«از بندرعباس تا دارخوین» در بازار کتاب
به گزارش نوید شاهد، کتاب «از بندرعباس تا دارخوین» به قلم «مرتضی مساح» تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است و روایتی نو از رزمندگان امدادگر هرمزگانی ارائه می کند.
در ابتدای این کتاب آیه 17 از سوره زمر چاپ شده است که متن و ترجمه آن به این شرح است: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولو الباب.» «پس بندگان مرا بشارت ده! کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.»
کتاب «از بندرعباس تا دارخوین» در 248 صفحه و شمارگان هزار نسخه در زمستان سال 1395 به قیمت 30 هزار تومان منتشر شده است. گفتنی است که این کتاب به مردمان خونگرم جنوب تقدیم شده است.
این کتاب در هفت فصل روایتگر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است و همچنین ایثار رزمندگان امدادگر هرمزگانی را روایت می کند. فصل های این کتاب اینگونه تقسیم بندی شده اند؛ فصل اول «تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران»: «نقش مساجد و جلسات قرآنی_مذهبی»، «پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات»، «نقش خانواده و زنان هرمزگان»، «نقش مراجع و روحانیون»، «دستگیری و ایجاد رعب و کشتار». فصل دوم «پیروزی انقلاب اسلامی»: «شرایط سیاسی اجتماعی»، «مسئولیت پذیری انقلابی». «فصل سوم شروع جنگ تحمیلی»: «آموزش»، «اعزام به جبهه ها»، «مناطق جنگی غرب»، «مناطق جنگی جنوب و کمک های مردمی». «فصل چهارم واحد بهداری لشگر امام حسین (ع)»: «انتخاب رشته و راه اندازی واحد بهداری با نیرو و امکانات هرمزگان». «فصل پنجم بهداری در عملیات ها»: «عملیات فرمانده کل قوا»، «عملیات ثامن الائمه»، «عملیات طریق القدس»، «عملیات فتح المبین»، «عملیات بیت المقدس»، «عملیات رمضان»، «عملیات محرم»، «عملیات والفجر مقدماتی»، «عملیات والفجر یک»، «عملیات والفجر دو»، «عملیات والفجر چهار»، «عملیات خیبر»، «عملیات بدر» و «عملیات کربلای پنج». «فصل ششم رابطه رزمندگان هرمزگانی و اصفهانی». «فصل هفتم سردار شهید «عبدالحمید عراقی زاده» قائم مقام بهداری لشگر»: «تولد، نوجوانی و دوران انقلاب»، «بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی»، «فضائل اخلاقی شهید»، «آخرین وداع» و «خبر شهادت». البته در صفحه های پایانی کتاب از بندرعباس تا دارخوین عکس هایی از حضور رزمندگان امدادگر در جبهه های حق علیه باطل چاپ شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانید: عملیات ثامن الائمه در ساعت یک بامداد پنج مهر ماه 1360 با رمز «نصر من الله و فتح القریب» در منطقه عملیاتی شرق رود کارون _آبادان با هدف شکسته شدن حصر آبادان و تصرف سه پل کارون با طرح شهید «حسن باقری» با موفقیت انجام و منجر به شکستن حصر آبادان شد.
پس از بازگشت ما از منطقه دارخوین، در پاسگاه جلسه ای بود و گفتند که ابلاغ شده، ارتش و ژاندارمری ده دارخوین را تخلیه کنند و به بچه های دارخوین تحویل دهند. ما مدرسه را تخلیه کردیم و در شهرک دارخوین مستقر شدیم و بهداری را در همان جا فعال کردیم. چهار بخش ایجاد کرده بودیم؛ تدارکات، امدادگران، ترابری، اورژانس و اتاق پزشکان بعد هم پرسنلی، حمل و نقل و خدمات هم اضافه شد و شکل منسجم تری به خود گرفت تا در عملیات بهتر به امداد و نجات بپردازد. برای سنگرزنی هم از بندر عباس نیرو آوردیم. ما برای امدادرسانی بهتر منطقه را شناسایی می کردیم. از آنجا به فکر من رسید که یا در سلمانیه یا انرژی اتمی یک بیمارستان صحرایی ایجاد کنیم که مجروح تا رسیدن به بیمارستان تخصصی دوام بیاورد. اورژانس را هم ببریم در خط و به فاصله پنج کیلومتر از خط یک بیمارستان ایجاد کنیم.
بعد از عملیات فرمانده کل قوا دو گردان حدود سیصد نفری داشتیم و دریافتم که داخل گردان عملیاتی باید امدادگر یا تخلیه گر گذاشت تا همراه نیروی عملیاتی در خط حضور داشته باشند و بلافاصله همانجا کمک های اولیه به مجروحان داده شود که این باعث کاهش تلفات می شد. دومین تدبیر ما این بود که باید پست های امداد خط به صورت سیار باشد. برای این کار چند ماشین آماده کرد بودیم و در اولین مکانی که نیروهای عملیاتی استقرار پیدا می کردند، امکانات پست امداد به همراه پزشک یار، بهیار، تخت و .... مستقر می شد. شاید آنقدر کارایی نداشت ولی چون بلافاصله کنار بچه ها بهداری ایجاد می شد، باعث تقویت روحیه بچه ها بود. برای اولین بار هم، هلیکوپتر به منطقه آوردیم و یک بیمارستان به فاصله پنج کیلومتر از خط مقدم ایجاد کرده بودیم.»
انتهای پیام /
