دانش‌آموزان مدرسه دخترانه فرزانگان روایت دو همکلاسی قدیمی‌ را که در ۹ دی ماه ۱۳۵۷ به درجه رفیع شهادت نائل شدند بر روی بوم‌های خود رنگ خاطره زدند و یاد این دو شهیده را گرامی داشتند.




 در این دوره نقاشی با هدف بازخوانی خاطران ۹ دی ۵۷ که به همت فرهنگ‌سرای انقلاب اسلامی مشهد برگزار شد ۵۰دانش‌آموز مدرسه فرزانگان خاطرات دوستان شهیدان «الهه زینال‌پور» و «مهری زارع عباس‌آبادی» دوشهید ۱۳ساله درراه‌پیمایی ۹دی ۵۷ را شنیدند و براساس برداشت‌های خود حادثه شهادت این دو شهید را به تصویر کشیدند.

 فرزانگان نام جدید مدرسه قدسیه مهتدی است که ۳۷سال پیش از این شهید مهری زارع در آن درس می‌خواند.

فرزانگان مشهدی پای درس «الهه و مهری»

الهه زینال‌پور و مهری زارع عباس‌آبادی دو شهید ۱۳ساله بودند که در راه‌پیمایی ۹دی ۵۷ در چهارراه لشکر مشهد به شهادت رسیدند.

در تظاهرات آن روز به دلیل ورود تانک‌ها به خیابان جمعیت فشرده می‌شد و الهه که در فاصله نزدیک به تانک قرار گرفته گوشه لباسش به چرخ‌های تانک گیر کرد و ده‌ها متر کشیده شد و در این بین حرکت چرخ‌های تانک الهه را هر بار بالا برد و به زمین کوبید.

مردم از ترس تانک نزدیک نمی‌شدند و در این بین دختری حدود ۱۳سال به کمک الهه می‌شتابد که «مهری زارع» نام داشت.

الهه نجات پیدا کرد  و با پای خودش به بیمارستان رفت اما بعد از بستری شدن خون‌ریزی مغزی کرد و بعد از ۳‌روز به شهادت رسید.


بازخوانی خاطرات شهدای دانش آموز ۹ دی سال ۱۳۵۷ در مشهد

شهدای ناشناخته معرفی شوند

مدیر فرهنگ سرای انقلاب اسلامی مشهد در این مراسم با اشاره به لزوم توجه به شهدای ناشناخته گفت: نسل جوان کشور هنوز از برخی حوادث سال‌های انقلاب آگاه نیست.

 حسن سلطانی روزهای نهم و دهم دی ماه را نماد مردم‌کشی و بی‌رحمی رژیم خواند و افزود: هدف از برگزاری برنامه‌هایی مانند «مشق‌های الهه و مهری» را معرفی و نشان دادن جنایت‌ها و بی‌رحمی‌های استکبار در این روزها دانست.

وی در ادامه وظیفه نسل انقلابی و آگاه آن دوران را بازگویی وقایع انقلاب خواند و افزود: نسل جدید باید با وقایع انقلابی آشنا شود و هیچ واقعه‌ای از انقلاب برایش مسکوت نماند.

از زبان راویان

اقدس زارع، خواهر مهری درباره ویژگی‌های خواهر شهیدش گفت: بلوغ فکری مهری۱۳ساله به حدی بود که وظایف مادر را در نبود او به خوبی انجام می‌داد و یک همراه بود برای پدر.

وی خواهرش را دختری صرفه‌جو و اقتصادی معرفی کرد و گفت: هرگاه پدر میوه می‌خرید آن را به نسبت بین خانواده تقسیم می‌کرد و از ما می‌خواست کم بخوریم تا اگر میهمانی آمد وسیله پذیرایی فراهم باشد.

یادم هست آخرین بار پدر سیب خرید، بعد از اینکه مقداری خوردیم مهری باقیمانده آن را نگه داشت، روزی که مجروح شده بود همان میوه‌ها را بردیم بیمارستان برای عیادت.

در ادامه این مراسم آزاده فرزام‌نیا گردآورنده تاریخ شفاهی زندگی مهری زارع در بیان زندگی این شهید ۱۳ساله گفت: مهری دختری جدی، سر بزیر و در عین حال آگاه بود.

وی با پدر روابطی صمیمانه داشت و بیشتر حرف‌های دل را به پدر می‌گفت و با اینکه سن و سالش کم بود اما درک بالایی داشت و همیشه به پدر می‌گفت: امام رو تنها نذارین، این انقلاب پیروز میشه. و ما باید کاری کنیم تا همه زیر پرچم اسلام و انقلاب بیان.

برای رعایت حجاب در مدرسه مصمم بود

انسیه رفائی دوست و همکلاسی مهری هم از خفقان و سخت‌گیری آن دوران روایت کرد و گفت: در آن سال‌ها برای رعایت حجاب سخت‌گیری می‌شد. من، مهری و همکلاسی دیگرمان حمیده قروی از معدود بچه‌هایی بودیم که برای رعایت حجاب در مدرسه مصمم بودیم وحاضر نبودیم روسری از سرمان بیافتد، اما برخی از معلم‌ها سختگیری را از حد گذرانده بودند و با تنبیه‌های بدنی بچه‌ها را مجبور به رعایت حجاب می‌کردند.



بازخوانی خاطرات شهدای دانش آموز ۹ دی سال ۱۳۵۷ در مشهد

تشویقمان می‌کرد به نماز جماعت

در بخشی دیگر از این مراسم وجیهه سندباف دوست هم‌محله‌ای مهری هم از تشویق‌های مهری به نماز جماعت گفت و مطرح کرد: آن زمان مانند الآن جشن تکلیف برای بچه‌ها برگزار نمی‌شد و همین از ذوق و شوق بچه‌ها برای نماز خواندن کم می‌کرد.

مهری انگار بزرگتر از سنش بود، هر روز نماز جماعت مسجد شرکت می‌کرد و ما را هم تشویق می‌کرد تا در نماز شرکت کنیم.

چادر قهوه‌ای گل گلی‌اش را هیچوقت یادم نمی‌رود، با بچه‌ها به مسجد محله می‌رفت، موقع نماز که می‌شد جدی‌تر از همه بچه‌ها برای نماز می‌ایستاد، ما بچه‌ها اما سر صف نماز شوخی و بازی هم می‌کردیم. او از ما جدا می‌شد و می‌رفت وسط صف بزرگتر‌ها می‌ایستاد.

شهادت؛ آرزوی الهه زینالپور

بخش بعدی مراسم به ذکر خاطراتی از شهید الهه زینال‌پور اختصاص یافت.

مرضیه ذاکری گردآورنده تاریخ شفاهی زندگی شهید الهه زینال‌پور هم در بیان زندگی این شهید ۱۳ساله می‌گوید: الهه دختری بود علاقه مند به کتاب و کتابخوانی. مطالعه زیاد کتاب او را به دختری پر صحبت و فهمیده تبدیل کرده بود و در این بین تشویق پدر و مادرش او را در راه خواندن کتاب علاقه مندتر می‌کرد.

وی ادامه داد: شب قبل از شهادت الهه، مادرش خواب می‌بیند، در خواب صدایی به او می‌گوید امشب آخرین شب ملاقاتت با الهه است.

مادر با شنیدن این صدا بیدار شده و به اتاق الهه می‌رود تا در کنار او بخوابد اما الهه طوری خوابیده که امکان خوابیدن در کنار او نیست. فردای آن روز، برای شرکت در تظاهرات آماده می‌شوند. در راه مادر چندین بار بهانه‌های مختلف می‌آورد تا مانع از رفتن الهه شود. بار آخر الهه در جواب مادر به او می‌گوید: از چی می‌ترسید؟ چیزی که از آن می‌ترسید آرزوی من است.

الهه نهایت بخشندگی بود

شهین جعفری همکلاسی الهه زینال‌پور هم در بیان خصوصیات الهه گفت: الهه در خانواده‌ای مرفه، تحصیلکرده و علاقمند به کتاب به دنیا آمده بود، حضور در این خانواده او را به دختری پرصحبت و آگاه تبدیل کرده بود.

جعفری ادامه می‌دهد: الهه به غایت بخشنده و دست و دلباز بود. در بخشش از چیزهایی که دوست داشت به راحتی می‌گذشت. الهه در زلزله طبس که در سال ۵۷ رخ داده بود گردنبند خود را به زلزله زده‌ها داد. در کنار این به مادر نیز که برای بچه‌های زلزله‌زده لباس می‌دوخت، کمک می‌کرد.

اما برنامه اصلی این ورکشاپ روایت رنگین دانش‌‌آموزان ۱۳ساله مشهدی از دو شهید ۹دی بود که بر اساس روایت دوستان دو شهید و خواهر شهید زارع شکل گرفت.

پازل وقایع انقلاب

زهرا سادات مرجانی ۱۴ساله و کلاس هشتم است تظاهرات و وقایع انقلاب را به صورت ۴ قطعه پازل در یک صفحه نقاشی کرده، قطعه اول نشان دهنده صحنه کفش‌هایی است که در حین تظاهرات از پای افراد و پای کودکان درآمده این قطعه حکایت از انبوه جمعیت تظاهر کنندگان دارد، قطعه بعدی آتش است که از آتش خشم و نفرت مردم از رژیم شاهنشاهی و همچنین به آتش کشیدن خیابان‌ها توسط تانک‌هاحکایت دارد. قطعه سوم تانک‌ها را نشان می‌دهد و قطعه آخر نیز دولاله‌ که حکایت از مهری و الهه و شهیدان انقلابی دارد.

زهرا در بیان مفهوم نقاشی اش می‌گوید: جریان وقایع انقلاب و برکت خون شهدا سبب شد که انقلابی تأثیر گذار داشته باشیم. حضورم در مراسم و آشنایی‌ام‌ با این شهدا سبب شد که قدر و ارزش انقلاب را بیشتر بدانم.

او می‌گوید: از این پس در زندگی سعی می‌کنم بیشتر از دین و کشورم دفاع کنم و به هیچ بیگانه‌ای اجازه صحبت بی‌ارتباط در رابطه با تاریخ و انقلابم را ندهم و صحبت‌های رهبری را سرلوحه کارم قرار دهم و این را به اطرافیان و دوستانم نیز گوشزد کنم.

به ایرانی بودنم می‌بالم

نقاشی عاطفه همایونی‌نیک نیز مفهومی روایی از شهادت الهه و مهری دارد، او در این نقاشی صحنه نجات الهه توسط مهری را به تصویر کشیده. او می‌گوید: فکر نمی‌کردم دختری با این سن و سال بتواند در وقایع انقلاب نقش داشته باشد، شخصیت الهه و مهری یک الگوی انقلابی برای دانش‌آموزاناست.


بازخوانی خاطرات شهدای دانش آموز ۹ دی سال ۱۳۵۷ در مشهد


غروب ظلم و شکفتن غنچه‌های پیروزی

عطیه ساقی دانش‌آموز سال نهم تصویر یک دست را که به سوی آسمان بلند شده است کشیده، در پس زمینهدست، نقش غروب خورشید نمایان است و در کنار آن خون‌هایی که از آن لاله‌های آزادی شکفته است.

ساقی در بیان مفهوم این نقاشی می‌گوید: این دست نمادی از پیروزی درخواست‌های انقلابی مردم است و غروب خورشید نماد غروب روزهای خونین ظلم پهلوی و لاله‌های روییده به سمت آسمان نیز نماد پیروزی انقلابی است که منشاء آن شهدا‌ بودند.

او می‌گوید: تاکنون استعمار و استبداد رژیم قبلی را از زبان پدر و بزرگتر‌ها شنیده بودم اما جزئیات قتل و کشتار رژیم شاه را نمی‌دانستم. با شنیدن روایات دوستان دو شهید خشم و نفرتم از رژیم پهلوی بیشتر شد.

روزهای خون و کشتار مردم از یاد رفتنی نیست

 مریم موحدی دانش‌آموز ۱۳ساله و محصل کلاس هشتم این مدرسه هم نقاشی روز شهادت مهری و الهه را کشیده. قسمتی از دیوار داخل نقاشی را نشانم می‌دهد و می‌گوید که خون‌های ریخته در آن حکایت از تأثیر این کشتار در تاریخ دارد، روزهای خون و کشتار مردم هم مانند خون‌های روی دیوار پاک شدنی و از یاد رفتنی نیست.

مردم پیروز انقلاب بودند

فاطمه میرزاپور ۱۳ساله و کلاس هشتم در توضیح نقاشی‌اش می‌گوید: مشت‌های گره کرده شهدا دهان اسکتبار را بست. او لاله‌ها را در این نقاشی نماد الهه و مهری‌ها و پیروزی بعد از شهادت خواند و مشت را نماد عظمت مشت مردم که توانست اوضاع را به کام آنها تغییر دهد.

او ادامه می‌دهد: تا قبل از شرکت در این مراسم خود را دست‌کم می‌گرفتم اما اکنون فهمیدم که می‌توانم برای کشورم سرنوشت‌ساز باشم. (مهر)
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده