار شد دو ساعت دیگر برود. گفت: آبجی! همینجا از همه خداحافظی میکنم و لطفاً نذار بابا و مامان پیِ من بیان سپاه برای بدرقه. گفتم: اگه بیان چی میشه؟ گفت: میترسم مامان گریه کنه و من سست بشم و نتونم برم. دل دیدن غم و غصهاش رو ندارم.»
کد خبر: ۵۵۷۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
قسمت دوم خاطرات شهید «سید عباس راسخی»
همرزم شهید «سید عباس راسخی» نقل میکند: «از محل حادثه تا سر جاده، نیروهای رزمنده سید عباس را با برانکارد بردند و نیم ساعتی نشستیم تا آمبولانس برسد. سید عباس برایمان صحبت کرد و ما توی دلمان گریه میکردیم، ولی به ظاهر خنده. میگفت: من به زودی از شما جدا خواهم شد و به هدفم خواهم رسید.»
کد خبر: ۵۵۷۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