جايي كه ستاري باشد تكه اي از بهشت است
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
۱۵ ديماه هجدهمين سالروز شهادت سرلشگر خلبان منصور ستاري است؛ همان بزرگمردي كه اثبات كرد “مردان بزرگ، زينت بخش تاريخند”؛ مردي كه نبوغ و اراده خدادادي، از آن شهيد والامقام، انساني پرهيزكار، متعهد، متفكر، نو آور و شجاع ساخته بود.
سرلشكر شهيد منصور ستاري در۲۹ ارديبهشت ماه سال ۱۳۲۷ در روستاي ولي آباد قرچك ورامين، روستايي كه پدرش آن را ساخته بود، ديده به جهان گشود؛ پدرش، مرحوم “حاج حسن” شاعري فاضل بود كه ديواني از او به نام “ماتمكده عشاق” به يادگار مانده است.
شهيد ستاري دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد و دوران متوسطه را در قريه “پويينك” باقر آباد به پايان رسانيد و در طول دوران تحصيل همواره يكي از شاگردان ممتاز كلاس به شمار مي رفت؛ در تمام كارها با پدرش بود و او را به عنوان الگوي خود قرار داده بود.
آن شهيد بزرگوار در حالي كه ۹ سال بيشتر نداشت، از نعمت پدر محروم شد، ولي همواره از او به عنوان تكيه گاه و حامي يتيمان و بي سرپرستان ياد مي كرد و اين يادبود، موجب جريان داشتن خون پدر فاضل و شاعر بلند طبعش، مرحوم حاج حسن ستاري در رگهاي اين مرد بزرگ بود.
شهيد بزرگوار پس از اخذ ديپلم متوسطه، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشكده افسري شد و پس از پايان دوره دانشكده به درجه ستوان دومي نائل آمد.
در سال ۱۳۵۰ براي طي دوره علمي كنترل رادار به كشور آمريكا اعزام شد و پس از گذراندن دوره يكساله، در سال ۱۳۵۱ به ايران بازگشت و به عنوان افسر كنترل شكاري نيروي هوايي، مشغول به كار شد.
شهيد ستاري در سال ۱۳۵۴ در كنكور سراسري شركت كرد و در رشته برق و الكترونيك پذيرفته شد. تعدادي از واحدهاي دانشگاهي را گذرانده بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي تحصيل را كنار گذاشت و همدوش ديگر آحاد مردم به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
چهار ركني كه اقدامات شهيد ستاري بر آنها استوار بود
اركاني كه اقدامات مختلف شهيد سرلشگر ستاري بر آنها استوار بود، چهار ركن اساسي بود كه باعث درخشش وي در نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران شد.
طرح و برنامه صحيح از ابتداي فرماندهي همراه با آينده نگري هرچه ژرفتر؛ سازماندهي نيروي انساني متعهد، كارا، مستعد و مبتكر و بيش از همه خود اتكا و خود باور در پروژه هاي توسعه و پيشرفت؛ تأمين وسايل و تجهيزات با بهره گيري حداكثر از منافع موجود داخلي و با تكيه بر اهداف خودكفايي كشور؛ اعمال مديريت پويا و متكي بر روابط انساني و ايجاد محيطي هرچه مناسب تر براي تشريك مساعي همگاني اين چهار ركن بودند.
شهيد ستاري با برنامه اي منسجم كه در پيروزي نهايي بسيار مؤثر افتاد به كار پرداخت كه از اقدامات مهم و بنيادين اين شهيد بزرگوار مي توان به مواردي اشاره كرد:
تأسيس دانشكده پرواز “خلباني” كه اين آرزوي ديرينه هر ايراني وطن پرست و پرسنل نيروي هوايي بود؛ اولين سري دانشجويان خلباني در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشكده پرواز شدند؛ تأسيس دانشگاه هوافضا با هشت گرايش تحصيلي و مبتني بر برنامه هاي آموزشي “مجموعه هاي كارشناسي و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالي”.
تأسيس دانشكده پرستاري و راه اندازي مركز تحقيقات و آموزش پزشكي “پاتولوژي” نيروي هوايي؛ توجه به آموزش كاران “حين خدمت” و آموزش پرسنل رده مياني؛ ايجاد هنرستان كار و دانش و فني و حرفه اي در مركز آموزشهاي هوايي و اجراي برنامه هاي آموزش و پرورش براي افرادي كه حداكثر با سن ۱۶ سال به استخدام نهاجا درآمده بودند تا بتوانند همانند دانش آموزان دبيرستان به تحصيل بپردازند و ديپلم رسمي كشور به آنها اعطا شود؛ ايجاد شبكه ديده باني به منظور تقويت سيستم پدافندي كشور و ايجاد موانع هوايي بر فراز دره ها، گذرگاهها و ارتفاعات و…
ابتكارات شهيد ستاري در تجهيز سيستم رادار كه توان نيروي هوايي را در جنگ تحميلي دو چندان كرد
وي افسري مؤمن، متعهد، شجاع، آگاه، تيزهوش و كاردان بود. طرحها و ابتكارهاي زيادي در تجهيز سيستمهاي راداري و پدافندي به اجرا گذاشت كه در طول جنگ تحميلي، توان نيروي هوايي را در سرنگوني هواپيماهاي متجاوز دشمن دو چندان كرد.
تيمسار ستاري به علت فعاليتهاي بيش از حدي كه در اجراي طرحهاي جنگي از خود نشان داد، درسال ۱۳۶۲ به سمت معاون عمليات فرماندهي پدافند نيروي هوايي منصوب شد.
طرحها و برنامه هايي كه شهيد ستاري ارائه مي داد بسيار منطقي، عملي، كاربردي و مؤثر بود. از اين رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نيروي هوايي برگزيده شد و به علت لياقت و كارداني و شايستگي كه از خود نشان داد، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگي به سمت فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار اين مسئوليت بود.
در عمليات خيبر وقتي در محاصره بمباران شيميايي، ماسك خود را تقديم پيرمردي كرد كه راننده لودر بود و اين امر را همه به ياد دارند؛ بر اثر اين اقدام نيز وي تا زمان شهادت از شامه بويايي بي بهره شده بود و تا پايان عمر اين موضوع را مخفي مي كرد.
شهيد ستاري معماري آينده نگر براي سيستم پدافند هوايي كشور بود
شهيد ستاري كه به واقع معماري آينده نگر براي سيستم پدافند هوايي كشور بود با راه اندازي تأسيسات و امكانات جديد تعمير و نگهداري و نيز اجراي پروژه هايي نظير پروژه “اوج” و نيز راه اندازي مركز پژوهش، تحقيقات و آموزش “پتاگ” توان نگهداري نيرو را تقويت كرده و به چندين برابر قدرت قبلي ارتقا داد.
اين مهم براي كشوري كه پايه هاي صنعتي اش تقريباً ضعيف بود، كاري شگرف بود؛ ايجاد مؤسسات فني و صنعتي پيشرفته براي آموزش پروازي مرحله مقدماتي دانشجويان خلباني با كمك مهندسان و متخصصان نهاجا با ساخت هواپيماي “پرستو” كه اين هواپيما از نظر امكانات عملياتي تقريباً شبيه هواپيماي “بونانزاي” ساخت آمريكاست.
يكي از مهمترين فعاليتهاي سرلشگر شهيد منصور ستاري طي سالهاي ۶۶ تا پايان جنگ تحميلي، اسكورت ناوگان تجاري كشتيهاي نفتكش ايران در خليج فارس و درياي عمان تا خروج آنها بود؛ انجام عمليات اسكورت با توجه به حجم عمليات جنگي و مضافاً حجم عمليات عادي و روزانه نهاجا كاري بس عظيم بود.
نگهداري مجتمع پتروشيمي بندر امام، حفاظت از ميدان گازي كنگان و مواردي نظير اينها يادآور اقدامات و جانفشانيهاي عقابان تيز پرواز و پرسنل پدافندي نيروي هوايي تحت فرماندهي و مديريت اين بزرگوار، هميشه به ياد ماندني است.
طراحي و ساخت خودرو شمس، ايجاد خطوط هوايي سها “سازمان هواپيمايي ارتش جمهوري اسلامي ايران”، شركت در پروژه هاي دولتي در راستاي امور مهندسي و تأسيساتي، افزايش كارايي و استخراج از معادن تحت پوشش از قبيل نمك سمنان كه نيازمنديهاي صنايع نفتي و پتروشيمي كشور را مرتفع و پشتيباني مي كند، ازدياد بازده صنايع فلزي “ريخته گري، تراش و…” و دريافت سفارش به منظور رفع نيازمنديهاي دولتي، نظامي و خصوصي و… از ديگر اقدامات مهم اين شهيد بزرگوار بوده است.
شهيد ستاري منطقي ترين راه را براي كاهش اثرات محدوديت اعتباري و روبرويي با شرايط پس از جنگ انتخاب كرد
شهيد ستاري منطقي ترين راه را براي كاهش اثرات محدوديت اعتباري و روبرويي با شرايط پس از جنگ انتخاب كرد و آن، خودكفايي هرچه بيشتر نيروي هوايي بود كه اين مهم را از پدرش ياد گرفته بود.
به اين وسيله علاوه بر آنكه از خروج اعتبارات نيروي هوايي جلوگيري مي كرد، توان توليدي و خدماتي را افزايش داده و درآمدهاي حاصل از اين قبيل فعاليتها را همواره تحت كنترل و نظارت دقيق قرار داد كه به عنوان پشتوانه اي براي اجراي برنامه هاي سازندگي مورد بهره برداري قرار گرفت.
شهيد ستاري با كمك فرماندهان و پرسنل غيور نيروي هوايي، پروژه هاي بلند مدت را طراحي كرد كه يكي پس از ديگري جامه عمل مي پوشد؛ يكي از اين پروژه ها هواپيماي جنگي “آذرخش” بود كه بعد از شهادت وي، با حضور رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز درآمد.
شهيد ستاري يك بسيجي تمام عيار بود ولي نه فقط در ظاهر
روحيه دستگيري از محرومان و درماندگان، از صفات بارز شهيد ستاري بود؛ يكي از دوستان ايشان در اين باره مي گويد: “بعضي ها را با اينكه در زندگي نيز همدم و رفيقشان بوده اي، فقط بعد از مرگ مي توان شناخت؛ شهيد ستاري اهل تظاهر نبود، ادعاي عدم تعلق نداشت، از زهد دم نمي زد و شعار سير و سلوك نمي داد. او را كه مي ديدي، باور نمي كردي فرمانده اي است وارسته و از دنيا گسسته؛ دست و دلش باز بود ولي نه براي خودش؛ بخشنده بود و كريم، اما نه براي خانواده اش؛ امكانات خوبي در اختيار داشت اما نه براي رفاه زندگي شخصي؛ زاهد بود، نه در گفتار؛ يك بسيجي تمام عيار بود، ولي نه فقط در ظاهر”.
مطمئن بودم شخص مهمي خواهد شد
سيد محمد صدري دبير شيمي شهيد ستاري مي گفت: “آن شهيد، از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ در دبيرستان “پويينك”، هفت كيلومتري روستاي ولي آباد تحصيل مي كردند و من دبير ايشان بودم. گرچه از آن زمان سالهاي زيادي مي گذرد اما به ياد دارم كه در طول سال تحصيلي، به خصوص در سرماي سخت زمستان كه سطح جاده از گل و لاي چسبنده پوشيده مي شد، ايشان با پاي پياده فاصله ولي آباد تا مدرسه را طي مي كرد.
در ماههاي مبارك رمضان نيز هر چند هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، روزه مي گرفت و نماز صبح خود را نيز در راه مدرسه مي خواند. ايشان از لحاظ فراگيري دروس، بسيار قوي و با هوش بود و من مطمئن بودم كه ايشان حتما شخص مهمي خواهد شد ولي باورم نمي شد كه روزي بيايد كه من زنده باشم و شاگرد خوب و مهربانم را در خاك آرميده ببينم”.
