وقتي محبت علي در دل پدر نظامي ام جا شد

به گزارش خبرنگار نويد شاهد، نرم افزار چند رسانه اي شهيد عليرضا موحد دانش مجموعه اي از اطلاعات و آثار مرتبط با اين سردار شهيد است كه حاوي: 281 قطعه عكس، 102 برگ سند، 180 دقيقه فيلم، 141 دقيقه صوت، از زندگينامه، وصيتنامه، خاطرات، و بخش هاي جذاب ديگر با قابليت جست و جو و استخراج كليه اطلاعات است.

اين نرم افزار شصت و پنجمين اثر از سري نرم افزارهاي چند رسانه اي مؤسسه فرهنگي- هنري شاهد است كه با همكاري بنياد شهيد و امور ايثارگران تهران بزرگ توليد شده است.

اين نرم افزار شامل بخش هايي چون ، زندگي نامه، دفتر خاطرات، وصيت نامه، گالري عكس، اسناد، فيلم و صوت، معرفي كتاب، درباره ما است.

در بخشي از "خاطرات" اين نرم افزار با عنوان"بردن يك دوست به خانه" از كتاب "من وعلي وجنگ" آمده است: "پدرم نظامي بود و دوست نداشت كسي را به خانه بياوريم. من و بقيه برادر و خواهرهايم در تمام طول زندگي مان تا آن موقع جرأت نكرده بوديم دوستي را به خانه دعوت كنيم؛ اما علي با همه فرق داشت. سلامت جسمي و روحي از ظاهرش مي باريد. اين بود كه با شهامت تمام و با اصرار فراوان، علي را به خانه مان دعوت كردم. علي كه از روحيه پدرم اطلاع داشت، ابتدا قبول نمي كرد؛ اما وقتي پافشاري ام را ديد، بالاخره راضي شد. دلم مي خواست با نشان دادن علي به پدرم بفهمانم كه مي توانم با بهترين ها دوست باشم. همين طور هم شد. پدرم وقتي علي را ديد به من لبخند زد. معلوم بود كه از او خوشش آمده. بعدها آن قدر به علي دل بست كه او را «علي جان» صدا مي كرد.

شب هايي كه برنامه اي بود و برقراري امنيت در جامعه، فعاليت هاي پي گير شبانه را مي طلبيد، علي ديروقت به دنبالم مي آمد. براي رسيدن به خانه ي ما دست كم صد كيلومتر را با موتورش طي مي كرد. وقتي صداي گاز موتور بلند مي شد، آماده مي شدم و بيرون مي آمدم. پدرم به خيابان سرك مي كشيد و با مهرباني و لبخند مي گفت: علي جان ! اين چه جور پادگانيه؟! ما كه سي سال خدمت كرديم، اين جوري نديديم. دوي نصفه شب، سه نصفه شب! اون جا حساب و كتاب نداره؟" بعد هم سرش را تكان مي داد و مي گفت: "مواظب باشيد مفت كشته نشيد." اصلاً نمي پرسيد كجا مي رويد يا چه مي كنيد. معلوم بود با بودن علي، خيالش راحت است كه پسرش جاهاي ناجور نمي رود."

در بخش معرفي كتاب اين نرم افزار به معرفي دو كتاب نوشته شده در رابطه با شهيد موحد دانش با نام هاي يك آسمان هياهو : بر اساس زندگي شهيد عليرضا موحد دانش و "من و علي و جنگ" مي پردازد.

كتاب "يك آسمان هياهو" به قلم رحيم مخدومي از سوي انتشارات سوره مهر در دي ماه 1385 با 80 صفحه و 5000 تيراژ داستان شجاعتهاي وي است .

"من و علي و جنگ" زندگينامه سردار شهيد عليرضا موحد دانش است كه به قلم سهيلا علوي زاده به رشته تحرير در آمده است. با طراحي جلد، نينا نيك پي و به همت انتشارات سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح در 3000 جلد با 166 صفحه ارائه شده است.

گفتني است، عليرضا اولين فرزند خانواده « موحد دانش» در سال 1337 در تهران به دنيا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ ديپلم به سربازي اعزام شد و پس از فرمان امام خميني مبني بر فرار سربازان از پادگانها، وي نيز از پادگان گريخت و به جمع انقلابيون پيوست.
پس از پيروزي انقلاب، در كميته انقلاب اسلامي شميران به فعاليت مشغول شد. عليرضا در فروردين ماه 1358 به عضويت سپاه پاسداران در آمد و ابتدا مأموريت حراست از بيت امام خميني(ره) را بر عهده گرفت. با آغاز غائله كردستان، به كردستان رفت و در چند عمليات پاكسازي عليه ضد انقلابيون شركت كرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشين "محسن وزوايي" در عمليات بازي دراز حضور يافت و در همين عمليات، يك دستش قطع شد.
وي پس از عمليات "مطلع الفجر" به مكه معظمه مشرف شد.
مدتي بعد به تيپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد تا به عنوان معاون گردان حبيب بن مظاهر مأموريتش را انجام دهد.
وي پس از خاتمه عمليات فتح المبين، فرماندهي گردان حبيب بن مظاهر را بر عهده گرفت و نقش فعالي در مراحل سه گانه "الي بيت المقدس" و آزادي خرمشهر ايفا كرد.

انتهاي پيام/م