باز نشر گفت وگوی اختصاصی نوید شاهد با همسر سردار شهید سعید سیاح طاهری
تقویم دی ماه شهدا را ورق می زنم.سال 1365 عملیات «کربلای 5» وسال 1394، «خان طومان» سوریه و نام سردار شهید سعید سیاح طاهری که از شهدای کربلای 5 جا می ماند و 23 دی ماه پیش در «خان طومان» همراه با تعدادی از رزمندگان ایرانی در سوریه به شهادت می رسد.
سفر به روزگار شهادت

 

تقویم دی ماه شهدا را ورق می زنم. سال 1365 عملیات «کربلای 5» و سال 1394، «خان طومان» سوریه و نام سردار شهید سعید سیاح طاهری که از شهدای کربلای 5 جا می ماند و 23 دی سال 94 در «خان طومان» همراه با تعدادی از رزمندگان ایرانی و البته رزمندگان تیپ حیدریون در سوریه به شهادت می رسد.

خانواده شهدا به مصاحبه های پی در پی به مناسبت سالگرد شهیدشان عادت دارند؛ شهیدانی که گاهی سالی یک بار از آن ها نامی برده می شود و شهیدانی که تا همیشه گمنام می نامند و سال ها و سال ها نامی از آنها برده نمی شود.

شماره تلفن همراه همسر شهید سیاح طاهری را می گیرم تا اگر فرصت داشته باشد، درباره شهید صحبت کنیم. با نوای پیشواز خانم «هدیه غبیشی»، همسر سردار شهید سعید سیاح طاهری دلم راهی سوریه می شود: « در خون خفته كه نگذارد/ نخل زینبی خم گردد/ حاشا از حریم زینب /یك آجر فقط كم گردد / یا زینب» مداحی حاج میثم مطیعی با شعری ماندگار از محسن رضوانی.

به تماسم پاسخ می دهد و هنگامی که خود را خبرنگار «نوید شاهد» معرفی می کنم، به گرمی سخن می گوید و می داند که موضوع شهید سیاح طاهری است. این روزها با رسانه های مختلفی گفت و گو کرده و معلوم است تمام هم و غم خود را گذاشته تا چیزی برای شهیدش کم نگذارد. او را خانم «غبیشی» خطاب می کنم اما می گوید سال هاست که او را خانم «طاهری» صدا می زنند و دوست دارد خانم «طاهری» باقی بماند.

مراسم خواستگاری تا ازدواج 4 روز طول کشید

چند سال فراق چیزی از عشق او به همسرش کم نکرده است. گفت و گو را به سمت سال های دور می برم؛ روزهایی که زندگی اش با حضور شهید سیاح طاهری، رنگ و بویی دیگر می گیرد.

خرداد سال 1360، زمانی که دختری 19 ساله بوده و از نماز جمعه به خانه بر می گشته در مسیر بازگشت، با خواهر و همسر برادر شهید آشنا می شود. آنها که با دقت رفتار دختر جوان را زیر نظر داشتند از در گفت و گو وارد می شوند و در آخر موضوع خواستگاری را مطرح می کنند. 53 روز بعد، اولین دیدار اتفاق می افتد. از شب خواستگاری به فاصله 4 روز این زوج جوان ازدواج کرده و زندگی را آغاز می کنند.

هر دو در آبادان متولد شده اند اما در اوایل جنگ پس از حمله به آبادان، ساکن ماهشهر می شوند. دوران جنگ برای همسر شهید اگرچه با دوری و دلتنگی می گذرد اما حاصل آن سه فرزند پسر است که در سال های 1361، 1365 و 1368 به این خانواده اضافه می شوند. او که سال ها سابقه تدریس به عنوان دبیر پرورشی و علوم تربیتی را دارد، حالا روزهای بازنشستگی را سپری می کند. هم ساکن تهران است و هم آبادان. مگر می شود از شهیدش که حالا دو سال است در گلزار شهدای آبادان آرمیده، دور باشد.