خاطره فرزند شهيد ستاري از پدر/ افتخار در چيست؟
شبنم ستاري فرزند شهيد ستاري در بيان خاطره اي از آن شهيد والامقام گفته است: “شبي در كنار پدرم برنامه تلويزيوني تماشا مي كردم كه خبرنگاري در حال مصاحبه با شهيد رجايي نخست وزير وقت بود؛ شهيد رجايي مراحل زندگي اش را از كودكي به بعد بازگو مي كرد. او مي گفت كه چگونه از راه دستفروشي و دوره گردي امرار معاش كرده و … من ناراحت شدم و به پدرم گفتم: “درست نيست مسئولان رده بالا، گذشته اين چنيني خود را در تلويزيون تعريف كنند، چرا كه برداشتهاي متفاوتي مي شود” كه پدرم گفت: “دخترم، شرط اين نيست كه آدم از نعمت و ثروت به جايي برسد، بلكه اگر شخصي از پايين ترين مراحل اجتماع با سعي و زحمت خودش به جايي برسد، اين براي او افتخار است و بايد او را ستود”؛ من در آن زمان سخن پدرم را درك نكردم، ولي اكنون سخنان ايشان روش زندگي مرا شكل مي دهد.
۱۵ ديماه ۱۳۷۳ چه گذشت؟
جلسه شوراي فرماندهان پدافند هوايي به مدت سه روز در كيش برگزار شده بود، تيمسار ستاري قرار بود براي مراسم اختتاميه سخنراني كند كه ساعت ۹ صبح ۱۵ ديماه ۱۳۷۳ به اتفاق ساير فرماندهان، خود را به كيش رساند.
در اين مراسم آنچنان سخنراني مي كرد كه همه از حالت حرف زدنش متعجب شده بودند؛ نكاتي را درباره آينده نيروي به فرماندهان متذكر مي شد كه گويا وصيتنامه مي خواند.
تيمسار و فرماندهان پس از ناهار براي بازديد به سمت پايگاه اصفهان پرواز كردند و به محض فرود، بازديد را آغاز كردند؛ شهيد ستاري بعد از بازديد و پذيرايي مختصر گفت: “بحمدالله براي “اورهال كردن” هواپيماهاي موجود(تعمير اساسي هواپيما كه پس از مدت معيني پرواز انجام مي شود) كمبود قطعه نداريم” و سپس رو به فرمانده پايگاه اصفهان گفت: “سيد اينجا براي من پاساژ هنر است، همه قطعات طلا هستند، قدر اينها را بايد بدانيم كه براي ما افتخار مي آفرينند”.
جايي كه ستاري باشد تكه اي از بهشت است
در چهره تيمسار ستاري خوشحالي زايد الوصفي ديده مي شد كه براي ديگران جاي تعجب بود؛ نماز را در آنجا خواند ولي شام نماند و گفت: “به بچه هاي سازنده اتومبيل قول داده ام كه امشب به آنها سر بزنم”.
شهيد ستاري با تمام افراد خداحافظي گرمي داشت و سوار هواپيما شد؛ چندي نگذشت كه هواپيماي حامل تيمسار سقوط كرد، فرمانده پايگاه اصفهان كه شوكه شده بود، خود را به هواپيما رساند و به طرف شعله هاي آتش رفت و به كساني كه مانع او مي شدند، گفت: “باور كنيد اين آتش سوزانده نيست، جايي كه ستاري باشد تكه اي از بهشت است”.
مهم ترين كتابهايي كه تا كنون درباره سرگذشت سرلشگر خلبان شهيد ستاري منتشر شده است
پاكباز عرصه عشق“مجموعه خاطرات، مروري بر زندگي شهيد سرلشكر منصور ستاري” / ارتش جمهوري اسلامي ايران، نيروي هوايي، سازمان عقيدتي سياسي / ۱۳۷۵؛ اسطوره ها/ به كوشش خليل عبدالحسيني / نشر شاهد / ۱۳۸۰؛ اسوه هاي جاويد/ اباصلت رسولي / نشر شاهد / ۱۳۸۵؛ مرد ابرپوش “براساس زندگي شهيد منصور ستاري” / حميد نوايي لواساني / دفتر ادبيات و هنر مقاومت و نشر شاهد / ۱۳۸۵؛ نرم افزار عرشيان/ نشر شاهد / ۱۳۸۶؛ مرد/ شمسي خسروي / نهاجا.
نظر شما