پدر موشكي ايران چه آرزويي داشت؟ / لشكري كه شهید طهرانی مقدم دنبال خودش راه مي انداخت!
شنبه, ۰۳ دی ۱۳۹۰ ساعت ۰۰:۰۰
كسي كه وارد اين فضا مي شود سعي مي كند وسيله اي داشته باشد كه با دشمنان مقابله كند. آرمانش در ذهن هاي ما نبود آرمان هايش از بضاعت مملكت و سياست مملكت جلوتر بود.
منوچهر منطقي از دوستان و همرزمان شهيد در سال هاي حماسه دفاع مقدس و پس از آن بوده است، منطقي دراين گفتگو درباره شهيد نكات بسيار جالبي درباره اين بزرگمرد عرصه جهاد وشهادت بيان داشت كه خود حائز اهميت است، آنچه در پي مي آيد صحبت هاي مديرعامل صنايع هوايي نيروهاي مسلح درباره شهيد حسن طهراني مقدم است. اين متن در ويژه نامه اربعين اين شهيد در صبح قريب منتشر شده است:
دقت فوق العاده حاج حسن
وقتي كه به شما حمله اي صورت مي گيرد شما مجبوريد دفاع كنيد. وقتي كه دفاع كرديد آنجا ياد مي گيريد كه دفاع را از داخل كشور خودآغاز نكنيد و دفاع را بيرون از مرزهاي خود شروع كنيد، شما بايد توانمندي داشته باشيد، يعني قو يتر باشيد اين باعث اين است كه اگر ايشان(حسن مقدم) آمد وارد اين وادي شد فقط مقطع جنگ نبود. در واقع اين استحكام نظام است و كسي كه وارد استحكام نظام مي شود يعني حق ندارد، پاياني ندارد، دائم بايد روي او كار كرد در واقع اگر بخواهيم كشورهاي پيشرفته را نگاه كنيم كه چگونه آمدند و در واقع از ما جلوتر افتادند مي توانيم دو نكته در موردشان بگوييم. مي خواستند برترين باشند و آدم هايي داشتند كه اين برترين بودن را مي آمدند بنام مي كردند و اجرا مي كردند.
شهيد حسن تهراني مقدم در هر دو مقطع بودند. ايشان فرماندهي بود كه مي خواست برترين باشد. منتها وقتي كه مي خواست برترين باشد يك مقطع مي آمد پايين تر و مي آمد كمك مي كرد به كساني كه مي خواهند برترين باشند و مرحله به مرحله كار و برنامه ريزي كرده و اجرا مي كرد.
ايشان 200 بار آنچه را كه بلد بودند كاملتر كردند. به اصطلاح اطلاعات عمومي خود را كامل كردند. و اين مرحله بعد آمدند برنامه ريزي كردند حالا يك نكته مهم اين است كه اين 200 بار را هم اگر بياييم نگاه كنيم اينها 200 بار نبود ممكن بود در يك ايستگاه 20 بار شكست بخورد، حالا در شكست خوردن نكته اي كه هست اين است كه تيم ها از هم ميپاشند، ولي ايشان مي آمد از هر شكستي پيروزي مي ساخت. دقتش فوق العاده عالي بود. در بعضي از بخش ها كه كار سخت تر مي شد، نياز به اين بود كه بيشتر كار شود و با توجه به يادگيري هايي كه داشتند و سعه صدري كه داشتند وتوكلي كه داشتند اين را به نوعي مي آمدند به آدم هاي مختلف تزريق و آنها را تشويق مي كردند.
ايشان در دو ورزشي كه تقريبا با هم در تضاد بودند كار مي كردند، يكي كوهنوردي كه يك كار فردي است و ديگري فوتبال كه يك كار گروهي است، اين نمونه دو خصوصيات بارز ايشان است.
