مصاحبه خواندنی با شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی
شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی یکی از همان سربازانی است که از دو فرزند خردسالش دل کند و دست در دست امام خویش گذاشت و برای دفاع از حریم اهل بیت ( علیهم السلام) به سوریه رفت وبا پلاکی سوخته برگشت.
شهید مهدی طهماسبی یکی از مربیان برگزیده و مجرب مرکز آموزش پاسداری علویون قم که معروف است به سه جمله طلایی که شاگردان و همکارانش از او بیادگار دارند به « نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و پهلوان باشیم » در دومین بار اعزام خود به سوریه مورد اصابت موشک تاو« ضد زره» قرار میگیرد و با اقتدا به حضرت زهرا (س) با پیکری سوخته به دیدار مولا و سرور خود حضرت سید الشهدا(ع) می شتابد.
شهید مهدی طهماسبی متولد 14 آبان ماه 1362 از مسجد سلیمان اولین فرزند خانواده ای است که پدرش پیسکسوت جنگ و شهادت است و پسر رانذر سربازی امام زمان (عج) کرد، درنیمه خرداد 1395 در سوریه برای دفاع ازحریم اهل بیت (ع) با لبیک به ندای امام زمانش شربت شهادت نوشید و کربلایی شد.
متنی که پیش رو دارید تنظیم شده از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی بدون دخل و تصرف است. شهیدی که برای شهادت در رکاب امام زمانش نذر کرد یک پای پیاده اربعین کربلا باشد.
با عرض سلام و خدا قوت، لطفا خودتان را معرفی کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب عبدالحقیر العاصی مهدی طهماسبی فرزند عبدالکریم با یقین کامل و از عمق وجودم اقرار می کنم « اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله» با شهادت به یگانگی خداوند متعال و با شهادت به نبوت حضرت خاتم محمد بن عبدالله (ص) و با شهادت به امامت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و فرزندان طاهرینش تا مهدی موعود روحی فداه وصیت نامه خویش را آغاز می کنم.
درحال حاضر کجا زندگی می کنید؟
خدا را هزاران مرتبه شکر و سپاس که مجاور و همسایه بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها شدم و در آخر خداوند متعال را هزاران شکر که در عصر انقلاب وخمینی کبیر (ره) و زعامت امام سید علی خامنه ای زندگی می کنم.
انگیزه اصلی تان برای رفتن به سوریه چیست؟
انگیزه اصلی ام قرار گرفتن در زمره مدافعین حرم است. هرچند به خوبی واضح است که مثل منی لیاقت این مدال افتخار آمیز را ندارد ولی چه می شود کرد که عادت این خانواده احسان و کرم است.« و عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم...»
ما شنیده ایم که در فاصله پایان اولین اعزام اول تا اعزام بعدی کارهایی را برای رفتن دوباره انجام داده اید می شود بفرمایید چه اقداماتی بود؟
در این فاصله دو ماه و نیم از پایان سفر اول به سوریه تا این سفر سعی کردم بعضی از اعمالی که به نظرم مانع لطف و نظر خاص خدای متعال و حضرت زینب کبری سلام الله علیها و رسیدن به مقام شهادت باشد را جبران کرده و در جهت رضای حضرت حق بیشتر بکوشم.
هدف اصلی تان برای حضور در سوریه چیست؟
البته هدف اصلی این نبرد برای من اول پیروزی، دوم پیروزی، سوم پیروزی و چهارم شهادت در راه خداست که در حقیقت پیروزی نهایی در هدف چهارم است. به فرموده خدای متعال چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم و این بزرگترین لطف حضرت حق است که ما در همه حال پیروزیم و شکست برای ما بی معنی است.
به نظر شما دلیل بهانه گیری بعضی ها درباره مدافعان حرم چیست؟
بنا به فرمایش اما حسین علیه السلام انسان ها بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان. اما وقتی حوادث و امتحانات جدی پیش می آید آن وقت « قلت دیانا» دین داران اندک می شوند.
لذا به نظر بنده حقیر امروز هر کس به بهانه های مختلف نمی خواهد در این راه قدم بگذارد و جزو مدافعین حرم باشد، داوطلب نمی شود، دلش نمی تپد، تلاش نمی کند، خواب ندارد و دغدغه ندارد (حال آن بهانه هر چه می خواهد باشد اعم از زن، فرزند، پدر و مادر، زندگی، پول ، درس و دانشگاه و ...) یقینا اگر صحنه کربلا هم بود دقیقا با همین بهانه ها کمکی به حسین علیه السلام نمی کرد.
این اعتقاد من است اگر چه ممکن است اشتباه کنم ولی این طور فهمیده ام. زیرا فریاد هل من ناصر ینصرنی ارباب متعلق به همه زمان ها است و کهنه نمی شود.
حتما شنیده اید که می گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند شما در این مورد چه نظری دارید؟
در این مسیر شبهات و تهمت های فراوانی به مدافعین حرم زده می شود اعم از گرفتن پول، مبارزه در راه بشار اسد، مبارزه در راه اعراب یا اینکه اگر وطن بود ماهم می رفتیم و ...خیالی نیست وعده ما با همه این تهمت زنندگان و شایعه سازان باشد با حضرت زهرا سلام الله علیها. اگر چه همه این شبهادت و تهمت ها جواب های بسیار واضحی دارند که تا الان بارها و بارها گفته شده اند.
از نظرشما مدافعان حرم چه کسانی هستند؟
اگر من سراپا تقصیر را فاکتور بگیرید به نظرم مدافعان حرم از با بصیرت ترین افراد زمان حال ما هستند.
سوالمان را کمی خصوصی تر کنیم شما دو فرزند خردسال دارید که نیاز آنها به داشتن پدر در این سن و سال ضروری است آیا رفتن و تنها گذاشتن آنها نوعی بی مهری به حساب نمی آید؟
طوری می گویند به خاطره بچه هایت نرو که انگار من معنی زن و بچه را نمی فهمم و بویی از عشق نبرده ام یا دلم از سنگ است!
اما به نظر من حقیر کاملا بر عکس است. رزمندگان و مجاهدان در همه زمان هایی که زندگی کرده اند عشقشان و محبتشان به خانواده صدها برابر بیشتر از کسانی است که ادعای فهمیدن بچه و زن و پدر و مادر و اقوام دارند. ادعای عشق و عاشقی دارند اما در این میان نکته ایی وجود دارد که این قدر راحت از همه چیز دل می کنند.
عشق من به همسر عزیزم و فرزندانم و پدر و مادرم و اقوام با وجود همه شیرینی و لذت در مقابل عشق به ذات اقدس حق عشق به آقا رسول الله، امیرالمومنین و در یک کلام عشق به همه اهل بیت عصمت و طهارت پشیزی ارزش ندارد.
یعنی نگران خانواده تان نیستید که چه اتفاقی بعد از شما برای آنها خواهد افتاد؟
بهر حال شما پدر دو فرزند خردسال هستید و از طریفی هم اولین فرزند خانواده خودتان و مطمئنا پدر ومادرتان به شما چشم امید دارند.
والله والله بنده هیچ نگرانی و سر سوزن دلواپسی برای همسر و فرزندانم و پدر و مادرم ندارم که بعد ازمن چه می کنند. زیرا اگر آنها درخط حق خط اهل بیت و ولایت باشند پس یقینا اهل من هستند و خداوند متعال وعده داده که خودش خون بهای شهید است و حال کدام یک از مدعیان جرات دارد قیمتی بر این خون بها بگذارد که قرار است به اهل من برسد. و اگر زبانم لال در مسیر الهی قدم بر ندارند، نسبتی هم با من نخواهند داشت. طبق فرمایش حضرت آقا و مولایم سید علی خامنه ای شهادت مرگ تاجرانه است. به هر حال دیر یا زود باید از این دنیا رفت و چه بهتر که به این طریق این انتقال صورت بگیرد.
بگذارید کمی شفاف تر بپرسیم شما میخواهید به سوریه بروید ومیدانید شاید دیگر بازگشتی نباشد چرا بازهم مصرید برای اعزام؟
برخی فکر می کنند که اگر به این سفر نمی رفتم الان سالم بودم و می دانم قطعا به همسر و پدر و مادرم هم خیلی طعنه خواهند زد. جواب این افراد یاوه گو همان جواب قرآن است که اگر قرار بود مرگ من الان فرا برسد، من اگر درخانه هم بودم با پای خودم به قتلگاه می رفتم. پس این سفر قرار نیست لوح ازلی حق را دچار تغییر و ونقصان کند. بلکه همه چیز در راستای حکمت خداوند متعال است.
کمی هم از پدر و مادرتان بگویید؟
از پدر و مادرم که خاک کف پایشان سرمه چشمان من، صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم از من راضی باشند و مرا حلال کنند. یقینا تربیت صحیح شما باعث شد که من در مسیر صحیح قدم بردارم و یقینا در ثواب این مجاهدت کاملا شریک هستند.
همسرتان چه نقشی در این تصمیمی که شما گرفته اید،داشتند؟
از همسر مهربانم که حق همسری را در تمام زمینه ها درحد کمال و اعلی درقبال من انجام داده و در خیلی از زمینه های اخلاقی و دینی یقینا باعث رشد من شد و یک نعمت بزرگ الهی و امانت الهی بود و اگر نبود همراهی و مساعدت او یقینا موفق به انجام وظیفه نمی شدم کمال سپاسگذاری را دارم.
شما دو پسر به نام امیر محمد و حسین دارید و این آخرین باری است که آنها را می بینید چه حرفی با آنها دارید و در خواستتان از آنها چیست؟
از آقا امیر محمد عزیز و حسین آقای عزیزم میخواهم مرا حلال کنند که نتوانستم به طور شایسته حق پدری را ادا کنم. پسرهای گل بابا از شما میخواهم هوای مادرتان را داشته باشید. پسرهای عزیزم درخط ولایت فقیه قدم بردارند و تابع صد در صد و گوش به فرمان محض و مطیع اوامر رهبری باشند.
کمی هم از اوضاع جامعه حرف بزنیم و اینکه نظرتان را درباره ولایت و رهبری بفرمایید؟ و چه توصیه ای دراین زمینه دارید؟
رهبری در این زمان بسیار مظلوم هستند و خیلی از کسانی که روزگاری در کنار امام راحل بودند (البته به ظاهر) الان رهبری را تنها گذاشته اند و نظرات گستاخانه خودشان را در مقابل نظرات صریح رهبری بیان می کنند. اینها سعی کنند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند، زهی خیال باطل. خداوند بهتر می داند که رسالتش راکجا قرار دهد.
لذا عاجزانه از همه خانواده ام به طور خاص همه دوستان و همه کسانی که صدای من به گوششان می رسد این است که در خط و مسیر ولایت مطلقه فقیه باشید تا این انقلاب آسیبی نبیند.
شما در سفر حضرت آقا به قم بودید آیا حرفی از معظم له را در این سفر به خاطر دارید؟
حضرت آقا در طی سفرشان در سال 89 به شهر مقدس قم در دیدار با طلاب فرمودند که دشمنان انقلاب فهمیده اند که آنتی تز انقلاب در درون حوزه های علمیه است. این را خودشان هم نفهمیدند و برخی ازداخلی ها به آنها فهمانده اند. و بارها و بارها نیز مسئله نفوذ را بیان کرده اند.
لذا ازهمه دوستان، اقوام. همکاران، خانواده و همه ملت ایران و همه ملت های آزادی خواه جهان عاجزانه تقاضا دارم با بصیرت کامل قدم جای پای رهبری بگذارند وبه عناوین اعتباری دیگر نظیر سردار، آیت الله، مرجع تقلید و... که خدای نکرده در این مسیر نیستند توجهی نکنند.
شما مرتبا ازنعمت ولایت حرف می زنید برای مردم بفرمایید دلیل تاکید تان چیست؟
همه ما مسئولیم و خداوند نیز هیچ قوم و خویشی با ما ندارد و اگر خدای نکرده این انقلاب توسط نا آگاهان و کج فهمان ضربه بخورد این اسلام عزیز تا سالها نمی تواند قد علم کند ویقینا مهم ترین سوالی که در قیامت از ما خواهند پرسید همین نعمت خواهد بود.
برگردیم به مسئله شهادت آیا فکر می کنید شهادت قسمت تان شود؟
روسیاه وگنهکارم و واقعا و بدون تعارف هیچ چیزی در اعمال و رفتارم ندارم که دلم را به آن خوش کنم و واقعا خود را تهیدست می بینم و فقط چشم امیدم، لطف حضرت حق و اهل بیت عصمت و کرامت است که دستم را بگیرند. در جایی که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند « آه من قله الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم الوعود ». که اگر مشیتش تعلق گیرد ان شاالله شامل حال گنهکارانی مثل من شود.
اگر شهید شدید دوست دارید واکنش خانواده تان چگونه باشد؟
تقاضا دارم در فراغ من جزع و فزع زیادی نکنید که باعث خوشحالی دشمنان اسلام بشود. اگر قرار است گریه ای باشد و سینه ای زده شود حتما به یاد مصائب ابا عبد الله الحسین علیه السلام و اهل بیت طاهرینش باشد که دراین مسیر هر چقدر گریه کنید جا دارد.
مواظب باشید با حرکات و رفتارتان دشمن شاد نشویم. زیرا دشمن اصلی ما یعنی صهیونیست جهانی و آل سعود (آل یهود) به این مراسمات توجه دارند و با حزن ما شادی می کنند. همه را به صبر سفارش
می کنم. ان شاالله صبح ظهور نزدیک است.
آیا حرفی مانده تا به همسر و مادر خود بزنید ویا اینکه درخواستی از آنها داشته باشید؟
از همه خواهران و همسر، مادر و زنان فامیل و همه زنان ایران اسلامی می خواهم که احترام چادر به عنوان حجاب برتر اسلامی را نگه دارند و محجبه باشند، همانطور که یقین دارم هستید و بدانید که من و امثال من می رویم تا چادر از سر شما نیفتد.
شما اصالتا جنوبی هستید و بچه خونگرم مسجد سلیمان، همانطور که خودتان گفتید دوست داشتید در قم زندگی کنید آیا بعد از شهادت همچنان دوست دارید در قم بمانید؟
دوست دارم حتما در شهر مقدس قم دفن شوم. یا در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) تا در دهه محرم قبرم میزبان عزاداران ابا عبد الله الحسین (ع) باشد یا در کنار شهدای گمنام فاطمیون و مدافع حرم در بهشت معصومه (س).
پرسیدن این سوال سخت است خودتان دوست داشتید مراسمتان چگونه برگزار شود؟
حتما در قبرم مقداری تربت کربلا بگذارید. کفنم را از کربلا گرفتم. اگر بشود لباس مشکی ام که زمان ورود به سپاه در هیات عزاداری پوشیده ام مزین به نام حضرت ابا الفضل (ع) است را تنم کنید تا قبرم بوی حسین (ع) بگیرد.
حتما در تشییع جنازه ذکر حسین (ع) برقرار باشد.
بارها شاهد بودید که در مراسم تسییع شهدا بعضا کسانی با پوشش های نامناسب هم حضور دارند، نظر شما در این مورد چیست؟
هر کسی با هر وضعیتی در تشییع جنازه من آمد و شرکت کرد ایرادی ندارد، همه مهمان هستند و احترامشان واجب است هیچکس را با هیچ بهانه ای از در خانه نرانید همانطور که در عزای ابا عبدالله الحسین (ع) هر کس با هر وضعیتی شرکت می کند.
و حرف آخرتان؟
الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب و عقلی مغلوب و هوایی غالب و طاعتی و معصیتی کثیر و لسانی مقر بالذنوب. فکیف حیلتی یا ستار العیوب و یا علام الغیوب و یا کاشف الکروب. اغفر ذنوبی کلها به حق محمد و آل محمد (صل الله علیه و آله وسلم). یا غفار یا غفار یاغفار یا ارحم الراحمین.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما. خامنه ای امام، مرجع عالی مقام به لطف خود نگهدار. رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما. دیدار روی مهد ی نصیب ما بگردان. آمین یا رب العالمین.
شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی فرزند معنوی امام روح الله در نیمه خرداد پر حادثه در انتظار فرج ماند تا آنکه آسمانی شد و آنچنان در آتش عشق ابا عبدالله سوخت که یک پلاک سوخته تنها یادگاری است که خانواده اش از او دارند، مادری که نتوانست صورت پسرش را ببیند و با پیکرش وداع کند، فرزندی که در آرزوی آغوش پدرش ماند و پدری که در تشییع جنازه پسر حتی لباس مشکی نپوشید و می گفت من با خدا معامله کرده ام . پیکر سوخته شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی سند زنده ای است برای اهل دنیا که اگر می خواهی خود را به امام زمان برسانی باید در راه ولایت خون دل بخوری و بسوزی تا زمینه ساز ظهور امام مهدی (عج) شوی.
منبع: ویژه نامه راز پلاک سوخته