بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر عربستان سعودي
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۳۶
يكي از كشورهايي كه از تأثيرات اين انقلاب بي نصيب نمانده است، كشور عربستان سعودي است. اين تأثيرات تا جايي است كه در مقطعي روابط دو كشور به واسطه اين تأثيرات قطع مي شود. از آنجا كه هر تحولي در اين كشور تحول در كل جهان اسلام را به دنبال خواهد داشت لذا مطالعه بازتاب انقلاب اسلامي در عربستان سعودي امري مهم به شمار مي رود. در اين مقاله تأثيرات انقلاب اسلامي در ۴ سطح حاكميت، اسلام گرايان، ليبرال ها و نسل سوم عربستان مورد ارزيابي قرار گرفته است. نويسنده معتقد است كه انقلاب اسلامي در مواردي به صورت مستقيم و در برخي موارد به صورت غيرمستقيم اين كشور را تحت تأثير خود قرار داده است.
يكي از كشورهايي كه از تأثيرات اين انقلاب بي نصيب نمانده است، كشور عربستان سعودي است. اين تأثيرات تا جايي است كه در مقطعي روابط دو كشور به واسطه اين تأثيرات قطع مي شود. از آنجا كه هر تحولي در اين كشور تحول در كل جهان اسلام را به دنبال خواهد داشت لذا مطالعه بازتاب انقلاب اسلامي در عربستان سعودي امري مهم به شمار مي رود. در اين مقاله تأثيرات انقلاب اسلامي در ۴ سطح حاكميت، اسلام گرايان، ليبرال ها و نسل سوم عربستان مورد ارزيابي قرار گرفته است. نويسنده معتقد است كه انقلاب اسلامي در مواردي به صورت مستقيم و در برخي موارد به صورت غيرمستقيم اين كشور را تحت تأثير خود قرار داده است.
انتقال يا صدور پيام ها ، آرمان ها و ارزش هاي يك ايدئولوژي ، دين و فرهنگ از يك جامعه به جوامع ديگر امري شايع و متداول است . صدور پيام ها ، آرمان ها و ارزش هاي يك انقلاب به جوامع يا كشورهاي ديگر و بررسي بازتاب هاي آن نيز همواره مطرح بوده است . انقلاب اسلامي ايران نيز با تعاليم تأثيرگذار خود از اين قاعده مستثني نمي باشد. يكي از كشورهايي كه از تأثيرات اين انقلاب بي نصيب نمانده است، كشور عربستان سعودي است . اين تأثيرات تا جايي است كه در مقطعي روابط دو كشور به واسطه اين تأثيرات قطع مي شود . از آنجا كه هر تحولي در اين كشور تحول در كل جهان اسلام را به دنبال خواهد داشت لذا مطالعه بازتاب انقلاب اسلامي در عربستان سعودي امري مهم به شمار مي رود. در اين مقاله تأثيرات انقلاب اسلامي در ۴ سطح حاكميت ، اسلام گرايان ، ليبرال ها و نسل سوم عربستان مورد ارزيابي قرار گرفته است . نويسنده معتقد است كه انقلاب اسلامي در مواردي به صورت مستقيم و در برخي موارد به صورت غيرمستقيم اين كشور را تحت تأثير خود قرار داده است .
دو كشور ايران و عربستان از سال ۱۳۰۷ با يكديگر روابط سياسي برقرار نمودند . ابتداي تشكيل حكومت آل سعود با دوران سلطنت رضا خان در ايران همزمان بود . دو نظام سلطنتي از همان ابتدا روابط حسنه اي با يكديگر برقرار ساختند كه تا سال ها همچنان به همان صورت باقي ماند. ليكن تشكيل اوپك روال روابط دو كشور را جايگزين نمود. بعد از تشكيل اوپك استراتژي هاي نفتي و نوع رژيم حكومتي از وجوه تشابه دو رژيم گرديد . ضمن آنكه تفاهم هر دو دولت در سازمان اوپك روابط سياسي دو كشور را به طور چشمگيري گسترش داد و اين امر باعث آن گرديد كه آن دو در مسائل مختلف سياسي ، در عرصه منطقه اي و جهاني از نظرات مشابهي برخوردار گردند ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۱۱ ) روابط دو كشور در دهه ۱۳۵۰ با دكترين سياسي نيسكون به يكديگر پيوند خورده و بيشتر با آئين مزبور قابل تفسير و تبيين مي باشد . در چارچوب اين دكترين دو كشور همكاري هايي را در منطقه براي حفظ وضع موجود و منافع غرب آغاز مي نمايند . در اين راستا ايران با قدرت فزاينده تسليحات نظامي خود حفظ امنيت منطقه را بر عهده مي گيرد و عربستان با توان مالي و ذخاير نفتي نقش قدرت اقتصادي را متعهد مي شود . با وجود اين همكاري ها در روابط دو كشور در اين دهه نيز رقابت هايي به چشم مي خورد . ( هاشم آبادي ، ۱۳۶۹ ، ص ۱۹۱ )
گرچه سياست دو پايه نيكسون بر تأمين امنيت منطقه توسط كشورهاي اين حوزه ( ايران و عربستان ) پايه ريزي شده بود ولي شرط آن حمايت آمريكا از اين كشورها نيز بود . به عبارت ديگر اجراي اين سياست لازمه اش همكاري منطقه اي با حمايت امريكا بود . در سياست دو پايه نيسكون اگرچه ضرورتا بين ايران و عربستان همكاري و هم جهتي عميقي وجود داشت ولي در بطن اين همكاري ها همچنان نوعي رقابت موجود بود و عربستان از قدرت مسلط بي چون و چراي ايران در منطقه دائما در اضطراب بود . بعد از ناصر بين عراق و عربستان سعودي بر سر رهبري جهان غرب رقابت وجود داشت اما عربستان به خاطر تسلط بر منابع عظيم مالي توانست زمينه هاي مناسبتري به دست آورد به همين خاطر اين كشور هيچگاه حاضر نبود كه سيادت برتر در منطقه به طور كامل به ايران اعطا شود و هميشه به دنبال فرصتي بود كه اين نوع سيادت نصيب خودش گردد.(اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۱۷ (
با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و اشاعه گفتمان هايي نظير : تلاش در جهت برقراري حكومت جهاني اسلام، نفي سلطه پذيري و سلطه جويي .حمايت از مستضعفين و نهضت آزادي بخش و تبليغ اسلام و دعوت آن به ويژه مذهب شيعه ( هاشم آبادي ، ۱۳۶۹ ، ص ۲۰۰ ) اولين عكس العمل ها از درون حاكميت دولت هاي اقتدارگرا عليه اين گفتمان آغاز شد. دولت عربستان سعودي اولين از مصاديق بارز آن بود . تبليغات اعراب به ويژه محافظ كاران مسلمانان طرفدار عربستان سعودي در مورد شيعي بودن انقلاب ايران و نيز اخبار مربوط به عدم رعايت حقوق بشر در ايران تأثير مهمي بر افكار عملي جهان عرب گذاشت اصولا محافظه كاران اسلامي و طرفداران اسلام سعودي تبليغات گسترده اي براي جلوگيري از نفوذ انقلاب اسلامي در ميان اكثريت اعراب سني به عمل آوردند و بزرگترين حربه آنها شيعي بودن انقلاب اسلامي بود . اصولا مخالفان انقلاب اسلامي و به ويژه اسلام گرايان محافظه كار طرفدار عربستان سعودي از هر حادثه و تحولي در داخل عربستان و صحنه بين المللي براي بي اعتبار ساختن انقلاب نزد توده هاي مسلمان استفاده كردند. ( فلاح نژاد ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۴۷ ) . اصولا عربستان داراي مواضع سنتي حفظ وضع موجود با انقلاب اسلامي ايران كه تجديدنظر طلب در وضع موجود بود نمي توانست سر سازش داشته باشد و از سوي ديگر ايران انقلابي به علت خصيصه انقلابي بودنش خيلي زود نوك حملات تبليغي خود را به سوي عربستان و ساير كشورهاي مرتجع عرب نشانه گرفت .( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۱ (
عوامل تمهيدي و زمينه ساز نفوذ انقلاب اسلامي در عربستان
● عوامل خارجي
۱) ماهيت جهاني بودن انقلاب اسلامي
تلاش در جهت برقراري حكومت جهاني اسلام . انديشه ام القري بودن و تلاش در جهت صدور انقلاب حركتي بود كه توسط شخصيت هاي سياسي و مذهبي دنبال مي شد و اين حركت و تفكر و سوء تفاهم برخي از كشورها كه صدور انقلاب را به معني كشورگشايي ايران قلمداد مي كردند از عواملي شد كه اين تفكر و حركت شامل عربستان سعودي نيز بشود كه با ترس و وحشت آنها نيز توأم بود . ( جلالي ، ۱۳۷۸ ، ص ۳۶ )
۲) حج و برخورد زائران ايران و عربستان
حاجي هاي ايراني به دليل داشتن شور انقلابي معمولا راهپيمايي هايي علاوه بر مراسم مذهبي برگزار مي كردند كه حجاج غيرايراني نيز بعضا در اين مراسم شركت مي كردند و در عين حال اعلاميه هايي نيز پخش مي كردند. ترس سعودي ها در حدي بود كه صحبت كردن با ايراني ها را نوعي جرم مي دانستند و مكافاتش زندان بود . (زورق ، ۱۳۶۱ ، ص ۵۲ (
● عوامل داخلي
۱) سيستم حكومتي عربستان
سيستم حكومتي عربستان تجلي كلاسيك همزيستي خاص ميان مذهب و قدرت امپراتوري است بنيان اين همزيستي بر اتحاد ميان آل سعود و آل وهاب پايه گذاري شده است . در اين كشور قدرت سياسي در اختيار قبيله آل سعود و قدرت مذهبي در اختيار آل وهاب است . اشخاص خارج از خاندان آل سعود اجازه دريافت مناصب حكومتي را ندارند.
۲) عدم مشاركت سياسي
در كشور عربستان ايجاد هر گونه تشكل سياسي ممنوع است و هر گونه اجتماعي كه در آن مسئوليت اجتماعي و سياسي و اسلامي در رابطه با موضوع موجود حاكم بر جهان تبيين شود خلاف قانون شمرده مي شود . ( جلالي ، ۱۳۷۸ ، ص ۵۳ )
۳) اختناق مذهبي
دولت سعودي به هيچ وجه به شيعيان اجازه نمي دهد مسجد جديدي بسازند يا مساجد را بزرگتر كنند يا تغيير شكل دهند . همچنين از اقامه مجالس ديني و مذهبي شيعيان نيز جلوگيري به عمل مي آيد .
۴) سرقت و فساد دربار
علت اصلي ظهور فساد بين شاهزادگان افزايش درآمد در عربستان و رشد طبقه ثروتمند مي باشد ظاهر امر با آنچه در پشت پرده مي باشد فرق مي كند . در اين كشور مي توان افراط در نوشيدن شراب ، قماربازي ، پخش نوارهاي سكسي و اقدامات فريب كارانه جهت متأثر كردن زنان عربي به كثرت صورت مي گيرد . ( جلالي ، ۱۳۷۸ ، ص ۶۲ ( نتايج اين تحولات ، فساد و مصرف گرايي شديد و آشكار در ميان بعضي از عناصر و ياران خانواده سلطنتي و افزايش محروميت نسبي قبايل و طبقات متوسط يا پايين شهري است . تأثير مركب وفور نفت و نفوذ غرب بر پاكديني سعودي يك بحران فرهنگي عميق ايجاد كرد كه بنيادهاي حكومت پادشاهي را به خطر مي اندازد . در اين محيط موج رستاخيز اسلامي در طول دهه ۱۹۷۰ ظهور كرد. (دكمجيان ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۴۸ )
۵) حضور طبقه متوسط جديد
طبقه تحصيل كرده كه در عربستان به وجود آمده است ضمن اينكه با فرهنگ غربي آشنايي دارد تفاوت موجود ميان نظام اجتماعي و سياسي حاكم بر عربستان با ساير نظام هاي موجود دنيا را درك مي كند و اين آگاهي مي تواند پايه هاي نظام فعلي حكومت را در اين كشور سست نموده و در نهايت با ارتجاع حاكم بر جامعه به مبارزه برخيزند . (جلالي ، ۱۳۷۸ ، ص ۶۹(
● بازتاب انقلاب اسلامي بر حكومت و جامعه عربستان
الف) بازتاب انقلاب اسلامي بر حاكميت ( آل سعود )
طلوع انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ موجب شد تا دولت عربستان روابط خود را با ايران در ۵ سطح تنظيم نمايد .
۱) دوره صبر و انتظار
۲) دوره سياست و رويه دوگانه عربستان در مقابل سياست تهاجمي ايران
۳) دوره رويارويي و انفجار ( تيرگي روابط )
۴) دوره تنش زدايي
۵) دوره تقابل مذهبي ( دوره كنوني )
۱) دوره صبر و انتظار:
مقامات عربستان بعد از پيروزي انقلاب به دقت تحولات ايران را مورد بررسي قرار داده و در اين دوره فراز و نشيب هاي آن را دنبال مي كردند. اما از اظهارنظر صريح درباره حوادث ايران خودداري مي نمودند . چون اين ترس در سعودي ها وجود داشت كه انقلاب و تسري آن حكومت شان را متزلزل كند به همين خاطر به شكلي محرمانه و با كمك برخي از كشورها ديگر عرب درصدد انجام طرح هايي جهت دفع خطر احتمالي برآمدند . شعارهاي حاكم در اين دوره در ايران حاكي از تأكيد بر صدور انقلاب و متهم ساختن حكام مرتجع عرب خصوصا آل سعود مي باشد و از طرف ديگر در اين مقطع بين جناج انقلابي و جناح ليبرال نزاع حاكم است و چون در صورت موفقيت ليبرال سياست صدور انقلاب و اصول گرايي تقليل مي يابد لذا عربستان تقريبا در اين مرحله سياست صبر و انتظار را پيش مي گيرد تا زمان مشخص نمايد كه جناح و خط حاكم در ايران به دست چه گروهي خواهد افتاد . اين وضعيت ابهام تا ۱۳۶۰ طول مي كشد ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۱ )
۲( دوره سياست دوگانه عربستان در مقابل سياست تهاجمي جمهوري اسلامي ( از ۱۳۶۱ تا دي ۱۳۶۴):
عربستان در اين مقطع سعي در جلب نظر مسئولين ايراني داشته به زائرين و حجاج ايراني اجازه برپايي راه پيمايي برائت از مشركين را مي دهد . در ضمن از هيأت هاي ميانجي گر جنگ ايران و عراق جهت بازگرداندن صلح حمايت مي كند. رويه ديگر اين سياست درگيري پليس سعودي با حجاج ايراني در مراسم حج و اعطاي كمك هاي مالي ، سياسي ، نظامي و اطلاعاتي انبوه و مداوم به رژيم عراق در جنگ با ايران است تا به زعم خويش با ممانعت از پيروزي ايران توازن منطقه حفظ گردد. اين مرحله ريشه از زماني مي گيرد كه دفتر جبهه آزادي بخش شبه جزيره عربستان در تهران آغاز به كار نمود و در مقابل مقامات جمهوري اسلامي نيز از رهبران سعودي انتقاد كرده و روش كلي آنها را در قبال مسأله منطقه و جهان اسلام و ارتباط نزديك با آمريكا را مورد انتقاد قرار مي دادند . ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۱ )
در اين دوره رسانه هاي غربي به ترس دولت هاي عربي از ايران دامن مي زنند و اين جريان به نفع عربستان سعودي تمام شد و آن كشور را تقريبا به آرزويش كه همان رهبري شيخ نشين ها بود رساند . ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۷ ) دولت عربستان تشكيل شوراي همكاري را فرصت طلايي جهت گسترش نفوذ و سلطه و تحقق آرمان هاي ديرينه خود بر منطقه يافت . با تشكيل شوراي فوق عربستان به نتايج زير نائل آمد :
▪ بسط نفوذ سياسي و نظامي رياض بر ديگر كشورهاي منطقه
▪ با تشكيل اين شورا عربستان بر اوضاع سياسي و بافت اجتماعي كشورهاي منطقه اشراف كامل يافت.
▪ مقابله با بيداري اسلامي و جنبش هاي آزادي بخش از طريق افزايش فشارهاي امنيتي و هماهنگي در مبادله اطلاعات و قراردادهاي امنيتي
▪ ارجاع حل اختلافات به عربستان اعم از مسائل ارضي ، مرزي و ... ( قربان زاده ، ۱۳۶۹ ، ص ۳۲۵)
▪ دوره رويارويي و انفجار ( از اواخر ۱۳۶۴ تا پذيرش قطعنامه )
پس از يأس عربستان از مقابله با جمهوري اسلامي و به سازش كشيدن اين كشور عربستان تضاد خود را با ايران به منصه ظهور مي رساند و با اتخاذ سياست جديدي مرحله به مرحله سعي در تضعيف انقلاب اسلامي مي كند تا به اين وسيله انقلاب را به سازش كشيده و آن را به كنترل خود در آورد البته تقويت نظامي شديد سعودي و حضور ناگهاني در ناوگان هاي دريايي خارجي در تشجيع اين رژيم مؤثر است و بي دليل نيست كه كشتار ۴۰۰ حاجي ايراني و غيرايراني در ۹مرداد سال ۱۳۶۶ توسط اين رژيم شكل مي گيرد . در اين مقطع ضديت ايران و عربستان به نهايت درجه خود مي رسد و امام خميني (ره) عربستان را مظهر اسلام آمريكايي و اسلام درباري معرفي مي نمايد و شديدترين حملات تبليغاتي ايران متوجه عربستان مي گردد و حتي سفارتخانه عربستان در ايران مورد حمله عده اي كه بيشتر دانشجو بودند قرار مي گيرد تا اينكه در نهايت در سال ۶۷ روابط ديپلماتيك دو كشور قطع مي گردد ( اخوان كاظمي ، ۱۳۸۳ ، ص ۳۱ )
● علل و عوامل تيرگي روابط دو كشور در ذيل مي آيد :
ـ طراحي توطئه نفتي توسط عربستان عليه ايران و حمايت عربستان در دفاع از سهميه اوپك در بازار جهاني حتي به قيمت كاهش بهاي نفت .
ـ پيشرفت هاي جنگي ايران از جمله فتح فاو و نگراني عربستان و شيخ نشينها را از قدرت ايران افزون مي كند و بر مصمم بودن آنها در تضعيف ايران مي افزايد .
ـ اعلام طرح هشت ماده اي فهد و شناسايي رژيم صهيونيستي موجب تيره شدن روابط دو كشور گرديد .
ـ كمك هاي مالي تسليحاتي سياسي عظيم عربستان به عراق در طول جنگ تحميلي .
ـ قتل عام ۴۰۰ حاجي ايراني در مراسم حج ( ۹ مرداد ۱۳۶۶) .
بايد گفت اين جنايت باعث شديد شدن جنگ هاي تبليغاتي در كشور عليه يكديگر شد . عربستان ادعا مي كرد كه ايران قصد تصرف مسجد الحرام و بر هم زدن مراسم حج آن سال را داشته است ولي دلايل قانع كننده اي براي اين ادعا ارائه نكرد . مي توان گفت كه اين حادثه بزرگترين ضربه را به روابط دو كشور وارد نمود و امام خميني (ره) در آن زمان اعلام فرمودند كه حتي اگر از جنايات صدام بگذريم جنايت آل سعود در اين حادثه غيرقابل بخشش است .
ـ پس از حادثه قتل عام ۱۳۶۶ رژيم سعودي با سهميه بندي حجاج و ممنوعيت راهپيمايي برائت حجاج ايراني عملا از انجام حج حجاج ايراني جلوگيري مي كرد .
در مقابل جمهوري اسلامي سهميه بندي عنوان شده و حادثه مكه را نشانه عدم توانايي رياض در اداره امور حرمين دانسته و رهبران ايران اعلام كردند كه با توجه به عدم لياقت حكام آل سعود در اداره حرمين شريفين و مشاركت اين رژيم در قتل عام حجاج بيت الله الحرام جهان اسلام بايد تكليف اداره اين اماكن را براي هميشه روشن نمايد .
ـ تلاش عربستان سعودي از آبان ۱۳۶۶ براي تحريم تسليحاتي ايران در سطح منطقه اي و جهاني .
ـ قطع روابط ديپلماتيك از جانب عربستان در ارديبهشت ۱۳۶۷ با ايران و اخراج ديپلماتهاي ايراني از اين كشور .
ـ از علل تضادهاي هميشگي ايران و عربستان شكاف عميق بين مكتب وهابي و مكتب شيعي است وهابيت و شيعه داراي نگرش هاي بسيار متفاوت در زمينه هاي سياسي ، اسلامي و اجتماعي و ... هستند .
ـ فساد اخلاقي و مالي حكام سعودي .
ـ يكي از دلايل ديگري كه به تشديد تيرگي روابط دو كشور كمك مي كرد عدم اجراي يك ديپلماسي صحيح از جانب كارگزاران سياست خارجي ايران در مقابل عربستان و ساير كشورهاي عربي بود . به عبارت ديگر دستگاه سياست خارجي ايران هم صدا با دستگاه تبليغاتي غرب و همگام با آنها شرايط را آماده مي كرد كه به ترس حكام غرب از ايران دامن زده شود . البته عدم وجود اين ديپلماسي شايد تا حدي متأثر از شرايط تنش آميز و عدم كنترل بر روي گروه هاي افراطي ناشي مي شود . ( اخوان كاظمي ، ۱۳۸۳ ، ص ۳۱-۴۰ (
۴) دوره تنش زايي ( از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۴(
با خاتمه جنگ و پذيرش قطعنامه و گذشت يك دهه از انقلاب ايران مسئولين جمهوري اسلامي كارآزموده تر گرديده و سياست خارجي آن يك روند منطقي تر به خود گرفت و از طرف ديگر به دليل آنكه كشور عراق پس از جنگ به صورت يك كشور نيرومند و تهديد كننده ثبات و امنيت منطقه مبدل شده بود لذا دو كشور ايران و عربستان همكاري و نزديكي بيشتر را به نفع منافع ملي خود ديدند و در اين جهت گام هاي عمده اي برداشته اند . همچنين وضعيت نه چندان مساعد اقتصادي دو كشور همكاري هاي بيشتر نفتي خصوصا در چارچوب اوپك آنها را ايجاب مي نمود . در اين راستا رهبران ايران در بيانات خود هر چه بيشتر به تنش زدايي روابط ايران و شيوخ منطقه خصوصا عربستان پرداختند و عمدتا تأكيد نمودند كه سياست صدور انقلاب به معناي مداخله در امور كشورهاي ديگر نيست و خود را از اين دخالت تبرئه نمودند . ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۴۳ ) ملاقات هاي سران دو كشور و همكاري هاي دو كشور در چارچوب اوپك و به ويژه سازمان كنفرانس اسلامي موجب نزديكي مواضع دو كشور در حل بحران هاي منطقه شد . از ثمرات اين همكاريها مي توان به ايجاد تزلزل در بلوك بندي منطقه اي كشورهاي طرفدار غرب در حوزه خليج فارس عليه ايران و قطع كمك به گروه ها مخالف جمهوري اسلامي اشاره كرد. البته اين نزديكي موجب شد تا عربستان نيز اعتبار بيشتر بين المللي و اسلامي خود را به عنوان خادم الحرمين در امت اسلامي افزايش دهد و همچنين نزديكي مخالفت گروه هاي داخلي خصوصا شيعيان كمك نمايد.
۵) دوره تقابل مذهبي ( دوره ي كنوني(
با توجه به اينكه روند دولت سازي در عراق براي همسايگان قدرتمند اين كشور از جمله ايران و عربستان يك پروسه حياتي به شمار مي رود و تشكيل يك عراق متحد يكپارچه با اكثريت شيعه براي دولت هاي سني و راديكال منطقه مثل عربستان و اردن يك خطر بالقوه محسوب مي شود . دوره حاضر را مي توان دوره تقابل مذهبي ناميد . البته نقش آمريكا و دولت هاي غربي نيز براي دامن زدن به جنگ هاي فرقه اي و مذهبي در منطقه و به ويژه در عراق براي تثبيت حضور خود غيرقابل كتمان است . آنچه از معادلات منطقه برداشت مي شود اين است كه شكل گيري يك عراق يكپارچه متحد با اكثريت شيعه هم منافع دول راديكال سني منطقه و هم آمريكا را به خطر خواهد انداخت لذا بايد با اين پديده مبارزه شود . طرح مباحثاتي همچون هلال شيعي نيز در همين پروسه معنا پيدا مي كند . نكته مهم اين است كه روابط ايران آتي شيعي و عربستان وهابي را بايد در آينده عراق ديد .
ب) بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر اسلام گرايان عربستان
جامعه اسلام گرايان عربستان به سه گروه تقسيم مي شوند كه تأثير انقلاب اسلامي را بر هرسه گروه بررسي خواهيم كرد.
▪ سلفي ها
علما و روحانيون حاكم بر عربستان همگي در مورد تبليغ و رواج وهابيت در داخل و خارج كشور خود توافق دارند رژيم هم به واسطه درآمدهاي نفت پولهاي هنگفتي را خرج رواج اين ايدئولوژي كه چهره اي محافظه كارانه از اسلام ارائه مي دهد مي نمايد .
علما و روحانيون عربستان با تز رام كردن پديده هاي راديكال سعي نموده اند كه با استفاده از اشاعه وهابيت به خنثي سازي نفوذ اسلام ناب كه توسط جمهوري اسلامي ترويج مي شود بپردازند و در اين راه نيز از حمايت دولت و غرب نيز برخوردارند . از علل اصلي تضاد اين گروه با جمهوري اسلامي شكاف عميق بين مكتب وهابي و مكتب شيعي است . اسلام گرايان سعودي مجموعه ناهماهنگي هستند كه خود را سلفيون داده اند .
ترجيح دادن اصطلاح سلفيون به جاي اصوليون به اين خاطر است كه آنها خود را اهل الحديث مي دانند يعني پيروان شكل صحيح سنت هاي مربوط به زندگي نمونه پيامبر اسلام و گفته ها و كردار آن حضرت. اين روش به ميزان بيشتري از قيد و بندهاي مذهبي ، حقوقي تبديل شده است و سلفيه را از حوزه اسلام گرايي جريان اصلي ديگر كشورهاي عرب جدا ساخت . ( دكمجيان ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۷۰)
▪ اخواني ها:
شروع كار جنبش اخوان جديد در عربستان را مي توان در اوايل دهه ۱۹۶۰ جستجو كرد. بر طبق گزارش ها شاهزاده خالد بن مساعد بن عبدالعزيز و بعضي از دوستانش رياست آن را بر عهده داشتند . چنين به نظر مي رسد كه اين جنبش كوچك از طريق مخالفت با سياست هاي ملك فيصل در رابطه با نوسازي فزاينده در ۱۹۶۵ به يك خطر بالقوه تبديل شده بود . همانند دوران ملك عبدالعزيز بنيادگرايي اصلي اخوان با اسلام گرايي نهادي شده حكومت به منازعه برخاسته بود . در حالي كه اخوان جديد ارتباطات سازماني با گروه هاي اوليه ندارند اما علي رغم شكاف ميان دو نسل تداوم ايدئولوژيك كاملا مشهودي دارند. ( دكمجيان ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۴۹ ) شايد بتوان مهمترين حركت اين گروه عليه حكومت را قيام اول محرم دانست . ساعت ۳۰/۴ بامداد روز سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۵۸ برابر با اول محرم سال ۱۴۰۰ اين حركت توسط افراد گروهي به نام الدعوه المحتسبه كه از بازماندگان اين جنبش بودند شكل گرفت . رهبري اين گروه را فردي به نام جهيمان العتبي بر عهده داشت اين فرد با ادعاي اخوت با مهدي موعود داعيه مهدويت فردي به نام محمدبن عبدالله القحطاني را مطرح نمود . از جمله مهمترين خواسته هاي گروه فوق پايان بخشيدن به حكومت آل سعود ، قطع روابط با كشورهاي مسيحي و اخراج آنها از عربستان و اجراي قوانين اسلامي بود . پس از اين واقعه بسياري از گروه هاي مبارز و ضد رژيم عربستان از جمله سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب از اين حركت و انتخاب محل انجام آن حمايت كردند.
