چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۴
بعد از انجام مقدمات خواب و گستردن اسباب خواب، خوابيديم. در حدود ساعت 2 صبح، در عالم خواب، بعد از جرياناتى كه به وقوع پيوست در حالى كه اسلحه اى در دست داشتم يكى از برادران را ديدار كردم و او به من نويدى را داد و گفت: سيّد تو و سه نفر ديگر شهيد خواهيد شد و مرا نزد لوحى كه پرده اى بر روى آن كشيده شده بود، برد. پرده را كنار زد و گفت: ببين، اسم هاى ما چهار نفر بر روى آن ثبت گرديده است...

کرامات شهیدان(40)؛ بشارت حياة عندرب

نوید شاهد، از ديگر جرياناتى كه به واسطه توسل به امام حسين)ع( در محرم 1366 بر من واقع گرديد اين بود كه: يك شب بعد از انجام عهدى كه با خود نمودم و آن خواندن زيارت عاشورا و قرآن براى امام زمان)عج( و امام حسين)ع( بود، بعد از عزادارى در بقعه متبركه على مالك جهت استراحت با يكى از برادران به منزل ايشان رفتيم.

 بعد از انجام مقدمات خواب و گستردن اسباب خواب، خوابيديم. در حدود ساعت 2 صبح، در عالم خواب، بعد از جرياناتى كه به وقوع پيوست در حالى كه اسلحه اى در دست داشتم يكى از برادران را ديدار كردم و او به من نويدى را داد و گفت: سيّد تو و سه نفر ديگر شهيد خواهيد شد و مرا نزد لوحى كه پرده اى بر روى آن كشيده شده بود، برد. پرده را كنار زد و گفت: ببين، اسم هاى ما چهار نفر بر روى آن ثبت گرديده است

بعد روى آن را پوشاند و من با همان وضعى كه داشتم رفتم نزد چند تن از برادران كه اولين كسى كه با او برخورد نمودم، شهيد سيّد هبت الله فرج اللهى بود كه با هم و چند تن ديگر از برادران دور يك سفره نشستيم و با هم غذا خورديم. بعد از اين جريان كه در عالم خواب اتفاق افتاد، از خواب بلند شده و به شكرانه اين بشارت بشير، سوره انا انزلنا را خوانده و سه بار سوره توحيد را تلاوت نمودم و دعاى قُلِ اللَّهُمَّ مالِكُ الْمُلْكَ را بر زبان جارى ساخت و بعد از نماز صبحگاهان سجده شكر به جاى آوردم.

__________________________________

شهيد سيدرضا پورموسوى در سال 1345 در دزفول متولد شد. پس از پيروزى انقلاب به بسيج پيوست. به حضوردر جلسات قرآن علاقه وافرى داشت. در عمليات مختلفى شركت نمود تا اينكه در سال 1367 در عمليات والفجر 10 در شمال عراق به فيض شهادت نائل آمد.


منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان( جلد اول)، غلامعلی رجائی1389

نشر: شاهد


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده