رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور در مصلای امام خمینی(ره) از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدید کردند.
کد خبر: ۴۵۳۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان از خانواده معظم شهید سید جواد طاهری
موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم، شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم . خدارو شکر که پسرم تو این راه رفت . من رو بردند هیئت حضرت ابوالفضل (ع) که شهیدها رو بیارند. چادرم رو بستم به کمرم و رفتم زیرتابوتش. گفتم، خداروشکر که من همچین بچه ای داشتم و پاک و طاهر تحویلش دادم .
کد خبر: ۴۵۲۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
گفتگو با مادر شهید
روایت کوتاهی از زندگی شهید احمد غفوری پور فیروزآبادی که در گفتگو با مادر بزرگوار این شهید ضبط و ثبت شده است
کد خبر: ۴۵۲۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۶
مصاحبه اختصاصی با شهید روح الله مومنیان قبل از شروع عملیات
در رابطه با روحيه برادران رزمنده كه يك واقعيتي عيني است در جبهه ها، وقتيکه شب عمليات مي خواهد عملياتي شروع بشود برادران وقتي توجيه مي شوند يا از وضع منطقه عملياتي توجيه مي شوند با شور و حال ديگري خيلي خوشحال مي شوند انگار صحنه هاي كربلاست که در شب عاشورا ياران انصار حسين داشتند. در اينجا هم برادران وقتي اسم عمليات را مي شنوند متوجه مي شوند عمليات نزديك است شور و شوق دیگری در آنها بوجود مي آيد و خيلي خوشحالند و از اينكه بدانند انجام وظيفه شان را به نحو احسن انجام دهند.
کد خبر: ۴۵۲۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۷
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید سیدتقی حسینی
دفعه ی آخر گفتم، گفت: عروس من فعلا جبهه هست . انشاالله وقتی پیروز شدیم ازدواج می کنم
کد خبر: ۴۵۱۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۰
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید رضاعلی اعرابیان
تو مسجد همه رزمنده ها آمده بودند . من به پاهاشون افتاده بودم و میگفتم ، تو رو خدا بگین بچه ام کجاست . گفتند ، اون مجروح شده بود و زودتر از ما اومد مرخصی . بعدا فهمیدیم که تهران بستری شده و با خانه ی خواهر شوهرم که اونجا زندگی می کردند تماس گرفتند و پسرعمه اش رفته پیشش.
پسر دختر دایی ام گفت ، نگران نباش من میرم میارمش . ایشون رفت آوردش خونه و وقتی بهتر شد دوباره رفت . از دوازده سالگی تا نوزده سالی می رفت جبهه تا اینکه شهید شد .
هربار هم وصیت نامه می نوشت و می گفت ، من مثل امام حسین (ع) می خوام گمنام باشم .
کد خبر: ۴۵۱۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۲
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خواهران گرامی شهید رضا کوهی
روز شانزدهم آذر من خیلی دلم گرفته بود و ناراحت بودم . سی و هفت روز بود که ازش بی خبر بودیم . گفتم ، یه نامه برای برادرم بنویسم . رفتم تو اتاق و درو بستم و شروع کردم به نوشتن . دادم به حاج آقا وگفتم ، برو پست کن برای برادرم . تا وقتی به دستش برسه یه مقدار طول میکشید . وقتی بیست و چهارم پستچی نامه رو آورد دیدم یه عکسی هم فرستاده . نامه ی آخرم به دستش نرسیده بود و این جواب نامه ی قبلی ام بود . نامه ای که براش نوشته بودم به دستش نرسیده بود ولی مثل یه معجزه تو همون تاریخ برام نامه نوشته بود .
کد خبر: ۴۵۱۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۵
همیشه در نامه هایش می نوشت ما براي اسلام كار مي كنيم و سنگرها را خالي نمي گذاريم
کد خبر: ۴۵۰۹۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۰
فرزندان شهدای مدافع حرم استان مازندران در حاشیه برگزاری یادواره ۱۷۴۷ شهید شهرستان بابل، دیدار صمیمانه ای با سردار «قاسم سلیمانی» گفت وگو کردند.
کد خبر: ۴۴۹۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۴
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید محسن احمدزاده
محسن تو دریا بوده . داور دوست محمدی و پسرعموش و دوستانش گفتند ، ما دیدم که روده هاش ریخت بیرون .بچه ام خمپاره خورده بود و برایش نوشتند شهید بی مزار .تو کانال ام الرصاص درعملیات والفجر 8 شهید شد .ولی من باور نمیکردم وهنوز هم باورم نمیشه .
