پارك شيرين / رضا حساس
شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۸۶ ساعت ۰۲:۵۶
به ياد شهداي مظلوم پناهگاه پارك شيرين كرمانشاه در حمله موشكي 26 اسفند 1366
پناهگاه پارك شيرين
سالهاي آخر جنگ
شهر در خاموشي
توجه! توجه!
آژيري را كه هم اكنون مي شنويد...
آقا ساعت چند است
اين سؤال را
پيرمرد تسبيح به دستي
پرسيد
كه در فضاي تاريك و نمور پناهگاه
در حال تسبيح خدا بود
ساعت ده و ...
غرش هواپيماهاي دشمن
و صداي گنگ چند انفجار
شايد اين بار
خيابان شريعتي
و چند لحظه بعد
آژير آمبولانس ها
زن
در كنج اطاقك خويش
براي بچه ها
غذا مي پزد
اين بيست و پنجمين روز است
كه در پناهگاه به سر مي برد.
خيابان از حجم نبودن پر
شهر در خاموشي
و چنگال شب
در كمين
بوي باروت مي آيد
كبوتري هراسان
از فراز تپه مي گذرد
وضعيت سفيد است
و وضعيت اين شهر
نامعلوم
پناهگاه
از وجود جمعيت سرشار
شاعري دارد
بر روي ويلچر
براي پيروزي
شعر مي سرايد
توجه! توجه
وضعيت قرمز
امروز روز بيست و ششم است
پرتو كمرنگ آفتاب
دارد از دريچه كوچك هواكش
به كنج دلتنگي پناهگاه
مي تابد
كسي كه در آينده
خلاصه شده است
كودكي لرزان
در آغوش مادر پناه گرفته است
و مادر....
آقا ساعت
ساعت دو و ...
و موشك امان نمي دهد
«باي ذنب قتلت»
كودك
مادر
شاعر
پيرمرد تسبيح به دست
در آواري از
آهن و سيمان
مدفون
وضعيت سفيد
روي دشمن سياه
آن سوي شهر خاموش
رزمنده اي از مظلوميت دفاع مي كند
ميهن در آستانه پيروزي است
اينجا كرمانشاه است
سالهاي بعد از جنگ
شهر
از هياهوي زندگي سرشار
ضلع شمالي پارك شيرين
بنياد حفظ آثار
و نشر ارزش هاي دفاع مقدس....
نظر شما