نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

سرباز بودم و می‌خواستم به کشورم خدمت کنم

سرباز بودم و می‌خواستم به کشورم خدمت کنم

جانباز «محمدشریف حسین‌پور» می‌گوید: سرباز بودم و می‌خواستم به کشورم خدمت کنم، برای همین در جبهه نام‌نویسی کردم. در یکی از عملیات‌ها، بعثی‌ها حمله شیمیایی سنگینی انجام دادند؛ آن‌قدر شدید که تا شعاع ۱۵ متری اطرافم را نمی‌دیدم. در این عملیات، تعدادی از همرزمانم به شهادت رسیدند و من هم دچار آسیب شیمیایی شدم.
محدودیت سنی مانع رفتنم به جبهه نشد

محدودیت سنی مانع رفتنم به جبهه نشد

جانباز 50 درصد «عیسی خادمی» می‌گوید: به دلیل سن کم، فرمانده اجازه نمی‌داد به جبهه بروم اما با اصرار و تلاش خودم، سوار اتوبوس شدم و برای دوره آموزشی به بندرعباس رفتم. پس از آن نیز به اهواز اعزام شدم. همین نوجوانان ۱۳ ساله، مثل شهید حسین فهمیده بودند که به جبهه رفتند و باعث پیروزی ما شدند.
پدر شهید عبدالرضا فلاح: فرزندم رفت تا پشتیبان امام باشد

پدر شهید عبدالرضا فلاح: فرزندم رفت تا پشتیبان امام باشد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر بزرگوار شهید «عبدالرضا فلاح مهرجردی» به مصاحبه پرداخته است. پدر بزرگوار شهید بیان کرد: «فرزندم گفت به جبهه می روم تا پشتیبان امام خمینی (ره) باشم و شب عید برمیگردم که شب دهم فروردین خبر شهادتش را به ما دادند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
مزه شهادت را چشیدم

مزه شهادت را چشیدم

در این کلیپ جانباز دفاع مقدس، «سید محسن دانایی» می‌گوید: «شهید محمد کلاهی در کنار من به شهادت رسید. من هم ترکش خوردم و دیدم روحم از بدنم جدا شد، اما به یکباره به جسمم بازگشتم و شهادت نصیبم نشد.»
پسرم از کلاس درس راهی جبهه شد

پسرم از کلاس درس راهی جبهه شد

مادر شهید «یعقوب صادقی» می‌گوید: یعقوب فرزند اولم بود. هنوز زمان خدمتش نرسیده بود و به مدرسه می‌رفت که پیش من آمد و گفت می‌خواهم به جبهه بروم، به او گفتم که درست را بخوان ولی شهید در جوابم گفت نمی‌گذارم تفنگ دایی‌ام روی زمین بماند. او چهار بار به جبهه رفت و در چهارمین اعزامش بود که به شهادت رسید.