فرمانده دلاوری که «بهشتیِ جنگ» بود
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۷
حسن باقری بر آن بود که ابتکار عمل را باید از دشمن گرفت و فرصت برنامهریزی به او نداد. او معتقد بود که هدف ما انهدام و کشتار نیروهای دشمن نیست، بلکه در برنامهریزیها و طراحیها باید دشمن را دور بزنیم تا امکانات آنها سالم به دست رزمندگان اسلام بیفتد و از سوی دیگر، باید سربازان ارتش بعث را به اسارت درآوریم تا اطراف صدام از این نیروها خالی شود و این افراد بتوانند در آینده انقلاب اسلامی عراق نقشی مؤثر ایفا کنند
نوید شاهد: در میان افراد شاخص و نخبگان سالهای انقلاب و دفاع مقدس، شخصیت حسن باقری
(غلامحسین افشردی) به عنوان یکی از بنیانگذاران مکتب دفاعی امام خمینی(ره)
و انقلاب اسلامی همواره درخششی خیرهکننده داشته است.
حسن باقری روز ۲۵اسفندماه ۱۳۳۴، همزمان با سوم شعبان، میلاد امام حسین(ع) در تهران به دنیا آمد و در ۹بهمن ۱۳۶۱در سن ۲۶سالگی در منطقه فکه به شهادت رسید و قطعه ۲۴گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران جایگاه ابدی او شد.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و بعد وارد دانشگاه ارومیه شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در فعالیتهای انقلاب نقش مؤثری داشت. در سال ۱۳۵۸وی فعالیت خود را در سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد و نخستین خبرنگاری بود که به الجزایر اعزام شد. پس از آن بنا به دعوت سازمان ملل، از طرف این روزنامه، سفر ۱۵روزهای به لبنان و اردن انجام داد و طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابهسامان مسلمانان در آن منطقه تهیه کرد.
حسن باقری روز ۲۵اسفندماه ۱۳۳۴، همزمان با سوم شعبان، میلاد امام حسین(ع) در تهران به دنیا آمد و در ۹بهمن ۱۳۶۱در سن ۲۶سالگی در منطقه فکه به شهادت رسید و قطعه ۲۴گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران جایگاه ابدی او شد.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و بعد وارد دانشگاه ارومیه شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در فعالیتهای انقلاب نقش مؤثری داشت. در سال ۱۳۵۸وی فعالیت خود را در سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد و نخستین خبرنگاری بود که به الجزایر اعزام شد. پس از آن بنا به دعوت سازمان ملل، از طرف این روزنامه، سفر ۱۵روزهای به لبنان و اردن انجام داد و طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابهسامان مسلمانان در آن منطقه تهیه کرد.
با خروج از دانشگاه ارومیه در خردادماه سال ۱۳۵۸، دیپلم ادبی گرفت و در
امتحان ورودی دانشگاهها شرکت کرد و با رتبه ۱۰۴در رشته حقوق قضایی وارد
دانشگاه تهران شد.به گزارش ایسنا، نام او غلامحسین افشردی بود که با آغاز
فعالیتش در اطلاعات سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید. وظیفه
او در اطلاعات سپاه شناسایی گروهکها بود. با شروع جنگ تحمیلی عراق، در روز
اول مهرماه۱۳۵۹، راهی جبهههای جنوب در خوزستان شد و با استفاده از همه
امکانات به جمعآوری اطلاعات، نقشهها و کالکهای عملیاتی و شناسایی دقیق
محورهای عملیات پرداخت و این اسناد را به گزارشهای سازمانیافته تبدیل کرد
و به همراه عناصر اطلاعاتی، به تحلیل و ارزیابی دشمن پرداخت و نقشههای
دقیق مناطق عملیاتی را تهیه کرد.
فعالیتهای او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به تقویت واحد اطلاعاتعملیات در ستاد عملیات جنوب شد.
فعالیتهای او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به تقویت واحد اطلاعاتعملیات در ستاد عملیات جنوب شد.
جوان دانشجوی ۲۴ساله رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران، با شناخت عمیق از
دشمن و چیرگی بر منطقه جغرافیایی جنگ و تغییرات حاصل از آن علاوه بر طراحی
و اجرای عملیات های مهم، با تأسیس اطلاعاتعملیات سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی در جنگ، نبض دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران را به دست گرفت به
واحدهای تخصصی ترجمه اسناد و آرشیو جنگ اهتمام ورزید و آنگاه با تسلط بر
جبهه خودی و دشمن و تغییرات لحظه به لحظهی آن، در شکل گیری سازمان رزم،
برآورد اطلاعات و تهیه طرح عملیات، کادرسازی و تربیت فرماندهان تأثیرگذار و
کارآمد نقشی اساسی ایفا کرد.
وی همچنین با ابتکار نظریهای جدید درباره جنگ و راه های تقابل با
متجاوزان، توانست استراتژی جنگ را تغییر دهد و با تسلط بر زمین نبرد
دشمن و
درک سریع توانایی آنان و همچنین شناخت استعداد نیروهای خودی، راه مقابله
را بازیابد. نظریه او مبنی بر ورود نیروهای مردمی به صحنه جنگ به برداشتن
گامهای بزرگی برای آزادسازی مناطق اشغالی انجامید. حسن باقری جنگ را فرصتی
مغتنم برای رشد استعدادها می دانست. چندان که خود هم در این باره چنین نگاشته است: "این جنگ فرصت های
طلایی بسیاری را جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به
بعد انقلابیای که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون های از خارج آمده
نیستند، می توانند از قالب های پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازنده
خویش، روش هایی را ابداع کنندکه دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در
مقابل آن ها برخیزد.”
او نظریهپرداز نظامی بزرگی بود که در جایگاه فرمانده عالیرتبه جنگ،
توانست توازن قوا را به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد. آنچنان که دشمن
بعثی هم خود به این حقیقت اعتراف و اعلام کرده بود: "اطلاعات ایران (حسن
باقری) در حملات خود اطلاعات کامل و دقیقی در خصوص یکانهای ما اعم از خطوط
حد، فرماندهان، شکافها، نقاط آسیبپذیر، محل استقرار قرارگاهها و مواضع
توپخانه و حتی مناطق اداری در اختیار داشته و از این طریق توانسته است
طرحهای خوبی تهیه کند و آنها را به دقت به اجرا درآورد .”
با این همه، شهید حسن باقری، بیش از تجهیزات جنگی، بر ایمان و اندیشه متکی بود. وی خود در این باره نوشته است:
"چیزی که دشمنان و امریکاییها را به تنگ میآورد، این است که ما در فکر کردن به بن بست نمیرسیم و این باعث میشود در عمل نیز به بن بست نرسیم. "
با این همه، شهید حسن باقری، بیش از تجهیزات جنگی، بر ایمان و اندیشه متکی بود. وی خود در این باره نوشته است:
"چیزی که دشمنان و امریکاییها را به تنگ میآورد، این است که ما در فکر کردن به بن بست نمیرسیم و این باعث میشود در عمل نیز به بن بست نرسیم. "
شهید باقری طی دوران کوتاه فرماندهیاش، ادبیاتی را به مباحث دفاعی وارد
کرد که تا پیش از آن هرگز سابقه نداشت و ماحصل این تحول، رواج فرهنگ علوی و
عاشورایی در میدانهای نبرد بود؛ فرهنگی که سرچشمه زلال آن هم همانا
اسلام بود و مکتب وحی. او با تکیه بر قدرت لایزال الهی و تحت رهبری
امام خمینی(ره) مشعلی را برافراشت که راه پایداری نسلهای آینده ایران را
هم همچنان روشن نگاه خواهد داشت. مبنای نظریه حسن باقری ایمان و روحیه
شهادتطلبی است که خود آن را ارمغانی بزرگ مینامد. او ضمن اشاره به آیه
شریفه «کم من فئه قلیله، غلبت فئه کثیره باذن الله» و اینکه عملیات های
ما آنچه را مستشاران امریکایی به عنوان آییننامههای جنگی و دستورالعمل
جنگ در دانشکدههایشان تدریس میکردند و دشمن هم به آن آگاهی داشت، نفی
کرده و «در عوض، روحیه و ایمان و توکل به خدا، جایگزین آن آییننامهها شد
چرا که نیروهای مسلح و مؤمن ما هنگامی که تصمیم میگیرند بر دشمن کافر یورش
ببرند، توکل به خدا میکنند و با عشق به شهادت به استقبال مرگ میروند؛
«فاذا عزمت فتوکل»، و مطمئن هستند که یکی از دو پیروزی احدیالحسنین نصیب
آنها خواهد شد.”
حسن باقری، اهداف و برنامههای طولانی مدت را دقیقاً بررسی میکرد و با اجرای دقیق آنها دشمن را به واکنش وا میداشت. او از همه فرصتها برای آموزش و بالا بردن کیفیت نیروها استفاده میکرد و میگفت: ” آن چه نیروها را خسته میکند، کار نیست، بلکه گیجی و بیبرنامگی است.”
حسن باقری بر آن بود که ابتکار عمل را باید از دشمن گرفت و فرصت برنامهریزی به او نداد. او معتقد بود که هدف ما انهدام و کشتار نیروهای دشمن نیست، بلکه در برنامهریزیها و طراحیها باید دشمن را دور بزنیم تا امکانات آنها سالم به دست رزمندگان اسلام بیفتد و از سوی دیگر، باید سربازان ارتش بعث را به اسارت درآوریم تا اطراف صدام از این نیروها خالی شود و این افراد بتوانند در آینده انقلاب اسلامی عراق نقشی مؤثر ایفا کنند.
او در سطح عالی جنگ در عملیاتهای محدود در محورهای دزفول، شوش، سوسنگرد، حمیدیه، اهواز، دارخوین، ماهشهر، آبادان و خرمشهر در سمت مسئول اطلاعاتعملیات و فرماندهی در محور دارخوین در عملیات ثامنالائمه (ع)، معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس، فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، فرماندهی قرارگاه کربلا، جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب توانست نقش مؤثرش را ایفا کند.
پس از عملیات رمضان، در شرایطی که طرحریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجرای عملیات مسلمبن عقیل(ع)، حسن باقری در قرارگاه کربلا با شناسایی و پیگیری مستمر، عملیات محرم را طرحریزی کرد و با کسب موافقت، نسبت به اجرای آن وارد عمل شد .
با توجه به کسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیتهای رزمی و نظامی، ساختار سازمان رزمی سپاه شکل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگی قابل توجه و در خور تحسین حسن باقری، در قرارگاه خاتمالانبیاء او توانست نقش مؤثری در طراحی و اجرای عملیات ایفا کند.
حسن باقری معروف به سقای بسیجیان، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود که فرماندهان جنگ او را از فرماندهان نابغه سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند .
حسن باقری، اهداف و برنامههای طولانی مدت را دقیقاً بررسی میکرد و با اجرای دقیق آنها دشمن را به واکنش وا میداشت. او از همه فرصتها برای آموزش و بالا بردن کیفیت نیروها استفاده میکرد و میگفت: ” آن چه نیروها را خسته میکند، کار نیست، بلکه گیجی و بیبرنامگی است.”
حسن باقری بر آن بود که ابتکار عمل را باید از دشمن گرفت و فرصت برنامهریزی به او نداد. او معتقد بود که هدف ما انهدام و کشتار نیروهای دشمن نیست، بلکه در برنامهریزیها و طراحیها باید دشمن را دور بزنیم تا امکانات آنها سالم به دست رزمندگان اسلام بیفتد و از سوی دیگر، باید سربازان ارتش بعث را به اسارت درآوریم تا اطراف صدام از این نیروها خالی شود و این افراد بتوانند در آینده انقلاب اسلامی عراق نقشی مؤثر ایفا کنند.
او در سطح عالی جنگ در عملیاتهای محدود در محورهای دزفول، شوش، سوسنگرد، حمیدیه، اهواز، دارخوین، ماهشهر، آبادان و خرمشهر در سمت مسئول اطلاعاتعملیات و فرماندهی در محور دارخوین در عملیات ثامنالائمه (ع)، معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس، فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، فرماندهی قرارگاه کربلا، جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب توانست نقش مؤثرش را ایفا کند.
پس از عملیات رمضان، در شرایطی که طرحریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجرای عملیات مسلمبن عقیل(ع)، حسن باقری در قرارگاه کربلا با شناسایی و پیگیری مستمر، عملیات محرم را طرحریزی کرد و با کسب موافقت، نسبت به اجرای آن وارد عمل شد .
با توجه به کسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیتهای رزمی و نظامی، ساختار سازمان رزمی سپاه شکل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگی قابل توجه و در خور تحسین حسن باقری، در قرارگاه خاتمالانبیاء او توانست نقش مؤثری در طراحی و اجرای عملیات ایفا کند.
حسن باقری معروف به سقای بسیجیان، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود که فرماندهان جنگ او را از فرماندهان نابغه سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند .
او پایهگذار سازمان رزم سپاه و بنیانگذار تفکر انقلابی جنگ بود که بهجای
تکیه بر تجهیزات نظامی، بر ایمان، فرهنگ علوی و عاشورایی تکیه کرد و فکر و
اندیشه را مبنای شکست بنبستهای جنگ قرار داد. حسن باقری ادبیات جنگ را
تغییر داد و با اتکا برآموزههای قرآنی طرحهایی را نوشت که به شکست دشمن
منجر شد. او بعد انسانی جنگ را محور کار خود قرار داد، به نحوی که گفت هدف
ما از جنگ کشتار و انهدام نیست، بلکه به دنبال انقلاب اسلامی در عراق هستیم
که طرحهای عملیاتی او به آزادسازی بسیاری از مناطق اشغالی انجامید.
براساس یادداشتهای روزانه آن فرمانده جوان، وی به عنوان فرمانده در هر ۲۴ساعت ۱۸ساعت فعالیت میکرد و طی اجرای عملیاتها شبها بیدار میماند تا عملیاتها را بهخوبی هدایت و فرماندهی کند . امام خمینی (ره) پس از شهادت حسن باقری بر روی عکس او نوشتند: «خداوند شهید شبزندهدار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگر چه نمیتوان با اندک اطلاعات به روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایهی ملی بود.”
براساس یادداشتهای روزانه آن فرمانده جوان، وی به عنوان فرمانده در هر ۲۴ساعت ۱۸ساعت فعالیت میکرد و طی اجرای عملیاتها شبها بیدار میماند تا عملیاتها را بهخوبی هدایت و فرماندهی کند . امام خمینی (ره) پس از شهادت حسن باقری بر روی عکس او نوشتند: «خداوند شهید شبزندهدار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگر چه نمیتوان با اندک اطلاعات به روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایهی ملی بود.”
۳ویژگی منحصر به فرد باقری
حسن باقری که در نهم بهمن یکی از فرماندهانی بود که در پی تحول در شیوه نبرد بودند و توانستند آن را گامبهگام به مرحله اجرا درآوردند. حاج قاسم سلیمانی درباره وی چنین گفته است: «حسن واقعاً یک رهبر بود. تعبیرم این است که او بهشتیِ جنگ بود؛ یعنی همان نقشی که مرحوم بهشتی برای انقلاب و امام داشت، حسن باقری همان نقش را برای جنگ و جبهه داشت. قطعاً همه فرماندهان قدیمی جنگ نظرشان این است که اگر حسن زنده میماند، در وضع جنگ قطعاً تأثیر داشت. او پرورشدهنده همه ما بود .»
پس از تفحص در گفتارها، مشاهده میشود فرماندهانی که با وی در ارتباط بودهاند، از سه منظر سلوک فردی، فرماندهی بر نیروها و قدرت تفکر نظامی، او را ستایش کردهاند:
۱. او فرماندهی در میدان جنگ را با تعهد و اعتقاد دینی در هم آمیخت و توانست یکی از فرماندهان صاحبسبک در نبردها باشد. با توجه به پیشینهای که در قسمتهای بعدی به آن اشاره میشود، او خودسازی انقلابی را از سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرد. این خودسازی و تربیت درونی، موجب شد تا بتواند از تزکیه روح در ارائه شیوههای الهی در فرماندهی بهره جوید. او براساس آمیزههای دینی که انقلاب اسلامی ایران آن را متبلور کرد، فرماندهی کرد. این نوع فرماندهی موجب شد که حرکات و راه و روش خود را با مبانی دینی هماهنگ کند .
۲. قدرت تفکر و طراحی و ارائه شیوههای نو در نبرد و همچنین قدرت تجزیه و
تحلیل قوای خودی و دشمن، از مشخصههای او برشمرده شده است. شهید مهدی
زینالدین در اینباره چنین گفته است: «از جهت قدرت فکری، قدرتی داشت که
میتوانست همه مسائل را تجزیه و تحلیل و برای آنها برنامهریزی کند که
در توان کسی نبود. این ذهن خلاق و روشن او بود که خیلی از طرحهای جدیدی را
که به فکر دیگران نمیرسید، مطرح میکرد.»
حسن باقری از کسانی بود که با قدرت بالا در تجزیه و تحلیل، شیوه نبرد را براساس واقعیات پیش رو تعیین میکرد؛ آن چنان که سه ماه پس از آغاز جنگ و در اوج ناامیدی فرماندهان نظامی نوشت: «باید به خود جرات داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است که استراتژی این جنگ عوض شود.» (دستنوشتهها) شیوههای نوین جنگی که براساس مقدورات و با حضور داوطلبان جنگی پیریزی شد، توانست روند جنگ را از حالت رکود خارج کند و عملیات پیروزمند بعدی براساس این شیوهها طراحی و اجرا شد. او از ارکان تغییر شیوه نبرد با دشمن بود .
۳. در بررسی و شناخت فرماندهان جنگ هشتساله، عمدتاً به دو گروه برمیخوریم. یک گروه در صحنههای ستادی و طراحی نبرد هنرنمایی کردهاند. این گروه در قرارگاهها حضور داشتند و کمتر در میان مردم عادی شناخته شدهاند. به همین دلیل، با این که در دوران پس از جنگ نام فرماندهان شهید بسیار برده شده، اما نام این گروه کمتر به میان آمده است. از سوی دیگر، عدهای در صحنه نبرد توان رهبری نمایانی داشتند. این فرماندهان، بهخاطر این که با نیروهای مردمی ارتباط زیادی داشتند و همچنین به دلیل شجاعت، صمیمیت با نیروهای تحت امر، برخورداری از روحیه دینی و مردمی و قابلیتهای فرماندهی در صحنه جنگ، شناختهشده هستند.
قیافه و اندام لاغر او چنان بود که در نگاه اول، کسی تصور نمیکرد بتواند در صحنه جنگ قاطعانه فرمان دهد، اما نشان داد که در کشاکش نبرد، صریحترین و قاطعانهترین تصمیمها را میگیرد که حتی برای نزدیکترین افراد او هم غیرمنتظره بود ؛ بهطوریکه سردار محمد باقری روایت میکند: «در مرحله دوم عملیات رمضان، برای یکی از گردانهای عملکننده، حادثهای پیش آمد. آن گردان در محاصره دشمن قرار گرفته بود. در قرارگاه نصر، حسن بیسیم رده گردان را هم گوش میکرد.
حسن باقری از کسانی بود که با قدرت بالا در تجزیه و تحلیل، شیوه نبرد را براساس واقعیات پیش رو تعیین میکرد؛ آن چنان که سه ماه پس از آغاز جنگ و در اوج ناامیدی فرماندهان نظامی نوشت: «باید به خود جرات داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است که استراتژی این جنگ عوض شود.» (دستنوشتهها) شیوههای نوین جنگی که براساس مقدورات و با حضور داوطلبان جنگی پیریزی شد، توانست روند جنگ را از حالت رکود خارج کند و عملیات پیروزمند بعدی براساس این شیوهها طراحی و اجرا شد. او از ارکان تغییر شیوه نبرد با دشمن بود .
