شهید «سید علیاصغر کاظمی» یکم خرداد ۱۳۲۹ در شهرستان آرادان به دنیا آمد. اخلاق خوبی داشت. بهخاطر اخلاق نیکویش، دوستان زیادی دورش جمع میشدند. دستگیر فقرا بود. یکم فروردین ۱۳۶۱ در سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن به شهادت رسید.
شهید «محمداسماعیل قریببلوک» در نامهای به همسرش مینویسد: «در اینجا شما را دعا می کنم. شما هم با ثواب من شریک هستید. پس صبر و شکیبایی را پیشه خود قرار دهید.»
خواهر شهید «مختار گندمچین» نقل میکند: « دایی که زنگ میزد، احمد پر میکشید. مختار با خواهر حرف میزد و احمد از سر و کول دایی بالا میرفت. برادرها و خواهرهای دیگر اعتراض میکردند: چرا همیشه تا از راه میرسی میری خونه آبجی؟ میگفت: بچههاش یتیماند.»
همرزم شهید «سعید زمانی» نقل میکند: «جز من کسی زنده نمانده بود. بیانصافها مسجد را هم به آتش کشیده بودند. بعد از شهادت بچهها آنجا را آتش زدهاند. شنیدم که تقریباً همه شهدای حادثه سوختگی داشتهاند.»
خواهر شهید «محمد رامهای» نقل میکند: «محمد گفت: من نمیفهمم، خدا این همه وقت به ما داده، اونوقت تو الآن نماز میخونی. به قول شهید رجایی: به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است.»
برادر شهید «محمدتقی همتی» نقل میکند: «شنیدم که سربازها از پادگان فرار میکنند. گفتم: داداش! نکنه از سربازی فرار کردی، اعدامت کنن! گفت: هیچچیز برام مهم نیست. مهم اینه که به فرمان امام(ره) گوش کردم.»