 

دفاع، تکلیف امروز ماست

زندگی سردار شهید سیاح طاهری به سه دوره جنگ تحمیلی، دوران سازندگی و حضور در سوریه قابل تفکیک است. خانم طاهری می گوید شهید در دوران جنگ تحمیلی مدام این جمله را بیان می کرد که «تکلیف ما امروز دفاع است». شهید سیاح طاهری به صورت مستمر در جبهه حضور داشته ویک تقارن معنا داری بین روز جانبازی تا شهادت همسرش وجود دارد. شهید در 23 دی ماه 1365در عملیات کربلای 5 به شدت مجروح می شود و 29 سال بعد، در همان روز، 23 دی 1394 در خان طومان سوریه به شهادت می رسد.

همسرش پس از جنگ و در دوران سازندگی برای تحصیلات وارد دانشگاه سپاه شده و در بازرسی سپاه مشغول به کار می شود. در این دوران جشنوارهای دانش آموزی، مسابقه های کتابخوانی و فعالیت های فرهنگی مختلفی برگزار می کند و علاوه بر آن در قالب کاروان های زیارتی، با افراد بسیاری عازم مکه مکرمه و عتبات عالیات شده و واسطه ای برای رسیدن آنها به آرزوی دیرینه شان می شود.

 

سفر به روزگار شهادت
عکس شهید سیاح طاهری 20 دقیقه قبل از شهادت
 

برگزاری نخستین یادمان شهدای آبادان

آن طور که همسر شهید سیاح طاهری روایت می کند، همسرش برای انجام کارهای فرهنگی آرام و قرار نداشته و به دوستان شهیدش ارادت و علاقه خاصی داشته است. شهید حمید قبادی‌ نیا، شهید احمد آذرمهر (از شهدای عملیات کربلای 5) و شهید افضل (که دفترچه خاطراتش همراه شهید سیاح طاهری بوده) از جمله شهیدانی هستند که خانم طاهری نام آن ها را به خوبی به خاطر سپرده است؛ شهیدانی که سردار سیاح طاهری گاهی روزی چند مرتبه به آنها سلام داده، با تک تک شان سخن می گفته و به همین دلیل بیشتر کارهای خود را در گلزار شهدای آبادان انجام می داده است. شهید سیاح طاهری برگزاری اولین یادمان شهدا در آبادان را به نام خود ثبت و برای 177 شهید یادمان برگزار کرده است.

 

آموزش تخصصی ضد زره به زبان فارسی و عربی

از دوران سازندگی و فعالیت های فرهنگی گسترده شهید سیاح طاهری عبور می کنیم. خانم طاهری می گوید پس از بازنشستگی بیشتر زمان خود را صرف فعالیت های فرهنگی می کرد تا این که جنگ در سوریه آغاز شد. پس از آن که پیکر شهدای مدافع حرم با سن و سال های پایین به کشور بازمی گشت، با توجه به این که در کارهای نظامی تخصص داشت، بر این باور بود داوطلبانی که به سوریه اعزام می شوند باید دوره های آموزشی پدافندی و ضد زرهی را بگذرانند. از آنجایی تخصص آموزش ضد زرهی به زبان فارسی و عربی را داشته ، عزم خود را جزم می کند که به سوریه برود. سال 1393 که به سوریه اعزام می شود، به همسرش می گوید حضرت زینب (س) به من اذن داده است تا به کمک محور مقاومت بروم. پس از 3 بار اعزام، در سفر آخر، 21 دی 1394 به سوریه می رسد و روز بیست و سوم که برای شناسایی منطقه به «خان طومان» می رود، بر اثر اصابت خمپاره به همراه تعدادی از نیروهای ایرانی و تیپ حیدریون از جمله شهید محمد کامران (جوان 24 ساله) به شهادت می رسد.

تعبیر خواب شهادت

سخن که به هنگامه شهادت می رسد، صدای همسر شهید لحن غمباری به خود می گیرد زیرا اگرچه از خطرهای سفر همسرش آگاه بوده اما هربار امیدوارتر از دوره های قبل، روزها را با اشتیاق دیدار همسر می گذرانده است.

خبر شهادت سردار شهید سیاح طاهری زمانی که در شیراز بوده، از طریق تلفن و از زبان پسرش می شنود. ابتدا باور نمی کند، خود را به تهران می رساند و در معراج شهدا، با پیکر مطهر شهید روبرو می شود. او شهید عباس علیزاده از دوستان قدیمی اش را پیش از رفتن به سوریه در خواب می بیند که در مکانی مملو از گل های رنگارنگ با هم پرواز می کنند و شهید تمام زیبایی ها را به ایشان نشان می دهد.

کتاب درباره شهید نوشته نشده است

نام سردار شهید سعید سیاح طاهری را که جستجو می کنی، اولین اخبار درباره نگارش کتابی درباره اوست اما آن طور که همسرش اظهار می کند، چندین نفر قول داده اند که کتابی درباره شهید سیاح بنویسند اما تا امروز کتابی نوشته نشده است. به تازگی گروهی تصمیم گرفته اند کتابی کم حجم و جیبی در ارتباط با شهید آماده کنند که در حال حاضر در مرحله پژوهش قرار دارند. به گفته خانم طاهری تنها یک کتاب با عنوان «چلچراغ» درباره شهید به چاپ رسیده که موضوع آن روایت خاطراتی از زبان افراد نزدیک به شهید است.

از شهید سیاح طاهری نزدیک به 20 دفترچه یادگار باقی مانده است. خانم طاهری می گوید یک قلم و دفترچه یادداشت همیشه همراه شهید سیاح طاهری بود و از جزئی ترین مسائل هم یادداشت برداری می کرد تا نکته ای را فراموش نکند. یادداشت ها قابلیت چاپ شدن ندارند زیرا نت برداری های روزانه بوده و خاطره نویسی نیست.

سفر به روزگار شهادت

از همسر شهید می خواهم یکی از دست نوشته های شهید سیاح را در اختیارم بگذارد. دست نوشته ای که می فرستد، نیز روایت خاص خود را دارد. حدود سال 62 ، 63 زمانی که مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند، به آبادان آمدند. شیهد سیاح طاهری در کاغذی که دو بیت شعر یادداشت کرده بوده، نقل قولی از ایشان قلم می زند.

 

سفر به روزگار شهادت

«بسمه تعالی»

با زمزمه سرود یارب رفتند

چون شیر شهاب در دل شب رفتند

تا زنده شود رسالت خون حسین

با نام شکوهمند زینب رفتند

سید علی خامنه ای: خیلی غصه دارد انسان در «روزگار شهادت» دنیا را با مرگ غیر از آن، ترک کند.»

شهدا، آراسته به خصائل اخلاقی هستند. از نگاه همسر شهید سیاح طاهری، ایشان کم گوی و گزیده گوی بوده است. دروغ نمی گفته و اهل اغراق هم نبوده است. در کنار یادداشت نویسی، شهید عادت به روزنامه خواندن داشته به گونه ای که ابتدا روزنامه اطلاعات، سپس روزنامه جام جم و بعد پیگیر وقایع روز از روزنامه کیهان بوده است.

برای خانم هدیه (غبیشی) طاهری، سخن گفتن از همسر شهیدش انتها ندارد زیرا بیش از 30 سال از عمر خود را با او سپری کرده است. برای من هم که حالا نوری از یک شهید بر جانم تابیده، بیشتر شنیدن از شهید، دریچه ای نو به رویم می گشاید اما مجال کوتاه است و دیرهنگام. گفت و گویم با همسر شهید سیاح طاهری به پایان می رسد اما ناگفته ها از این شهید پایانی ندارد. امید که قلم توفیق نوشتن داشته باشد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده