- خاطراه ها و نيايش

navideshahed.com

خاطرات/ افطاری خود را برای نیازمندان می‌برد

خاطرات/ افطاری خود را برای نیازمندان می‌برد

همسر شهید «موسی محسنی» می‌گوید: «در غروب یکی از روز‌های ماه رمضان ۱۳۶۱ موسی زودتر از همه روز به منزل آمد و گفت: هر چه برای افطار آماده کرده‌ای در سبدی بگذار تا به جایی ببرم، من نیز افطاری که آماده کرده بودم در سبدی گذاشته و با هم حرکت کردیم و به خانه محقری که فقر و تنگدستی از آن می‌بارید، رفتیم.»
خاطرات/ عاشق مولا علی

خاطرات/ عاشق مولا علی

برادر شهید «باباعلی امین چورته» می‌گوید: «یکی از روز‌ها فرمانده ایشان به آن‌ها گفت: آقای امین عجب کاری کردید. گفت چرا؟ گفت وقتی اذان می‌گویی در این منطقه اسم حضرت علی (ع) را می‌آوردی؟ ایشان در جواب گفت: حضرت علی را که به شهادت رساندند من هم دوستدار علی هستم، مرا هم شهید کنند.»
خاطرات/ بوسه بر پیشانی و صورت پدر

خاطرات/ بوسه بر پیشانی و صورت پدر

خواهر شهید «سیدیحیی ساداتی» می‌گوید: «پدرم گفت بلند شو پسرم ما باید دشمن را ذلیل و خار کنیم امروز جبهه به شما جوانان نیاز دارد ایشان با شنیدم این حرف از رختخواب بلند شدند و پیشانی و صورت پدر را بوسید و به این طریق رضایت پدر و مادر را برای رفتن جلب کرد.»
از قرآن فاصله نگیریم

از قرآن فاصله نگیریم

حافظ کل قرآن و فرزند جانباز مازندرانی از شهرستان بابلسر «مجتبی محسنی» گفت: در آغاز ماه مبارک رمضان، به همه توصیه می‌کنم از قرآن فاصله نگیرند، خداوند هم به قرائت روزانه توصیه می‌کند که این خواندن باید با توجه به معانی و تدبر در قرآن همراه باشد.
خاطرات/ لب‌های همیشه خندان

خاطرات/ لب‌های همیشه خندان

مادر شهید «محمد آهنگری دارابی» می‌گوید: «کمک به دیگران خصوصا کمک به رزمندگان، شوخ طبعی او و لب‌های همیشه خندان او با مردم، نقش آفرینی کردند و از او یک شخصیت بی نظیر و متفاوتی ساختند.»
خاطرات/ کمپوت آلبالو گیلاس

خاطرات/ کمپوت آلبالو گیلاس

برادر شهید «عبدالحسین پورصدیقی» می‌گوید: «یک بار بعد از مجروحیت ایشان وقتی از جبهه آمد موقع نشستن مقداری معذب می‌شدند، مادر از ایشان دلیلش را خواست که ایشان در جواب گفتند دو سه تا ترکش کمپوت آلبالو گیلاس خوردم که مادر متوجه حرفشان نمی‌شد، ولی ما متوجه شدیم و از او خواستیم تا برایمان توضیح دهد.»