موضع گيري ايران درباره قيام اول محرم در مكه توسط امام خميني (ره) بدين صورت بود كه چون انجام عمل مسلحانه در خانه كعبه منافي آيات الهي است لذا اين عمل محكوم است اما جدا از اين محكوميت سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب كه مخالف حكومت آل سعود بود و از اين حركت هم قاطعانه حمايت كرده بود مورد پشتيباني كلي ايران قرار داشت چنانكه هيأت نمايندگي اين سازمان به دعوت دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در كنفرانس جهاني جنبش هاي آزادي بخش در شهريور ۱۳۵۹ در تهران شركت كرد ( اخوان كاظمي ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۴ ) با توجه به آنچه گذشت قضاوت در مورد تأثير جهيمان بر گروه هاي ديگر پيوند او با آنها دشوار است . گرچه بعضي منابع در مورد ائتلاف گروه هاي مخالف غيرمذهبي و بنيادگرا گزارش داده اند اما اشتغال كعبه ظاهرا اقدام يك جانبه اي بود كه توسط اخوان جهيمان صورت گرفت . ادعاي مهدويت داماد جهيمان نيز مي توانست در جلب حمايت وسيع جريان عمده بنيادگرايي مردمي مفيد افتد كه چنين نشد . روشن است كه اخوان قديمي و وهابيت حمبلي آن جهت گيري مهدويت نداشتند. ( دكمجيان ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۵۴ )
▪ شيعيان
در منطقه احساء به ويژه در مركز آن يعني شهر الهفوف شيعيان قابل توجه اند . از زمان اشغال اين منطقه توسط ملك عبدالعزيز سعود شيعيان اين خطه در مواقعي با حكومت سعودي سر به مخالفت برداشته اند اين افراد هيچ گاه نخواسته اند در كشوري كه رهبران مذهبي آن با باورهاي آنان مخالف اند مشاركت كامل و يا مساوي داشته باشند در طول تاريخ به ادبيات آنان اهانت شده و از تدريس تاريخ شيعه در مدارس محلي جلوگيري به عمل آمده است شيعيان مجاز به خدمت در نازلترين سطح جامعه هستند و از استخدام در گارد ملي هم به كلي محروم اند. در سال ۱۹۵۲ ميلادي يك مجمع مردمي به رياست محمدالحبشي براي بيان خواسته هاي محلي شيعيان تشكيل گرديد اما دولت آن را غيرقانوني اعلام كرد . با كشف نفت در اين ناحيه اهميت آن افزون گرديد و چون بسياري از بوميان شيعه در صنعت نفت به كار گمارده شدند در جنگ جهاني دوم و بعد از آن آگاهي سياسي كسب كرده و به دنبال آن نارضايتي فزاينده اي در مقابل دولت و جامعه متمدن آمريكا از خود نشان دادند . در سال ۱۹۴۸ ميلادي با آغاز تظاهرات وسيع در ناحيه القطيف به رهبري محمدبن حين الحرج ناآرامي شيعيان به اوج خود رسيد .
آنان در اين جنبش وسيع خواهان استقلال و جدايي از دولت سعودي بودند كه قيام آنان به شدت در هم كوبيده شد در سال هاي ۱۹۴۴ و ۱۹۴۹ و ۱۹۵۳ در اعتراض به شرايط كاري و محيط فعاليت شيعيان تظاهراتي را ترتيب دادند . در بين سالهاي ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ تحريم هايي به منظور قطع عرضه نفت به غرب به وقوع پيوست . تجلي پرشكوه خشم برافروخته شيعيان منطقه شرقي را مي توان در قيام محرم سال ۱۴۰۰ ( اواخر سال ۱۹۷۹ ) جستجو نمود. اين قيام با دوران سوگواري براي سالار شهيدان ، گروگان گيري جاسوس هاي آمريكا در ايران و اشغال مسجدالحرام و خانه كعبه توأم گرديد . اريك رولر مفسر روزنامه لوموند در اين خصوص مي نويسد : شورشيان به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي ايران و در پي حركت مكه جرأت افزون تري پيدا كرده و در روز ۲۷ نوامبر ۱۹۷۹ مراسم روز عاشورا را كه در عربستان ممنوع است برگزار كردند. جمعيت كه تصاوير امام خميني (ره) را در دست داشت به سوي قطيف احساء و ديگر آبادي هاي ايالت شرقي حركت كردند و در درگيري هاي به وجود آمده با گارد ملي ۶۰ تن از آنان كشته شدند . ( گلي زواره ، ۱۳۷۴ ، ص ۵۳-۵۴ ) . يكي از تشكيلات مهمي كه مربوط به شيعيان عربستان مي باشد سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب نام دارد . بعد از سركوبي قيام مردم شيعه عربستان در سال هاي ۱۹۵۳ و ۱۹۶۷ هيجان مذهبي و جوشش دروني مردم خاموش نشد و انقلاب به حيات خود ادامه داد و در سال ۱۹۷۰ مبارزات مردم در سازمان مزبور تشكل يافت و در سال ۱۹۷۵ سازمان تأسيس شد و پس از قيام كعبه و جنبش مناطق شرقيه اعلام موجوديت نمود .
