نگاهی به زندگی نامه شهید سعید امیرخانی
نوید شاهد: در فرهنگ اسلامی، انسا ن هایی که در ایام الله و در مناسبت های مذهبی متولد می شوند، از احترام خاص جامعه برخوردارند.
گویا ذات ربوبی در درون چنین افرادی نیرویی خارق العاده نهاده که در نتیجه خود را با ارز ش های معنوی الهی وابسته می دانند. شهید سعید امیر خانی یكی از همین عارفان پرهیزگار بود که در ماه مبارک رمضان، ماه خودسازی، ماه پیوند با قرآن كریم، ماه عشق و روزه داری چشم به جهان هستی گشود.
ایشان در سال 1341 ، در خانواده ای مذهبی و كم درآمد در شهر خمینی شهر اصفهان متولد شد، و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند. در دوران كودكی با آموزه های دینی كه والدین محترمش به او می آموختند، آشنا شد، و بر مبنای آن آموزه ها رشد و پرورش یافت.
شهید سعید امیر خانی پس از گذراندن مرحله متوسطه در هنرستان صنعتی اصفهان ثبت نام كرد و به دریافت دیپلم در رشته مكانیك نایل آمد و این رشته در قبولی او در دانشگاه تبریز نقش مؤثر داشت. دوران جوانی این شهید سعید، با آغاز نهضت مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی )ره( همزمان بود، كه ایشان نیز مانند توده های ملیونی امت در صف به هم پیوسته دوستان انقلاب اسلامی قرار گرفت و فعالانه در تظاهرات مردمی ضد رژیم پهلوی شركت كرد.
هزمان با آغاز جنگ تحمیلی برای مدتی ترك تحصیل كرد، و از آ ن جا كه دنیا را دامی برای انسان بریده از مبدأ وجود می دانست، كوشید آن دام فریبنده را ویران كند و به نور ابدی بپیوندد. به همین دلیل به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از گذراندن دوره آموزشی چهار ساله به یكی از جبهه های كردستان اعزام شد و با درجه گروهبان دومی، فرماندهی یكی از دسته های رزمی ارتش را به عهده گرفت. دیری نپایید كه در جریان آزاد سازی یكی از ارتفاعات منطقه عملیاتی والفجر چهار قهرمانانه با دشمن متجاوز بعثی جنگید و از ناحیه شكم به شدت مجروح گشت و سه ماه در بیمارستان بستری شد. عزم و اراده سعید امیر خانی چنان نبود که تسلیم مشکلات دنیوی شود و به علت داشتن جانبازی خانه نشین شود. هر چند كه آرزو داشت، همچنان در مناطق عملیاتی حضور داشته باشد، ولی میدان كسب دانش و خدمت به جامعه را كمتر از حضور در میدان جنگ نمی دید. لذا در سال 1364 پس از بهبودی كامل دوباره در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته مكانیك دانشگاه تبریز پذیرفته شد. شاید به او الهام شده بود كه شهر شهیدان محراب هم می تواند میعادگاه او با خدا باشد و از آن به وصل دلدار رسد. با این وصف همواره آمادگی شرفیابی به درگاه معبود را در خود داشت. سرانجام پس از گذراندن یك سال تحصیل، به جمع كاركنان غیور و شریف كارگاه فنی مهمات سازی برای تجهیز رزمندگان اسلام به ادوات جنگی پیوست. روزها درس می خواند و از عصر تا پاسی از نیمه شب خالصانه و صادقانه در كارگاه فنی مشغول ساخت نافی خمپاره بود. در شامگاه 27 د ی ماه سال 1365 خفاشان بعثی به تبریز شهر ایثار و شهادت یورش آوردند و سعید امیر خانی و 21 تن دیگر از همكاران صدیق او را شهید كردند.