۳. در بررسی و شناخت فرماندهان جنگ هشتساله، عمدتاً به دو گروه برمیخوریم. یک گروه در صحنههای ستادی و طراحی نبرد هنرنمایی کردهاند. این گروه در قرارگاهها حضور داشتند و کمتر در میان مردم عادی شناخته شدهاند. به همین دلیل، با این که در دوران پس از جنگ نام فرماندهان شهید بسیار برده شده، اما نام این گروه کمتر به میان آمده است. از سوی دیگر، عدهای در صحنه نبرد توان رهبری نمایانی داشتند. این فرماندهان، بهخاطر این که با نیروهای مردمی ارتباط زیادی داشتند و همچنین به دلیل شجاعت، صمیمیت با نیروهای تحت امر، برخورداری از روحیه دینی و مردمی و قابلیتهای فرماندهی در صحنه جنگ، شناختهشده هستند.
قیافه و اندام لاغر او چنان بود که در نگاه اول، کسی تصور نمیکرد بتواند در صحنه جنگ قاطعانه فرمان دهد، اما نشان داد که در کشاکش نبرد، صریحترین و قاطعانهترین تصمیمها را میگیرد که حتی برای نزدیکترین افراد او هم غیرمنتظره بود ؛ بهطوریکه سردار محمد باقری روایت میکند: «در مرحله دوم عملیات رمضان، برای یکی از گردانهای عملکننده، حادثهای پیش آمد. آن گردان در محاصره دشمن قرار گرفته بود. در قرارگاه نصر، حسن بیسیم رده گردان را هم گوش میکرد.
احساس کرد یکی از گردانها زیادی پیش رفته و ممکن
است به محاصره بیفتد. به فرمانده یکانش تذکر داد. همینطور هم شد و
گردان به محاصره افتاد. شروع کرد به صحبت با فرمانده تیپ و پرسید: الآن
کجا هستی؟ گفت که در مقر تیپ هستم. گفت: باید بروی از موانع عبور کنی، وارد
صحنه نبرد شوی و این گردان را از محاصره نجات دهی و تا خودت نروی، این
اتفاق نمیافتد. این گردان متوجه نیست و اگر بگویی در محاصره است، ممکن است
دستپاچه شود و وضع را خرابتر کند.
آن فرمانده تیپ استدلال آورد که نیازی نیست من بروم و دارم توپخانه را هماهنگ میکنم، کار دارم و… برای من عجیب بود، به کسی که حداقل دو سال بود شبانهروز در جنگ با هم بودند و همدیگر را خوب میشناختند، حکم کرد: اگر همین الآن از سنگرت راه نیفتی و به سمت خط نروی و این گردان را نجات ندهی، با تو برخورد میکنم. من الآن میآیم آنجا، تو نباید در سنگرت باشی؛ یا میروی در محاصره و بههمراه گردان شهید میشوی یا این که آنها را از محاصره نجات میدهی. گردانِ محاصره شده در آن طرف و فرمانده تیپ زنده و سالم در این طرف، برای من قابل پذیرش نیست. آنچنان برخورد کرد که در سنگر فرماندهی قرارگاه نصر، همه رنگشان پرید.»
آن فرمانده تیپ استدلال آورد که نیازی نیست من بروم و دارم توپخانه را هماهنگ میکنم، کار دارم و… برای من عجیب بود، به کسی که حداقل دو سال بود شبانهروز در جنگ با هم بودند و همدیگر را خوب میشناختند، حکم کرد: اگر همین الآن از سنگرت راه نیفتی و به سمت خط نروی و این گردان را نجات ندهی، با تو برخورد میکنم. من الآن میآیم آنجا، تو نباید در سنگرت باشی؛ یا میروی در محاصره و بههمراه گردان شهید میشوی یا این که آنها را از محاصره نجات میدهی. گردانِ محاصره شده در آن طرف و فرمانده تیپ زنده و سالم در این طرف، برای من قابل پذیرش نیست. آنچنان برخورد کرد که در سنگر فرماندهی قرارگاه نصر، همه رنگشان پرید.»
نظر شما