البته واحدهاي سازمان آن به دلايل امنيتي تاكنون علني نشده است . در نظر رهبران آن تمام مسلمانان جهان امتي واحداند كه بايد براي رسيدن به هدف از رهبري واحد پيروي كنند . مواضع جمهوري اسلامي ايران را در ابعاد گوناگون پذيرفته اند و رهنمودهاي امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري را الگوي خود قرار مي دهند . اين سازمان به حكومت واحد در شبه جزيره العرب عقيده دارد و تجزيه اراضي اين منطقه را كه منجر به تأسيس واحدهاي سياسي متعدد گرديد توطئه استعمار در جهت تفرقه مسلمين مي داند. (گلي زواره ، ۱۳۷۴ ، ص ۵۷ ). از گروه هاي ديگر شيعي عربستان حزب الله حجاز است . در سال ۱۹۸۴ كه فاجعه مكه روي داد حزب الله عربستان نيز رويارويي با رژيم سعودي را گسترش داد و اعلاميه هايي را صادر كرد . آنها در اين اعلاميه ها اقدامات رژيم سعودي را مورد هجمه قرار داده و بر ولايت و پيروي از امام و جمهوري اسلامي تأكيد كردند . ( جلالي ، ۱۳۷۸ ، ص ۹۵(
ج) بازتاب انقلاب اسلامي بر گروه هاي ليبرال عربستان
در دسامبر ۱۹۹۰ چهل و سه تن از روشن فكران ليبرال عربستان به شاه عربستان شكوائيه نوشتند و طي آن خواستار اصلاح شريعت و تأمين حقوق بشر ، برابري در برابر قانون بدون توجه به سابقه فرد ، حقوق زنان ، تأسيس يك شوراي مشورتي و يك قوه قضائيه اسلامي مستقل شدند. در واقع طي سال ۱۹۹۰-۹۱ بحث و مجادله ميان ليبرال ها و اسلام گرايان بر سر فتواي صادره از سوي شيخ عبدالعزيز بن باز فقيه ارشد سعودي مبني بر دادن مجوز مذهبي و قانوني به استقرار سربازان غيرمسلمان در عربستان در گرفته بود . فرايند جهاني شدن و آشنايي طيف ليبرال با حقوق و آزادي هاي فردي و مقايسه آن با آزادي و نظام حكومتي عربتسان اين طيف را منتقد سياست هاي راديكالي دولت سعودي قرار داده است . بي شك انقلاب اسلامي با ترويج گفتمان مردم سالاري ديني بر ترويج اين انديشه بي تأثير نبوده است.
د) بازتاب انقلاب اسلامي بر نسل سوم عربستان
بي شك ارائه الگوي موفق و كارآمد از نظام مردم سالار ديني در منطقه خاورميانه در عرصه هاي مختلف علمي ، سياسي ، فرهنگي و مذهبي بر روي جوانان منطقه تأثيرات ويژه خواهد داشت . امروز جوانان عربستاني با توجه به دست رسي آسان به اينترنت و رسانه هاي جمعي از كليه مسائل موجودي كه در منطقه مي گذرد آگاه هستند و در صورتي كه جمهوري اسلامي بتواند در عرصه هاي علم و تكنولوژي و سياست و اقتصاد نمونه اي موفق و پيشرفته از كارآمدي يك حكومت اسلامي را به نمايش بگذارد آنها به طور غيرمستقيم از آن الهام خواهند گرفت و نظام هاي بسته خود را به چالش خواهند كشيد.
● نتيجه گيري و خلاصه :
روابط خارجي كشورهاي ايران و عربستان همواره مشحون از رقابت و همكاري يا تضاد و وفاق بوده است و اگرچه بر حسب مقتضيات مقطعي گاهي جنبه همكاري و زماني جنبه رقابت و تعارض حاكم گشته است ولي همواره ريشه هاي تضاد ميان دو كشور حتي در زمان همكاري و وفاق وجود داشته است . سه عامل مهمي كه در اين روابط نقش تأثيرگذار داشته اند عبارتند از : ۱- نفت ۲- مذهب ۳- نيروهاي خارجي كه در مقطع قبل از انقلاب اسلامي بحث نفت و نيروهاي خارجي عامل تنظيم كننده روابط دو كشور بود اما بعد از پيروزي انقلاب و با مطرح شدن بحث صدور انقلاب عامل مذهب و نيروي خارجي تنظيم كننده روابط دو كشور بوده است. انقلاب اسلامي به عنوان پديده هاي بديع و معجزه آسا در منطقه خاورميانه مسلما بر كشور عربستان نيز تأثيرات خود را گذارد . كه در اين مقاله تأثيرات انقلاب اسلامي در ۴ سطح حاكميت ، اسلام گرايان ، ليبرال ها و نسل سوم عربستان مورد ارزيابي قرار گرفت . به عنوان نكته پاياني بايد به آن اشاره كرد اين است كه انديشه هاي انقلاب اسلامي در مواردي به طور مستقيم كشور عربستان را تحت تأثير قرار داه و در مواردي به طور غيرمستقيم .
نكته پاياني قابل ذكر ، توجه به اين مسأله است كه با توجه به اوضاع منطقه و وجود عراق اشغال شده و تحولات لبنان و فلسطين ما شاهد افزايش رقابت تنگاتنگ مذهبي و ايدئولوژيك اين دو قدرت در آينده خاورميانه خواهيم بود.
پژوهشگر: حمزه نجاتي آراني
مركز اسناد انقلاب اسلامي
نظر شما