کد خبر: ۴۴۸۷۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید علی حسین ولی خانی
برادرم حالش به قدری بد بوده، که داشته ازبین میرفته . به همین خاطر جزء اولین گروه اسرایی بود که آزاد شدبرادرم وقتی از اسارت برگشت ناراحتی اعصاب گرفته بود . حالش به اندازه ای بد بوده که گفتند ، این که داره میمیره تحویلش بدیم تا یه فرد زنده ی عراقی رو تحویل بگیریم. وقتی رفتیم دیدن ایشون، پسرش هم که راه افتاده بود و بردیم . ایشون پسرش و نمیشناخت وخیلی از نظر روانی بهم ریخته بود ... وقتی اومد دست مادرم رو گرفت ، انگار کم کم همه رو یادش اومد و احساس آرامش پیدا کرد .
کد خبر: ۴۴۸۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
گفتگو؛
نويد شاهد مازندران گفتگو ى اختصاصى دارد با «ام باجى باقرى» مادر شهيد «حجت الله شجاعى» كه در ادامه به آن مى پردازد. اين مادر بزرگوار در بخشى از صحبتهايش مى گويد: من خواب شهادت پسرم را ديده بودم و مى دانستم پسرم به شهادت مى رسد.
کد خبر: ۴۴۷۹۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۱
نويد شاهد مازندران گفتگو ى اختصاصى دارد با «هاشم اصغرى» پدر شهيد «كاظم اصغرى» كه در ادامه به آن مى پردازد. اين پدر بزرگوار در بخشى از صحبتهايش مى گويد: من به او گفتم تو الان دانشگاه قبول شدی تا الان جبهه بودی و چند بار هم رفتی، الان باید درست رو ادامه بدی، او در جواب به من گفت که الان جنگ واجبتر است.
کد خبر: ۴۴۷۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۴
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد؛
سه برادر در سمت های متفاوت در جبهه حضور داشتند در این هشت سال جنگ تحمیلی هیچ گاه نشده بود که در کنار یکدیگر به مصاف دشمن بروند ولی پس از عملیات کربلای 4 تصمیم گرفتند که هر سه به عنوان خط شکن به دل دشمن بزنند..
کد خبر: ۴۴۷۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۳۰
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر معظم شهید علی حسین پور
یکی از دوستانش گفت ، تو حمله ی یا زهرا این قسمت سینه اش تیرخورده و شهید شده . همون نقطه رو من روز آخری که میرفت بوسیده بودم . میگفت ، من خودم رفتم جنازه اش و کشیدم عقب و کولش کرده بود و آورده بودش عقب که دست دشمن نیافته . سمت راستش تیر خورده بود .
کد خبر: ۴۴۷۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۳۰
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید محمدرضا عبداللهی
تو خانواده ی شوهرم پسرها زنده نمی موندند، به همین خاطر محمدرضا رو نذرامام رضا(ع) کردیم . موهاش هم نذر امام رضا(ع) بود وبرابرش اسکناس می دادیم
کد خبر: ۴۴۶۷۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۳
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر معظم شهید علی اصغر صلواتیان
گفت ، مگه شهید دادی ؟ گفتم ، همه شون شهید من هستند فرقی نداره ولی پسرم ده ساله گم شده. گفت ، کسی به شما خبر داده ؟ گفتم ، نه . گفت ، صد و دهمین سوره قرآن و بخون گمشده ات پیدا میشه. الان هم میگم هرگمشده ای داشته باشی اون سوره رو بخونی پیدا میشه . به عروسم گفتم ، برام سوره رو نوشت و خوندم .
کد خبر: ۴۴۶۴۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹
خاطرات مادرانه
روایتی عجیب از استقامت مادر در دو فرزند شهیدش محمد و رضا افخمی اردکانی
کد خبر: ۴۴۶۱۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۵
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید علی اشتری
یه وصیت نامه نوشته بود و این وصیت دومش بود که کامل نکرده بود . نوشته بود با تمام و جودم و با صدای قلبم دارم صدای امام حسین (ع) را می شنوم .
کد خبر: ۴۴۵۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱
مادر شهید موسوی کمی دورتر نشسته و از پشت چهره پنهان شده در زیر چادر، خاطرات پسر را مرور می کند. از او می خواهیم نزدیک تر و در جمع ما بنشیند تا از زبان او هم خاطراتی را که روزانه در ذهن مرور می کند، بشنویم. مادر شهید می پذیرد و می گوید:«خیلی مهربان و با انصاف بود. به بچه های کوچکتر از خودش مثل آدم بزرگ ها درس می داد. دفترچه ای داشت که همه نمازهای قضا را داخل آن می نوشت تا هیچ گاه فراموششان نکند و آنها را بجا بیاورد.»
کد خبر: ۴۴۴۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۷