خيابان شهيد رسول حيدري در در شهر ويسوكو بوسني + عكس
شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۰۰:۰۰
ما دلمان براي از دست دادن اين عزيز وسايرعزيزان مي سوزد لكن سعادتي از اين بالاتر نيست و نمي شود كه جواني برود داخل ميدان وشهيد شود.من بارها گفته ام ميدان بوسني،جنگ اسلام وكفر تنها نيست بلكه از اين بالاتر است،دروازه ورود به غرب واروپا است،آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ايران است.كسي كه برود آنجا و محيط امن خانواده را رها كند مقامش خيلي بالاتراست.
مقام معظم رهبري
شنبه، ۱۵ آبان ۱۳۸۹
زندگينامه:
روز اول فروردين ۱۳۳۹ چشمان منتظر خانواده اي به نور ارزش روشن شد. چه كسي آن روز مي دانست آن نوزاد كه رسول نام گرفت سردار عشق است، چه كسي درخاطرش مي گنجيد قلب كوچكي كه تندتر از تيك تاك ساعت مي تپيد روزي ماواي در دهان بينوايان عالم خواهد شد.
رسول دوره ابتدايي را در مدرسه پانزده بهمن در شهرستان ملايرتحصيل كرد و با نمرات خوب به پايان رسانيد. روحيه بلند رسول ازهمان كودكي، از او شخصيتي مردانه پديد مي آورد و هوش و زكاوت و رفتار مردانه اش او را ازهمكلاسي هايش متمايز مينمايد.
خانواده رسول مدتي به اهواز مهاجرت مي كنند و رسول سال دوم و سوم دبيرستان را در آن جا مي گذراند. دراهواز، بيشتر اوقاتش را به سير و سلوك معنوي سپري مي كند، پس از بازگشت ازاهواز در ملاير به هنرستان فني مي رود و به ادامه تحصيل مي پردازد.
فعاليت هاي شهيد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي:
رسول درهنرستان فني، در شهر كوچك ملاير، به رغم كمبود اطلاعت، با مطالعه كتاب هاي گوناگون، با الفباي سياست آشنا مي شود و ازهمان زمان وارد مسائل اجتماعي و سياسي مي گردد.
سال هاي آخر هنرستان درحدود ۱۸ سالگي رسول مصادف با آغاز جرقه هاي انقلاب است وامام، پاكان را به سوي خود جذب ميكند و رسول از جمله جواناني است كه در بر پايي تظاهرات و پخش اعلاميه هاي امام نقش فعال پيدا مي كند.
بيشتراوقات خود را در محافل مذهبي مجالس سخنراني سپري مي كند. درهنرستان انشاهاي سياسي مي نويسد و براي هم كلاسي هايش ميخواند، معلم ادبيات وي در اين باره مي گويد يك بار رسول انشايي نوشته بود كه وقتي سر كلاس خواند به او گفتم پسر جان، با اين حرف ها مواظب باشد سرت را به باد ندهي. بعدها فهميدم كه رسول واقعاً فردي شجاع و پر شهامت است.
پايبندي رسول به دستورهاي ديني و دلسوزي اش نسبت به پابرهنگاه، او را جلودار حركت هاي مردمي در شهر ملاير مي كند. با اوج گيري انقلاب اسلامي، رسول به مبارزات و فعاليت هايش عليه رژيم وسعت مي بخشد و بيشتراوقات خود را صرف پخش اعلاميه ها ونوارهاي حضرت امام مي كند.
رسول براي از بين بردن عوامل فساد وتباهي فشر جوان سخت تلاش مي كند. او در تشكل هاي مردمي وترغيب قشر جوان، به راهپيمايي و تظاهرات عليه رژيم به فعاليت مي پردازد و فعاليت هاي مذهبي و سياسي انجام مي دهد.
