41 شهید حماسه «هزار سنگر» آمل: قهرمانان مقاومت در برابر جبهه متحد ضد انقلاب
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، ششم بهمن، یادآور حماسه بزرگی است که مردم «آمل» در چنین روزی در سال 1360 آفریدند. روزی که آمل، این شهر سبز ساحلی کشورمان، با ایمان و فداکاری و پایمردی مردم قهرمان و غرورآفرینش، «شهر هزار سنگر» شد. شهری که جبهه متحد ضد انقلاب و منافقین و کمونیستهای وابسته به خیال خام خود خواستند آن را پایگاه توطئه و خیانت کنند و با تقلیدی مضحک و وارونه از نهضت بزرگ اسلامی- مردمی- ضد استعماری جنگل، از جنگل های سبز این دیار مردپرور، انقلاب را ریشه کن کنند. اما نمی دانستند که این مردم، درختی هستند ریشه در آرمان و ارادهای خدایی و با هیچ تبر و تیشه و تندبادی، از پا درنمیآیند چرا که شجره طیبه ایمانشان، محکم تر از کوه است و ابر هدایت و کرامت وجود الهی روح الله (ره) سایه بر این جنگل سبز و دریای نیلگون و دشت و کویر و کوه و صحرای سرزمین عاشقان و شهیدان گسترده است. در ششم بهمن 60 دشمن دریافت که دیگر نمیتواند روی همراهی و حمایت مردمی حساب کند که دلبسته انقلاب و امامشان هستند و چهل شهید، حاصل این نبرد خودجوش مردمی و هسته مقاومت داوطلبانه در برابر نقشه شوم دشمنان بریده از ملت و مدعیان دروغین خلق بود.
طراحی و زمینه جدا کردن آمل از ایران برای تحقق یک توطئه
جبهه ضد انقلاب و خط نفاق، از اواخر سال 1358 جنگلهای آمل را محلی برای اقدامات خرابکارانه و مبارزۀ مسلحانه علیه شهر آمل، و از آن طریق، کل کشور در نظر گرفتند. حماسه ۶ بهمن نخستین رویارویی انقلاب با منافقین و صف آرایی آنها در برابر نظام جمهوری اسلامی بود. حماسه ششن بهمن در حالی رخ داد که درجنوب در حال جنگیدن با عراق بودیم و همچنین بیشتر مناطق ایران نیز درگیر جنگ داخلی بود. چنین شرایطی در کشور باعث شد منافقین با نام «قیام سربداران» یا «جنگلیها» تصور کنند، بهترین فرصت برای ضربه زدن به انقلاب و نظام تازه متولد شدهی جمهوری اسلامی و همچنین تجزیه کشور است. جنگلی ها گمان می کردند با آغاز حمله مورد استقبال مردم آمل قرار خواهند گرفت.
جادۀ هراز که یکی از مهمترین راه های مواصلاتی تهران و شمال کشور محسوب می شد، نا آرام شد. اتحادیه کمونیستهاى ایران که متشکل از مارکسیست- لنینیستهاى چپ بودند با ارزیابى موقعیتهاى جغرافیایى، جنگلهاى آمل را مناسب براى عملیات چریکى تشخیص دادند و در آنجا استقرار یافتند. منافقین هم با جذب افراد فریب خورده و تجمع در جنگل ها در بهمن ماه سال 1360 به خیال خام خود زمینه را برای حمله به شهر آمل و تصرف آن آماده دیده بودند و بنابراین با یک گروه کمتر از صد نفری برای حملۀ به شهر در صبحگاه ششم بهمن ماه برنامه ریزی کردند. هدف از این حمله، تصرف شهر آمل به عنوان یکی از شهرهای استراتژیک شمالی بود. با تصرف این شهر، کنترل یکی از راههای مواصلاتی مهم تهران به شمال کشور قطع میشد و تحت کنترل کامل منافقین قرار میگرفت. با توجه به دشتهای وسیع و جنگل های انبوه و متعدد، امکان برنامهریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت. تصور واهى دشمن، این بود که بهخاطر وضعیت اجتماعى منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیّتِ اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب مى شود.
مراحل توطئه
طبق نقشه دشمن، با تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت خود خوانده در آن، حمایت قدرتهای جهانی نیز، که مترصد سقوط نظام اسلامی و برقراری یک دولت دست نشانده و وابسته به خود بودند، جلب میشد. نکتۀ دیگر اینکه با تحلیل های نادرست و محاسبات غلط خود که ناشی از عدم کمترین شناخت از ماهیت مردمی این انقلاب و نظام و دلبستگی و وفاداری قلبی و معنوی این مردم به شخصیت امام و جاذبه عظیم و عمیق این انسان الهی و نیز فقدان کوچکترین درکی از مبانی ولایتفقیه و رهبری در جمهوری اسلامی و پیوند آن با ملت بود که در دفاع مقدس و در همه بحرانهای سخت و کمرشکن، موجب حفظ نظام و کشور شد، تصور میکردند، با تصرف مراکز حیاتی شهر، همۀ مردم به آنها پیوسته و از آنها حمایت خواهند کرد و به خیال خام خود، خسته و بیزار از این حکومت، دسته دسته با آغوش باز به آنها ملحق خواهند شد و فرش قرمز زیر پایشان پهن خواهند کرد! اما زهی خیال باطل...
در مراحل بعدی، پس از قطع خطوط ارتباطى- مواصلاتی راهبردی و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران هم یکی یکی به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مىخیزند و رژیم جمهورى اسلامى را ساقط مى کنند!
روزی که مردم، «آمل» ، «هزار سنگر» شد
سرانجام، صبح روز ششم بهمن ماه، فرا رسید. طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی ( نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند و این مراکز را تا روشن شدن صبح و آغاز بکار ادارات و مراکز دولتی، به تصرف خود درآوردند. بعضی از مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان نیز در کنترل مهاجمان درآمد.
