شهادت اول آبان؛

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/ تاملی در وصیت شهید علی محمدی

انسان بايد يک سير تکاملي را در زندگي خود بپيماند تا آن زماني که به تکامل رسيد ديگر اين کره خاکي نمي تواند جوابگوي غرائض و فطرت انساني او باشد بلکه بايد مانند فرشته زيبا پرواز کند به سوي مينو پرواز بعد به سوي معراج و به سوي عرفان و به مکاني بايد اوج بگيرد که در آن مکان آرمش روح داشته باشد و من آرامش روح نمي توانم پيدا نمايم مگر اينکه به نزد معشوق و محبوب خويش روم و به سوي او روانه گردم که زندگي و وجودم متعلق به اوست .
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست / تاملی در وصیت شهید علی محمدی

نوید شاهد فارس: شهيد علي محمدي در سال 1336 در محله مهدي آباد شیراز ديده به جهان گشود . دوران کودکي را در کنار پدري مهربان و دامان مادري پاک و مهربان با تربيت اسلامي پرورش يافت . شهيد هفت ساله بود که جهت کسب علم و دانش او را به مدرسه فرستادند . دوران ابتدايي را با موفقيت و تلاش سپري کرد و پس از آن به همراه برادرش به کمک پدر در انجام کار کشاورزي رفت و ترک تحصيل نمود .

انساني وارسته و متدين بود. در تظاهرات سال 1357 حضور فعال داشت . با شروع جنگ تحميلي به بسيج رفت و به اتفاق برادرش راهي جبهه شد که در جنگ برادرش جانباز و خودش نيز در تاريخ 1 آبان سال 1362 در خاک عراق پس از ابراز رشادت در حين درگيري با بعثيون بر اثر اصابت ترکش به بدن به شهادت رسيد .

(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر رهبر بزرگ اسلام امام خميني و سلام بر شهيدان زنده جاويد و درود و سلام به رهبر ،رهبرمان حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف .

انسان بايد يک سير تکاملي را در زندگي خود بپيماند تا آن زماني که به تکامل رسيد ديگر اين کره خاکي نمي تواند جوابگوي غرائض و فطرت انساني او باشد بلکه بايد مانند فرشته زيبا پرواز کند به سوي مينو پرواز بعد به سوي معراج و به سوي عرفان و به مکاني بايد اوج بگيرد که در آن مکان آرمش روح داشته باشد و من آرامش روح نمي توانم پيدا نمايم مگر اينکه به نزد معشوق و محبوب خويش روم و به سوي او روانه گردم که زندگي و وجودم متعلق به اوست .

خانواده عزيز و گراميم هميشه آرزوي شهادت در پيکرم لبريز بود و هيچ موقع نمي توانستم احساسات و انگيزه واقعي خودم را بيان کنم ولي دوست داشتم همچون حسين عليه السلام در پيکار باشم و مانند او بجنگم و مانند او کشته شوم .حال که اين وصيت نامه را مي خوانيد روحم شاد است از اينکه به آرزوي ديرينه خودم رسيدم از اينکه نزد معبودم و معشوقم مي باشم و از او رزق و روزي مي گيرم .

مادر جان عزيزم در سوگ من شادي نما که از شادي تو شادم ؛ بقاء در مرگ سرخ فرزند توست هيچگونه يأس و نااميدي به خود راه مده که دشمنان اسلام خرسند گردند بلکه مانند شيرزني از تبار فاطمه الزهرا (س) استقامت و شکيبائي و صبر از خود نشان بده و اگر براي من گريه مي کنيد فقط به خاطر اسلام باشد و تو نيز پدر جان که اميد شب دامادي مرا داشتي اميد و آرزويت جامه عمل به خود پوشاند ولي نوع دگر بود در شب عروسي من عقدم خوانده شد و خطبه عقد را خدا تلاوت مي کرد و آن زمان که در خاک و خون غلطان بودم زيباترين و بهترين لحظه عروسي من بود .

آري اي پدر من عروسي کردم و به معشوق خودم رسيدم پدر جان همچون حسين عليه السلام صابر و جنگجو باش و همزمان که ياد من مي افتي به ياد کربلاي حسين عليه السلام نيز باش. اما برادرانم دوست دارم که راه سرخ مرا ادامه دهيد و مانند حسين به کار زار رويد و مانند او بجنگيد و مانند او کشته شويد و کلمه اي از شجاعت و شهامت فرا گيريد . و خواهر عزيزم تو نيز بسان زينب باش و به خود مباهات و افتخار کن که برادرت در راه الله و اسلام شهيد گشت . مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک چند روزي قفسي ساخته انداز بدنم . والسلام
انتهای متن./
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس


استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده