دستنوشته های و نامه شهید الیاس ارجمند فرمانده اطلاعات عمليات تيپ 44 قمر بني هاشم(ع) + دستخط
شهید الیاس ارجمند در یکی از دست نوشته هایش از 12 بهمن ماه 57 روز ورود امام (ره) و اساسش نسبت به این واقعه بزرگ می گوید: امروز روز 12 بهمن روز ورود امام عزیزمان به کشور عزیز و نور امیدی در کشور ما تابید و لکه های سیاه وننگین از ایران برچیده شد و نور حلال یا چهره عشق گویا فروغ ابدیت را تابید و دل مستضعفین را روشن ساخت.
شهید الیاس ارجمند دریکی از نامه هایش به خانواده می نویسد:
بسمه تعالی
خدمت آقا مشهدی جانعلی قربانی سلام عرض می کنم پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم و امیدوارم که هیچ ناراحتی نداشته باشید و همیشه شاد و سرحال باشید و همیشه به اسلام عزیز و قرآن وفادار باشید چون وظیفه هر مسلمان است.
اگر حال اینجانب الیاس ارجمند را بخواهید خوب هستم و هیچ ناراحتی ندارم و مسئول خدمت کردن به اسلامی عزیز هستم اسلامی که افتخاری است برای هر سربازی که برای آن خدمت بکند و جان آن را فدای دین سازد.
من سربازی هستم که حسین افتخاری را دارم که به این دین خدای خدمت یکنم خلاصه جانم خوب است و جای هیچ نگرانی نیست و مدت خدمت هم 3 ماه و 27 روز مانده است.
خدمت خواهر خودم بهترین سلام می رسانم امیدوارم که حالش خوب باشد و هیچ ناراحتی نداشته باشد.
نگران من نباشید من حالم خوب است.
خدمت سیاوش عزیز سلام می رسانم از راه دور وقلبی نزدیک دیده بوس هستم و انشاءالله که حالش خوب است.
خدمت سید کرگ الله با خانواده سلام می رسانم خدمت سید حیاط علی با خانواده سلام می رسانم خدمت قربانی علی با خانواده سلام می رسانم خدمت همه دوستان و آشنایان سلام می رسانم خدمت سید مهدیجان سلام مخصوص دارم.
گفتنی است ،الياس ارجمند فرزند لهراسب در دهمين روز مرداد ماه سال 1339 در دشت پاگرد بخش فلارد از توابع شهرستان لردگان از روستاهاي محروم استان چهار محال بختياري ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدائي را در روستاي خود به اتمام رسانيد و به علت نبودن مدارس راهنمائي و دبيرستان در منطقه، براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت.در شهر اصفهان به دليل مشکلات فراوان موفق به اخذ ديپلم نشد ولي علاقه زيادي به کتاب و کتاب خواني داشت. هميشه در منزلش تعداد زيادي کتاب به چشم مي خورد. در اوايل انقلاب در شرکت هليکوپتر سازي اصفهان مشغول به کار شد. در همان زمان موج انقلاب سرتاسر ايران را فراگرفت.
نقش شهيد در انقلاب و جنگ
شهيد در بدو پيروزي انقلاب کار را رها کرده و همراه مردم اصفهان به تظاهرات و
راهپيمايي مي پرداخت. يک بار نيز توسط نيروهاي حکومت نظامي دستگير شد و مدتي در
بازداشت به سر برد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي مشغول به کار شد تا سال 1359
که درکردستان به خدمت سربازي اعزام و داوطلبانه وارد منطق? عملياتي مريوان گرديد.
سردار شهيد در مصاحبه اي در مورد جنگ بيان داشتند: از سال 1359تا عمليات والفجر 8
در جبهه ها حضور داشته است. مدت دو سال در کردستان و در عمليات دالانه و پاکسازي
مريوان، درگيري روستاهاي مريوان و در عمليات هاي محرم، خيبر، بدر، والفجر مقدماتي
و... حضور داشته و به ديگر عمليات هاي کوچک نيز در حد توان خودش را رسانده بود.
شهامت و رشادت وي او را مورد توجه فرماندهان قرار داده و با آشنائي برادران سپاه
به گشت و شناسائي در اين منطقه مي پرداخت. در يکي از عمليات هاي داخلي به علت
مصدوم شدن از ناحيه پا به مدت سه ماه بستري و تحت درمان قرار گرفت. با اتمام خدمت
سربازي به جهاد سازندگي شهرستان لردگان پيوست. کمي بعد با استقبال برادران سپاه
پاسداران به عضويت سپاه لردگان درآمد و از همان ابتدا داوطلبانه به جبهه هاي نبرد
اعزام شد. خلوص نيت، شجاعت و فداکاري او فرماندهان را بر آن داشت تا فرماندهي اطلاعات
و عمليات تيپ مقدس قمر بني هاشم(ع) را به او واگذار نمايند. تقدير الهي او را لحظه
به لحظه به کانون نبرد هدايت مي کرد. او براي شناسائي وارد خاک دشمن مي شد و
دشوارترين ماموريت هاي اطلاعاتي نظامي را انجام مي داد.
قبل از والفجر 4 براي کسب اطلاعات وارد خاک دشمن
گرديده، پس از شناسايي دقيق مواضع دشمن چند نفر از نيروهاي دشمن را به اسارت گرفته
و با خود به همراه آورد. در عمليات بدر چند بار براي شناسايي به خاک دشمن وارد شده
و معجزه آسا بر مي گشت. در شب عمليات بدر براي شکستن خط دشمن به همراه برادران
غواص با بلم خود را تا نزديک سيل بندهاي دشمن رسانيده و سپس شنا کنان به خطوط
پدافندي دشمن نزديک و با دشمن در گير شد. با وجود همه موانع به همراه ساير برادران
موفق به شکستن خط دشمن شد و از نزديک با دشمن در گير شد. با وجود همه موانع به
همراه ساير برادران موفق به شکستن خط دشمن گرديدند. پس از اين عمليات، شجاعت وي تا
مدت ها بر سر زبانها بود.
قبل از عمليات والفجر 8 چند بار از اروند رود عبور کرده و براي کسب اطلاعات حتي
چندين روز را در خاک دشمن بسر برد. در شب عمليات فرماندهي گروه غواص خط شکن را به
عهده گرفت. اين گروه کوچک توانستند خطوط پدافندي دشمن را شکسته و با تار ومار کردن
آنان رزمندگان توانستند به مواضع تعيين شده دست يابند.
نحوه شهادت
از تولد او در سال 1339 تا صداي غرش تانکها و توپ ها در غروب خونين 22بهمن 64
تقدير الهي او را لحظه به لحظه به ملاقات با خدا نزديک تر مي کرد. در آن غروب
خونين صداي غرش تانک هاي دشمن به قصد پاتک به نيروهاي خودي در فضا پيچيد.
شهيد ارجمند که به اهميت استراتژيک منطقه مورد تهاجم (فاو) واقف بود پس از اطلاع از پاتک با موتور سيکلت خود را به منطقه رسانيد. يک قبضه آر پي جي و چند گلوله بر دوش گذاشته و به تانک هاي دشمن نزديک گرديد، جدال نابرابر آغاز شد. با شليک گلوله آر پي جي و انهدام چند تانک دشمن مانع نفوذ آنان گرديد. رزمندگاني که فداکاري او را در اين جدال نابرابر ديدند به ياري او شتافتند. اما قبل از رسيدن آنان از ناحيه سر مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و لحظاتي بعد او که در لحظه لحظه جنگ "پله، پله" تا ملاقات خدا آمده بود، سر در دامان مهربان معشوق ازلي و ابدي نهاد و جان به معبود تسليم نمود.
منبع: مرکز اسناد ایثارگران
انتهای پیام/ز
