سفیر ایران در عراق: کاملترین واژه ها درباره شهید سلیمانی سخنان رهبر معظم انقلاب است
آقای مسجدی بهترین سخنی که درباره شهید حاج قاسم سلیمانی می توان گفت را بفرمایید :
در رابطه با سردار سلیمانی صحبت های زیادی هست شاید بهترین و کاملترین صحبتها را سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شهید بدانیم درباره شخصیت این شهید بزرگوار .
قبل از اینکه بخواهم درباره حاج قاسم صحبت کنم یک مقدار درباره اقدامات عملی ایشان و کارهایی که انجام داد صحبت می کنم شاید عده ای این سخنان را بخوانند و بیشتر به شخصیت والای این شهیدی بزرگوار برسند.
درباره آشنایی با سردار سلیمانی جملاتی را بگویید :
آشنایی من با سردار سلیمانی از زمان جنگ تحمیلی و اموری مشترک که با ایشان در دوران دفاع مقدس بودیم آغاز شده است . ایشان در تیپ ثارالله کرمان بودند و من در قرارگاه رمضان بودم که کارهای مربوط امور عراق را انجام م یدادیم. اما از اولین روزی که ایشان آمدند و از طرف مقام معظم رهبری فرماندهی نیرو قدس سپاه شدند بنده رئیس ستاد نیروی قدس بودم و زمانی که حاج قاسم تشریف آوردند به نیروی قدس بنده هم همان سمت را پذیرا شدم . بنابراین از روز اول ورود ایشان به نیروی قدس سپاه تا روز شهادتشون که یک دوره ۲۲ ساله هست از سال ۷۶ تا ۹۸ من در خدمت ایشان ابتدا بعنوان رئیس ستاد بودم و طی این سال های طولانی ایشون بعنوان فرمانده غیر از یک نوبت که مرا فرستادند در مکان دیگری در امور عراق مشغول شوم دوباره تا این اواخر که بنا بر تصمیم ایشان که گفتند آقای دانایی فرد سفیر قبلی تهران در بغداد ماموریتشان تمام شده و شما باید با توجه به اینکه آشنایی به عراق داشتم این سمت را بگیرید .
آیا مورد تایید سلیمانی بودید زمان انتصاب سفارت ایران در بغداد :
بنابراین همکاری ما و رفاقت ما و دوستی ما با آقای سلیمانی در طول این دوسال و اندی که من بعنوان سفیر در خدمت ایشان که شهید فرمانده نیروی قدس بودند تا روز شهادت ادامه داشت و خوشبختانه یکی از افتخارات بنده این بود که ما روزانه با هم بودیم همدیگر را م یدیدیم اتاق کارمان کنار هم بود و در محل کار مرتب در خدمت ایشان بودم .لذا این آشنایی ،آشنایی بسیار نزدیکی بود و خدا را شکر م یکنیم که سرداران عزیزی مانند حاج قاسم سلیمانی افتخار دوستی با ایشان را داشتم و همچنین برادری و همکاری با ایشان ، رفاقت باهاشون را داشتم و با خانواده محترمشون سلام و علیک داشتم ، به خانواده ایشون ارادت دارم به خصوص برخی از فرزندانشان که بیشتر حاج قاسم را همراهی میکردند. به خانواده شهید سلیمانی و حاج خانم سلیمانی ارادت دارم چندین نوبت ما منزلشان رفتیم خدمت شان ،در برخی مواقع روزهای تعطیل که کار داشتیم با حاج قاسم می رفتیم منزلشان صبحانه با هم می خوردیم کلا سلام و علیک خانوادگی پیدا کرده بودیم و آشنایی خیلی نزدیک یا خیلی دور نداریم . مثلاً یک بار کرمان رفتیم روستایشان دیدار پدر و مادر گرامی اش آن موقع زنده بودند خدا رحمتشون کنه سرزده رفتیم .
ایشون علاقه زیادی به خانواده شهدا داشت این علاقه را چگونه تعریف می کنید :
به اعتقاد من از سردار سلیمانی اون چیزی که در سلوک و رفتار ایشان می دیدیم و بارها و بارها به کرات دیده بودیم و شاهد بودیم علاقه زیاد به خانواده شهدا و فرزندان شهدا بود واقعا دوستشون داشت . به غیر از دوست داشتن به آنها توجه داشت از آنها مراقبت می کرد با آنها تماس می گرفت با آنان دیدار می کرد برخی مواقع در محل کار که بودیم و نزدیک ظهر بود در نیروی قدس ، چهار تا جوان می آمدند در دفترشان مثلا آقا پسری دختر جوانی و یا چند تا بچه ، می گفتیم اینها کی هستند بچه های دفتر می گفتند که این ها کار دارند با سردار ، موقع ناهار فرزندان شهیدان را می گفت دعوت کنید بیایند تا با هم ناهار بخوریم او می نشست با آنها غذا می خورد ، به آنها که تازه ازدواج کرده بودند هدیه بهشان می داد یعنی از هر فرصتی استفاده میکرد برای رسیدگی به امورات خانواده شهدا ، از هر فرصتی ، واقعا چرا برای اینکه خانواده شهدا را یادگاران و بازماندگان شهدا می دانست ، یادگاران شهدایی که در کنار حا جقاسم یا در جبه های که ایشان بودند جانشان را برای اسام داده بودند و خون خود را فدا کردند . شهید سلیمانی واقعا فرصت نمی کرد اگر ایشون وقت آزاد تری داشت به اعتقاد من خیلی کارهای بزرگتر در قبال آنها می کرد رسیدگی به بعضی مشکلات این خانواده ها ، خانواده شهدای متعددی به او مراجعه می کردند اگر مشکلی داشتند درخواستی داشتند مطلبی داشتند سردار سلیمانی به داد آنها می رسید کمک میکرد حمایت میکرد اینقدر پیگیری میکرد کار آنها رو تا مشکل مربوط به آنها فرزندان شهید حل شود ، هر چند ارتباط ایشان با خود شهدا بسیار عمیق بود و توجه داشتند.
شهید سلیمانی به زیارت می رفت یا به دنبال ماموریت در عراق بود:
آقای سلیمانی در باب زیارت ائمه اطهار در عتبات مقدس در عراق و سوریه را یک امر مهم می دانست و شهید سلیمانی به آن زیارت افتخار می کرد . اما ایشان قبل از اینکه به زیارت فکر کند اولویتشان و مسئله اولشان زیارت قرار نمیگرفت و این به این معنا نبود که ایشان نخواهد به زیارت برود اما در هر فرصتی در هر شرایطی_ که ایجاد می شد و ازنظر امنیتی مشکل نبود و موقعیت مناسب بود به زیارت می رفتند . هیچ گاه این زیارت باعث نشد کارش بماند باید گفت که در زمان مأموریتش ایشان به عراق به قصد زیارت نمی آمدند به قصد ماموریت و اجرای ماموریت می آمدند اما در مواقع بسیار متعددی که شرایط مناسب بود زیارت هم می کردند . در زمان زیارت مثل یک آدم متواضع و یه بنده خدا در برابر عظمت ائمه اطهار می دیدند خودشان را یک قطعه ناچیزی در برابر این انوار آسمانی می دانستند گریه می کردند التماس می کردند برای کارهای خودشان برای موفقیت ها و ماموریت هایی که داشتند که این همان موفقیت برای جمهوری اسلامی ملت ایران ومسلمانان و مردم منطقه بود. استغاثه می کرد دعا م یکرد از ائمه بزرگوار استمداد و کمک می خواست جاهایی که کارش با بن بست و سختی مواجه می شد حتما رو می آورد به ائمه ها از این شمع های فروزان اسلام کمک می خواست دعا می کرد گریه می کرد نماز می خواند یعنی سردار سلیمانی بسیار انسان متعبد انسان متدین و عاشق زیارت و دعا و ارتباط با خدا و ائمه اطهار بود .
جناب سفیر شهید سلیمانی با جبهه مقاومت چگونه ارتباط برقرار می کرد :
شهید سلیمانی در جبهه مقاومت اسلامی در هر کجا که دسترسی داشت ارتباط ایجاد کرده بود ، او یک توانمندی و یک قدرت بسیار بزرگی را میان گروههای جبهه مقاومت ایجاد کرد به طوری که این جریانات اعم از جریانات فلسطینی لبنانی عراقی افغانی یمنی و مناطق دیگر بواسطه تلاشهای شبان هروزی و فعالیت های شهید عزیز ما سردار سلیمانی روز به روز الحمدلله قدرتمندتر شده اند و این قدرت از نظر توانایی نظامی آموزشی لجستیکی و تسلیحاتی برای آنها قدرت ایجاد کرد و در جهت توانمندی آنها تلاش بزرگی انجام شده است .نکته دوم اعتماد انگیزه خودباوری و اینکه بحث مهم ما می توانیم در مقابل دشمنان ، انگیزه اینکه ما در مقابل سیاست های استکباری و صهیونیستی بایستیم پایمردی و مقاومت کنیم و از همه مهمتر کور کردن خط سازش ، کور کردن خط تسلیم . ایجاد انگیزه و این خودباوری و اعتقاد به انگیزه درونی خیلی مسئله مهمی است حتی مهم تر از سلاح مهم تر از ابزار مهم تر از مکانات ، انسان باید این اعتقادات را داشته باشد اگر این سلاح را داشته باشد می شود امکانات، می شود وسیله ای در دست خود برای مقابله با دشمنان اسلام .
نقش سردار سلیمانی در تقویت نهضت های مقاومت به چه صورت بود :
قطعا سردار سلیمانی این باور را تقویت کرد و قوی کرد در بین شخصیت ها در بین جریانات در بین نهضت ها و در یک کلام در جبهه مقاومت اسلامی ، بعضا حتی گروههای مقاومت غیر اسامی میان گروههای مقاومت های آزادی خواهانه و حتی بین جریانهای مقاومتی مربوط به مظلومین و مستضعفین به تعبیر امام خمینی ره سردار سلیمانی یک پناهگاه یک دژ محکم و عظیم شد برای آنها که به انقلاب اسلامی به رهبر ما به امام عزیز ما به جمهوری اسلامی خیلی علاقه داشتند و یا اینکه برخی هم اعتقادی نداشتند و خیلی ها هم اعتقاد داشتند و دارند ، اما سردار سلیمانی این اعتقاد و ایمان و باور را آنچنان عملیاتی و در میدان جدی و تقویت کرد
که بسیار مهم بود این مسئله .
چرا شخصیت های جهان اسلام سلیمانی را دوست داشتند:
بسیاری از شخصیت های جهان اسلام و منطقه و فرا منطقه آقای سلیمانی را دوست داشتند این افراد از شخصیت های بسیار ارزشمند بودند مانند احمد شاه مسعود آقای طالبانی سید حسن نصرالله بشار اسد مسعود بارزانی و شخصیت های دیگر ، مسئولین مختلف در عراق از حکومتی دولتی از نهضتی از مبارز ،آدم های انقلابی و مجاهدین ، چرا آنها به سردار این علاقه و اعتقاد را داشتند چرا دوستش داشتند می دانید دلیل اش چی بود به اعتقاد من چند شاخصه در سردار سلیمانی بود که همه دوستش داشتند یک قول که م یداد عمل م یکرد اگر به هر کسی قول مساعدت م یداد ، قول کمک قول حمایت و پشتیبانی به آن عمل م یکرد یعنی هیچ کسی رو شما نمی یابی که بگوید آقای سلیمانی قرار بود برای من کاری بکند و این حمایت را بکند و او انجام نداده باشد. بدقولی به قول معروف کرده باشه .
صداقت شهید سلیمانی را همه بازگو می کنند نظرتان را بفرمایید :
دوم صداقت سردار سلیمانی ،من آدم های زیادی رو یاد آور می شوم آدم های معمولی رو نمی گویم مثل طیف عظیمی از مردم ،مجاهدین ؛رزمندگان حشد شعبی و کسانی که عاشق سردار سلیمانی بودند ، شخصیت های بزرگ سیاسی آد مهای بزرگ ، این ها می گفتند ما یک بار یک دروغ از ایشان نشنیده ایم. کلامش صادق بود ، با ما موافق بود حرف موافق میزد با ما مخالف بود مخالفت می کرد .نظر ما را قبول داشت تایید می کرد قبول نداشت رد می کرد ، سیاسی کاری و سیاسی بازی و این حرفها در مرام ایشان واقعا نبود ، نه این که آدم سیاسی نبوده سلیمانی یک انسان فهیم بود از نظر سیاسی از نظر تحلیل در کشورها، تحلیل وضعیت ها اما سیاسی باز و سیاسی کار نبود . سوم همه اعتراف داشتند اگر آقای سلیمانی کاری را قراربود انجام بده برای ما ، تمام تلاش و جدیت خود را انجام می داد تا این موضوع محقق بشود و به نتیجه برسد.
آیا سردار دل ها اراده خود را به مردم و همرزمان تحمیل می کرد :
حاج قاسم موضوع اخاص و تواضع در مقابل خود را به مردم تحمیل نمی کرد هیچ موقع زور به کسی نمی گفت هیچ موقع از قدرت و پشتیبانی عظیم نظام جمهوری اسلامی به این معنا استفاده نمی کرد که به کسی زور بگوید و تهدید کند. مثل این سیاستمدارانی که متاسفانه فقط هنرشان تهدید کردن و تحریم کردن و زور گفتن و دروغ گفتن است .سردار سلیمانی یک منطق اقناعی داشت برای این کار ، این خیلی مسئله مهمی است به اعتقاد من یعنی وقتی پیش رهبران کشورها و گروههای مقاومت قرار می گرفت و در برابر شخصیت های بزرگ سیاسی ، بسیار منطق اقناعی داشت و این منطق می شد که حرف حاجی رو طرف مقابل پذیرش و قبول کند، اقناع شود و باور کند ، عمل کند و هم پیمانی کند و با سردارسلیمانی همراه شود که یکی از شاخصه های بسیار مهم و ارزشمند ایشان بود و بعد هم بدون منت گذاشتن این کار را انجام می داد .