آرزوي شهيد مقدم
كسي كه وارد اين فضا مي شود سعي مي كند وسيله اي داشته باشد كه با دشمنان مقابله كند. آرمانش در ذهن هاي ما نبود آرمان هايش از بضاعت مملكت و سياست مملكت جلوتر بود. معمولا يك گروهي كه مي خواهند بيايند كاري بكنند بايد قراردادي با آنها بسته شود اما ايشان به خاطر اعتمادي كه همه رده ها به او داشتند تامين منابع را هم خودش انجام مي داد، ايشان در همه زمينه ها مساعدت مي كردند. بنابراين مي شود گفت كه ضمن اينكه كارش را به نحو احسن انجام مي داد مقدمه هايي را هم فراهم مي كرد. اگر كاري را شروع مي كردند كسي نمي گفت فرضا آقاي طهراني مقدم اين عمليات را به انجام رسانده است. ضمن اينكه آن كار را خيلي خوب انجام مي داد. طهراني مقدم هايي را فراهم مي كرد كه كارهايي را كه او انجام مي دهد را بهتر و بهتر انجام دهند و تداوم داشته باشند. با لشكري كه او دنبال خودش راه مي انداخت.
در يك مجموعه كه مي خواهيد كار كنيد وقتي كه مي خواهيد به نقطه هاي برسيد كساني كه مي آيند كه يك جا كار كنند دنبال كار دانشمندي انجام دهند و جاهايي بود كه جا مي مانند، اينجا جاهايي بود كه خود آقاي طهراني مقدم مي آمد وارد مي شد، آستينها را بالا ميزد و يك گروهي را جمع مي كرد تا بيايند اين كار را انجام دهند، در واقع مي توان گفت كه يك كاري كه وقتي مي خواهد انجام شود شما به يك مجموعه مكمل نياز داريد يا مجموعه مكمل را بايد خريد يا كسي مي آمد كار را انجام مي داد.
ايشان يك لحظه مي ديدي از حوزه جبهه وارد حوزه صنعت مي شد و مشغول مي شد به كار. اتفاقا مي شود گفت به طور نسبي كار خود را خوب انجام مي دادند، گاهي اوقات اشتباه مي كردند ولي دوباره مي آمدند از ابتدا اين كار را انجام مي دادند، و اشتباه خود را اصلاح مي كردند و كار خود را خوب انجام مي دادند.
انساني قانع
ايشان در ورزش كردن تيمي داشتند كه همه بودند. در آن از دانشمنداني كه با آنها كار مي كرد تا راننده اش هم بودند. ايشان از لحاظ مناعت طبع طوري بودند كه آن راننده و آدم عادي و دانشمند از نظر جايگاه فرقي نمي كرد. همان رفتاري كه با آن دانشمند داشت با آن راننده هم داشت. ممكن بود روي زمين بنشيند با راننده اش غذا بخورد، با آن دانشمند هم روي زمين مي نشست و غذا مي خورد.
ساده ترين دفاتر در بخش صنعتي مال ايشان بود، ايشان ميز 4 متري نداشت، ايشان آن انسان قانعي بود. بيشتر اهل كار بود. اصل اين نبود كه در دفتري كه براي او در نظر گرفتند زندگي كند و بيشتر دنبال اين بود كه در صحنه باشد و نكته مهم در رابطه ايشان است كه هميشه در صحنه بود از دور چيزي را هدايت نمي كرد. ايشان چه در صنعت چه در عمليات در همه صحنه از نزديك بود و در آن كارها تسلط داشت و در آن كارها علم داشت، اگر علمي هم نداشت ياد مي گرفت و مي آمد آن كار را خوب و به طور راحت انجام مي داد.
توكل به خدا
توكل خيلي بالايي داشتند. هر وقت كاري را انجام مي دادند و در آن كار موفق مي شدند مي ديديم در يك بيابان ابتدا نماز مي خواندند، به اصطلاح نماز شكر مي خواندند، بعد خوشحالي خود را ابراز مي كرد. ايمان قوي در شكست ها مشخص مي شود، ايشان در واقع ايمان فوق العاده داشتند و در هر كاري توسل هاي خاص خود را داشتند به حضرت زهرا(س) علاقه خاصي داشتند.
انتهاي پيام
نظر شما