فدائيان اسلام و انقلاب اسلامي
يکشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۰۲
اگرچه فدائيان اسلام سركوب و به جوخههاي اعدام سپرده شدند ولي اين امر مانع از آن نشد كه ياد و خاطره آنان از ذهن مردم مسلمان حذف شود . آرمان آنان براي ايجاد حكومت اسلامي باقي ماند . اگرچه گروه فدائيان اسلام در پي حذف فيزيكي نواب صفوي، با اعمال زور از صحنه سياسي ايران حذف شد اما كمتر از ربع قرن بعد، انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و نظام حكومتي نشات گرفته از آن، تحقق بخشيدن به خواست اصلي نواب صفوي يعني اجراي احكام اسلامي را وجهه همتخويش ساخت.
اگرچه فدائيان اسلام سركوب و به جوخههاي اعدام سپرده شدند ولي اين امر مانع از آن نشد كه ياد و خاطره آنان از ذهن مردم مسلمان حذف شود . آرمان آنان براي ايجاد حكومت اسلامي باقي ماند . اگرچه گروه فدائيان اسلام در پي حذف فيزيكي نواب صفوي، با اعمال زور از صحنه سياسي ايران حذف شد اما كمتر از ربع قرن بعد، انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و نظام حكومتي نشات گرفته از آن، تحقق بخشيدن به خواست اصلي نواب صفوي يعني اجراي احكام اسلامي را وجهه همتخويش ساخت.
● مقدمه
بدون ترديد جمعيت"فدائيان اسلام" در انديشه سياسي، عمل و مبارزه، نقش ويژه و منحصر به فردي را در مقطع تاريخي ۳۴ - ۱۳۲۴ كشور را ايفا كرده است . آنان آغازگر برخوردي عقيدتي و انقلابي با جريانهاي منحط دينستيزي، سلطهپذيري و بيگانهپرستي بودند . حجتالاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني در عبارتي كوتاه نقش "فدائيان اسلام" را چنين توصيف ميكند: " رهبر فدائيان اسلام كه پيشتازان مبارزه مسلحانه آن هم در شكل علني و شجاعانهاي كه ابهتشان و هيبتشان در مجموعه جهان اسلام اثر عميقي گذاشت، و قلب دشمنان اسلام را در زماني كه آنها متحرك بودند، لرزاند و شهداي ... ديگري كه آنها داشتند افتخاري ... در تاريخ اسلام آفريدند . ايدهاي كه دنبالش بودند و امروز تحقق يافته است، نداي حكومتخالص اسلامي است كه در نوشتههايشان، شعارهايشان و اظهاراتشان و سخنرانيهايشان حاضر نبودند يك ذره از اسلام خالص تندي كنند ... "
بديهي است آگاهي از ويژگيها، اهداف و عملكرد چنين افرادي، نه تنها براي پژوهشگران مسائل تاريخي، بلكه براي عموم مسلمانان در خور توجه و شوق انگيز خواهد بود .
جمهوري اسلامي، استقرار و قوام خود را مديون شهداي گرانقدري است كه در دوران خفقان و ظلم و جور ستمشاهي، مردانه نداي حق را سر دادند و با وجود مشكلات فراوان آن دوران، از جمله عدم آگاهي و حضور مردم در صحنههاي مبارزه در حد مطلوب، تهمتها و اهانتهاي گوناگون اجانب و دوستنمايان و ... سينه خود را براي دهشتناكترين تيرهاي خصم، سپر بلاي اسلام و مسلمانان قرار دادند . شهيد مبارز نواب صفوي بيش از چهل سال پيش، با انتشار برنامه حكومت اسلامي، پايههاي جمهوري اسلامي را در آن ايام سياه بنا نهاد . اكثر مبارزين و جهادگران در سالهايي مبارزه با رژيم شاه، تفكراتشان تحت تاثير و نشات گرفته از حركتخالصانه، شجاعانه و قاطعانه فدائيان اسلام بود و شهادت نواب و يارانش، بيش از پيش اذهان مردم را روشن ساخت و بسياري را به دنبال اين خط سرخ، به مبارزه با طاغوت كشاند .
"نواب صفوي چنين اعتقاد داشت كه ايران مملكت اسلامي است، بايستي احكام اسلام اجرا شود . " (۱)
درست در همان زماني كه رضاخان، رضاشاه ميشد يعني در سال ۱۳۰۳ هجري شمسي سيد مجتبي ميرلوحي مشهور به نواب صفوي، در محلهخاني آباد تهران، در خانوادهاي متدين به دنيا آمد . پدرش، سيد جواد، از خاندان ميرلوحي و خود در كسوت روحانيون بود و مادرش را از دودمان صفوي دانستهاند . سيد مجتبي هنوز كودك بود كه پدرش، به دنبال فرمان رضاشاه مبني بر ممنوعيت لباس روحانيتبه منظور كاستن نفوذ و اقتدار علما لباس روحاني را رها كرده و به وكالت در عدليه پرداخت و به هنگام اشتغال به همين شغل بود كه گفته ميشود روزي با علي اكبر داور وزير وقت عدليه درگير شد و در نتيجه به دستگير شده به تحمل سه سال زندان محكوم گرديد .
وي كوته زماني پس از انقضاي مدت محكوميت و آزادي از دنيا رفت و سرپرستي سيد مجتبي كه در اين زمان نه سال داشتبر عهده دايي او سيد محمود نواب صفوي قرار گرفت كه او نيز در عدليه كار ميكرد و از همين زمان است كه احتمالا براي درامان ماندن مجتبي از تبعات فرزندي يك محكوم، نام خانوادگي مادرش را بر او نهاد و او با عنوان نواب صفوي شهره شد .
سيد مجتبي دوران دبستان را پشتسر نهاده و وارد مدرسه صنعتي آلمانها در تهران ميشود . سيد مجتبي علاوه بر فراگيري دروس رسمي خود در مدرسه در هر فرصت مناسبي كه دست ميداد بچهها را جمع كرده و از اسلام و تعليمات اسلامي دم ميزد و البته محيط و جو زمان رضاخاني طوري نبود كه بتوان كاري هم انجام داد اما همين قدر كه كسي جرات داشتحتي كلمهاي از اسلام بر زبان آورد خود نموداري از شجاعت و برجستگي او بود .
با اين ويژگي روحي و گرايش قوي ديني، معلوم نيست كه چرا سيد مجتبي پس از طي دوران دبستان، در هنرستان صنعتي ايران - آلمان به ادامه تحصيل پرداخت . چنين مينمايد كه اين كار به اصرار دايي و سرپرست او صورت گرفته است . چراكه به گواهي مادرش، مجتبي دروس اين مدرسه را خوش نداشت و بارها اظهار علاقه كرده بود كه طلبه شود و براي تحصيل به نجف رود .
سرانجام نواب صفوي در دوران جواني براي آموزش دروس حوزوي راهي عراق شد . اواخر سال ۱۳۲۰ وارد نجف شد و بلافاصله در مدرسه بزرگ آخوند خراساني حجرهاي دست و پا كرده و بدون اتلاف وقتشروع به فراگرفتن دانشهاي ديني نمود . هرچه را ميخواند و ياد ميگرفت آتش عشق باطنيش را شعلهورتر ميساخت و به مرحلهاي رسيد كه ذرهاي ترديد براي او باقي نماند كه هرچه حق است در اسلام و در مكتب مقدس آل محمد (ص) خلاصه شده است و اين مكتب انسانساز چكيده تمام تلاشها و مبارزات و جانفشانيهاي انبياست و براي جهاني كردن آن جاي هيچگونه درنگ و تاملي نيست .
نواب صفوي ضمن تحصيل نزد علامه اميني (۲) ، نزد آيت الله شيخ ابوالحسن شيرازي نيز درس آموخت . (۳) و حجتالاسلام دواني نيز از حضور نواب در درس تفسير شيخ محمد آقا تهراني ياد كرده ميافزايد كه وي در آن زمان با عنوان سيد مجتبي تهراني شناخته ميشد . (۴)
● احمد كسروي و تدارك كشتن او
در دوران تحصيل در نجف بود كه يكي از كتابهاي سيد احمد كسروي (۱۲۶۹ - ۱۳۲۴خ) به دست نواب رسيد و مطالعه آن آتش به قلبش زد . نام و نشان كتاب مورد بحث، ذكر نشده بود (۵) . احمد كسروي مورخ معروف ايران كه فكر ادعاي نبوت را در سر خود ميپروراند تصميم گرفته بود كه مكتب شيعه را كه بزرگترين سد راه اشاعه افكار خود پنداشته بود با هجو كردن ظاهرا علمي و فلسفي، راه را براي رسيدن به هدف شيطاني خود هموار سازد . (۶) او ضمن اينكه مرتبا بر ضد علما روحانيون شيعه هرزه درائي ميكرد وقتيكه معارض و مبارزي در اين مسير براي خود نديد پا را فراتر نهاده و شروع به هتاكي نسبتبه حضرت امام جعفر صادق (ع) نمود . وقتيكه كار كسروي بدين مرحله رسيد وقتي كه در تمام محافل ديني و مخصوصا در حوزه نجف شور و غوغائي برپا شد . نواب صفوي در نجف داوطلب براي براندازي كسروي شد و با در دست داشتن فتواي قتل (۷) يك چنين عامل فسادي و با جلب ياري چند تن از علما كه هزينه سفر او را پرداختند عازم ايران گرديد . نواب نخست در آبادان بر ضد آموزههاي كسروي سخنراني كرد زيرا شنيده بود كه پيروان كسروي در آن شهر بسيارند، سپس به تهران آمده و چندين جلسه به مناظره با كسروي ميپرداخت . اين مناظرات به نتيجه نرسيد و نواب از اصلاح كسروي نا اميد شد و در صدد قتل او برآمد . نواب براي تهيه پول سلاح به شيخ محمدحسن طالقاني از علماي پرهيزكار تهران متوسل شد و وي چهارصد تومان در اختيار نواب نهاد . با اين پول سلاحي تهيه شد و نواب صفوي با دستياري دوستي به نام خورشيدي، در هشتم ارديبهشت ۱۳۲۴ عازم اعدام كسروي شد .
پس از شليك دو تير، اسلحه از تيراندازي بازمانده و نواب به نزاع تن به تن با كسروي پرداخت . اطرافيان كسروي گريخته بودند اما ماموران انتظامي سر رسيدند و نواب را دستگير كرده كسروي را به بيمارستان رساندند . كسروي از مرگ نجات يافت و نواب زنداني شد . حمايت مردم مسلمان از نواب موجب شد كه وي پس از يك هفته، به قيد كفيل و به قرار دوازده هزار تومان كه از سوي اسكويي (بازرگان) تامين شد، آزاد گردد . محمد خورشيدي نيز چندي بعد آزاد شد .
● اعلان موجوديت فدائيان اسلام
شهيد نواب صفوي بعد از آزادي از زندان و زنده و فعال ديدن كسروي تصميم گرفت، بار ديگر به مقابله با وي برخيزد . او قصد داشت در راه اجراي احكام اسلامي، با مخالفان و دشمنان آن مقابله جدي نمايد . از اينرو در سال ۱۳۲۴ با دوستان و ياراني كه با شور و هيجان در اطراف او گرد آمده بودند پيمان فداكاري در راه اسلام بست و جمعيتخود را فدائيان اسلام نام نهاد و اولين اعلاميه رسمي و اعلان موجوديت فدائيان اسلام را با عنوان دين و انتقام چاپ و منتشر ساخت . هدف از تشكيل اين سازمان تحقق اهداف و ايدهآلهاي ديني و اجتماعي دلسوزان مذهبي بود .
بدين ترتيب هسته اوليه پيشتاز گروههاي مبارز در تاريخ معاصر ايران شكل گرفت . نواب صفوي با چنين بينشي دستبه انتخاب ياراني زد كه بيشتر از خانوادههاي متدين و كم درآمد و بازاريان خرده پا بودند و غالبا نيز جوان بودند و شور و شوق مبارزه را داشتند . با چنين آرماني و چنان ياراني، نواب صفوي به مبارزه با گذشته و حال پرداخت; گذشتهاي كه استبداد و دينستيزي رضاشاه رقم ميزد در حالي كه مملو از تفكرات انحرافي و غليان عقدههاي سركوفته اجتماعي در قالب انديشههاي بيگانه بود .
● پيگيري مبارزه و قتل كسروي
نواب صفوي از كمترين فرصت در هر جا و مخصوصا در مجالس ديني كه برپا ميشد براي بيدار كردن مردم و آشنا نمودن آنها با وظائف دينيشان و مبارزه بر عليه استعمارگران خارجي و ستمگران داخلي همچنان ميكوشيد . ميتوان گفت كه او همه را در محو مكتب مخرب كسروي يكدل و يك زبان ساخت تا اينكه علما و مردم به وسيله نامهها، شكايتها و طومارها از دولتخواستند كه كسروي را محاكمه كرده و از زبان و قلم او كه بر ضد اسلام سم پاشي ميكرد جلوگيري كند . پيرو همين فشار افكار عمومي بود كه دولت وقتبه دستگاه قضائي آن روز دستور داد تا مقدمات محاكمه كسروي را فراهم نمايد و بازپرس، او را به دادگستري احضار نمود .
همه ميدانستند كه اين بازپرسي و محاكمه پاسخگوي خواست مردم مسلمان يعني نابودي كسروي نيست و روي همين اصل بود كه نواب صفوي تصميم گرفت در خلال همين جلسات بازپرسي كار كسروي را بسازد . و لذا با سيد حسين امامي و تني چند از ياران جان بركف خود، هم داستان شده و در ساعت ۱۰ صبح روز ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ هنگامي كه كسروي در اطاق بازپرسي وزارت عدليه در حال توجيه كارهايش بود در يك حمله ناگهاني از بيرون اطاق با گلوله فدائيان اسلام و از همه كارسازتر طپانچه امامي از پاي درآمد .
فدائيان اسلام دستگير شدند و دادگاه به هركدام سه ماه و چند روز حبس داد . ولي با تلاشهاي نواب صفوي بعد از مدتي همگي از زندان آزاد شدند .
● ديدگاه امام خميني در مورد كسروي
از جمله بيانات امام خميني در اعتراض و رد افكار و نوشتههاي كسروي - نويسندهاي كه در پي تضعيف اسلام بود - به اين شرح است:
"ان لله في ايام دهركم نفحات الا فتعرضوالها"
امروز روزي است كه نسيم روحاني الهي وزيدن گرفته و براي قيام اصلاحي بهترين روز است، اگر مجال را از دستبدهيد و قيام براي خدا نكنيد و مراسم ديني را عودت ندهيد، فرداست كه مشتي هرزه گرد شهوتران برشما چيره شوند و تمام آئين و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود كنند . امروز شماها در پيشگاه خداي عالم چه عذري داريد؟ همه ديديد كتابهاي يك نفر تبريزي بيسروپا را كه تمام آئين شماها را دستخوش ناسزا كرد و در مركز تشيع به امام صادق و امام غايب روحي له الفدا آنهمه جسارتها كرد و هيچ كلمه از شماها صادر نشد . امروز چه عذري در محكمه خدا داريد؟ اين چه ضعف و بيچارگي است كه شماها را فراگرفته؟ اي آقاي محترم كه اين صفحات را جمعآوري نموديد و به نظر علما بلاد و گويندگان رسانديد، خوب استيك كتابي فراهم آوريد كه جمع تفرقه آنان را كند و همه آنان را در مقاصد اسلامي همراه كرده، از همه امضا ميگرفتيد كه اگر در يك گوشه مملكتبه دين جسارتي ميشد همه يك دل و يك جهت از تمام كشور قيام ميكردند . خوب است دينداري را دست كم از بهائيان ياد بگيريد كه اگر يك نفر آنها در يك ديه زندگي كند از مراكز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئي تعدي به او شود براي او قيام كنند .
شماها كه به حق مشروع خود قيام نكرديد، خيرهسران بيدين از جاي برخاستند و در هر گوشه زمزمه بيديني را آغاز كردند . (۸)
يك كج فهميهائي در انسان هست كه اين كج فهميها گاهي خيلي زياد ميشود . اينها دعا را نميفهمند چي هست لهذا خيال ميكنند كه حالا ما خوب، قرآن را ميگيريم دعا را رها ميكنيم . اينها نميفهمند كه دعا اصلا چي هست، مضامين ادعيه را نرفتهاند ببينند كه چي هست، به مردم چي ميگويد . چه ميخواهد بكند .
اين دعاهاست كه به تعبير بعضي از مشايخ ما قرآن ميفرمودند كه قرآن، قرآن نازل است، آمده استبه طرف پايين و دعا از پائين به بالا ميرود اين قرآن صاعد است . اين ادعيه با يك زبان خاصي كه در دعاهاست اينها دست انسان را ميگيرد و به بالا ميبرد .
يكدفعه آدم ميبيند كه كسروي آمد و كتابسوزي، مفاتيح الجنان هم جزو كتابهائي بود كه سوزاند، كتابهاي عرفاني را هم سوزاند .
البته كسروي نويسنده زبردستي بود ولي ... نميتوانستبه آن بالا برسد آنها را پائين ميآورد . كسروي كه كتاب مفاتيحالجنان را سوزانده نميدانست چي تويش است . شايد يكدفعه هم مناجات شعبانيه را نخوانده بود .
اين ادعاهائي كه در ماههاست، در روزها هستخصوصا در ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان اينها انسان را تقويت روحي ميكند و راه را براي انسان باز ميكند و نورافكن استبراي اينكه اين بشر را از اين ظلمتها بيرون بياورد و وارد نور بكند كه معجزه آساست . به اين دعاها عنايتبكنيد . گول بعضي از نويسندهها و امثال كسروي را نخوريد كه ادعيه را تضعيف ميكردند . اين تضعيف، تضعيف اسلام است . (۹)
با توجه به مضامين سخنراني امام خميني، در اعتراض و رد افكار كسروي چنين برداشت ميشود كه امام موافق با مقابله نظري است تا مقابله عملي (حركتهاي مسلحانهاي كه منجر به حذف مخالف گردد) . امام معتقد بود كه بايد علماي مبرز اسلامي خصوصا مراجع، به نقد آرا و نظريات كسروي ميپرداختند و در دفاع از ارزشهاي اسلامي كه كسروي به آنها تاخته است، اظهارات كسروي را مورد انتقاد شديد قرار ميدادند، و اذهان عمومي را نسبتبه گفتههاي خلاف و سخن هاي نارواي وي بيدار ميساختند .
● نخستين فعاليتهاي سياسي فدائيان اسلام
نواب در سال ۱۳۲۴ كه آيتالله كاشاني از زندان متفقين آزاد شد به ديدار ايشان رفت و براي "اجراي احكام اسلام" به ايشان دست همكاري داده بود و ياد كرد وي از آن مراسم نشانگر وفاداري نواب و همراهان وي در راه مبارزه به شمار ميرود .
نواب پس از اقامتي چند ماهه در عتبات و به سامان آوردن كارهايي كه در نظر داشتبه بازگشت ايران بازگشت و سفري به آذربايجان نمود . وي در همان سال ۱۳۲۶ با دختر نواب احتشام رضوي از كاركنان پيشين آستان قدس رضوي و يكي از بازماندگان ماجراي مسجد گوهرشاد مشهد (۱۳۱۴)، ازدواج كرد و در همين سال با ساماندهي فدائيان اسلام به نبرد با بيحجابي زنان پرداخت و نيز براي آگاه كردن مردم ايران از مقاصد خود، سفري دو ماهه به نقاط مختلف ايران به ويژه مرزهاي شرقي ترتيب داد .
سفرهاي زيادي به مناطق ديگر كشور مانند مناطق عشايرنشين غرب و شمال شرقي كرد . چون از سفر برگشتبه ديدار چند تن از سفراي كشورهاي اسلامي رفته ضرورت "اتحاد ملل اسلامي" را طرح نمود . آنگاه به درخواست طلاب مازندراني براي مبارزه با فساد در ساري و بازپس گرفتن مدرسهاي ديني كه در زمان رضاشاه غصب گرديده و تبديل به مدرسه دخترانه شده بود به همراه سي تن به ساري رفت و وارد همان مدرسه شد و در آن جا اقامت گزيد و در سخنراني خود در مسجد جامع تاكيد كرد كه مدرسه بايد مجددا به تصرف درآيد . مسئولان شهر نخست وعده همراهي دادند ولي بعد اقدام به محاصره مدرسه و دستگيري نواب نمودند و به سبب داشتن همين پرونده اتهامي، نواب در دوران نخستوزيري دكتر مصدق، بيست ماه زنداني شد .
در بهار سال ۱۳۲۷، كشور اسرائيل اعلام موجوديت نمود و ارتشهاي كشورهاي عرب به نبرد با آن پرداختند . فدائيان اسلام براي همراهي با اعراب كه با اشغالگران فلسطيني ميجنگيدند، به تكاپو برخاستند و اجتماعي عظيم در روز جمعه ۳۱/۲/۲۷ در مسجد سلطاني ترتيب دادند كه در آن هم نواب و هم آيت الله كاشاني حضور داشتند . در خاتمه قطعنامهاي در ابراز همدردي با اعراب فلسطين صاد رشد .
پس از آن دفاتري براي ثبت نام داوطلبان اعزام به فلسطين براي جنگ با اسرائيل ايجاد شد و نواب اعلام كرد كه پنج هزار فدايي اسلام آماده اعزام به فلسطين هستند . وي با نخستوزيري وقت - ابراهيم حكيمي (حكيمالملك) ديدار كرده خواهان تهيه تجهيزات رزمي و فراهم آوردن امكان اعزام داوطلبان به فلسطين شد و حتي با خود فلسطينيها تماس گرفتند . قرار شد در مناطق فلسطين بروند و آنجا تمرين كنند براي ميدان جنگ ولي نهايت امر اين شد كه دولت ايران اجازه حركت نداد و اين اقدامات به جايي نرسيد .
علت مسافرتهاي نواب به نقاط مختلف كشور و ايجاد ارتباط با ايلات و عشاير نشانگر آنست كه وي در ذهن خود طرحي بزرگ افكنده بود و شايد ايجاد حكومت اسلامي مورد نظر خويش را قريبالوقوع ميديد . وي اين باور خود را در كتاب "راهنماي حقايق" نوشت و "به دشمنان اسلام و غاصبين حكومت اسلامي شاه، دولت و ساير كارگرداناني كه آنان را به خوبي" ميشناخت اعلام كرد كه "اي خائنين پست فطرت! شما ميدانيد كه حق با ماست و ايران مملكت اسلامي و سرزمين پيروان آل محمد است و شما دزدان و غاصبيني هستيد كه حكومت اسلامي ايران را با يك دنياترس و لرز به طور موقت و عاريت غصب نمودهايد و هر روز آماده فرار هستيد و شما خود ميدانيد كه ما ملت مسلمان ايران به ياري خداي توانا در همين روزهاي نزديك، دستبه انتقام از شما يك مشتخائن معدود گذاشته و به حساب چندينساله جناياتتان رسيدگي ميكنيم" . (۱۰)
● انتخابات مجلس شانزدهم و ترور هژير
بعد از واقعه ۱۵بهمن ۱۳۲۷ كه در واقع يك نمايش جالب بر ضد شخص شاه و ترور نافرجام او به وسيله ناصر فخرآرايي بود - كسي كه در پوشش خبرنگار در مراسم حضور يافته بود و از سوي محافظان شاه درجا كشته و شاه نيز آسيب چنداني نديد - يئتحاكمه اين واقعه را بهانه كرده به تحكيم پايههاي خودكامگي پرداخت و تمام مخالفين را دستگير و تار و مار كردند، بسياري را به زندان انداختند، تعدادي فرار كرده مخفي شدند و آيت الله كاشاني را نيز دستگير نموده به فلك الافلاك خرم آباد و از آنجا به لبنان تبعيد كردند و نواب صفوي نيز تحت تعقيب قرار گرفت و ناچار خود را پنهان كرد .
بعد از صحنهسازي واقعه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و جلوگيري بسيار شديد از فعاليت مخالفين يكي ديگر از برگههاي برنده شاه به زمين خورد و آن مسئله تشكيل مجلس موسسان و دست كاري در قانون اساسي بود كه اقدامات سريعي انجام گرفت و مقدمات تشكيل مجلس موسسان فراهم شد . شاه در تاريخ ۱/۲/۲۸ آن را افتتاح كرد . در اين مجلس تاسيس مجلس سنا يعني مجلس شاه كه ميتوانستخنثي كننده مصوبات مجلس شورا باشد و اختيار انحلال مجلس از طرف شاه و الغا رسميت مذهب جعفري منظور نظر بود . در دو قسمت اول توفيق حاصل كردند اما نسبتبه قسمتسوم با تهديد نواب صفوي جرات مطرح كردن آن را هم پيدا نكردند . در چنين شرايطي تدارك انتخابات مجلس شانزدهم نيز ديده شد . دكتر مصدق جهت تامين آزادي انتخابات براي روز ۲۲ مهر ۱۳۲۸ در دربار اعلام تحصن كرد و از مردم ياري خواست . سر انجام مصدق با ۱۹ تن ديگر در دربار متحصن شدند اما شاه اعتنايي به آنها نكرد و آنان پس از ۴ روز مجبور به ترك دربار شدند . در روز اول آبان ۲۸، همان ۱۹ تن در منزل دكتر مصدق جمع شده جبهه ملي را پديد آوردند . انتخابات تهران نيز شروع شد و آيتالله كاشاني از لبنان نامهاي براي نواب فرستاد و خواست كه به انتخاب مليون ياري رساند، از اين رو نواب برخي از ياران خود را مامور نظارت بر انتخابات و حفاظت از صندوقهاي راي كرد .
كوشش اين محافظان با دخالت ماموران انتظامي ناكام ماند و به بهانه برگزاري مراسم عزاداري سالار شهيدان، صندوقهاي آرا از مسجد سپهسالار به محل فرهنگستان ايران منتقل شد و تقلب مورد نظر حكومتگران به عمل آمده داوطلبان ملي نمايندگي مجلس، به سبب كاهش آرا از سياهه منتخبين خارج شدند . در اين زمان كه حاصل تلاشهاي مليون و جوانان مسلمان از بين رفته بود . سيد حسين امامي در ۱۳ آبان (۱۲ محرم) ۱۳۲۸ عبدالحسين هژير وزير دربار را كه مشغول خلعت دادن به روساي هيئتهاي عزاداري بود ترور كرد . (۱۱) هژير پس از انتقال به بيمارستان درگذشت و امامي نيز دستگير شده و طي محاكمهاي بسيار سريع به اعدام محكوم و حكم در ۱۷ آبان ۱۳۲۸ چهار روز پس از تيراندازي او به هژير اجرا شد .
ترور هژير موثر واقع شد و سيد محمد صادق طباطبايي رئيس انجمن مركزي نظارت بر انتخابات تهران، در ۱۹ آبان ماه انتخابات تهران را به سبب سؤ جريان آن باطل اعلام كرد و در انتخابات مجدد، نمايندگان جبهه ملي و آيت الله كاشاني به عنوان نمايندگان تهران انتخاب شدند .
روز ۲۱ خرداد سال ۱۳۲۹ آيت الله كاشاني كه به سبب انتخاب شدن به عنوان نماينده مردم تهران از مصونيت پارلماني برخوردار شده بود از لبنان - تبعيدگاه خويش - بازگشت . نواب و اطرافيان او و نيز اعضاي مجمع مسلمانان مجاهد، استقبالي بس شورانگيز تدارك ديدند و به تثبيت جايگاه وي به عنوان رهبر مذهبي نهضت ملي ايران بيش از پيش ياري رساندند .
● ترور رزم آرا
در سال ۱۳۲۹، دولت در پي تصويب لايحه الحاقي نفتبرآمد . نمايندگان جبهه ملي كه از حمايت افكار عمومي نيز برخوردار بودند با اين لايحه مخالف بودند . اين لايحه يك بحران سياسي را در كشور ايجاد كرد و شاه براي اينكه به بحران خاتمه بخشد، سپهبد حاج علي رزم آرا را به نخستوزيري برگزيد . وي فردي قدرتمند و بنابر آنچه گفته شده است از حمايت آمريكاييها برخوردار بود، به طوري كه شاه از وي به شدت بيم داشت . رزمآرا قبل از اينكه روي كار بيايد با هر سه دولت استعمارگر به توافق رسيده بود . با روسها به توافق رسيده بود كه انحلال حزب توده را لغو بكند و به حزب توده رسميتبدهد و در ضمن، آن امتياز نفتشمالي كه قوام نتوانسته بود از تصويب مجلس بگذارند، او اين كار را بكند و به انگليس هم قول داده بود كه نگذارد نفت ملي شود . به آمريكا هم قول داده بود كه از جهت نفتي، اگر ما نتوانستيم تغييري در وضع شركت نفتبدهيم سرزمينهايي كه شركت نفت از آن استفاده ميكند ما از شركت نفت ميگيريم و در اختيار كمپانيهاي نفتي آمريكا ميگذاريم . از همان نخستين روزهايي كه سپهبد رزم آرا رياست دولت را بر عهده گرفت وكلاي جبهه ملي در مجلس و ساير مبارزان در خارج از مجلس، به مخالفتبا وي پرداختند . پس از اينكه رزم آرا از مجلسين راي اعتماد گرفتشروع به مذاكره با مخالفان خود نمود . يكي از مخالفان نواب صفوي بود كه دولت رزم آرا نخستسعي در دستگيري او نمود، اين كوشش به رغم حضور اعجاب برانگيز نواب در محاكمه قاتلان دكتر برجيس، ناكام ماند . دكتر برجيس، در كاشان، به عنوان پزشكي مبلغ بهائيت و متجاوز به نواميس مسلمانان شناخته شده بود و هشت تن از بازاريان كاشان با يكديگر هم پيمان شده وي را به قتل رساندند . دولت كه با درخواست علما و مردم كاشان براي رهايي متهمان روبرو شده بود، محاكمه آنان را به تهران احاله كرد و در تهران بود كه نواب در روز صدور راي، به رغم خطراتي كه وي را تهديد ميكرد، براي روحيهدادن به متهمان، به دادگاه رفت و در پايان جلسه با كمك يارانش از چنگ ماموران گريخت و تلاش دولت رزم آرا براي دستگيري وي به جايي نرسيد . رزم آرا همچنين افرادي را نزد آيت الله كاشاني فرستاد ولي از همراهي ايشان هم نا اميد شد و لذا شروع به سختگيري نمود . رزم آرا همچنان قدرت را در اختيار داشت . خواست مردم يعني ملي شدن صنعت نفت ايران به جايي نرسيده بود و وكلاي جبهه ملي ناتوان از انجام هيچ كار و ترسان از كودتاي رزم آرا به نواب صفوي متوسل شدند كه به رغم رد پيشنهاد رزم آرا مبني بر عدم مبارزه با دولت او، عملا تا مدتي كاري به كار او نداشت و به تدارك چاپ كتاب "راهنماي حقايق" مشغول بود . در بيست و سوم دي ماه سال ۱۳۲۹، نواب توانسته بود كتاب ياد شده را با برنامهريزي دقيق و به كمك يارانش توزيع كرده به دست عموم كارگردانان مملكتبرساند . در پي توسل جبهه ملي به وي، نواب خواهان ملاقات با نمايندگان جبهه ملي شد . دكتر مصدق و دكتر شايگان به بهانه يا به سبب بيماري نيامدند و حائري زاده و دكتر فاطمي خود را وكيل دكتر مصدق خواندند . نواب در جلسهاي كه در منزل حاج محمود آقايي برگزار شد به تفصيل سخن گفت . زبده كلامش اين بود كه اگر دولت جبهه ملي سركار آيد، احكام اسلام را اجرا خواهد كرد يا نه؟ وكلاي جبهه ملي عهد كردند كه در اولين روز فرصت و قدرت طبق قانون اساسي كه هرگونه قانون مخالف اسلام را ملغي دانسته و حكم به اجراي احكام اسلامي ميكند، به اجراي قوانين اسلام بپردازند . وي همچنين در خانه حاج ابوالقاسم رفيعي با آيت الله كاشاني ديدار كرد و با وي نيز اتمام حجت نمود .
آيت الله كاشاني نيز حذف رزم آرا از صحنه قدرت را نخستين ضرورت نهضتشمرد و باور داشت كه پس از آن بقيه كارها درست ميشود . بدين ترتيب به تعبير حاج مهدي عراقي، وكلاي جبهه ملي "فتواي قتل رزم آرا را از بعد سياسي و آيت الله كاشاني فتواي قتل او و شش تن ديگر را از جهتشرعي صادر نمودند . " (۱۲) نواب صفوي نيز به شرط اجراي احكام اسلام و بنيانگذاري حكومت اسلامي آن را پذيرفت .
روز دوشنبه ۱۴/۱۲/۲۹ آيت الله فيض كه از بزرگان علمي بود درگذشتند و دولت ايران به منظور عوام فريبي مجلس ترحيمي در مسجد شاه براي صبح روز چهارشنبه ۱۶/۱۲/۱۳۲۹ براي آن مرحوم اعلان كرد . در آن روز رزم آرا به اتفاق بعضي از وزرا و همراهانش وارد مسجد شاه شد و درست در لحظهاي كه پا به مدخل صحن مسجد گذاشت آماج تير خليل طهماسبي از اعضاي فدائيان اسلام قرار گرفت . رزم آرا به قتل رسيد و طهماسبي دستگير شد .
فدائيان اسلام افزون بر تشخيص خود، براي ترور رزم آرا، فتواي يك مجتهد مسلم را نيز دريافت كرده بودند . فدائيان اسلام صراحتا نظر خويش درباره مجوز شرعي ترورها را بيان كردهاند . به باور آنان، بر طبق تعاليم اسلام نخستين وظيفه مسلمان، دفاع از دين و ناموس خود است و حفظ دين و عفت، مقدم بر حفظ جان است و اگر مدافع، در اين راه جان داد، به وظيفه عمل كرده و ماجور است . همچنين به باور آنان ، تشخيص مهاجم به دين از وظايف مقلد است لذا از نظر شرعي مشكلي با قتل رزم آرا نداشتند .
در مرداد ماه سال ۱۳۲۹ مجلس هفدهم كه نواب شركت در انتخابات آن را تحريم كرده بود، طرح سه فوريتي آزادي خليل طهماسبي را تصويب كرد . تهيه و تصويب طرح سه فوريتي آزاد ساختن خليل طهماسبي از زندان به دستور و با تاكيد آيت الله كاشاني صورت گرفت . در پي تصويب اين طرح در مجلس سنا، خليل سرانجام روز شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۳۳۱ از زندان آزاد شد .
● نكاتي پيرامون قتل رزم آرا
زندانيان همبند خليل طهماسبي بر اين نظر بودند كه تير او موجب قتل سپهبد حاجي علي رزم آرا نشده است . البته او تيري انداخته بود ولي آن تير به رزمآرا لطمه نزد . معهذا او ترور رزم آرا را كه به دستيك گروهبان ارتش انجام گرفته بود به خودش نسبت داد . بعدها كه ورق برگشت و كودتاي كرميت روزولت، شاه را مجددا به تخت نشاند، كوشش خليل طهماسبي در باز كردن اتهام ترور از خود به جايي نرسيد . زندانيان اطلاعات شخصي در اين باب داشتند . دلايل فني هم اطلاعات آنها را تاييد ميكرد . از جمله دليل مربوط به قدرت نفوذي گلوله . وسيله تيراندازي خليل طهماسبي يك شش تير كوچك بود . گلوله شش تير، داراي كاليبر كوچك و سرعت اوليه كمي است . وسعت زياد زخم گلوله در بدن رزم آرا و نفوذ عميق آن جاي شك باقي نميگذاشت كه گلوله از اسلحه كمري پر قدرت با كاليبر بزرگ رها شده و سلاح كمري "كلت "مناسبترين سلاحي بود كه ممكن بود چنان اثري ايجاد كند . اين سلاح منحصرا در اختيار ارتش بود . (۱۳)
برعموم كساني كه از جريانات داخلي ارتش استحضار داشتند روشن بود كه شاه از وجود رزم آرا ناراحتبود . دلايلي وجود داشت كه ثابت ميكرد رزم آرا درصدد تهيه و اجراي يك كودتا است . منجمله ايجاد شبكه پاسگاههاي ژاندارمري دورتادور شهر تهران، در نقاطي كه هيچگونه دليل انتظامي براي ايجاد آنها متصور نبود ولي بعدا ميتوانست مراكز موثري براي كنترل هرگونه آمد و فتبه تهران بشود . و نيز انتخاب فرماندهان واحدهاي نظامي، نه به دليل صلاحيت و حسن شهرت آنها، بلكه صرفا بر مبناي ميزان اعتماد شخصي رزم آرا به آنها .
شاه مطلب را استنباط كرده بود، ولي نميتوانستبه سادگي و به صرف استنباطهاي خود رزم آرا را عزل كند . زيرا رزمآرا مخصوصا نزد خارجي ها به قدرت و سرعت عمل مشهور بود و عزل او خود شاه را در مظان تهمت جلوگيري از اصلاحات مورد نظر بيگانگان قرار ميداد .
يكي از گروهبانهاي ارتش در لباس غيرنظامي مامور انجام كار شد كه همراه با علم وزير دربار، بلافاصله پشتسر رزم آرا حركت كند . او مامور بود همين كه طهماسبي مبادرت به تيراندازي كرد، با گلوله كلت، رزم آرا را مورد اصابت قرار دهد و بكشد . اين طرح دقيقا به موقع اجرا گذارده شد . رزم آرا كه به اصرار و راهنمايي علم به طرف مسجد حركت كرد، بلافاصله پس از بلند شدن صداي گلوله طهماسبي، به دست آن گروهبان كشته شد . آنهايي كه اثر گلوله را در بدن رزم آرا معاينه كرده بودند شك نداشتند او با گلوله كلت كشته شده بود نه با گلوله اسلحه خفيف . خليل طهماسبي با قبول مسئوليت ترور رزم آرا در واقع پرده ساتري شد بر نيت ديگران . او نميدانستشاه از ذوق در پوستش نميگنجيد . بر اثر نفوذ آيت الله كاشاني كه سمت رياست مجلس شوراي ملي را هم داشت، خليل طهماسبي آن موقع از مجازات معاف شد . ولي پس از كودتاي كرميت روزولت و برگشتن شاه از رم، خليل طهماسبي را به جرم قتل مشهود و اقرار شده ترور رزم آرا، زنداني كردند . خليل طهماسبي كه خودش ميدانست قضيه از چه قرار بوده ديگر راهي نداشت . او را به همين اتهام اعدام كردند .
نظري كوتاه به رابطه دربار با غرب به ويژه انگلستان ميافكنيم تا ببينيم اصولا آيا تضاد و رقابتي بين دربار و رزم آرا متصور بود كه دربار، آنهم بدون اجازه اربابان انگليسي خود، نقشه قتل رزم آرا طراحي و اجرا نمايد . سرسپردگي شاه مخلوع به انگلستان تا آن حد است كه پس از به هلاكت رسيدن رزمآرا علي رغم جو شديدا ضد انگليسي و استقلالطلبانهاي كه در پي تصويب ملي شدن صنعت نفت در كشور حاكم بود، وي بلافاصله مهره سرشناس ديگر انگليس يعني علما را كه عامل عقد قرارداد ۱۳۱۲ بود آنهم بدون كسب راي از مجلس به نخست وزيري گماشت . آيا درباري كه اين چنين وابسته به انگليس است ميتواند اقدام به حذف پايگاه مدافع استمرار غارت منابع نفتي كند .
اما اگر گفته شود كه اختلاف دربار و رزمآرا ناشي از حضور گستردهتر آمريكا در صحنه سياست ايران و پشتيباني اين كشور از دربار دربرخورد با رزم آرا بوده است، اين نيز، مغاير با مواضع صريح آمريكا در آن مقطع تاريخي است .
در ابتداي نخست وزيري رزم آرا مطبوعات آمريكايي در تاييد و تمجيد از وي چنين نوشتند: " ... اكنون دانسته شده است كه جز رئيس ستاد ارتش كس ديگري نخواهد توانست ايران را از اين وضع فلاكتبار نجات بخشد ... در اين نكته شكي نيست كه اگر اوضاع ايجاب كند رزم آرا لايق آن است كه براي جلوگيري از متلاشي شدن و تجزيه حكومت ايران حكومت ديكتاتوري برقرار كند ... " (۱۴) پس از كشته شدن رزم آرا و تصويب ماده واحده ملي شدن صنعت نفت آمريكائيها طي انتشار يك بيانيه رسمي به اين شكل با جانبداري از انگلستان، مخالفتخود را با جريان ملي كردن صنعت نفت اعلام ميدارند: "شركتهاي آمريكايي ... بدولت آمريكا اظهار داشتهاندكه نظر باقدام يك جانبه دولت ايران برضد شركت انگليسي، مايل نيستند كه بهرهبرداري از معادن نفت ايران را به عهده بگيرند . علاوه بر اين متخصصين نفت چه از لحاظ كفايت و چه از نظر تعدادي كه لازم استبجاي متخصصيني كه اكنون در ايران مشغول هستند گمارده شوند، به علت كميابي متخصص در رشته مخصوص نه در آمريكا و نه د ركشورهاي ديگر عقيده ممالك متحده آمريكا بر اين است كه ايران و انگليس داراي اشتراك منافعي چنان قوي هستند كه بايد از طريق مذاكرات دوستانه راه حلي بيابند تا دوباره روابطي را برقرار سازند كه براساس آن هريك از طرفين نقش كامل خود را در نيل به آن هدف مشترك به خوبي ايفا نمايند ... " .
بنابراين مشاهده ميكنيم كه آمريكا نيز همچون همقطاران انگليسي خود خواهان استمرار غارت منابع نفتي و مخالف جدي ملي شدن صنعت نفتبوده است . و لزوما نه تنها مخالفتي با رزمآرا نداشته، بلكه همچنانكه از روزنامه نيويورك تايمز نقل گرديد او را تنها فردي به حساب ميآوردهاند كه شايد بتواند در مقابل حركت مردمي ملي كردن صنعت نفت مقاومت نمايد . پس از نظر شرايط سياسي اين نظريه كه آمريكا دربار را تحريك به مقابله و حذف رزم آرا نموده باشد نيز مردود است . اما از نكات ديگري كه شبهه مذكور را جدا نامعقول و ناممكن نشان ميدهد و مدعيان به ويژه كتاب "اسرار قتل رزم آرا" آن را ناديده گرفتهاند .
بازجوئي و دستگيري ۴۳ نفر از افراد وابسته يا مرتبط با شهيد طهماسبي و ماجراي اعدام انقلابي رزم آرا توسط عوامل رژيم است كه منجر به محبوس شدن تعدادي از آنان و تحت تعقيب قرار گرفتن برخي تا دهه ۵۰ و حتي سال ۱۳۵۴ ميشود . در حالي كه اگر طرح و اجراي نقشه به هلاكت رسانيدن رزمآرا توسط رژيم صورت گرفته بود ديگر تعقيب و دستگيري در اين سطح گسترده آنهم تا سالهاي آخر عمر رژيم شاه چه ضرورتي داشت؟
اين سوال را ميتوان بدين نحو پاسخ داد كه: رژيم پهلوي لازم دانست تا حداقل در حالت ظاهر هم كه شده خود را پيگير و پيجوي قضيه نشان دهد، و چنين وانمود كند كه حذف مهرههايش خصوصا فرماندهان ارشد نظامي برايش مهم و قابل اهميت است و اين طور نيست كه نسبتبه آنها بيتفاوت باشد .
بنابر آنچه گفته شد بايد اذعان كرد كه اعدام انقلابي رزم آرا جز با همت عالي نيروهاي اسلام و تاييد الهي و پشتيباني مردمي صورت نپذيرفته و شبهات سست و بياعتبار طراحان آن در ماهيت اين واقعيت تاريخي خللي نميتواند وارد كند .
● تحصن فدائيان اسلام در زندان
بازداشت نواب صفوي در دوازدهم خرداد ۱۳۳۰، سرآغاز بيست ماه زنداني شدن او در دوران نخست وزيري دكتر مصدق شد . فدائيان اسلام كه بازداشت و زنداني شدن رهبر خويش را تاب نياوردند، نخستبه روزنامه اطلاعات نامه نوشتند و از نحوه گزارش دستگيري و سخنان نواب در آن هنگام، انتقاد كردند و سپس هنوز بيش از دو سه روز از بازداشت نواب نگذشته بود كه اقدامات خويش را آغاز نمودند . آنها به همه مقامات موثر كشور متوسل شدند و در مرداد ماه ۱۳۳۰ در اجتماعي كه به راه انداختند با ماموران درگير شدند و چون همه تلاشهاي آنان براي آزاد ساختن نواب، بيثمر ماند . در روز ۲۱ دي ۱۳۳۰ پنجاه و يك تن از آنان، پس از ملاقات با نواب از زندان خارج نشدند . آنان در زندان متحصن شده اعلام كردند كه تا رهبرشان آزاد نگردد در زندان خواهند ماند . دستگاههاي قضايي و انتظامي به جاي رسيدگي به اين درخواست، ترتيب حمله نيروهاي ويژه را به زندان دادند و اين نيروها، نيمه شبي به فدائيان حمله كرده آنان را سخت كتك زدند و به سلولهاي انفرادي انداخته براي هريك پرونده اتهامي تشكيل دادند . در اين هنگام كه نواب زنداني بود، سيد عبدالحسين واحدي كه چندي پيش آزاد شده بود عملا رهبري فدائيان اسلام را برعهده داشت .
از ويژگيهايي كه مرحوم واحدي داشت اين بود كه مستبد الراي بود و بدون اينكه در كاري با ديگر ياران مشورت كند، خودش هر تصميمي ميگرفت عمل ميكرد (۱۵) و از همين جا بود كه وي از محمد مهدي عبدخدايي از فدائيان اسلام خواست كه دكتر حسين فاطمي معاون سابق نخست وزير و مدير باختر امروز را ترور كند . (۱۶)
روز جمعه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۳۰ دكتر حسين فاطمي به هنگام سخنراني بر سر مزار محمد مسعود، هدف تيراندازي عبد خدايي قرار گرفت و از ناحيه شكم مجروح شد . فاطمي را به بيمارستان بردند و عبد خدايي نيز دستگير و زنداني گرديد . وي در بازجويي مسئوليت كامل عمل خويش را پذيرفت و برخواستههاي ديني خود و يارانش پاي فشرد و به بازجويان خود پند داد كه احكام اسلام را گردن نهند . دكتر فاطمي از اين ترور جان به در برد .
● دوران فترت
محاكمه متهمان فدايي اسلام متحصن در زندان قصر در تيرماه سال ۱۳۳۱ به پايان رسيد و در دادنامه اعلام شد كه چون تحصن در قانون كيفر همگاني عنوان ندارد و بنا به جهات فوقالذكر عمل متهمين تمرد تلقي نميشود، لذا ۲۷ نفر متهمين كه از اين جهت تحت تعقيب قرار گرفتهاند از اين جهت تبرئه ميشوند . روز سه شنبه ۱۴ بهمن ماه ۱۳۳۱، به استناد قانون تعليق مجازات زندانيان، رهبر فدائيان اسلام - نواب صفوي نيز آزاد شد و به خانه حاج ابراهيم صرافان رفت چند روزي در همان جا به ديد و بازديد نشست و سپس با انتشار اعلاميهاي ابراز داشت كه در شرايط آن روز كه نه شاه و نه مصدق هيچ يك پايبند اجراي احكام اسلام نيستند، در فعاليتهاي سياسي دوران فترت را آغاز ميكند و صرفا به تبليغات ديني خواهد پرداخت . (۱۷)
به رغم پيچيدگي اوضاع سياست در آن زمان، اين موضع نواب خوشايند برخي از يارانش قرار نگرفت و آنان به مخالفتبا وي پرداختند .
در آن روزگار، دولت از حل مشكل نفت ناتوان مانده بود، دربار براي ضديتبا دولت، فعال و اختلافات آيت الله كاشاني و دكتر مصدق آشكار شده بود .
انتخاب دكتر مصدق به مقام نخستوزيري و تصويب قانون اجراي اصل ملي شدن نفت (۱۸) براي انگليسيها ضربه سهمگيني بود . انگليسيان از هيچ اقدامي براي ناكام ساختن مصدق خودداري نميكردند، با توقيف كشتي رزماري كه خريدار نفت ايران بود به راهزني دريابي دست زدند و به سبب سيطره بر بازارهاي خريد و فروش نفت مانع از فروش نفت ايران بودند . دربار نيز كه با قيام مردم در سي تير ۱۳۳۱ مجبور به تمكين به خواستههاي ملت و سپردن زمامداري به دكتر مصدق شده بود، براي سرنگون كردن دولتبه توطئه دست زد . در نهم اسفند ۱۳۳۱ به تحريك دربار، ماجراجويان شهر به بهانه مخالفتبا سفرشاه به خارج از كشور، (۱۹) به ابراز دشمني با نخستوزير پرداختند . اينان از همراهي آيت الله سيد محمد بهبهاني مجتهد تهران برخوردار بودند . آيت الله كاشاني نيز به عنوان رئيس مجلس شوراي ملي (۲۰) با سفر شاه مخالف بود و از نهم اسفند به بعد مخالفت وي با دكتر مصدق كاملا آشكار شد .
به دليل ايجاد برخي اختلافات (۲۱) در درون فدائيان اسلام ۹ نفر از اعضاي گروه، شروع به استعفا از جمعيت فدائيان اسلام نموده و اين استعفا را در روزنامهها اعلام كردند .
نواب براي مقابله با اين وضع اعلاميهاي صادر كرد و مخالفان را از جمع فدائيان اسلام اخراج كرد . واحدي نيز پس از آن، اعلام كرد "به آستان فضيلت پرور حضرت نواب صفوي" برميگردد . در بين اخراجشدگان از فدائيان اسلام كساني چون حاج ابوالقاسم رفيعي مدير انتظامات آنان و مهدي عراقي، احمد شهاب، اصغر علي حكيم، غلامعلي صداقت، بودند .
اعلاميه نواب براي اخراج اين افراد بسيار تند بود . وي با يكسان سازي مواضع خود با اسلام، اعلام داشت كه "محيط تربيت اسلام گنجايش كمترين هوس نامشروعي را ندارد و طي اين اعلاميه صريحا خواستههاي مخالفان را توقعات بيجا و هوسهاي غير مشروع شمرد و آنان را دستخوش روح دنياپرستي و رياستطلبي و شهوتراني دانست .
اتخاذ اين مواضع در آن اعلاميه بيواكنش نماند و هشت تن ديگر در اعتراض به چنين موضعي بركناري خود را از دسته فدائيان اسلام اعلام نمودند . ترديدي نيست كه اين جداييها موجب تضعيف فدائيان اسلام در رسيدن به اهدافشان شد
● سرانجام سازمان فدائيان اسلام
نواب در ايران به تبليغات ديني خود ادامه داد . ميخواست در دوره ۱۸نماينده مردم قم گردد تا از مصونيت پارلماني سود جويد ولي از انجام اين كار منصرف شد و ديگر در عرصه سياسي حضوري پر رنگ نداشت تااينكه به سال ۱۳۳۴ مسئله پيوستن ايران به پيمان نظامي سنتو با شركت عراق، تركيه و پاكستان و عضويت آمريكا و انگليس پيش آمد . كه اگر چنانچه در مواقع ضروري از آنان تقاضاي كمك شد به ياري اين هم پيمانان ضعيف در برابر هجوم احتمالي روسيه شوروي بشتابند .
از اين رو نواب، احساس خطر كرده دستبه كار شد، اعلاميهاي صادر كرد و طي آن نوشت كه مصلحت مسلمين دنيا پيوستن و تمايل به هيچ يك از دو بلوك نظامي جهان و پيمانهاي دفاعي نبوده، بايد براي حفظ تعادل نيروهاي دنيا و استقرار صلح و امنيت و اتحاديه دفاعي و نظامي مستقلي تشكيل دهند . همچنين از طريق تيمور بختيار فرماندار نظامي قدرتمند تهران، براي شاه پيغام فرستاد كه به اين پيمان نپيوندد .
اما تلاشهاي او به جايي نرسيد لذا بر آن شد تا حسين علا نخست وزير وقت، كه مامور امضا اين پيمان بود، را از ميان بردارد (۲۲) و مانع انجام اين كار شود .
مظفر علي ذوالقدر براي ترور علا انتخاب شد وي روز ۲۵ آبان همان سال حسين علا را كه براي شركت در مجلس ختم مصطفي كاشاني، فرزند آيت الله كاشاني، به مسجد شاه آمده بود، هدف تير سلاح خود قرار داد . علا زخمي سطحي برداشت و با سر باندپيچي شده براي امضاي پيمان به عراق رفت، ذوالقدر دستگير شد و فدائيان اسلام تحت تعقيب قرار گرفتند .
يك هفته بعد در نخستين روز آذرماه، نواب صفوي و سيد محمد واحدي دستگير شدند . سيد عبدالحسين واحدي و اسدالله خطيبي نيز كه به اهواز رفتند تا در آبادان يا بغداد به ترور علا بپردازند دستگير گرديدند . روز ۶ آذر ۱۳۳۴ خليل طهماسبي هم دستگير شد و از بين نزديكان نواب صفوي تنها عبد خدايي، از دستگيري مصون ماند . وي نيز يك سال بعد دستگير و به تحمل ۸ سال زندان محكوم شد . نواب و يارانش زير شديدترين شكنجهها قرار گرفتند و در دادگاههاي بدوي و تجديد نظر نظامي به اعدام محكوم شدند و با رد فرجام خواهي آنان، دو روز پس از اعلام راي دادگاه تجديدنظر، نواب صفوي، خليل طهماسبي سيد محمد واحدي و مظفر علي ذوالقدر تيرباران شدند . (۲۷ دي ماه سال ۱۳۳۴) .
● تلاش امام براي جلوگيري از اعدام فدائيان
از اقدامات مهم سياسي امام در دهه ۳۰، فعاليت ايشان براي نجات جان چهارتن از اعضاي مهم گروه فدائيان اسلام، از جمله نواب صفوي از حكم اعدام بود . فدائيان اسلام كه به اتهام ترور چند تن از عوامل سرسپرده دربار و انگلستان در آذرماه سال ۱۳۳۴ دستگير شده بودند پس از تحمل شديدترين شكنجهها در دي ماه آن سال در يك دادگاه فرمايشي نظامي به اعدام محكوم شدند . تلاش امام خميني براي نجات آنها ميتواند چند دليل داشته باشد . (۲۳)
اولا: كساني كه توسط فدائيان اسلام معدوم شده بودند همه از عوامل سرسپرده و خائن به مملكتبه شمار ميرفتند .
ثانيا: اين ترورها مورد تاييد صريح آيت الله كاشاني مجتهد جامعالشرايط آن زمان بود . از اينرو فدائيان اسلام مجوز شرعي لازم را نيز داشتند .
ثالثا: محاكمه و اعدام نواب صفوي در كسوت روحاني از نظر دربار، به معني محاكمه و اعدام روحانيتسياسي و مبارز بود و بيم آن ميرفت كه اين اعدام سرآغاز دستگيري محاكمه و اعدامهاي ديگري از چهرههاي روحاني و مبارز شود; چنانكه پس از دستگيري نواب صفوي، آيت الله كاشاني نيز به جرم همدستي در قتل، دستگير و زنداني شد . شايد به دلايل فوق بود كه وقتي امام ديدند براي جلوگيري از اعدام فدائيان اسلام اقدامي از طرف مرجع وقت صورت نگرفتبرحسب وظيفه شرعي كه احساس كرده بودند سه نامه (۲۴) به سه نفر از رجال كشوري آن زمان، قائم مقام رفيع بهبهاني، صدر الاشراف و حاج آقا رضا رفيع كه از اعتبار و وجاهت نسبي بيشتري برخوردار بودند نوشتند و با مقدمه وادلهاي كه آوردند از آنها خواستند تا مانع اعدام فدائيان اسلام شوند كه جز يك تن كه پاسخي كودكانه نوشت - امام پاسخ ديگري دريافت نكردند .
● برخي ديدگاههاي فدائيان اسلام
مفاد برنامه (۲۵) سازمان فدائيان اسلام از كلياتي درباره پرهيزگاري و مستحبات شرعي فراتر ميرفت .
۱ . اسلامي بودن سرزمين ايران و لزوم اجراي احكام اسلام .
۲ . مديريتخانه براي زنان، نه رو برو شدن آنان در كوچه و بازار و خيابان و ساير اماكن عمومي كه باعثبرانگيخته شدن غرايز ميگردد .
۳ . اداره مدارس دختران بايد به عهده زنان باشد و دخالت مرد در اداره مدرسه دختران بايد از بين برود .
۴ . مبارزه با مصرف مشروبات الكلي، دخانيات و ترياك: بدين معني كه كارخانههاي مشروب سازي بايد نابوده شده و ترياك، سيگار، قليان، چپق و ساير دخانيات بايد به كلي نابود شوند، در رابطه با قمار هم آن را به مثابه بلاي خانمانسوز ميدانست و معتقد بودند كه بايد از ميان برود .
۵ . سينماها و نمايش خانهها بايستي برچيده شوند و عاملين آنها طبق قانون مقدس اسلام بايد به مجازات رسند و چنانچه استفاده از صنعتسينما براي جامعه لازم شود، تاريخ اسلام و ايران و مطالب مفيدي از قبيل درسهاي طبي، كشاورزي، صنعتي، تحت نظر اساتيد پاك و مسلمان و بيغرض به نمايش گزارده شود .
۶ . در مورد رشوه و ارتشا و رباخواري بايد طبق دستور اسلام مجازات شده ريشه اين دو نهال فاسد از ايران كنده شود .
۷ . حقوق شرعيه ، (صندوق براي حقوق شرعيه) تحت نظر معتمدان پاك تهيه شود و مبلغي را به منظور تبليغ دين بكار گيرند .
۸ . دادگستري: بايستي احكام مقدس اسلام و قانون مجازات اسلامي را اجرا نمايد . براي قضاوت روحانيت و فقهاي پاك و مطلع را براي اين منظور تربيت نمايند تا آنان به رسيدگي امور قضايي بپردازند .
۹ . دانشگاهها بايد با روش صحيح دورههاي نهايي مانند دكتري با اجتهاد و استنباط به اتمام رسد . و بدين ترتيب استاداني ربيتشوند كه فرزندان اسلام از دانشگاههاي اروپايي و آمريكا بينياز شوند .
۱۰ . پرچم و نماز: در وزارت دادگستري و تمام ادارات بايد مساجدي بنا شود تا در آنجا نماز جماعت اقامه شود و پرچم سبز "لا اله الا الله محمد رسول الله، علي ولي الله" اضافه بر پرچم ايران نصب گردد .
● محورهاي فكري فدائيان اسلام
با توجه به اينكه، هدف اساسي سازمان فدائيان اسلام اجراي احكام اسلام بوده است . چنين بر ميآيد كه فعاليتسياسي فدائيان سه محور فكري داشته است .
۱) انتقاد نسبتبه برداشتسنتي از دين و نيز روحانيان بيعمل: نواب صفوي در اين باره معتقد است; "ساليان درازي است كه پردههاي تاريك شومي بر روي حقايق نوراني اسلام به رنگهاي مختلف كشيده و از تابش اشعه نوراني آن حتي بر افكار و دلهاي فرزندان اسلام و ملل اسلامي جهان جلوگيري نموده . " در نظر وي اسلام دين عمل و تحرك است . اما زنگار خرافات چهره حقيقي دين را پوشانده و در اين ميان تقصير و كوتاهي متوجه متوليان ديني است . "آخوند مغرض به نوعي آن را دچار خرافات ميكرد، مداح و روضهخوان اسلام را تنها دين گريه و زاري ميپنداشت، بعضي از تاجرهاي بازاري با اخذ رشوه و نزول سعي بر اين داشتند كه كلاه شرعي و خرافههايي بسازند و اسلام را مدافع خود جلوه دهند . " (۲۶)
بنابراين براي دستيابي به حقيقت اسلام، بايد از آن خرافهزدايي نمود و آن را از بستر تنگ نظريها و تاريك انديشيها نجات داد . چه "اسلام" راه رستگاري و نجات بشر است .
۲) دومين محور فكري فدائيان ، اعتقاد به آميختگي دين با سياست و نيز انتقاد به پرهيز روحانيان از دخالت در عرصههاي سياسي است . به اعتقاد آنان "جدا انگاشتن دين از سياست در ميان روحانيان، روح خمودگي و بياعتنايي نسبتبه مسائل جامعه و خودسريهاي حكومت در سرنوشت امت مسلمان، پرورده بود .
فدائيان اسلامي سعي كردند تا جو يخ زده و منجمد حوزه علميه قم را بشكنند و سكوت و بيتفاوتي طلاب و علماي بزرگ را با تحرك و مبارزه جويي جايگزين سازند . " (۲۷)
۳) سومين محور فكري فدائيان كه از اهميتخاصي برخوردار ميباشد، ولي چنانكه بايد در آثار باقي مانده از فدائيان بدان پرداخته نشده است "برپايي حكومت اسلامي" است . (۲۸) فدائيان اجراي دستورات اسلامي را منوط و مشروط به تشكيل حكومت اسلامي ميدانستند . آنها معتقد بودند كه حكومت اسلامي بايستي در اجراي اين دو حكم (واجبات و محرمات" از نيروي خود استفاده كند و ضامن اجراي آن باشد .
● دفاع از ديدگاه فدائيان اسلام و امام خميني
در اسلام جنگ و دفاع هر يك مفاهيمي خاص به خود دارند . جنگ در جايگاهي خاص ضروري است و دفاع هم زماني كه به تماميت ارضي و ناموس مسلمانان تجاوز ميشود رواست و واجب . با توجه به اين مطلب ميتوان گفت نواب همچون بسياري از آحاد جامعه بر آن نظر بود كه به حقوق مسلمانان و عرض و ناموس ايرانيان تجاوز ميشود و در قالب فعاليتهاي سياسي و ديپلماتيك، حقوق مسلمانان ضايع ميشود و احكام اسلامي به هيچ انگاشته ميشوند . بنابراين اگرچه دشمن به حمله يا تجاوز نظامي دست نزده است، ليكن عوامل استعمار و استثمار و استبداد با توسل به حربههاي مختلف، به ارزشهاي مذهبي - اجتماعي و فرهنگي جامعه حملهور شده و قصد پايمال كردن آنها را دارند . بنابراين دفاع در برابر اين متجاوزان ضروري است از اين رو اقدام مسلحانه يكي از شيوههاي مناسب جهت مقابله با اين متجاوزين است . فدائيان اسلام معتقدند كه از ديرباز به مال و جان و ناموس و دين مسلمانان از طرف كفار و اجانب هجوم شده است و هجوم به مال با دستبرد به معادن زيرزميني و غيره شروع گرديده و هجوم و به جان با كشتن رجال مسلمان و آزاده پايهگزاري شده و هجوم به دين و ناموس مسلمانان هم با تعطيل عمدي احكام و دستورات اسلام، يعني با كنار گذاردن قوانين اجتماعي و قضائي و سياسي و اقتصادي اسلام و وضع قانون در برابر آن، به عمل آمده است .
فدائيان اسلام دفاع در برابر هجوم وارده را بر خود واجب دانسته و معتقدند كه در اين هجومها كه از طرف كفار نسبتبه مسلمانان شده، بعضي از كارگردانان مملكت آلت دستبيگانه قرار گرفته و سپر كفار واقع شدهاند و چون آلت اجرا، اينها هستند بايستي با دفع آنها هجوم را دفع كرد . روي اين زمينه و استدلالات فدائيان اسلام اعتقاد داشتهاند روزي كه دفع هجوم باعث هجوم شديدتري نشود و مملكت و اجتماع دستخوش طوفان حوادث مضر سياسي نگردد، بايستي قيام كرد و ايادي بيگانه و هجومش را دفع نمود، به هر حال از نظر شرعي متكي به فرع مسلم "دفاع" كه از ضروريات دين است، ميباشند .
در واقع نواب صفوي بيشتر بر اين عقيده بود كه با حذف مهرههاي مهم و حساس رژيم پهلوي، ميتوان بر حكومت پهلوي پيروز شد و آنرا سرنگون ساخت تا حكومت آرماني را جايگزين آن ساخت . حتي بر اين نظر پاي ميفشرد كه فدائيان اسلام به تنهايي ميتواند به اين مهم دستيابد .
وليكن امام خميني درصدد بود تا با استعانت از خداوند متعال و قواي مردمي مبارز، به مقابله با رژيم پهلوي برخيزد و با بيدار نمودن اذهان و افكار جامعه، مردم را به تحقق حقوقشان آشنا سازد تا در راه كسب آن تلاش نمايند و از جان و مال خود دريغ نورزند، در حقيقت امام به حركتي همه جانبه و جامع و با شركت آحاد مردم اعتقاد داشت . امام خميني يكي از بهترين اهداف مبارزه را حفظ آيين اسلام، اهداف اسلامي و گسترش و توسعه آن در جهان ميداند . امام خميني با نفوذ در قلبها و حكومتبر دلها و تحت تاثير قرار دادن آنها و انگيزش شور و ايمان انسانها، امتي را از خواب غفلتبيدار ساخته به مبارزهاي دائمي و مستمر فراخواند، مبارزهاي كه قبل از همه سرتاسر وجود خودش را فراگرفته بود و شامل تمام ابعاد زندگياش ميشد .
● هياتهاي موتلفه اسلامي
پس از شهادت نواب صفوي، تشكيلات فدائيان اسلام كه قائم به شخص وي بود، از هم پاشيد و سرانجام در جريان اعتراضهاي مذهبي در دهه ۱۳۴۰ و تشكيل هياتهاي موتلفه، برخي از اعضاي فدائيان به موتلفه پيوستند . نيمه اول دهه چهل، دوران اوجگيري فعاليتسياسي - مذهبي به ويژه رشد مخالفت علما با رژيم بود . شهامت، صراحت و قاطعيت آيت الله خميني در ابراز مخالفتبا شاه، اعتراض به نفوذ بيگانگان و ... فعالان مذهبي را جسارت بخشيده و به فعاليت آنها رونق داد . دستهها و گروههاي مختلفي در بازار كه از ديرباز پيوندهاي نزديكي با روحانيون داشتند، فعاليتهاي خود را انسجام و نظم بخشيدند .
از جمله اين گروهها كه در سال ۱۳۴۲ تشكيل شده هياتهاي موتلفه اسلامي بود . اين جمعيت از ائتلاف سه گروه كه در بازار فعال بودند تشكيل ميشد . اين گروهها و يا هياتها عبارت بودند از:
۱) گروه مسجد امين الدوله (بازار دروازه)، چهرههاي موثر آن عبارت بودند از: حبيب الله عسگراولادي، حاج مهدي عراقي، حاج حبيب الله شفيق، مصطفي حائري و ...
۲) هيات و ياگروه مسجد شيخ علي كه اعضاي موثر آن عبارت بودند از: حاج صادق اماني، محمد صادق اسلامي، سيد اسدالله لاجوردي و ...
۳) گروه اصفهانيها كه چهرههاي موثر آن عبارت بودند از: حاج سيد علا الدين ميرمحمد صادقي، حاج مهدي بهادران، عزت الله خليلي و اسدالله بادامچيان . (۲۹) بنابه اظهارات اسدالله بادامچيان: اين سه گروه در ابتدا هريك جداگانه فعاليت ميكردند و با امام خميني در ارتباط بودند و امام اين سه گروه را با يكديگر آشنا و مرتبط ساخت . وي ميگويد: در يكي از روزهايي كه به قم مشرف شديم، خدمت امام رسيديم، امام فرمودند: شما همه در راه خدا و همهمان در راه خدا ميخواهيم كار كنيم، هر كداممان برادراني همراه داريم، چرا جدا از هم كار كنيم، چرا با هم كار نكنيم شما اساسي ترتيب دهيد كه در ارتباط با هم خيلي جديتر به كار ادامه بدهيد . (۳۰) وجه تسميه نام تشكل ديني جمعيتيا هيات موتلفه هم به دليل ائتلاف اين سه گروه با يكديگر است .
اين هياتها پس از ائتلاف و به اصطلاح تشكيل جمعيت موتلفه، شورايي به نام شوراي روحانيت تشكيل ميدهند كه بر حركت و برنامههاي تشكل نظارت داشته باشد تا امري مغاير با شرع و يا كاري كه بر اساس وظايف اسلامي نباشد، در جريان فعاليت انجام نشود . اعضاي اين شورا را موتلفه به محضر امام خميني پيشنهاد كرده بود و امام آنان را تاييد كرده بودند . اعضاي اين شورا، آيت الله مطهري، دكتر بهشتي، حجهٔ الاسلام مولايي و آيت الله انواري بودند . (۳۱) يكي از اعضاي اين جمعيت اظهار ميدارد كه در واقع تعيين شوراي روحانيت هم با نظر و راي امام صورت گرفته است . از امام در همان اوايل سال ۱۳۴۲ خواستند كه جمعي از علما را معين فرمايند، تا اگر مشكل و مانعي در ارتباط با ايشان براي موتلفه پيش آمد، و يا خداي نكرده امام دستگير يا محصور شدند، نظر آنها براي موتلفه به منزله نظر امام باشد . (۳۲) فعاليتسياسي جمعيت موتلفه اسلامي، منحصر به همان سالهاي اوليه تشكيل يعني نيمه نخست دهه چهل است . سالهايي كه در ارتباط با امام خميني و نيز تحت تاثير ايشان، فعاليت هياتهاي مذهبي رونق و تقريبا شدت گرفت . از مهمترين فعاليتهاي هياتهاي موتلفه، مخالفتبا لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي است . به نظر آنان اين لايحه:
۱ . با حذف قيد مذهب از شرايط نمايندگان ۲ . حذف سوگند به قرآن در هنگام سوگند نمايندگان و جايگزيني آن با قسم به كتاب آسماني ۳ . دادن حق راي و حق نمايندگي و انتخاب شدن به زنان كوششي بود در جهت از "رسميت انداختن اسلام" . به نظر موتلفه، ماجراي انجمنهاي ايالتي و ولايتي در روز شنبه ۱۰ آذر ۱۳۴۱ با پيروزي امام و روحانيتبه پايان رسيد و دولت اسدالله علم رسما اعلام كرد كه مصوبه ۱۴/۷/۱۳۴۱ قابل اجرا نيست .
يكي از مهمترين اقدامات سياسي موتلفه را ميتوان ترور حسنعلي منصور (۳۳) نخست وزير وقت در اول بهمن ۱۳۴۳ ذكر كرد . ضارب جواني به نام محمد بخارايي بود كه توط نيروهاي امنيتي دستگير شد . پس از دستگيري محمد بخارايي، مامورين امنيتي چند تن ديگر از اعضاي موتلفه را كه در جريان ترور حسنعلي منصور دست داشتند، دستگير كردند.
اين افراد عبارت بودند از: مرتضي نيك نژاد، صادق اماني، حبيبالله عسگراولادي، مهدي عراقي و صفار هرندي، محمد بخارايي، صفار هرندي، مرتضي نيك نژاد و صادق اماني به اعدام محكوم شدند . و چند تن باقي مانده به زندان رفتند . (۳۴) از اين پس فعاليتهاي موتلفه به دليل اعدام و نيز زنداني شدن برخي از اعضاي آن از رونق افتاد . از دلايل ديگر براي كاسته شدن از شدت فعاليت آنها، تبعيد امام از كشور بود كه عملا هياتهاي موتلفه را از وجود رهبري توانمند كه در سايه رهنمودهاي او فعاليت ميكردند محروم ساخت . در فاصله سالهاي ۱۳۴۳ و ۱۳۴۹ موتلفه توانستبه صورتي پراكنده به حيات خود ادامه دهد و پس از انقلاب اعضاي جمعيت موتلفه اسلامي، جذب حزب جمهوري اسلامي شدند . پس از انحلال حزب جمهوري اسلامي، جمعيت موتلفه در اسفند ماه ۱۳۶۷، موافقت آيت الله خميني را جهت گسترش فعاليتهايشان به دست آوردند و به همين نام كه مورد تاييد كميسيون ماده ۱۰ احزاب در وزارت كشور هم قرار گرفت، به فعاليتخود ادامه دادهاند.
● نتيجهگيري
اگرچه فدائيان اسلام سركوب و به جوخههاي اعدام سپرده شدند ولي اين امر مانع از آن نشد كه ياد و خاطره آنان از ذهن مردم مسلمان حذف شود . آرمان آنان براي ايجاد حكومت اسلامي باقي ماند . اگرچه گروه فدائيان اسلام در پي حذف فيزيكي نواب صفوي، با اعمال زور از صحنه سياسي ايران حذف شد اما كمتر از ربع قرن بعد، انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و نظام حكومتي نشات گرفته از آن، تحقق بخشيدن به خواست اصلي نواب صفوي يعني اجراي احكام اسلامي را وجهه همتخويش ساخت و در اين راه به گونهاي عمل كرد كه حميد عنايت پس از بحثخود در مورد فدائيان اسلام آن هم به گونهاي كه حاكي از نظر وي مبني بر تداوم موجوديت آنان از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۵۷ است نتيجه گرفت: "فلسفه حقوقي رژيم انقلابي جمهوري اسلامي ايران را تا حد زيادي ميتوان به حساب برداشت فدائيان از عدالت اسلامي گذاشت" . (۳۵)
در دوره استبداد دهه ۲۰ تا ۴۰ حركت مسلحانه فدائيان اسلام از ويژگيهاي خاصي برخوردار بود و ماهيتا با حركت مسلحانه گروههاي چپ كه بعد از ۱۵ خرداد در ايران شكل گرفت متفاوت بود . جنايت رژيم در كشتار ۱۵خرداد و تبعيد حضرت امام در ۱۳ آبانماه ۱۳۴۳ فقط يك سركوب خشن عليه ملت مسلمان و رهبري آن نبود بلكه نتايجي ديگر را در ميان گروهها، احزاب و افراد سياسي و مبارز به جاي گذاشت . سرخوردگي از مبارزات را از يك سو و تغيير شيوه آن را از سوي ديگر به همراه داشت.
شهيد مبارز نواب صفوي، بيش از چهل سال پيش، با انتشار برنامه حكومت اسلامي، بنيانهاي حكومت ايدهآل مشروع ديني را به جامعه شناساند . اكثر مبارزين و جهادگران در سالهاي مبارزه با رژيم شاه، تفكراتشان تحت تاثير و نشات گرفته از حركتخالصانه، شجاعانه و قاطعانه فدائيان اسلام بود و شهادت نواب و يارانش، بيش از پيش اذهان مردم را روشن ساخت و بسياري را به دنبال اين خط سرخ، به مبارزه با طاغوت كشاند .
نفيسه محبي
▪ ياداداشتها:
۱ . فدائيان اسلام، تاريخ، عملكرد، انديشه، تاليف سيد هادي خسروشاهي، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۵; صفحه ۲۰۰ .
۲و۳ . مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمد حسين منظور الاجداد، چاپ فرحي پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۱۹۱ .
۴ . نهضت روحانيون ايران، تاليف: علي دواني، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۷، جلد دوم، صفحه ۱۹۵ .
۵ . مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام ، تاليف محمد حسين منظور الاجداد، چاپ فرحي، پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۱۹۱ .
۶ . سيد مجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او، تاليف سيد حسين خوش نيت، چاپ اول، تهران ۱۳۶۰، صفحه ۱۷ .
۷ . خوش نيت مينويسد: نواب صفوي در رابطه با براندازي كسروي از علما بزرگ استمداد و استعفا نمود و قاطبه علما از احساسات پاك او تقدير نمودند اما كمكهاي فكري موثر را آيت الله علامه اميني صاحب الغدير مينمود . سيد مجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارات و شهادت او، تاليف: سيد حسين خوش نيت، چاپ اول تهران ۱۳۶۰، صفحه ۱۹ . منظور الاجداد نيز مينويد: نواب صفوي، از علامه اميني استفتا ميكند و پاسخ ميشنود كه: آنكه چنين كتابهايي نوشته "كافر است و بر هر مسلماني واجب است او را بكشد" مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمد حسين منظور الاجداد، چاپ فرحي، پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۱۹۱ .
۸ . صحيفه امام، ج۱۳، ص۳۲ .
۹ . صحيفه امام، ج۱۳، ص۳۳ .
۱۰ . فدائيان اسلام تاريخ، عملكرد، انديشه، تاليف سيدهادي خسروشاهي، چاپ اول، تهران ۱۳۷۵، صفحه ۳۲۹ .
۱۱ . قتل هژير به دستور شخص نواب صفوي صورت گرفت . سيدمجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او تاليف سيدحسين خوش نيت، چاپ اول ۱۳۶۰، صفحه ۴۴ .
۱۲ . "شمس قنات آبادي هم در خاطرات خود چند بار تاكيد كرده كه آيت الله كاشاني رزم آرا را مفسد في الارض و مهدور الدم ميدانست . " مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمدحسين منظور الاجداد، چاپ فرحي پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۲۰۷ - ۲۰۸ . ناگفتهها خاطرات شهيد حاج مهدي عراقي، تاليف محمود مقدسي، مسعود دهشور، حميدرضا شيرازي، چاپ اول تهران ۱۳۷۰، صفحه ۷۷ . نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او . تاليف سيد حسين خوش نيت، چاپ اول، ۱۳۶۰، صفحه ۵۳ .
۱۳ . در اصطلاح نظامي شش تير سلاح خنثي كننده با گلولههاي خفيف است .
۱۴ . باختر امروز، شماره ۱۸۲۷۹، تير ۱۳۲۹ به نقل از نيويورك تايمز .
۱۵ . ناگفتهها خاطرات شهيد حاج مهدي عراقي، تاليف محمود مقدسي، مسعود دهشور، حميدرضا شيرازي، چاپ اول تهران ۱۳۷۰، صفحه ۱۲۰ .
۱۶ . مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمدحسين منظورالاجداد، چاپ فرحي ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۲۱۲ .
۱۷ . مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمدحسين منظورالاجداد، چاپ فرحي، پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صص۲۱۴ - ۲۱۵ - ۲۱۶ - ۲۱۷ .
۱۸ . دكتر مصدق پس از اخذ راي تمايل از مجلس، قبول مسئوليت نخست وزيري را موكول به تصويب طرح ۹ مادهاي اجراي قانون ملي شدن نفت از طرف مجلس نمود . طرح اجرائي قانون ملي شد نفت روز نهم ارديبهشت از تصويب مجلس گذشت و دكتر مصدق روز دوازدهم ارديبهشت كابينه خود را به مجلس معرفي نمود . دكتر مصدق ضمن نطقي هنگام معرفي اعضاي كابينه خود برنامه دولتخود را در دو ماده اجراي قانون ملي شدن نفت و اصلاح قانون انتخابات خلاصه كرد و با اكثريت قريب به اتفاق از هر دو مجلس شوراي ملي و سنا راي اعتماد گرفت . بازيگران عصر پهلوي از فروغي تا فردوست، تاليف محمود طلوعي، چاپ سوم، ۱۳۷۴، جلد اول، صفحه ۷۸ .
۱۹ . دكتر مصدق درباره وقايعي كه به تصميم مسافرت شاه و حوادث روز نهم اسفند منجر شد گفت: "در يك روز صبح آقاي علا وزير دربار در ضمن ملاقات خود اظهار نمودند كه شاه ميخواهند مسافرتي به خارج بفرمايند . عرض كردم علت اين مسافرت چيست؟ گفتند كه: شاه از بيكاري خسته شدهاند . ضمنا آقاي وزير دربار يكي ديگر از دلايل مسافرت را كسالتشاه و همچنين ملكه و لزوم پارهاي معاينات طبي ذكر نمودند . "
دكتر مصدق سپس به تفصيل شرح ميدهد كه چگونه جريان اين مسافرت كه قرار بود كاملا محرمانه بماند از طرف درباريان فاش شد و روز حركت، كه هيئت دولتبراي خداحافظي شرفياب بودند، تظاهراتي در برابر كاخ سلطنتي برپا گرديد و بعد از اعلام انصراف شاه از مسافرت خانه او مورد حمله قرار گرفت . دكتر مصدق نتيجه ميگيرد كه تمام اين كارها، يعني برنامه مسافرت و تظاهراتي كه متعاقب آن برپا شد، نقشهاي براي از ميان بردن او و ساقط كردن دولتبوده است . بازيگران عصر پهلوي از فروغي تا فردوست، تاليف محمود طلوعي، چاپ سوم ۱۳۷۴، جلد اول، صفحه ۸۷ - ۸۸ .
۲۰ . آيت الله كاشاني از تاريخ ۱۶/۵/۱۳۳۱ به جاي حسن امامي به رياست مجلس انتخاب شد . اسامي و مشخصات نمايندگان مجلس شوراي ملي در ۲۴ دوره قانونگذاري، ناشر: وزارت كشور، نشريه شماره ۵، صفحه ۱۹۳ .
۲۱ . يكي از دلايل اختلاف در درون فدائيان اسلام اين بود كه در جريان ترور حسين فاطمي زماني كه خود مرحوم نواب هم در زندان بود (۱۲ خرداد ۱۳۳۰) واحدي بدون اينكه با مرحوم نواب هم در اين باره مشورت بكند و از ايشان اجازهاي گرفته باشند اين كار را با تصميم خود انجام ميدهد . ناگفتهها خاطرات شهيد حاج مهدي عراقي، تاليف محمود مقدسي، مسعود دهشور، حميدرضا شيرازي، چاپ اول ۱۳۷۰، موسسه رسا، صص۱۱۹ - ۱۲۰ .
۲۲ . مهدي عراقي اگرچه از سال ۱۳۳۲ تا آغاز نهضت روحانيون در سال ۱۳۴۱ فعاليتسياسي بارزي نداشت اما از سال ۱۳۴۱ تا واپسين لحظه حيات در خدمت نهضت و انقلاب اسلامي بود . نظر تاييدي امام در مورد مهدي عراقي بيشتر مربوط به فعاليتهاي او در هيئتهاي موتلفه و قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ است و مخصوصا پس از آنكه در ۱۳۵۹ ش به شهادت ميرسد . مجله گفتگو نگاهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، تاليف محمدحسين منظورالاجداد، چاپ فرحي، پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹، صفحه ۲۱۵ - ۲۱۶ .
۲۳ . قتل حسين علا به دستور نواب صورت گرفت . سيد مجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او، تاليف سيدحسين خوش نيت، چاپ اول تهران ۱۳۶۰، صفحه ۱۵۹ .
۲۴ . زندگينامه سياسي امام خميني از آغاز تا هجرت به پاريس، تاليف محمدحسن رجبي، چاپ اول تهران ۱۳۶۹، صص۱۴۳ - ۱۴۴ .
۲۵ . اين نامه ظاهرا منتشر نشده و در جايي چاپ نشده است .
۲۶ . سيد مجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او، تاليف سيد حسين خوش نيت، چاپ اول ۱۳۶۰، صص۶۱ - ۶۲ - ۶۳ - ۶۴ - ۶۵ .
۲۷ - ۲۸ - ۲۹ . تحولات سياسي - اجتماعي ايران ، ۵۷ - ۱۳۲۰، تاليف مجتبي مقصودي، تهران، ۱۳۸۰، صص۲۵۰ - ۲۵۱ .
۳۰ . هياتهاي موتلفه اسلامي، تاليف بادامچيان، بنائي، تهران ۱۳۶۲، ص۱۲۷ .
۳۱ . آشنايي با جمعيت موتلفه اسلامي، تاليف اسدالله بادامچيان، بي جا، بي نا، بي تا، صفحه ۴۰ .
۳۲ . تحولات سياسي - اجتماعي ايران ۵۷ - ۱۳۲۰، تاليف مجتبي مقصودي، تهران ۱۳۸۰، صفحه ۲۵۳ .
۳۳ . نگاهي به جمعيت هياتهاي موتلفه اسلامي، انديشه جامعه، تاليف چنگيز پهلوان، شماره ۵، صفحه ۹ .
۳۴ . قتل حسنعلي منصور، بنابر برخي روايتها با حكم آيت الله ميلاني صورت گرفت . منصور به خاطر كاپيتولاسيون، تبعيد امام خميني و حضور مستشاران آمريكايي مفسد فيالارض شناخته شده بود . تحولات سياسي - اجتماعي ايران ۵۷ - ۱۳۲۰، تاليف مجتي مقصودي، تهران ۱۳۸۰، صفحه ۳۰۸ .
۳۵ . تحولات سياسي - اجتماعي ايران ۵۷ - ۱۳۲۰، تاليف مجتبي مقصودي، تهران ۱۳۸۰، صص۲۵۴ - ۲۵۵ .
۳۶ . انديشه سياسي در اسلام معاصر، تاليف حميد عنايت، ترجمه بهاالدين خرمشاهي، تهران ۱۳۶۵، ص۱۷۱ .
▪ منابع:
۱ . سيدحسين خوش نيت، سيد مجتبي نواب صفوي انديشهها، مبارزات و شهادت او، تهران، انتشارات منشور برادري ۱۳۶۰
۲ . سيدهادي خسروشاهي، فدائيان اسلام، تاريخ، عملكرد انديشه، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۵
۳ . محمود مقدسي، مسعود دهشور، حميدرضا شيرازي، ناگفتهها خاطرات شهيد حاج مهدي عراقي، تهران، انتشارات رسا، ۱۳۷۰
۴ . مجتبي مقصودي، تحولات سياسي - اجتماعي ايران ۵۷ - ۱۳۲۰، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۸۰
۵ . سيدمهدي حسيني، خاطرات محمد مهدي عبد خدايي، مروري بر تاريخچه فدائيان اسلام، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، ۱۳۷۹
۶ . محمدحسن رجبي، زندگينامه سياسي امام خميني از آغاز تا تبعيد، تهران، انتشارات كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران ۱۳۷۰
۷ . مجله ۵ ۱ خرداد، شماره ۲۱، بهار ۱۳۷۵، شماره ۲۴، زمستان ۷۵، فصلنامه تاريخي - سياسي - فرهنگي، مركز اسناد انقلاب اسلامي
۸ . ع . باقي، تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي ايران، تهران، انتشارات تفكر، ۱۳۷۳
۹ . كوثر مجموعه سخنرانيهاي حضرت امام خميني (س)، موسسسه چاپ و نشر عروج، چاپ اول تا دوم بهار ۱۳۷۳ تا پاييز ۱۳۷۴
۱۰ . پيترآوري، تاريخ معاصر ايران، جلد دوم، تهران، انتشارات عطائي، به ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، ۱۳۷۷
۱۱ . برواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، از مشروطه تا انقلاب اسلامي، به ترجمه كاظم فيروزمند، حسن شمسآوري، محسن مديرشانهچي، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۸، نشر مركز
۱۲ . مجله گفتگو، نگهي به تاريخچه و عملكرد فدائيان اسلام، محمدحسين منظورالاجداد، چاپ فرحي، پاييز ۱۳۷۹، شماره ۲۹ - ۳۰
۱۳ . خاطرات سياسي و نظامي سرهنگ ستاد غلامرضا مصور رحماني، كهنه سرباز، تهران، موسسه رسا، ۱۳۶۸، جلد اول
۱۴ . پژوهش گروهي جامي، گذشته چراغ راه آينده است، تهران، انتشارات نيلوفر، ۱۳۶۲
۱۵ . دكتر عزت الله نوري، تاريخ احزاب سياسي در ايران، انتشارات نويد شيراز
۱۶ . مجله نويد آينده، شماره ۲۷
۱۷ . باختر امروز، شماره ۱۸۲۷۹، تير ۱۳۲۹
۱۸ . كيهان فرهنگي، گفتگو با جعفر سبحاني، شماره ۳، سال ششم خرداد ۶۸
۱۹ . روح الله موسوي خميني، صحيفه نور، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۶۹، ج۱، ۱۲، ۱۵
۲۰ . صحيفه امام، مجموعه آثار امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اول پاييز ۱۳۷۸، جلد ۲۲
۲۱ . محمد تركمان، اسرار قتل رزم آرا، انتشارات موسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰
۲۲ . علي دواني، نهضت روحانيون ايران، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۷، مركز اسناد انقلاب اسلامي
۲۳ . حميد روحاني، بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، تهران ۱۳۶۰، انتشارات دارالفكر
۲۴ . روح الله موسوي خميني، كشف الاسرار، بي جا، بي نا، بي تا
۲۵ . حميد عنايت، انديشه سياسي در اسلام معاصر، به ترجمه بهاالدين خرمشاهي، چاپ خوارزمي تهران ۱۳۶۵
۲۶ . محمود طلوعي، بازيگران عصر پهلوي از فروغي تا فردوست، چاپ سوم ۱۳۷۴، انتشارات نشر علم
مجله حضور
نظر شما