در کلام یاران (13)؛ از موسسان كميته نازي آباد بود
دوشنبه, ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۷
با ايشان در مسجد الرسول(ص) نازي آباد آشنا شديم.او يكي از شركت كنندگان و فعالين ثابت در هيئت هاي نازي آباد بود.بعد از انقلاب اسلامي و تشكيل كميته نازي آباد،وي به عنوان يكي از مسئولين و بانيان كميته در آنجا فعاليت مي كرد. او بيش از يك سال در آنجا وظيفه مبارزه با مواد مخدر، مفاسد، هرج و مرج و... را داشت.
عباس آبشناسان،دوست شهيد صنيع خاني:
دوست شهيد صنيع خاني مي گويد:« سال57،زماني كه اهالي نازي آباد با كمبود نفت مواجه بودند،مسئولين كميته نفت را در ميان مردم تقسيم مي كردند.آنها وظيفه نظارت بر كنترل فروش كالاهايي مثل،گوشت و مرغ و... را نيز داشتند و در هنگام بروز تخلفي،با متخلفين برخورد شديدي مي كردند.مديريت همه اين كارها به عهده سيد محمد بود.»
عباس آبشناسان برادر سرلشگر شهيد حسن آبشناسان است. او شهيد صنيع خاني را از سال 1357 مي شناسد و مي گويد:
با ايشان در مسجد الرسول(ص) نازي آباد آشنا شديم.او يكي از شركت كنندگان و فعالين ثابت در هيئت هاي نازي آباد بود.بعد از انقلاب اسلامي و تشكيل كميته نازي آباد،وي به عنوان يكي از مسئولين و بانيان كميته در آنجا فعاليت مي كرد. او بيش از يك سال در آنجا وظيفه مبارزه با مواد مخدر، مفاسد، هرج و مرج و... را داشت.
وي ادامه مي دهد :
«من پاسدار و عضو كميته منطقه 13 بودم. شناخت خوبي نسبت به سيد محمد پيدا كردم. او انسان با گذشت و فهميده اي بود و به پست و مقام اهميت نمي داد. هدفش خدمت براي انقلاب بود.»
آبشناسان به روحيه گذشت و ايثار در شخصيت شهيد صنيع خاني اشاره مي كند و مي گويد:
او در دوره خدمتش در كميته نازي آباد،به خاطر اقداماتش، بارها مورد تشويق مسئولين كشوري قرار گرفت.وقتي از كميته نازي آباد به لانه جاسوسي رفت،جاي خالي اش را حس مي كرديم.»
وي ادامه مي دهد:
«او در لانه جاسوسي وظيفه اعزام نيرو به جبهه ها را بر عهده داشت. از اين گذشته وظيفه اعزام نيروهاي داوطلب به لبنان را هم داشت.سيد محمد خودش هم دوست داشت همانند شهيد چمران يكي از نيروهايي باشد كه در لبنان خدمت مي كند،اما نيازش در لانه جاسوسي،مانع رفتنش مي شد.»
آبشناسان مي افزايد:
«يكي از دوستانم در زندگي مشكلي داشت.يك روز در خواب سيد محمد را ديده كه به او مي گويد مشكلش حل مي شود و البته چند روز بعدهم مشكلش حل شده بود.وي از آن روز به بعد،علاقه خاصي به سيد محمد پيدا كرده بود و در دوراني كه سيد محمد در بيمارستان بود بارها به ملاقاتش رفت.»
عباس آبشناسان در پايان مي گويد:
«سردار شهيد صنيع خاني،ساده زيست و مردمي بود. او فرمانده اي بي ادعا و انساني بزرگوار بود كه زرق و برق دنيا برايش مهم نبود او با شهادتش به همه ما درس بزرگي، تواضع و انسان دوستي داد.»
دوست شهيد صنيع خاني مي گويد:« سال57،زماني كه اهالي نازي آباد با كمبود نفت مواجه بودند،مسئولين كميته نفت را در ميان مردم تقسيم مي كردند.آنها وظيفه نظارت بر كنترل فروش كالاهايي مثل،گوشت و مرغ و... را نيز داشتند و در هنگام بروز تخلفي،با متخلفين برخورد شديدي مي كردند.مديريت همه اين كارها به عهده سيد محمد بود.»
عباس آبشناسان برادر سرلشگر شهيد حسن آبشناسان است. او شهيد صنيع خاني را از سال 1357 مي شناسد و مي گويد:
با ايشان در مسجد الرسول(ص) نازي آباد آشنا شديم.او يكي از شركت كنندگان و فعالين ثابت در هيئت هاي نازي آباد بود.بعد از انقلاب اسلامي و تشكيل كميته نازي آباد،وي به عنوان يكي از مسئولين و بانيان كميته در آنجا فعاليت مي كرد. او بيش از يك سال در آنجا وظيفه مبارزه با مواد مخدر، مفاسد، هرج و مرج و... را داشت.
وي ادامه مي دهد :
«من پاسدار و عضو كميته منطقه 13 بودم. شناخت خوبي نسبت به سيد محمد پيدا كردم. او انسان با گذشت و فهميده اي بود و به پست و مقام اهميت نمي داد. هدفش خدمت براي انقلاب بود.»
آبشناسان به روحيه گذشت و ايثار در شخصيت شهيد صنيع خاني اشاره مي كند و مي گويد:
او در دوره خدمتش در كميته نازي آباد،به خاطر اقداماتش، بارها مورد تشويق مسئولين كشوري قرار گرفت.وقتي از كميته نازي آباد به لانه جاسوسي رفت،جاي خالي اش را حس مي كرديم.»
وي ادامه مي دهد:
«او در لانه جاسوسي وظيفه اعزام نيرو به جبهه ها را بر عهده داشت. از اين گذشته وظيفه اعزام نيروهاي داوطلب به لبنان را هم داشت.سيد محمد خودش هم دوست داشت همانند شهيد چمران يكي از نيروهايي باشد كه در لبنان خدمت مي كند،اما نيازش در لانه جاسوسي،مانع رفتنش مي شد.»
آبشناسان مي افزايد:
«يكي از دوستانم در زندگي مشكلي داشت.يك روز در خواب سيد محمد را ديده كه به او مي گويد مشكلش حل مي شود و البته چند روز بعدهم مشكلش حل شده بود.وي از آن روز به بعد،علاقه خاصي به سيد محمد پيدا كرده بود و در دوراني كه سيد محمد در بيمارستان بود بارها به ملاقاتش رفت.»
عباس آبشناسان در پايان مي گويد:
«سردار شهيد صنيع خاني،ساده زيست و مردمي بود. او فرمانده اي بي ادعا و انساني بزرگوار بود كه زرق و برق دنيا برايش مهم نبود او با شهادتش به همه ما درس بزرگي، تواضع و انسان دوستي داد.»
نظر شما