نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب شناسی
«به خانه مادرم رفتم. داداش قاسم آن‌جا بود گفت: میگن شهر صنعتی شلوغ شده. طاغوتیا شورش کردن. اکرم از حاجی خبر داری خوبه؟! دلم ریخت رو پام؛ اما ظاهرم را حفظ کردم و گفتم خبر که ندارم، اما اون حواسش جمعه. توکل بر خدا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۲۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷

سربازهای بعثی آب پاکی روی دست اسرای ایرانی ریخته بودند که اگر برای امام حسینتان عزاداری کنید، هر چه دیدید از چشم خودتان دیدید. اسرا هم قانع شده بودند که بیخیال عزاداری شوند؛ تا اینکه شب عاشورا صدایی از اتاق خواهران اسیر به گوش رسید.
کد خبر: ۵۷۲۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷

مسابقه کتابخوانی «سوت آخر» به همت معاونت فرهنگی و آمورشی بنیاد شهد و امور ایثارگران استان آذربایجان غربی برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۲۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۵

«کادو را با خوشحالی از او گرفتم و باز کردم. اولین بار بود که برایم کادو می‌گرفت و به اندازه دنیا برایم ارزشمند بود. با ذوق و شوق گردنبند را برداشتم و گفتم دستت درد نکنه نیاز نبود به زحمت بیفتی، خیلی خوشگله. سرش را بلند کرد و گفت: خوشحالم که تونستم خنده رو به لبات بیارم ...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید «حسن‌رضا فیروزی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۲۱۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۴

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«عموی خوبم! جای تو اینجا خیلی خالی است، هنوز وقتی که عکس‌های تو را می‌بینم اشک در چشمانم سرازیر می‌شود و برایت دعا می‌کنم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۲۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۴

«در سال ۶۷ وقتی در یکی از آسایشگاه‌ها مراسم سینه‌زنی اجرا شد سرهنگ عراقی این صحنه‌ها را از پنجره دیده به آن‌ها اخطار داده بود که سینه‌زنی نکنید، ولی اسرا توجهی نکرده بودند لذا به دستور او با کابل مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۲۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۴

برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛
«من از این خوف دارم که مبادا شما هم سعادت شهادت را داشته باشید و همانند شهید حسن رسولی از من ناراحت باشید و در آن دنیا شفیع این بنده حقیر نباشید ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۲۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۳

«محمدتقی غیور انزله» نوجوان ۱۶ ساله‌ای بود که در جبهه او را «عارف کوچولو» صدا می‌زدند؛ همان کسی که آن‌قدر روضه حضرت علی‌اصغر (ع) را زمزمه کرد که خود نیز همان‌گونه به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۲۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۳

کتاب «آقا رجب»  داستان های کوتاه الهام گرفته شده از زندگی سردار شهید «رجبعلی محمد زاده » به نویسندگی «مائده گوهری» و تصویر گر«مرتضی شادمهر» توسط نشر معبر در سال1402 چاپ شده است.
کد خبر: ۵۷۲۰۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۳

توسط نشر شاهد انجام شد
دفتر دوم کتاب وصیت‌نامه کامل شهدای شهرستان‌های استان تهران به همت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان‌های استان تهران و توسط «نشر شاهد» روانه بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۷۲۰۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۳

«می‌رفتیم به خانواده‌ها خبر شهادت‌شان را بدهیم. خانواده شهدا می‌آمدند. اصرار می‌کردند قبل از تشییع، شهیدشان را در سردخانه ببینند. می‌آوردیم می‌دیدند. در محوطه بی‌تابی می‌کردند و آرام یا بلند گریه می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

توسط نشر27 بعثت انجام می‌شود
کتاب «راه خون؛ یادداشت‌های روزانه سرلشکر پاسدار شهید غلام‌رضا صالحی» که توسط نشر27 بعثت منتشر شده است، در حسینیه حضرت فاطمه (س) رونمایی می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

معرفی می‌شود:
کتاب «صد منهای یک» که همسر جانباز «دکتر معصومه کیان» آن را به رشته تحریر درآورده است، یکصد صفت مقدس خداوند را تفسیر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۱۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

توسط نشر معارف
کتاب «پایان مأموریت» نوشته مصطفی رضایی شامل برشی از زندگی شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی توسط نشر معارف منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۷۱۹۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

بعدازظهر از جزیره بازگشتیم. در مقر خاکی لشکر عاشورا با برادر (مهدی) باکری صحبت کردیم و به این‌تصمیم رسیدیم که تیپ بیت‌المقدس در کنار لشکر عاشورا مستقر شود.
کد خبر: ۵۷۱۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۳

«عمل مصیب هفت ساعت طول کشید و شست پایش را قطع کردند. بعد از عمل، فرمانده گردان حضرت رسول به ملاقات مصیب آمد. یک اورکت‌ تر و تمیز به مصیب داد و گفت این را فرمانده لشکر حاج مهدی زین‌الدین داده تا به شما بدهم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات برادر شهید «مصیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۹

برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛
«من خیلی آرزو داشتم که تو هر چه زودتر از دانشگاه معلم شوی و به برادران و خواهران درس بدهی، ولی حالا که رفته‌ای به جبهه جنگ آرزو دارم هر چه زودتر به پیروزی نهایی برسید ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۹

«شانزده سال بیشتر نداشتم. در منطقه شلمچه در سنگر نشسته بودیم و با بچه‌ها صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم که در عملیات عمودی می‌رویم، افقی برمی‌گردیم، می‌خندیدیم و عین خیالمان هم نبود ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۸

توسط انتشارات راه یار
کتاب «اردیبهشت اتفاق افتاد» نوشته فائزه طاووسی توسط انتشارات راه یار منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۷۱۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۹

توسط مرکز اسناد دفاع مقدس
یادواره شهدای قرارگاه رمضان (نیروی قدس) همراه با رونمایی دو عنوان کتاب تازه مرکز اسناد دفاع مقدس، روز چهارشنبه 20 تیرماه 1403 برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۹