«دشت شقایقها»؛ خاطرات یک رزمنده در روزهای سخت جنگ تحمیلی
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۳
در کتاب «دشت شقایقها» به قدم زدن سربازی پرداختهام که در منطقهای پر از گلهای شقایق متفکرانه قدم میزند از آنجا که در مناطق دشت آزادگان، دهلران، فکه و نهرعنبر، فصل بهار زودتر خود را نشان میدهد جذابیت چند برابر میشود.
به گزارش نوید شاهد به نقل از ایبنا، محمدرضا بایرامی پیرامون مضمون کتاب «دشت شقایقها» گفت: کتاب «دشت شقایقها» مجموعهای از خاطراتی است که در دوران حضور من در جبهههای جنگ تحمیلی به عنوان رزمنده نوشته و بعدها به چاپ رسید.
وی در مورد نوشتن خاطرات حضورش در دوران هشت سال دفاع مقدس ابراز
کرد: کتاب «دشت شقایقها» به خاطراتم از سال ۱۳۶۴ باز میگردد برای این
کار در ابتدا یک دفتر ۲۰۰ برگ خریدم و هر روز خاطراتم را حتی اگر جزئی و
مختصر در آن ثبت میکردم، ثبت این خاطرات تا مدتها ادامه پیدا کرد و این
امر سبب شد حجم گستردهای از کاغذ و برگه را جمع آوری کنم، اما پس از مدتی
به این فکر افتادم که آنها را آتش بزنم.
وی به کتابهایی که از خاطراتش پس از جنگ تحمیلی به چاپ رسیده اشاره و بیان کرد: یکی از کتابهایی که از خاطراتم استخراج کردم و نوشتم کتاب «دشت شقایقها» است و کتاب دیگرم «هفت روز آخر جنگ» نام دارد.
بایرامی نحوه نگارش
کتاب «دشت شقایقها» را به عنوان خاطره مورد بررسی قرارداد و اظهار کرد:
کتاب «دشت شقایقها» خاطره نگاری بود و ربطی به داستان ندارد. من در کتاب
«دشت شقایقها» خاطراتی را به چاپ رساندم که متعلق به منطقه غرب خوزستان
بود و در آنجا به عنوان یک سرباز حضور داشتم. نگارش کتاب در آن زمان زیر
آتش دشمن و با وجود کار فراوان دشوار بود. من برای نگارش خاطراتم وقت زیادی
نداشتم و تنها به جملات مختصر و مفید که بتواند معنای اصلی اتفاقات را
بیان کند اکتفا کردم.
وی در همین راستا
ابراز کرد: جملات کوتاه و تلگرافی را برای بیان خاطرات لحظههای سخت جنگ
تحمیلی انتخاب کردم، جملاتی که بیشترین بار توصیفی و توضیحی را در برداشت،
به عبارت دیگر من فرصتی برای نوشتن خاطرات به شکل مبصوت با توضیحات فراوان
نداشتم البته در ۷ روز آخری که در جبهه بودم شرایط کمی تغییر کرد و من
بیشتر به خاطراتم پرداختم.
بایرامی مهمترین بخش
خاطرات نوشته شدهاش را رویدادی که در چند روز آخر خدمت ثبت کرده دانست و
افزود: در روزهای آخر حضور در جبهه رویدادی رخ داد و من به همراه سایر
رزمندگان در محاصره دشمن قرار گرفتیم در حین حادثه اصلا زمانی برای نوشتن
نبود و من پس از رهایی از این محاصره و استقرار در محلی امن سریعا دست به
قلم بردم و شروع به نوشتن کردم، من حتی اسامی اماکن و افراد را نوشتم تا در
موقعیت مناسب بتوانم به طور کامل به آنها بپردازم.
وی پیرامون دلیل
نامگذاری کتاب خود با عنوان «دشت شقایقها» بیان کرد: نگارش کتاب «دشت
شقایقها» در سال ۶۸ به پایان رسید در این بخش به قدم زدن سربازی
پرداختهام که در منطقهای پر از گلهای شقایق متفکرانه قدم میزند از آنجا
که در مناطق دشت آزادگان، دهلران، فکه و نهرعنبر، فصل بهار زودتر خود را
نشان میدهد جذابیت چند برابر میشود این در حالی بود که در آن زمان
زمینهای کشاورزی به حال خود رها شده بودند و سراسر این زمینها پر از
گلهای شقایق بود. من در خاطراتم از این دشتها نام بردهام و زیبایی این
گلها را به زیر پای آن سرباز که خودم بودم توصیف کردهام.
نویسنده کتاب «شبهای
بمباران» به بخشهای مختلف پرداخته شده در کتاب «دشت شقایقها» اشاره و
بیان کرد: خاطراتم نشان دهنده زندگی روزمره رزمندگان و نحوه تقابل آنها
با مشکلات و سختیها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. بخش عمده خاطرات
مربوط به حضورم در مخابرات جبهه و چگونگی برقراری ارتباط بین سنگرهای
مختلف است. خاطراتی از روزهای دوره آموزشی تکمیلی، کندن کانال، انجام
کارهای هنری در زمان فراغت مثل ساختن لوستر و ماکت با سیمهای کابل توسط
سربازان، ارتباط با سنگرهای دیگر، تعمیر خطوط تلفنی، شوخی و گفتوگوهای
بین رزمندگان، خاطراتی از ایام مرخصی، حال و هوای سربازان و ارتشیها
هنگام انجام عملیات، برگزاری مراسم سال نو، وصف محیط زندگی سربازان و... از
موارد مطرح شده در این کتاب است.
بایرامی جبهههای دفاع
مقدس را زاویهای متفاوت از زندگی دانست و خاطرنشان کرد: توصیف جبهه این
بار از نگاه یک سرباز و نه یک فرمانده نگاهی متفاوت بود. خاطرات سربازی
جوان و استفاده از زمان برای فعالیتهای روزانه برای مخاطب جذاب است. تلاش
کردم خاطرات را به نحوی بنویسم که ساده و گیرا باشد.
نظر شما