سلیمانی مقابل مردم چرا تواضع داشت از این کار چه نتیجه ای می گرفت:
این که ما می گوییم سلیمانی متواضع بود یه وقت تواضع به معنایی که در مقابل بچ هها، جوانان و یه وقت این ها همه مخلص و انقلابی بودند. یک زمان تواضع سردار را در رابطه با خانواده شهدا می دیدی یک وقت مقابل فرزند شهید بچه یتیم یا یک بچه مهاجر جنگی می بینی که برای همه مهم بود اما شما این تواضع رو مقابل رهبران در مقابل بزرگان هم می دیدی یعنی در آقای سلیمانی هم اقتدار می دیدیم هم جدیت در امور . اگرچه سلیمانی در مقابل بزرگترین شخصیتهای سیاسی خود را کم نمی دید این احساس رو نمی کرد که خودش رو کوچک نشون بدهد اما با کمال تواضع و ادب و احترام و محبت با آنها برخورد می کرد.
سلیمانی به موضوعات سیاسی چگونه عکس العمل نشان می داد :
مسئله بعدی بحث های کاری بحث های سیاسی و اقدامات و عکس العمل های عملیاتی ایشان بود او این اقدامات رو با اخلاقیات عاطفی و اخلاقی و به قول معروف تشریفاتی و محبت آمیز جدا می دانست . یعنی بعضی مواقع در مقابل مقام مسئولی مشکلاتی داشت و به قول معروف به نظر واحد نمیرسید که اختلاف نظر داشته باشند و مواقعی که این مسائل و تفاوت ها تمام می شد سلیمانی مثل یک دوست و برادر بود برایشان و آنها را در آغوش می گرفت و به آنها محبت میکرد و این ها همه برای سردار اعتقادی و قلبی بود برای اینکه سلیمانی عاشق شده بود فلذا همه نیز عاشق سلیمانی بودند ، مردم و جوانان و خود شهدای ما .
اینکه می گویند همه عاشق سلیمانی بودند درست است:
در جای خود ، انسان های زیادی در دنیا که از نظر مسلک از نظر مرام و دیانت از نظر ملیت اعتقادات دیگه ای داشتند و مسلمان نبودند ولی عاشق اقای سلیمانی شدند . چرا چون آقای سلیمانی قول اش معروف بود .شهید سلیمانی همیشه خود را بنده کوچک خدا معرفی میکرد هیچ موقع غرور به این معنا که غرور باشه نداشتند ، عزت نفس بزرگی داشتند اما حاج قاسم غرور نداشت و در مقابل دیگران اصلا سعی نکرد که مغرور باشد از مواضع غرورآمیز حرف نمی زد بسیار با متانت با احترام بسیار با کرامت با دیگران رفتار می کرد .بنابراین اخلاقیات و خصلت های خوب دیگر اعم از جدیت، عملگرایی، فهم سیاسی، قدرت عملیاتی و شجاعتش در میدا نهای نبرد و غیره ، حاج قاسم را تبدیل به یک اسطوره و الگو کرد به تعبیر مقام معظم رهبری حاج قاسم یک مکتب بود یک منهج بود ،حا جقاسم یک منهج و مکتب شد واقعاً او یک مکتب بود و یا علمدار مکتب بود . خدایا روحشون را با شهدای کربلا محشور کن.
نحوه تردد حاج قاسم در عراق را توضیح بدهید :
من خودم چون عراق برای سفارت جمهوری اسامی با توافق وزارت خارجه بعنوان سفیر منصوب شده بود و اوضاع عراق را می شناختم ، باید بگویم حقیقتاً ارتباط ایشان نحوه تردد وی و چون حاج قاسم مرتب به دلیل اینکه مأموریتها را پیگیری کنند به عراق می آمدند و خودشان هم می گفت اگه این کارو نکنم کار پیش نمی رود ، و می گفتند جلوی کار نباشم کار پیش نمی رود . اعتقاد داشت مثل زمان جنگ که فرمانده اگر خود جلوی لشکر نبود کار انجام نم یشد ، مانند عملیات که فرماندهان جلوتر بودند باید جلو دار باشم و خودم نوک پیکان کار باشم . ولی در شرایط بعد از جنگ ایشان باز هم تفاوت نداشت همانطور بود و به ماموریت می رفتند همیشه ایشان در جنگ نیروهای مقاومت با داعش در سوریه و دیگر با گرو ههای تروریستی واقعا در صف اول و خط مقدم بود . به خاطر اینکه شیوه عملی ایشان این گونه بود که در کارها و ماموریت ها او را موفق می کند. در برابر دشمن کسی که در این شرایط هست حتما منتظر اتفاقات باید باشد . مگر ایشان در زمان جنگ چندین بار مجروح نشد به شدت ، اما توفیق شهادت در آن زمان را نداشتند کسی که اینجور کار می کند همیشه در معرض شهادت است .شرایط جدید حاج قاسم همین طور بود بعد از دفاع مقدس و در جنگ های جدید امروز که با جنگ هایی که دشمن بعثی مقابل تو بود تفاوت دارد، امروزه جنگها دیگه جوری شده که معلوم نیست دشمن جلوی شماست پشت سر شماست یا در آسمان و زمین است. و به خصوص که دشمن به دنبال زدن ایشان بود ، از جمله اسرائیلی ها و آمریکایی ها که همواره از حاج قاسم در طرح های خود شکست خورده بودند و به دنبال انتقام گیری بودند.
خانواده شهید سلیمانی و همرزمان از جمله شما چطور با شهادت ایشان برخورد کردید:
بنابراین از نظر منطقی و طبیعی هم که شده پیش بینی همچین اتفاقی می شد دشمن حاج قاسم را به شهادت برساند ایشان هم خودش منتظر بود، آمادگی داشت آمادگی روحی داشت علاقه به شهادت داشت به اعتقاد من هم او و خانواده اشون این آمادگی را داشتند. آنها م یدیدند که حاج قاسم همیشه در ماموریت و مرتب در جبه هها بود با رزمندگان جبهه مقاومت بود خب طبیعی است که منتظر بودند که یه روز خبر شهادت ایشان را بشنوند .من در این دو سه ساله که شرایط عراق را از نزدیک می دانستم و می شناختم شرایط اینطور بود که دشمنان خبیث و جنایتکاری در منطقه وجود دارند ، باور بفرمایید منتظر همچین اتفاقاتی بودیم ، بنابراین شهادت سردار سلیمانی برای خانواده محترم برای رفقای نزدیک برای خودشون یک چیزی بود که به نوعی همه در انتظار این اتفاق اما کی چه زمان در چه وضعیتی در کدام زمین ، این مجهول بود شاید کسی فکر نمی کرد به این صورت انجام بشود شهادتشون اما اینکه ایشان به شهادت می رسد خودشان هم در انتظار بودند و استقبال کردن ایشون شهادت را دوست داشت واقعا دوست داشت نه کسی که بر زبانش باشه عشق به شهادت داشت و در نهایت رسید به این هدفی که داشت.
درباره اینکه می گوییم شهید سلیمانی سد بزرگ مقابل استکبار آمریکا و اسراییل بود نظرتان را بفرمایید :
به اعتقاد من دشمنان سردار سلیمانی رو یک سد بزرگ و یک مانع بزرگ در برابر خود می دیدند. به نظر من دشمن سردار سلیمانی عامل بزرگی را در شکست سیاس تهای خود در منطقه می دانست ایشان را مجری سیاس تهای جمهوری اسلامی در منطقه می دانستند یعنی چون سردار سلیمانی دارای یک نقش بسیار جدی و موثر در مبارزه با تروریسم ، تروریسمی که خود آنها ایجاد کرده بودند در کشورهای اسلامی که آنها را نابودشان کنند و اینکه استکبار و نظام سلطه به مرزهایشان حمله کنند و فتنه و ایجاد اختلاف کنند میان مردم منطقه و کشورها ، حرفی درست است ، بله حاج قاسم یک مانعی برای پیشرفت سیاس تهای آنها و شکست طرحهایشان بود. شکست تروریس تهای بین المللی ، دشمنان و استکبار بود که آنها تصمیم داشتند تا حاج قاسم را حذف کنند او را باید از بین می بردند ، ایشان را عامل تقویت جبهه مقاومت می دانستند باید که برای از بین بردن ایشان نقشه می کشیدند. سردار سلیمانی از نظر آنها یک عنصر خطرناک بود واقعاً سردار سلیمانی اگر خطری برای آنها ایجاد نمی کرد معلوم بود که مأموریتش را خوب انجام نداده و دشمنان باید این خطر را از سر راهشان برمی داشتند و این امر منجر شد حاج قاسم را این گونه به شهادت برسانند.
آیا حاج قاسم مامور به وحدت میان گروههای مقاومت بودند :
گروه های مقاومت در مقایسه بخش بخش آنها می بینیم که میانشان ملی گرا دارند و گروههای مختلفی هستند اما همه وحدتی در یک چیزشان دارند اعتقاد به خداوند اعتقاد داشتن به قرآن مجید اعتقاد داشتن در کلیات دین و این موضوع وحدت نظر آنها بود. آنها وحدت در مبارزه داشتند با استکبار و ظلم ، وحدت در ستیزه جویی با استکبار و آمریکا و اسرائیل داشتند و سردار سلیمانی یکی از عوامل وحدت زا در جبهه مقاومت بود. حاج قاسم به هیچ دلیلی وارد اختلافات این گروهها نمی شد ، با بسیاری از جمعیت های مبارز کار می کرد با گروههای فلسطینی و حتی گرو ههای دیگر در عراق یا سوریه ، اینها که همه شیعه نبودند بنابر این سردار سلیمانی عناصر وحدت را مشخص میکرد و میانشان وحدت ایجاد م یکرد. عناصر وحدت اعتقاد به نبی مکرم اسلام و به قرآن مجید بود. از نظر سیاسی هم مبارزه با استکبار را مدنظر داشت. عناصر وحدت این بود که نیروهای مقاومت و جریانات مقاومت خود همدیگر را درو نکنند، در مبارزه به هم کمک کنند. در سوریه گروههای حیدریون فاطمیون زینبیون همه اینها جریاناتی بودند که مقابل تروریست ایستادگی می کردند اینها از کشورهای دیگر از لبنان عراق سوریه و جاهای دیگر می آمدند که به مسلمانان کمک کنند. حاجی همیشه وحدت آفرین بود ، لذا نقش سلیمانی در ایجاد وحدت بین جبهه های مقاومت و دولتهایی که سردار سلیمانی از آنها حمایت میکرد مثل سوریه و عراق واقعا یک نقش ممتاز و بسیار جدی داشتند.
نقش سلیمانی در مبارزات گروههای فلسطینی مقابل صهیونیست ها به چه صورت بود:
نقش آقای سلیمانی در گروه های فلسطینی بسیار جدی و مهم بود این را از خود آنها باید پرسید سوال کنید مصاحبه کنید با حماس ،جهاد اسلامی با گرو ههای دیگر فلسطینی ، فلسطینی ها چون از نظر جمهوری اسلامی و سردار سلیمانی یک جبهه حق بود در مقابل باطل ،یک جبهه مقاومت در مقابل ظالم
در مقابل رژیم صهیونیستی بود پس سردار سلیمانی این تقابل را در دستور کار خود قرار داده بود و این را جزو سیاست های کشور ایران و رهبری معظم انقلاب می دانست ،برای همین است که ارتباط با فلسطین یها حمایت از فلسطینی ها توسط شهید سلیمانی تنها یک حمایت سیاسی نبود حمایت بیانیه ای نبود ، نه این حمایت بسیار جدی برای جریانات مقاومت بود که از سوی حاجی انجام می شد .سلیمانی همان طور که از حز بالله حمایت می کرد از حشد الشعبی هم حمایت کرد از نهضت یمن از سایر جاهای دیگر که کمک م یکردند به جبهه مقاومت پشتیبانی کرد از جمله جنبش های فلسطینی ، واقعا نهضت های فلسطینی و جریان های آزادی بخش منطقه آقای سلیمانی را دوست داشتند. آنها شهید سلیمانی را یک تکیه گاه بزرگ و جدی و مخلص واقعی برای خودشان می دانستند ، چون سلیمانی هر کاری که براشون می توانست انجام دهد دریغ نمی کرد.
دعای سردار برای موفقیت رزمندگان جبهه مقاومت :
او برای موفقیت رزمندگان اسام و جبهه مقاومت دعا می کرد. هر موقع در جلسات که کسی چیزی می گفت که این موفقیت به دست تو و مدیریت شما اتفاق افتاد بلافاصله برخورد می کرد می گفت نگویید این حرف ها رو کار خدا بود. این کار خدا بود روی زبانشون بود همواره . می گفت این چه حرفیه من چکاره هستم کار خدا بود اگر خدا نمی خواست این کار نمی شد. اگر موفقیتی به دست آمده در مسائل جبهه و سیاسی می گفت خدا کمک کرد .
نقش بی نظیر شهید سلیمانی در سپاه قدس را چگونه ارزیابی می کنید:
به نظر من شهادت او برای اینکه سردار سلیمانی وزنه سنگینی برای جبهه مقاومت بود بسیار سخت بوده و نمی شود که آنرا کتمان کرد . سردار سلیمانی انسان بسیار بزرگ و ارزشمندی بودند و جان خود را تقدیم اسلام و ایران کردند. ایشان بی نظیر بودند و یا بسیار کم نظیر. اما چون ایشان بنیان و پایه سپاه قدس را انجام دادند و سازمان و تشکیلاتی را ایجاد کردند که این راه و این هدف را بروند ، این ماموریت انشاالله به فضل الهی و با قوت و قدرت پیش خواهد رفت به خصوص با انتخاب سردار حاج اسماعیل قاآنی . حاج اسماعیل در طول مدت ۲۲ سال مدت )البته مدت کوتاهی که جای دیگه ای رفته بودند در بخش دیگری از سپاه که دوسال فکر می کنم بود( در طول این مدت قائم مقام شهید سلیمانی و نفر دوم و جانشین ایشان بودند . حاج قاسم سردار قاآنی رو در کنار خود همیشه داشتند قا آنی همراه و کمک حاج قاسم بود و بخ شهای زیادی زیر نظر او بود در سپاه قدس و بسیاری از موفقیت های سلیمانی با تلا شهای حاج اسماعیل بوده لذا قا آنی یک شخصیت از تبار حاج قاسم و جنس اش رزمنده دفاع مقدس ،مثل حاج قاسم فرمانده تیپ و لشکر بوده وی در جبهه مجروح شده همرزم شهدای بزرگوار بوده ایشان در لشکر امام رضا و یگان های مشهد مقدس در دوره دفاع مقدس حضور داشته .در نیروی قدس هم که عرض شد.
انتخاب سریع فرمانده جدید سپاه قدس از سوی رهبر معظم انقلاب چه معنایی داشت :
بنابر این انتخاب سردار قا آنی از سوی رهبری معنا و مفهوم اینکه این راه حاج قاسم ادامه خواهد داشت و این راه تداوم خواهد داشت قطعا بوده است . این مکتب به قول حضرت آقا و این منهج، منهج مقاومت مظلومان ادامه خواهد داشت. لذا شاید در بخش مدیریت تفاو تهایی داشته باشند و ممکن است دیدگاهی متفاو ت باشد و طبیعی هم هست که بین دو نفر این اتفاق بیفتد اما با شناختی که از قاآنی داریم می توانیم بگوییم که آقای قا آنی مطمئنا موفق خواهد بود و حالا شهادت حاج قاسم هم انگیزه فراوانی شده برای او چون فرمانده اش بود چون شهادت با جنایت آمریکا بوده اینها خودش یه انگیزه بسیار قوی ایجاد می کند برای اقدامات قا آنی که برایش یک توشه بزرگی در تداوم راه حاج قاسم خواهد بود. قا انی اخلاص خوبی دارد شجاعت خوبی دارد مدیریت خوبی دارد فهم و درک نظامی و شناخت دارد در منطقه و این شناخت جریانات منطقه بسیار کمکش می کند در کار . او انسان ممتازی است و من مطمئنم که به عنوان یک همکار که ایشون به فضل الهی و با عنایت حضرت حق با توجهات حضرت ولی عصر و مقام معظم رهبری حتماً موفق می شوند و این پرچم و این علم مقاومت جبهه اسلامی را که در دست آقای سلیمانی بود را برافراشته نگه میدارد و به پیش می برند و چه بسا به لطف الهی قویتر و انشالله بهتر از گذشته باشد.
اینکه می گویند شهید ابومهدی المهندس همراه حاج قاسم بود یعنی چی :
شهید ابومهدی المهندس از مجاهدان و فرماندهان سپاه بدر بودند و از سال ۲۰۰۳ که صدام سقوط کرد به کشورشان برگشت و جزو مسئولین و فرماندهان سپاه نیروی مردمی عراق تا زمان تشکیل حشد العبی بودند . حشد العبی که تشکیل شد ایشان نقش برجسته ای داشتند در تشکیل این سازمان و نیروی مردمی بسیج عراق ، برای همین هم شدند جانشین حشد شعبی . از نظر ساختار آقای فیاض رییس این نیرو است و آقای ابومهدی کارهای اجرایی در ستانش بود. واقعا فرمانده ارتش حشد بود ابومهدی ، ایشان در جنگ ها و عملیات ها علیه تروریسم نقشی بسیار جدی و برجسته داشتند و برای حاج قاسم یک دستیار یک مشاور و یک همکار بسیار جدی و نزدیک بودند. یعنی او از بازوان قدرتمند حا جقاسم بود و از موفقیت ها و ماموریت های آقای ابومهدی مهندس می توان بسیار گفت ، نکته بعدی این بود که همیشه در کنار حاج قاسم بود این را کتمان نکرد و وقتی خود شخص که فرمانده است و میگوید افتخار میکنم سرباز حاج قاسم ام و عاشق او ، این حرف یک باوری است که کسی نمی خواهد تعارف کند. لذا ابومهدی مهندس در زمان ها و دوران هایی که سردار سلیمانی برای مأموریت راهی جبهه می شدند و اقداماتی را پیگیری میکردند ابومهدی همیشه در کنارش بود. بهترین دلیل وقتی این اتفاقات و شهادت آنها در نیمه های شب اتفاق افتاد )در ساعات اولیه صبح ( وی از همان اولین لحظه سردار سلیمانی که وارد عراق میشود در کنارش است لذا شهادتش هم با او گره خورده. آقای ابومهدی انسان مجاهد شجاع بسیار مدیر و توانمند بود .
چه کسی فرماندهی در عراق ارتش 120هزار نفری حشد الشعبی را ساماندهی کرد:
ابو مهدی در زمان جنگ با داعش یک ارتش ۱۲۰هزار نفری را ایجاد و سازماندهی کرد او باعث شد این نیرو عظیم عملیات هایی انجام دهد ، در کنارسردار سلیمانی. این نشان از توانمندیهای بینظیرآقای ابو مهدی داشته است و بعد شهید همان خصلت های حاج قاسم را داشتند ، انسان معتقدی بودند خانواده شهدا را دوست داشت عراقیها بسیار به او علاق همند بودند ما در عراق شاهدیم ابومهدی مهندس را به عنوان یک قهرمان می شناسند و نه بعد از شهادت حتی قبل از آن به عنوان یک مجاهد او را می شناختند. ابو مهدی را به عنوان یک انسان فداکار میشناسند که زندگی خود را از دوران جوانی تا زمان شهادت که بیش از ۶۰ سال که ایشان داشت در راه مبارزه در راه سختی ها در راه فداکاری برای ملت و کشورش برای اسلام برای عقاید اش می شناختند لذا در برنامه سخنرانی که در عراق داشتم وصحبت کردم تعبیر من همین بود که ابومهدی حاج قاسم عراقیها بود .
همراهی قاسم سلیمانی از سوی ابومهدی چطور وحدت میان دو کشور را دوباره رقم زد :
از نظر بنده به عنوان دوست و برادر ابومهدی این شهید حاج قاسم عراقی ها بود واقعا ابومهدی انسان بی نظیری بود و شاید خود این تقدیر الهی بود که این دو تا فرمانده با همدیگر در یک جایی با هم شهید شوند و تحقق پیوند بین جبهه مقاومت عراقی و ایران بین دو ملت ایران و عراق وحدت ایجاد شود و تحولی که بین دو تا کشور در رابطه با صمیمیت ایجاد شود . همبستگی بین دو کشور را در تشییع جنازه حاج قاسم در عراق و تشییع جنازه ابومهدی در ایران دیدیم که باعث شد یک پیوند عاطفی میان دو ملت نقش ببندد . شهید ابومهدی مهندس هم در دوره دفاع مقدس علیه صدام تا همکاری با جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در لشکر سپاه بدر هم در مبارزه با تروریسم یک نقش بسیار ممتازی دارد . ابومهدی در بین شخصیت های سیاسی عراق هم انسان قابل احترامی است چون هیچ زمان با اختلافات در عراق ورود نمیکرد ، راه جهاد و مبارزه را انتخاب کرده و به جای اینکه بیاید در جریانها و احزاب و گروهها و سیاسی قرار بگیرد ، آمده بود جبهه و جنگ و جهاد لباس جهاد را پوشیده بود . موقعی که یک کسی می آید از قدرت سیاسی نفوذ سیاسی مال دنیا از ریاست از همه چی می گذرد اما در یک جریان یک جای قرار میگیرد که راه سخت و راه مبارزه راه مجروح شدن راه دوری از خانواده و راه کشته شدن است این مشخص است که انسان بی نظیری است.
ماموریت های متعدد سردار سلیمانی پیام های خاصی داشت :
حاج قاسم موارد متعددی بود که به عراق و آنجا سوریه میرفتند به لبنان می رفت یا برعکس به طور دفعات در یک نوبت به سوریه می رفت و بعد عراق و لبنان ، این جریان تکرار شدنی بود اتفاق میافتاد و ایشان برایش چون تحرک زیادی داشتند همه چیز عادی بود که بیاید عراق به دمشق بعد به بیاید به لبنان. تحرک بی نظیر حاج قاسم از نظر کاری و پیگیری مأموری تها و نوبت آخری که منجر به شهادت ایشان شد مثل همین ماموری تهای عادی و معمولی بود که برای ایشون بارها تکرار شده بود. حاج قاسم هر موقع می رفت منطقه یه دستور کاری داشت . توجه کنید اصلاً حاج قاسم بدون انگیزه بدون ماموریت بدون اینکه برنام های برای کارش داشته باشه نمی رفت نه در دمشق نه در بیروت و نه در عراق و حتی جاهای دیگر . اگر می خواست بیاید عراق حامل یک ماموریت کاری بود بله حامل پیام بود اما اینکه چه کاری داشت خودش می داند و خدا ، توجه می کنید چون حا جقاسم یک انسانی بود که به نزدی کترین افرادش دستور کارش را نمی گفت و موقعی که وارد عمل می شد و شروع میکرد دیگران متوجه می شدند حاج قاسم دنبال چیست چه ماموریتی دارد چه هدفی رو دنبال می کند .
آیا نخست وزیر عراق منتظر حاج قاسم بود :
به طور خاص اگر منظور سفر آخر ایشون است قرار بود بیاید با دکتر عادل عبدالمهدی دیدار کند . آقای عبدالمهدی خودش گفت ما قرار صبح با شهید سلیمانی داشتیم ، من بعد شهادت حاج قاسم رفتم نخست وزیر عراق را دیدم تا برنامه تشییع جنازه و انتقال اجساد را هماهنگ کنم . نخست وزیر عراق به من گفتند که قرار بود ما جلسه کاری در خدمت آقای سلیمانی باشیم. بله نخست وزیر عراق منتظرش بود که حاج قاسم برسد بغداد استراحت کند و سپس با هم ملاقات داشته باشند و بحثهایی را انجام بدهند این معنایش این است که ایشون یک ماموریت داشتند و اما اینکه این پیام چی بود و پیگیر چه کاری بود این رو خودشان میدانستند و خدای خود.
منبع: ماهنامه «شاهد یاران»، شماره 171