در راهپيمايي ها به عنوان جلودار حركت مي كند. يك بار نيز توسط نيروهاي شهرباني دستگير و مورد ضرب و شتم واقع مي شود اما مهم تراز پيش به تلاش هاي انقلابي خود، تحقق انقلابي درشهر ملاير ادامه مي دهد. روزهاي پيروزي انقلاب، پرتلاش وخستگي ناپذير به فعاليت شبانه روزي مي پردازد.
” فعاليت هاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي "
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي همجنان پرچمدار جوانان انقلابي ملاير به شمار مي رود. او پيش از گرفتن ديپلم در سال ۱۳۵۸ ، براي خدمت به مردم مسلمان وانقلابي به همدان مي رود و در آن شهر به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مي آيد، چرا كه درملاير هنوز سپاه تشكيل نشده بود.
رسول در سال ۱۳۵۹ به همت چند تن از دوستان انقلابي اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ملاير را تشكيل مي دهد و نيروهاي انقلابي و متعهد شهر ملاير را جذب سپاه مي نمايد.
او در سپاه ملاير قاطعانه به مبارزه عليه عوامل ساواك مي پردازد و تعدادي ازآنان را دستگير و به مجازات مي رساند، قاطعيت انقلابي رسول، در دل عوامل ضد انقلاب و عناصر فاسد رعب و وحشت زيادي مي اندازد. به دنبال غائله كردستان و تحركات گروهك هاي ضد انقلاب رسول با چند تن از دوستان خود داوطلبانه به سوي كردستان مي شتابد و در شهر پاوه به مبارزه عليه ضد انقلاب مشغول مي شود. او و همرزمانش در سال ۱۳۵۸ در سريش آباد كردستان پايمردي كرده و از تخريب آن توسط ضد انقلاب جلوگيري مي كند. وي درآزادسازي بايگان حماسه مي آفريند.
رسول در ملاير و همدان به دليل فعاليت هاي انقلابي و تهديدعناصر فاسد و ضد انقلاب همواره مورد تهديد جاني قرار مي گيرد. ولي بدون اعتنا به اين تهديدها به فعاليت ها پيش ادامه مي دهد.
” فعاليت هاي شهيد در دوران دفاع مقدس "
رسول، پس از شروع جنگ تحميلي، براي دفاع ازآرمان هاي انقلاب راهي جبهه هاي مرز عليه دشمن بعثي مي شود. بارها در عملياتهاي مختلف شركت جسته ومجروح مي شود. در يكي از مرخصي هايي كه در سال ۱۳۶۰ به شهر مي آيد، با دختري پارسا و پاكدامن ازدواج مي كند كه پس ازازدواج دوباره به همدان مي رود.
رسول، مدتي در جبهه گيلان غرب و سرپل ذهاب با نيروهاي متجاوز عراقي مي جنگد، در اين محور چندي طرح عملياتي را براي ضربه زدن به آن ترسيم مي كند و خود نيز در اين عملياتهاي تهاجمي فعالانه شركت مي جويد.
رسول در سال ۱۳۶۳ با درايت، هوشمندي وابتكار عمل درنطقه شمال غرب، يك رشته اقدامهاي بازدارنده را در مقابل دشمن ترتيب مي دهد و بدين ترتيب، دشمن را از دست يافتن به اهداف خود باز مي دارد. او سالها درنقطه كردستان عراق، به شناسايي و مبارزه عليه نيروهاي عراقي مي پردازد و با وجود كمبود امكانات، تجهيزات و وسايل خم به ابرو نمي آورد و با مشكلات دست و پنجه نرم مي كند.
رسول يك بار دركردستان عراق ازناحيه كمر سخت مجروح مي شود، از آن جا كه وسايل جراحي گير نمي آيد، او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحي بدون بي هوشي مي دهد.
او در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود ۶۵ ماه درجبهه هاي جنوب، بويژه غرب به خدمت خالصانه مي پردازد كه عمدتاً در كردستان عراق به فعاليت شناسايي اقدام مي كند او درشمال عراق تاعمق خاك عراق نفوذ ميكند و گاهي در شناساييها تا مرز سوريه به پيش مي رود.
” فعاليت هاي شهيد پس از دفاع مقدس "
جنگ تحميلي كه تمام مي شود، رسول براي تكميل تحصيلاتش وارد دانشگاه امام حسين (ع) شده و در رشته علوم سياسي به تحصيل مي پردازد. سال آخر تحصيل تجاوز صرب هاي نژاد پرست به مسلمانان تازه انقلاب يافته بوسني وهرزگوين آغاز مي شود. در اين اثنا رسول به عنوان ديپلمات جمهوري اسلامي به بوسني مأموريت مي يابد در شهر وسيوكو از بوسيناي مركزي، مشغول خدمت مي گردد.
رسول با انبوهي از تجربيات انقلابي و رزمي خود، در بوسني منشأ خدمات ارزشمند براي مردم بي پناه، به ويژه قشر جوان و مشتاق اين كشور مي شود. او با منش، كردار و اخلاق خود، فرهنگ ديني را ميان مردم بوسني منتشر مي سازد.
” سروويچ ” روحاني شهر وسيوكو مي گويد: رسول راعالمي بسيار ساده و مؤمن يافتم اوهمواره به خدا توكل داشت ".
مردم بوسني او را ياوري صديق براي خود مي شناسند. رسول نيز به مردم وسيوكو عشق مي ورزيد و با آنان باعلاقه و مهرباني رفتارمي كرد. .
آقاي ” چنگيج ” ، عضو شوراي ” SAD” و مؤسس يگان ” پاتريكاليگا” مي گويد، ” پيش از هشت ماه بود كه او را مي شناختم، او نماينده واقعي مردم و دولت جمهوري اسلامي ايران بود. از هيچ كمك به ما روگردان نبود و از بهترين دوستان و حاميان مردم بوسني به شمار مي رفت.”
رسول، با علاقه و استعدادي كه داشت، زبان مردم بوسني را براي ارتباط صميمي تر فرا ميگيرد و در روزهاي آخر بي واسطه با آنان رابطه برقرار مي كند.
” ابراهيم آووديچ” مهندس مكانيك در باره رسول مي گويد: ” رسول خيلي ساده و پرتحرك، درعين حال شوخ طبع بود. من شهيد رسول را يكي از سربازان واقعي امام خميني ( ره) يافتم كه براي اداي تكليف ديني خود، حركت مي كرد.”
” چگونگي شهادت "
شهيد رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عيد غدير سال ۱۳۷۲ دركشور بوسني – هرزگوين و در بوسناي مركزي واقع در شهر ويسوكو متوجه شدند كه منطقه اي از جاده وسيوكو توسط نيروهاي كروات ( HVO) آلوده شده و اين مسير، مسير عبور ايرانيان بود. ايشان دستور دادند كه تا اطلاع ثانوي كسي از اين مسير عبور نكند و خود به همراه يكي از رزمندگان بوسني به آن منطقه رفتند تا آن جا را مورد بررسي قرار دهند و قبل ازحركت با مادرشان كه سيده بودند تماس تلفني گرفتند و ضمن تبريك عيد به ايشان با حالتي روحاني با همه خداحافظي كردند، و به كمين نيروهاي كروات كه در آن زمان با نيروهاي مسلمان در حال جنگ بودند، اتفادند و پس از مقاوت شجاعانه به فيض عظيم شهادت نايل آمدند و به بزرگ ترين آرزوي خود رسيدند.
او كه قلب مهربانش همواره براي اسلام عزيز و مظلوم مي تپيد نهايتاً در اين راه شربت شهادت را نوشيد و از قلب اروپاي كفركيش، پلي به بلندي ابديت به بهشت زد و از آن طريق به جرگه عشاق ملحق شد.
نظر شما