از همان ابتدای صبح، وقتی مردم شجاع و غیرتمند و انقلابی آمل و روستاهای اطراف، از قضیه مطلع شدند، از خانهها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و گاه با دست خالی خود را با یاغیان و محاربان مسلح منافق و کمونیست آغاز کردند.
مردم در این روز حماسه ها آفریدند و بطور خودجوش و ابتکاری با ساخت سنگرهای بیشمار، شهر آمل را برای همیشه به نام شهر«هزارسنگر» در تاریخ انقلاب خود، ماندگار کردند.
اگر مردم آمل، حماسه نمیآفریدند...
بدون شک با پیروزی جنگلیها بر مردم آمل، آنها به موقعیت راهبردی دریا و جاده هراز دسترسی مییافتند و یقینا ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی نیز در آن زمان که این افراد بیشترین وابستگی را به آن داشتند، به کمک میآمد و چالش بزرگی ایجاد می شد که نه تنها شمال کشور، بلکه تمام ایران را درگیر خود میکرد.
خون سرخ چهل و یک «شهید شاهد»، فرش قرمز دشمن نشد
مقاومت مردم آمل، در برابر دشمن، چهل شهید، از جمله یک شهیدهی قهرمان از خیل زنان و دختران شجاع انقلابی بجا گذاشت. این شهدای بزرگوار، مظهر حماسه و ایثار یک ملتاند. پیشگامان رهایی و پرچمداران حماسهای هستند که در ظرف 10 ساعت، کاخ خیالات دشمن را بر سرشان خراب کردند و در نهایت مظلومیت، اما در منتهای شهامت و شرف، همراه رزمندگان جبهه های غرب و جنوب در برابر متجاوزان بعثی، مدافعان میهن خود در برابر عوامل دشمن شدند. جبهه متحد ضد انقلاب تصور کرده بود مردم آمل به استقبالشان فرش قرمز پهن میکنند، اما چهل و یک شهید ششم بهمن، با خون سرخ خود، سیلی خروشان بپا کردند که خس و خاشاکها را در خود غرق و محو نمود.
حماسه آمل؛ الگوی ملی مقاومت چریکی و جنگ شهری در برابر حمله مسلحانه تروریستی
حماسه ششم بهمن آمل، الگویی ماندگار برای مقابله با تفکر و رفتار منافقین و گروهکهای ضد انقلابی و محارب شد و این الگو پس از شکست توطته دشمن در آمل، به سراسر کشور منتقل شد. در همان زمان شهرهای گنبد، قائمشهر و رامسر نیز درگیر منافقین، جنگلیها و احزاب و گروهها و جریانهای مختلف بودند که مردم این شهرها پس از الگوگیری از حماسه ششم بهمن، توانستند بقایای ضد انقلاب را بیرون کنند و بساط تمام جنگلیها تا سال ۶۱ به طور کامل از مناطق شمالی کشور برچیده شد. حرکت مردمی داوطلبانه مردم در ایجاد هسته مقاومت مقابل متجاوزان و محاربان، نشانه راهگشایی تفکر بسیجی در دفع و مهار بحرانها بود. مردم آمل با بصیرت خود و با تشخیص درست و هوشمندانهی شرایط و ماهیت نفاق دشمن، تمام آنچه گروههای چریکی مسلح ادعا می کردند، در عمل و بدون هیچ تئوری و برنامه قبلی، برای حفظ نظام و کشور خود پیاده کردند و جنگ شهری و چریکی و پارتیزانی واقعی را، بی هیچ ادعایی، به تحقق رساندند.
حماسهای که امام (ره) در وصیتنامه خود از آن یاد کرد
حماسه ششم بهمن به قدری بزرگ و پر اهمیت بود که امام راحل (ره) در همان زمان نسبت به آن واکنش نشان داد و حتی در وصیتنامه الهی- سیاسی خود از آن یاد کرد. ایشان پس از حادثه و حماسه ششم بهمن 60 فرمودند:
«اینها به خیال خودشان با دست ملت مىخواستند که - همان ملتى که آنها تراشیدند که مخالفند با جمهورى اسلامى- با اینها بیایند و مرکز را هم بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هرطورى که دلشان مىخواهد عمل بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود- [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که معالأسف، خوب عدهاى را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آنجایى که شما تمام آمالتان به آنجا بود با شما مخالفند؛ حالا شما مىخواهید بیایید قم؟ مىخواهید بیایید تهران، جاهاى دیگر؟»
و در جای دیگر: «اگر این عدهاى که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند، حمله به آمل نمىکردند. این حمله در عین حالىکه براى ما تأسفانگیز بود و عدهاى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت، لکن فهماند به این دستههاى غیرانسانى که اینطور نیست که شما خیال مىکنید که اگر یک صدایى بلند کنید مردم با شما هستند. چطور یک مردم مسلمانى که دل بستهاند به اسلام و دل بستهاند به قرآن، و شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و هرکس شهیدى دارد براى خانمان خودش یک افتخارى مىداند و هست، چطور امکان دارد که چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند، بیایند و یک شهر مؤمن را بخواهند به هم بزنند؟ این معنا واضح شد که مسأله آنطور نیست که اینها فکر کردند.»
و این وصف شجاعت، غیرت و بصیرت انقلابی مردم آمل در وصیتنامه امام و آخرین یادگار آن حضرت برای همیشه میدرخشد:
« اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم (شوروی) جان می دهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان می سپارند، و آن گاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده، چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط، طرفدار پر و پا قرص خود معرفی میکردید و عده بسیاری را با فریب، به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید و چه جنایتها که نکردید...»
انتهای گزارش/