كاظم اخوان که بود؟
شنبه, ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۳
كاظم اخوان در سال 1338در خانوادهاي مذهبي در يکي از محلات قديمي اطراف حرم در مشهد مقدس متولد شد. به دليل تقارن با ميلاد امام کاظم (ع)، نام کاظم را براي او برگزيدند، پدرش از خادمان بارگاه ملکوتي امام رضا (ع) بود و بعد از سالها انتظار كه همچون پير کنعان در فراق يوسف گمگشته خود چشم به راه بود
نوید شاهد: كاظم اخوان در سال 1338در خانوادهاي مذهبي در يکي از محلات قديمي اطراف حرم در مشهد مقدس متولد شد. به دليل تقارن با ميلاد امام کاظم (ع)، نام کاظم را براي او برگزيدند، پدرش از خادمان بارگاه ملکوتي امام رضا (ع) بود و بعد از سالها انتظار كه همچون پير کنعان در فراق يوسف گمگشته خود چشم به راه بود، پس از 12 سال رنج ومحنت بي خبري از فرزند نقاب در خاک کشيد و با اندوه و حسرت ديدار جوان خود در دل خاک سرد جاي گرفت. مادرش صديقه حائريزاده؛ معلم بود.
کاظم تحصيلات ابتدائي و متوسطه را با اخذ دو ديپلم طبيعي و رياضي در زادگاه خود به پايان رسانيد او در طي دوران تحصيل به ورزش نيز اهتمام داشت و در مسابقات کشتي آموزشگاه هاي استان صاحب عنوان شد.
علاوه بر تحصيل و ورزش، هر گاه فرصتي مييافت در کنار پدرش در خدمت به زائران امام هشتم ميکوشيد، خاندان اخوان اين افتخار را داشتد که نسل اندر نسل از خادمان حرم امام رضا(ع) باشند. با آغاز حرکت شکوهمند انقلاب اسلامي به صف انقلابيون پيوست و در کليه راهپيمائيها حضور فعال داشت.
وي پس از پيروزي انقلاب همچنان شور و نشاط انقلابي خود را حفظ کرد و در سنگرهاي مختلف به خدمت پرداخت. سال 59، گلچين روزگار، مادرش را با خود برد و روح وجانش را عميقا" متأثر ساخت.
با آغاز جنگ تحميلي آرام وقرار نداشت لذا سريع خود را از مشهد به اهواز رسانيد و به ستاد جنگهاي نامنظم پيوست و با حضور در اين گروه که نقش بسيار ارزنده اي در دفاع از ميهن اسلامي داشت؛ در کنار شهيد چمران در بيش از 70عمليات و نبرد خطرناک با دوربين عكاسي و فيلمبرداري در گرماگرم نبرد حضور مييافت. او در بيشتر مأموريتهاي جنگي در کنار دکتر چمران بود و ارتباط بسيار صميمي با او داشت و شديداً مورد توجهاش قرار گرفت. در نبرد هميشه پيشتاز بود، علاوه بر اسلحه، وسائل دوربين عکاسي و فيلم برداري را نيز با خود حمل ميکرد، در هريک از خطوط، هنگامي که ارتباط قطع ميشد او بود که به دليل شهامت و ورزيدگي به سرعت ارتباط را برقرار ميکرد در سختترين شرايط جنگي حتي در شرايطي که انتظار شکست ميرفت او بود که با قاطعيت و اطمينان ديگران را دلداري ميداد. آرامش و متانت او در کارها اطمينان خاطر ايجاد ميکرد و در هر فضائي قرار ميگرفت شادي را بر آن فضا حاکم ميکرد، حتي در اولين برخورد فکر ميکردي که گوئي سالهاست او را ميشناسي و ميتواني به او تکيه کني و مشتاق ديدار دوباره او بودي.
او يك رزمنده بسيجي هنرمند است كه هنر عكاسي در وي با جنگ متولد ميشود و با تشويق و تحسين شهيد چمران و عشق و ايمان به ثبت لحظات ناب ايثار رشد ميكند و تبلور مي يابد و تبديل به يكي از پديده هاي عكاسي جنگ مي شود.
دفاع مقدس مجموعه اي از تفكر، انديشه، عمل، استعدادها و مسؤوليت هاست كه هركس بنا بر اين نقش، بعدي از آن را پذيرا شده است و برخي در اين پهنه گسترده مسؤوليتي مضاعف دارند. يك عكس و ثبت آن در اذهان گوياتر از صدها كلام و چندين مجلد است اخوان آنچنان در عمق زواياي حركتي جنگ حضور داشت كه براي ثبت حادثهاي كه كمتر از يك لحظه و شايد تنها براي يك بار در طول تاريخ اتفاق مي افتد، از هنرش بهره جسته است. بديهي است حضور در عرصههاي نبرد نياز به جسارت، تيزهوشي، مهارت و علاقه دارد. وي در طول يكسال و نيم زندگي مداوم در جبهه ها موفق شد صحنه هايي بديع و استثنايي را به تصوير بكشد تا نسل آينده ببينند و بدانند آنچه را كه سالها پيش اتفاق افتاده واين رسالتي است بزرگ كه يك خبرنگار بايد بدان همت گمارد. او مسؤوليت خود را خوب ميشناسد، ثبت تصوير ايثارها و فداكاريهاي شيران عرصه پيكار در برابر دشمن زبون، زنده نگه داشتن حماسههاست و ميتواند به زندگي ملت در آينده طراوت ببخشد در عين حال كه در صف حسينيان حضور دارد وظيفه زينب گونه خود را به نحو احسن انجام ميدهد، بايد خون سرخ رزمندگان را براي هميشه در تاريخ ثبت كند تا نشانه اي باشد از ايمان آنان كه اسماعيلوار گردن به حكم الله نهاده و زخم تيغ را به جان خريده و سرخي خون اوست كه بايد روحها را به آتش بكشد و يادگاري ابدي در تاريخ باشد. آري جنگي را كه كاظم عكاسي كرد با همه جنگها متفاوت بود. براستي چقدر در حفظ ارزشهاي دفاع مقدس تلاش كرده ايم و موفق بوده ايم؟
با نگاهي به عكسهاي اخوان ميتوان دريافت، سري پرشور او را در تهيه عكسها ياري كرده با ايمان و علاقه به مهارت و تخصص رسيده و با جاودانه نمودن وقايع خاص، جنگ مضامين،حماسه، جوشش خون رزمندگان، ايثارها، مرگ و اسارت دشمن، ويراني، آوارگي، بحرانها و... در آثارش متجلي شده اند. عكسها بيانگر عشقي سرشار است. نگاه او تنها نگاه يك عكاس نيست و به عنوان يك رزمنده ازمنظري متعالي مشاهدهگر وقايع بود و همين نگاه به عكسهاي او خيرهكنندگي خاصي بخشيده است. خاطرههاي جانبازي و ايثارگريها و شهامتهاي خود وي نيز همواره زبانزد همرزمانش بود، دوستانش او را رزمنده عكاس مي ناميدند.
يكي ازويژگيهاي عكاسي جنگ در مقايسه با فيلم مستند و سينماييجنگي، ثابت بودن آن است كه برخلاف فيلم در حركت نيست و به همين دليل واقعيتها و لحظات مختلف نبرد را بهتر به ما منتقل مي كند. در نمايشگاه بزرگ عكس به مناسبت سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، كه درموزه هنرهاي معاصر برگزار شد و در آن ۷۵ عكاس حرفه اي و آماتور شركت داشتند، بنا به آراي بازديدكنندگان و به خاطر صميميت و ويژگيهاي خاص و تأثيرگذار در ثبت صحنه هاي بديع و استثنايي، اخوان مقام اول را كسب كرد. همچنين تعدادي از كارهايش در ويژه نامه منتشر شده توسط ستاد تبليغات جنگ در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ كه حاصل كار عكاسان حرفه اي جنگ بود چاپ شد و در اين ميان يكي از عكسهاي استثنايي گرفته شده توسط او به عنوان طرح روي جلد آن انتخاب شد، اما اينكه چرا در طول بيست سال گذشته حداقل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس از كارهاي ارزنده اين خبرنگار در بند، استفاده نكرده است ذهن علاقهمندان آثار و ارزشهاي دوران دفاع مقدس را مكدر مي كند.
اخوان پس از ثبت لحظات تاريخي و حساس فتح خرمشهر درتيرماه ۱۳۶۱، بعد از حمله گسترده زميني، دريايي، هوايي رژيم صهيونيستي به لبنان به همراه يك هيأت ديپلماتيك، داوطلبانه عازم لبنان ميشود، عليرغم اينكه برخي از دوستانش باتوجه به محاصره بيروت و شرايط خاص يك كشور اشغال شده به او توصيه مي كنند از چنين سفر خطرناكي صرف نظر كند، اما تاب نميآورد و راهي لبنان مي شود با علم به اينكه ميداند ممكن است اين سفر مرگ و اسارت را به در پي داشته باشد.
حضور مداوم در جبهههاي نبرد از يك سو و تحت تعليمات فكري شهيد چمران قرارگرفتن از سوي ديگر عارفي سلحشور از وي ساخته بود، كه از خطرات در راه نهراسد، اين بار ميخواست با دوربينش اشغالگران صهيونيست رانشانه برود و با به تصويركشيدن مقاومت مردم فلسطين و لبنان، چهره جنايت پيشگان اسرائيلي نژادپرست را بيش از پيش براي جهانيان رسوا سازد، اما قبل از ورود به بيروت در پست بازرسي نيروهاي فالانژ وابسته به صهيونيستها در ۱۴ تيرماه ۱۳۶۱ در توطئه مشترک صهيونيستها و فالانژها ربوده شد و از آن تاريخ تاكنون اخبار ضد و نقيضي در ارتباط با سرنوشت او و همراهانش مبني بر شهادت و يا اسارت در چنگال اسرائيل در داخل و خارج ازكشور منتشر شده است.
تو نيز شدي و پروانه آسا در راه عشق به معبود بال و پر سوزاندي، تو عاشق پرواز به عالم افلاک و رهايي از تنگناي خاک شدي و پرواز براي تو مکان نداشت. ايران يا لبنان فرقي نمي کرد.
امروز ما مانده ايم با راهي طولاني که پايانش مشخص نيست. سالها در حصار بي اعتنايي ها بوده ايم اما، پنجره توکل هميشه باز است.
برادرم! اين حق ماست که از سرنوشت تو آگاه شويم، اما اين حق مسلم به دليل برخي از اغراض سياسي و شخصي مخدوش شد و همچنان در بيم و اميد زندگي مي کنيم آيا سرنوشت تو در تاريکي بازيهاي سياسي گم شده است.
کاظم از آنجا که پدرمان و تو و من هر سه اين توفيق را داشته ايم که به عنوان خادم در خدمت زائرين مولايمان علي ابن موسي الرضا (ع) باشيم نامه اي به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم که پرونده تو از اين بن بست فرساينده خارج شود و شکر خدا با لطف آقا چنين شد. چرا که:
1- امسال در سال پاسخگويي انتظار براي ما اميدوارکننده تر است که مسوولين پاسخگو باشند و از دادن پاسخي روشن طفره نروند.
2- بالاخره پس از 7 سال انتظار موفق شديم با آقاي خاتمي رئيس جمهور ملاقات داشته باشيم و ايشان قول دادند که اين موضوع را تا پايان رياست جمهوري خود روشن کنند.
3- کميته اي حقيقت ياب تشکيل شده و موضوع را دنبال مي کند که البته مادرجريان اقدامات آنها نيستيم.
4- پرونده از دست کساني که تعمدا آن را در هاله اي از ابهام قرار داده بودند خارج شد و به کسان ديگري سپرده شده است.
خلاصه کنم کاظم!
امسال و در سال پاسخگويي و در روز خبرنگار که با تولد مهربانترين مادر دنيا: آن بانوي بي نشان همراه شده است اميدواريم پاسخمان را با يافتن نشانه هايي از تو بگيريم. (چنين باد)
کاظم تحصيلات ابتدائي و متوسطه را با اخذ دو ديپلم طبيعي و رياضي در زادگاه خود به پايان رسانيد او در طي دوران تحصيل به ورزش نيز اهتمام داشت و در مسابقات کشتي آموزشگاه هاي استان صاحب عنوان شد.
علاوه بر تحصيل و ورزش، هر گاه فرصتي مييافت در کنار پدرش در خدمت به زائران امام هشتم ميکوشيد، خاندان اخوان اين افتخار را داشتد که نسل اندر نسل از خادمان حرم امام رضا(ع) باشند. با آغاز حرکت شکوهمند انقلاب اسلامي به صف انقلابيون پيوست و در کليه راهپيمائيها حضور فعال داشت.
وي پس از پيروزي انقلاب همچنان شور و نشاط انقلابي خود را حفظ کرد و در سنگرهاي مختلف به خدمت پرداخت. سال 59، گلچين روزگار، مادرش را با خود برد و روح وجانش را عميقا" متأثر ساخت.
با آغاز جنگ تحميلي آرام وقرار نداشت لذا سريع خود را از مشهد به اهواز رسانيد و به ستاد جنگهاي نامنظم پيوست و با حضور در اين گروه که نقش بسيار ارزنده اي در دفاع از ميهن اسلامي داشت؛ در کنار شهيد چمران در بيش از 70عمليات و نبرد خطرناک با دوربين عكاسي و فيلمبرداري در گرماگرم نبرد حضور مييافت. او در بيشتر مأموريتهاي جنگي در کنار دکتر چمران بود و ارتباط بسيار صميمي با او داشت و شديداً مورد توجهاش قرار گرفت. در نبرد هميشه پيشتاز بود، علاوه بر اسلحه، وسائل دوربين عکاسي و فيلم برداري را نيز با خود حمل ميکرد، در هريک از خطوط، هنگامي که ارتباط قطع ميشد او بود که به دليل شهامت و ورزيدگي به سرعت ارتباط را برقرار ميکرد در سختترين شرايط جنگي حتي در شرايطي که انتظار شکست ميرفت او بود که با قاطعيت و اطمينان ديگران را دلداري ميداد. آرامش و متانت او در کارها اطمينان خاطر ايجاد ميکرد و در هر فضائي قرار ميگرفت شادي را بر آن فضا حاکم ميکرد، حتي در اولين برخورد فکر ميکردي که گوئي سالهاست او را ميشناسي و ميتواني به او تکيه کني و مشتاق ديدار دوباره او بودي.
او يك رزمنده بسيجي هنرمند است كه هنر عكاسي در وي با جنگ متولد ميشود و با تشويق و تحسين شهيد چمران و عشق و ايمان به ثبت لحظات ناب ايثار رشد ميكند و تبلور مي يابد و تبديل به يكي از پديده هاي عكاسي جنگ مي شود.
دفاع مقدس مجموعه اي از تفكر، انديشه، عمل، استعدادها و مسؤوليت هاست كه هركس بنا بر اين نقش، بعدي از آن را پذيرا شده است و برخي در اين پهنه گسترده مسؤوليتي مضاعف دارند. يك عكس و ثبت آن در اذهان گوياتر از صدها كلام و چندين مجلد است اخوان آنچنان در عمق زواياي حركتي جنگ حضور داشت كه براي ثبت حادثهاي كه كمتر از يك لحظه و شايد تنها براي يك بار در طول تاريخ اتفاق مي افتد، از هنرش بهره جسته است. بديهي است حضور در عرصههاي نبرد نياز به جسارت، تيزهوشي، مهارت و علاقه دارد. وي در طول يكسال و نيم زندگي مداوم در جبهه ها موفق شد صحنه هايي بديع و استثنايي را به تصوير بكشد تا نسل آينده ببينند و بدانند آنچه را كه سالها پيش اتفاق افتاده واين رسالتي است بزرگ كه يك خبرنگار بايد بدان همت گمارد. او مسؤوليت خود را خوب ميشناسد، ثبت تصوير ايثارها و فداكاريهاي شيران عرصه پيكار در برابر دشمن زبون، زنده نگه داشتن حماسههاست و ميتواند به زندگي ملت در آينده طراوت ببخشد در عين حال كه در صف حسينيان حضور دارد وظيفه زينب گونه خود را به نحو احسن انجام ميدهد، بايد خون سرخ رزمندگان را براي هميشه در تاريخ ثبت كند تا نشانه اي باشد از ايمان آنان كه اسماعيلوار گردن به حكم الله نهاده و زخم تيغ را به جان خريده و سرخي خون اوست كه بايد روحها را به آتش بكشد و يادگاري ابدي در تاريخ باشد. آري جنگي را كه كاظم عكاسي كرد با همه جنگها متفاوت بود. براستي چقدر در حفظ ارزشهاي دفاع مقدس تلاش كرده ايم و موفق بوده ايم؟
با نگاهي به عكسهاي اخوان ميتوان دريافت، سري پرشور او را در تهيه عكسها ياري كرده با ايمان و علاقه به مهارت و تخصص رسيده و با جاودانه نمودن وقايع خاص، جنگ مضامين،حماسه، جوشش خون رزمندگان، ايثارها، مرگ و اسارت دشمن، ويراني، آوارگي، بحرانها و... در آثارش متجلي شده اند. عكسها بيانگر عشقي سرشار است. نگاه او تنها نگاه يك عكاس نيست و به عنوان يك رزمنده ازمنظري متعالي مشاهدهگر وقايع بود و همين نگاه به عكسهاي او خيرهكنندگي خاصي بخشيده است. خاطرههاي جانبازي و ايثارگريها و شهامتهاي خود وي نيز همواره زبانزد همرزمانش بود، دوستانش او را رزمنده عكاس مي ناميدند.
يكي ازويژگيهاي عكاسي جنگ در مقايسه با فيلم مستند و سينماييجنگي، ثابت بودن آن است كه برخلاف فيلم در حركت نيست و به همين دليل واقعيتها و لحظات مختلف نبرد را بهتر به ما منتقل مي كند. در نمايشگاه بزرگ عكس به مناسبت سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، كه درموزه هنرهاي معاصر برگزار شد و در آن ۷۵ عكاس حرفه اي و آماتور شركت داشتند، بنا به آراي بازديدكنندگان و به خاطر صميميت و ويژگيهاي خاص و تأثيرگذار در ثبت صحنه هاي بديع و استثنايي، اخوان مقام اول را كسب كرد. همچنين تعدادي از كارهايش در ويژه نامه منتشر شده توسط ستاد تبليغات جنگ در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ كه حاصل كار عكاسان حرفه اي جنگ بود چاپ شد و در اين ميان يكي از عكسهاي استثنايي گرفته شده توسط او به عنوان طرح روي جلد آن انتخاب شد، اما اينكه چرا در طول بيست سال گذشته حداقل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس از كارهاي ارزنده اين خبرنگار در بند، استفاده نكرده است ذهن علاقهمندان آثار و ارزشهاي دوران دفاع مقدس را مكدر مي كند.
اخوان پس از ثبت لحظات تاريخي و حساس فتح خرمشهر درتيرماه ۱۳۶۱، بعد از حمله گسترده زميني، دريايي، هوايي رژيم صهيونيستي به لبنان به همراه يك هيأت ديپلماتيك، داوطلبانه عازم لبنان ميشود، عليرغم اينكه برخي از دوستانش باتوجه به محاصره بيروت و شرايط خاص يك كشور اشغال شده به او توصيه مي كنند از چنين سفر خطرناكي صرف نظر كند، اما تاب نميآورد و راهي لبنان مي شود با علم به اينكه ميداند ممكن است اين سفر مرگ و اسارت را به در پي داشته باشد.
حضور مداوم در جبهههاي نبرد از يك سو و تحت تعليمات فكري شهيد چمران قرارگرفتن از سوي ديگر عارفي سلحشور از وي ساخته بود، كه از خطرات در راه نهراسد، اين بار ميخواست با دوربينش اشغالگران صهيونيست رانشانه برود و با به تصويركشيدن مقاومت مردم فلسطين و لبنان، چهره جنايت پيشگان اسرائيلي نژادپرست را بيش از پيش براي جهانيان رسوا سازد، اما قبل از ورود به بيروت در پست بازرسي نيروهاي فالانژ وابسته به صهيونيستها در ۱۴ تيرماه ۱۳۶۱ در توطئه مشترک صهيونيستها و فالانژها ربوده شد و از آن تاريخ تاكنون اخبار ضد و نقيضي در ارتباط با سرنوشت او و همراهانش مبني بر شهادت و يا اسارت در چنگال اسرائيل در داخل و خارج ازكشور منتشر شده است.
تو نيز شدي و پروانه آسا در راه عشق به معبود بال و پر سوزاندي، تو عاشق پرواز به عالم افلاک و رهايي از تنگناي خاک شدي و پرواز براي تو مکان نداشت. ايران يا لبنان فرقي نمي کرد.
امروز ما مانده ايم با راهي طولاني که پايانش مشخص نيست. سالها در حصار بي اعتنايي ها بوده ايم اما، پنجره توکل هميشه باز است.
برادرم! اين حق ماست که از سرنوشت تو آگاه شويم، اما اين حق مسلم به دليل برخي از اغراض سياسي و شخصي مخدوش شد و همچنان در بيم و اميد زندگي مي کنيم آيا سرنوشت تو در تاريکي بازيهاي سياسي گم شده است.
کاظم از آنجا که پدرمان و تو و من هر سه اين توفيق را داشته ايم که به عنوان خادم در خدمت زائرين مولايمان علي ابن موسي الرضا (ع) باشيم نامه اي به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم که پرونده تو از اين بن بست فرساينده خارج شود و شکر خدا با لطف آقا چنين شد. چرا که:
1- امسال در سال پاسخگويي انتظار براي ما اميدوارکننده تر است که مسوولين پاسخگو باشند و از دادن پاسخي روشن طفره نروند.
2- بالاخره پس از 7 سال انتظار موفق شديم با آقاي خاتمي رئيس جمهور ملاقات داشته باشيم و ايشان قول دادند که اين موضوع را تا پايان رياست جمهوري خود روشن کنند.
3- کميته اي حقيقت ياب تشکيل شده و موضوع را دنبال مي کند که البته مادرجريان اقدامات آنها نيستيم.
4- پرونده از دست کساني که تعمدا آن را در هاله اي از ابهام قرار داده بودند خارج شد و به کسان ديگري سپرده شده است.
خلاصه کنم کاظم!
امسال و در سال پاسخگويي و در روز خبرنگار که با تولد مهربانترين مادر دنيا: آن بانوي بي نشان همراه شده است اميدواريم پاسخمان را با يافتن نشانه هايي از تو بگيريم. (چنين باد)
برادرت حسين
17 مرداد 83
روز خبرنگار و سال پاسخگويي
17 مرداد 83
روز خبرنگار و سال پاسخگويي
نظر شما