برای سرباز وطن، «شهید جانی بت اوشانا»:
چهارشنبه, ۰۵ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۹
سال پیش بود که خبر رسید پیکر شهیدی آشوری مسیحی پس از ۳۸ سال تفحص شده است اما تمام اعضای خانواده این شهید سالها پیش از دنیا رفته بودند.در ادامه گزارشی از روند تفحص و تشییع باشکوه این شهید عزیز آورده شده است.

شهید آشوری مسیحی که تاریخ را تکرار کرد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ سال پیش بود که در صدر  خبرها، داستان پایان فراقی ۳۸ ساله قرار گرفت.

جزو خبرنگارانی بودیم که در نشست خبری سردار باقرزاده حاضر شدیم تا بفهمیم داستان این فراق ۳۸ ساله چیست. شهید آشوری مسیحی «جانی بت اوشانا» نام داشت و سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش بود که در شرق دجله و در منطقه عملیاتی بدر به شهادت می‌رسد اما پیکرش در منطقه باقی مانده و بعد از ۳۸ سال بازمیگردد.

شهید آشوری مسیحی که تفحص پیکرش حماسه آفرید

خبر به سرعت پخش میشود اما این شهید آشوری مسیحی فرقی با دیگر شهدا داشت و آن هم این بود که حالا دیگر نه پدری، نه مادری و نه حتی برادری از او در قید حیات نبود. شهید غریب آشوری مسیحی به خانه برگشت اما دیگر کسی از خانواده اش زنده نبود تا او را در آغوش بکشد اما این پایان ماجرا نبود.

مردم به غربت ۳۸ ساله شهید آشوری مسیحی پایان دادند

پس از گذشت چند روز سرنخ هایی از خانواده او پیدا شد. ابتدا پس از دیدارهایی که مقام معظم رهبری از دیر باز با خانواده های شهدا داشته‌اند، مشخص شد که ایشان در یازدهم دی ماه سال ۶۵ و در ایام ریاست جمهوری‌شان، با خانواده شهید دیدار کرده بودند.

شهید آشوری مسیحی که آرمان‌مان را یادآوری کرد

تصاویر این دیدار در سال ۱۳۹۷ و روایت آن نیز در کتابی با عنوان «مسیح در شب قدر» از سوی انتشارات صهبا منتشر شد.
در بخشی از کتاب پیرامون این دیدار به نقل از چارلی برادر شهید آمده است: «مادر شهید با شنیدن نام آقای خامنه‌ای سراسیمه از جا بلند می‌شود و به طرف در می‌رود. ما هم پشت سر او به طرف در می‌دویم. در پاگرد پله‌ها مادر به حاج‌آقا خامنه‌ای می‌رسد، خوشامد می‌گوید و از روی عبا دست ایشان را می‌بوسد. من و چارلی نیز در راهرو با ایشان سلام علیک  و به داخل خانه تعارف‌شان می‌کنیم. من، چارلی و حاج آقا پشت میز ناهارخوری می‌نشینیم و ایشان شروع می‌کنند به خوش و بش کردن. بعد، از مادر می‌پرسند که چرا دست‌شان را بوسیدند؟
حاج‌آقا! ما در کلیسا، دست کشیش‌مان را می‌بوسیم؛ شما هم برای من مثل کشیش هستید؛ برای همین خواهش کردم اجازه بدهید دست‌تان را ببوسم».
پس از آن مشخص شد که علاوه بر پدر و مادر شهید، سه برادر ایشان نیز به رحمت خدا رفته و تنها یک برادر زاده که ایشان مسلمان هم شده بود، از بازماندگان شهید اوشانا پیدا میشود. خانم «ملیکا بت اوشانا». با او که سخن می‌گفتم دو سالی میشد که پدرش را نیز از دست داده بود و حالا حس میکرد با پیدا شدن پیکر عموی شهیدش،  جانی تازه به او بخشیده شده است. ملیکا میگفت: «حس میکنم مادر بزرگم امانتش را به من بخشیده است.» در چهره او نشان از غم و حس وظیفه هویدا بود. او حالا می بایست جای خالی مادر، پدر و برادرهای عمویش را برایش پر کند. حالا عمو پس از ۳۸ سال بازگشته بود و ملیکا باید برای این میهمان سنگ تمام می‌گذاشت و دائما تکرار می‌کرد که «امیدوارم امانت‌دار خوبی برای مادربزرگم باشم.»

شهید آشوری مسیحی که تاریخ را تکرار کرد


پس از اعلام خبر پیدا شدن پیکر شهید آشوری مسیحی و تعدادی از بستگان او، قرار شد تشییع پیکر در معراج شهدای تهران برگزار شود.

شهید آشوری مسیحی که تاریخ را تکرار کرد


ششم اردیبهشت سال ۱۴۰۲؛ معراج شهدای تهران مملو از جمعیت شد. دیگر نه ملیکا تنها بود و نه شهید جانی بت اوشانا. مردم زیادی برای ادای دین به این شهید عزیز و خانواده او آمده بودند. زنان زیادی آمده بودند و با ریختن گل و نقل بر تابوت او جای خالی مادر شهید را برایش پر کنند. اویی که حتما آرزوی دامادی فرزندش را داشت و مردان زیادی در آن سوی معراج شهدا جوری برای شهید اوشانا عزاداری میکردند که گویی برادر شهید خودشان به تازگی تفحص شده است. البته مردم ما غیر از اینکه شهید جانی بت اوشانا برای وطنشان جانش را فدا کرده بود دلیل دیگری هم برای آمدنشان داشتند و آن هم خدمتی بود که آن راهب مسیحی به امام حسین (ع) داشت و صد البته علاقه و خدمت مسیحیت به امام حسین (ع) که قدمتی دیرینه داشته حالا بهترین وقت برای جبران این محبت برای مردم ما بود. پیوند قلب‌ها و یگانگی آرمانی به نام وطن، در آن روز هرگز از یادم نمی‌رود.

خون پسرم از جوانان دیگر رنگین‌تر نیست

شامیران اصلان دختر عمه جانی می‌گفت: «سال ۶۳ وقتی به ما خبر شهادت جانی را دادند؛ دایی‌ام به همه ارگان‌های مرتبط را برای پیدا کردن پیکر جانی رفت. تا اینکه به او گفتند که جانی مفقودالاثر است. بعد از چند سال و در همان سال‌های جنگ تحمیلی؛ پلاک و ساک جانی را به خانه دایی آوردند و گفتند که پسرتان به دلیل شدت جراحات به شهادت رسیده است. این پلاک و این ساک اوست. دایی همیشه به شهادت جانی افتخار می‌کرد و می‌گفت که خون پسرم از خون جوانان دیگر رنگین‌تر نیست. باید خدمت سربازی را بگذارند. پس از شهادت هم می‌گفت که من پسرم را در راه وطن دادم.» 
شهید آشوری مسیحی شهید «جانی بت اوشانا»  بار دیگر تاریخ را تکرار کرد و پس از ۳۸ سال که به خانه بازگشت، او درست وسط روزمرگی‌هایمان و وسط اختلافاتی که دشمنان دسیسه گر برای ایران عزیزمان می آفرینند بار دیگر یادآوری کرد که «وطن» و «خاک» تمام آنچیزی است داریم و بر سر آن «جان» می دهیم.

لازم به ذکر است در جنگ تحمیلی اقلیت های مذهبی نیز در کنار سایر اقشار مردم مسلمان کشورمان برای آزادی ایران جنگیدند، به طوری که ۹۴ شهید مسیحی، ۱۱ شهید کلیمی، ۴۲ شهید  زرتشت و ۷۴ شهید و مفقودالاثر ارمنی تقدیم تمامیت ارضی کشور شده است.

شهید آشوری مسیحی که تفحص پیکرش حماسه آفرید

در وصیتنامه شهید آمده است؛ «به نام خدا خانواده عزیزتر از جانم هنگامی که این کاغذها را در دست دارید، امیدوارم که حالتان خوب باشد و در کنار هم آن زندگی خوش و خرمی را که همواره در نظر من بوده است، داشته باشید و از عنایات ایزد یکتا و حضرت عیسی مسیح (ع) و حضرت مریم (س) که تنها حامیان مسیحیان به خصوص خانواده ما می‌‎باشند بهره‌‎مند باشید این سطور را در لحظه‌‎های قبل از حرکت برای بازپس گیری حق و خاک کشورمان به سوی دشمن متجاوز، برایتان می‌‎نویسم.»
 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده