بازنشر به مناسبت سالروز شهادت
چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۶
نوید شاهد - سوم اردیبهشت ماه سال 1358 سالروز شهادت اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهور اسلامی، سپهبد شهید محمد ولی قرنی است. ترور سرلشگر قرنی نخستین جنایت گروهک تروریستی «فرقان» است.

به گزارش نوید شاهد، سپهبد شهید محمدولی قرنی خدمات ارزنده و درخشانی به انقلاب اسلامی ایران عرضه داشت. شخصیتی که نه تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت بلکه به ارتش هویت داد. نوید شاهد همزمان با ایام شهادت این شهید، 10 روایت از زندگی شهید قرنی تهیه و تدوین کرده که در ادامه آمده است:

ده روایت از سپهبد قرنی/ از انحلال گارد جاویدان و اخراج مستشاران تا راز کودتای 28 مرداد

 

کودتای نافرجام

بعد از 28 مرداد، دزدی های کلانی در کشور صورت می گرفت و رئیس رکن دو از همه آنها باخبر بود، آقای قرنی قسم می خورد و می گفت که به سلامت ماندن کشور بسیار علاقه داشتم و دارم.

شهید قرنی می خواست همراه با عده ای از افسران ناراضی در کشور کودتا كرده و جلوي فساد را بگيرند اما اوضاع آنطور که قرنی فکر می کند پش نرفت. بعد هم آقای قرنی نامه استعفایش را می نویسد و روی میز می گذارد، آنها هم تیمسار قرنی را دستگیر می کنند.

در بازجویی ها به او می گویند قصد کودتا داشتی؟ او انکار می کند اما جرمش این اعلام می شود که بدون اجازه مافوق، با وزیر خارجه آمریکا ملاقات کرده است. قرنی البته در دادگاه می گوید با وزیر خارجه ملاقات کرده، چون شغلش حفاظت از وزیر خارجه بوده و مدرک مکتوبی هم به وزیر خارجه نداده و فقط اوضاع مملکت را نقد کرده است؛ در نهایت نه قرنی اعترافی کرد و نه دستگاه شکنجه اش داد و به سه سال زندان هم محکوم شد./ راوی: محمدمهدی عبدخدایی، از معدود بازماندگان فدائیان اسلام

 

برکناری از ریاست ارتش

بازرگان بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب ایشان را به عنوان رئیس ستاد ارتش معرفی کند. وقتی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قضیه کردستان به وجود آمد، طبیعی بود که ارتش، وظیفه خودش می دانست تا برای جلوگیری از نا آرامی در کشور و پیشگیری از گسترش جریانی که قطعاً به تجزیه کشور می انجامید، اقداماتی جدی بکند. چون به غیر از کردستان، معاندین و افراد ضد انقلاب در استا نهای آذربایجان و بلوچستان هم متمایل به تجزیه بودند. شهید قرنی معتقد بود که باید در کردستان بسیار قاطعانه عمل کنیم و مانع گسترش این قضایا شویم. ایشان می گفت باید به جریانهای دیگر کاملاً نشان دهیم که جمهوری اسلامی با این مسأله قاطعانه برخورد می کند؛ به همین دلیل در هفته های اول، مانورها و اقدامات بسیار شگفت انگیزی علیه جریان تجزیه طلبی صورت گرفت و بازتابها و بحثهای گوناگونی را به دنبال داشت.

از جمله بحث ها این بود که آیا شدت عملی که آقای قرنی از خودش نشان داده، اقدامی خودسرانه بوده یا با هماهنگی دولت صورت گرفته است؟ کار به جایی رسید که دولت، برای نشان دادن عدم توافقش با شدت عمل و قاطعیت اعمال شده توسط آقای قرنی، کمی موضعگیری کرد اما چون آن موضعگیر ی ها به نظرش کافی نبود، لذا ترجیح داد که ایشان را از مقامش برکنار کند.

البته اعضای دولت موقت به روشهای دیگری معتقد بودند و تصور میکردند که در مقابله با ضد انقلاب، لازم نیست که حتماً این قاطعیت را در عمل هم نشان داد، بنابراین آقای قرنی را از ریاست ستاد ارتش برکنار کردند. برکناری ایشان در این مقطع برای همه نیروهای انقلابی خیلی سؤا ل برانگیز و معنادار بود، به خصوص که بچه های انقلاب می دیدند گروه های خارجی دنبال تجزیه ایران هستند و به این ترتیب به نوعی راحت تر می توانستند کار تجزیه را پیگیری کنند. این سؤال نیز همواره مطرح بود که چرا دولت موقت ایران هیچگاه جواب صریحی در این باره ارائه نکرد؟ در نهایت هم با قاطعیتی که شهید قرنی در کردستان نشان داد، اعضای دولت موقت فکر می کردند که ممکن است یک شورش خونین برپا شود و برای جلوگیری از چنین اتفافی ایشان را برکنار کردند ولی اتفاقاً همین مسأله باعث شد که درگیری ها در کردستان طولانی شود و تلفات و شهدای زیادی داشته باشیم؛ هرچند که شکر خدا ما بالاخره موفق شدیم و آتش تجزیه طلبی برای همیشه خاموش شد./ راوی: دکتر جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

 

مکتبی به نام زندان

شهید قرنی با دیدگاه آقای بازرگان نسبت به شهید مطهری و همزمان با این اتفاق، با دیدگاه آقای عسگراولادی هم روبرو می شود که آن دید باز را نسبت به شهید مطهری دارد، یعنی منهای روشنفکرمآبی، به ایشان ارادت هم داشته است. همچنین با علمای دیگری هم ملاقات می کند و هر کدام، چهره جدیدی از شهید مطهری را برایش ترسیم می کنند. حتی ساواک هم اعتراف می کند که نمی توان قرنی را کنترل کرد چون با همه قدم می زند و صحبت می کند. لذا دوران زندان برای شهید قرنی، مملو از سازندگی است و با سلایق مختلف دینی و مبارزاتی از مطهری و بازرگان و سحابی گرفته تا آدمهای روشنفکری که دینشان بر پایه اصول روشفکری غربگرایانه است، تا دیدگاه های مربوط به اسلام چپ زده، اسلام سوسیالیستی، اسلام آمریکایی، غربی، اروپایی، عقاید وهابی ها و دیگر دیدگاه ها آشنا می شود. از سوی دیگر، با سیاسیون هم ملاقات می کند و مبارزان مختلف را همچون گروه های سازمان منافقین و دیگر گروه های داغ چریکی می شناسد و به عنوان یک افسر نظامی تشکیلاتی که می خواهد کودتا کند، تجربیات زیادی کسب می کند. به همین دلیل است که معتقدم زندان، دوره آمادگی ویژه ای برای شهید قرنی به حساب می آید، هرچند که نوع تحلیل ها متفاوت است./ راوی: اسدالله بادامچیان، عضو حزب موتلفه

 

ده روایت از سپهبد قرنی/ از انحلال گارد جاویدان و اخراج مستشاران تا راز کودتای 28 مرداد

 

انحلال گارد جاویدان/ اخراج مستشاران آمریکایی

شهید قرنی در همان مدت کوتاه، سخنرانی های خیلی خوبی در ارتش انجام داد که روزنامه «اطلاعات » و «کیهان » آنها را چاپ کردند. یکی از مهمترین سخنرانیهای ایشان در این باره بود که چه کار باید بکنیم که ارتشمان از حالت وابستگی بیرون بیاید و بدون مستشاران آمریکایی و اسرائیلی، یک ارتش مستقل داشته باشیم؟ چون در سال 1358 از بین 60 تا 110 هزار مستشار، بیش از هفت هزار مستشار خارجی هنوز در کشور حضور داشتند تا با سلطه شان، ارتش را غصب کند. اما روند حرکت انقلاب و وجود ترس، وحشت، رعب در درون مستشاران و عوامل آن گسترده شد و احساس کردند دیگر در ایران جای ماندن آنها نیست و این نکات را می توان از اسناد لانه جاسوسی به دست آورد.

این مستشاران بودند که دستور می دادند که چه کار بکنید و چه کار نکنید. شهید قرنی توانست هم مستشاران را از بین ببرد و هم گارد جاویدان را منحل کند. این ها کارهای اساسی شهید قرنی در ارتش بود. بعد از آن هم که تصفیه ارتش را آغاز و افراد سالم را شناسایی کرد و برای هر پادگان و منطقه، افراد مناسبی را تعیین کرد. مشکل دیگر شهید قرنی این بود که عده ای از درون ارتش هم به دلیل احساسات و شور انقلابی و عدم درک نظامی، گاهی از فرمانده ارتش اطاعت نمی کردند. گاهی شورش و اعتراضاتی هم در درون پادگان ها صورت می گرفت؛ به خصوص از طرف برخی همافرهایی که حساسیت هایی داشتند. اساساً به همین دلیل هم هست که حضرت امام (ره) در صحبتها یشان در این دوران افراد را به اطاعت پذیری توصیه می کنند. شهید قرنی در مرحله بعدی سلاح هایی را که در دست مردم بود جمع آوری می کند و به وضعیت پادگانها نیز رسیدگی می کند، به خصوص که میزان حملات دشمن به پادگانها در کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و سیستان و بلوچستان بیشتر است. این حملات در جاهای دیگر، گاهی به صورت موردی پیش می آمد اما ایشان توانست تا حدودی نظم و انضباط را برقرار کند و در این زمان بود که مستشاران، دیگر کار های نبودند. همین روند داشت در ارتش به خوبی پیش می رفت و این نهاد را از پراکندگی و از هم گسیختگی به نظم می رساند، که متأسفانه شهید قرنی، به دست گروه فرقان ترور شد./ راوی: قاسم تبریزی، پژوهشگر تاريخ معاصر

 

چهل هوادار قرنی با روحانیون بودند

کودتای سال 1336 نافرجام بود و شهید قرنی هم در اثر همان ماجرا بود که زندانی شد. ایشان در کیفرخواست می نویسند که مسائل زیادی از شاه مخفی نگه داشته می شده، یعنی حتی جرأت نمی کردند جرمش را اعلام کنند و بگویند که قرنی قصد براندازی داشته، چون وقتی چیزی را در اسناد ساواک می نویسند، سند گویاست و دقیقاً عدد 40 را می آورند و می گویند حدوداً 40 نفر از اطرافیان شهید قرنی با علمای دینی در ارتباط هستند، به علاوه اخیراً شنیده شده که ایشان با اطرافیان آیت الله خمینی هم در ارتباط بوده است. و چون آقای قرنی فساد و منکرات جامعه را منتسب به خانواده سلطنت می دیده و نمی توانسته این ها را تحمل کند، از یک طرف به آیت الله العظمی میلانی(ره) مراجعه می کند و از طرف دیگر به برخی ملیون. البته بعداً می بیند تنها کسی که در تاریخ معاصر حرف آخر را می زند، حضرت امام(ره) بوده است./ راوی: احمد نوروزی فرسنگی، پژوهشگر و سرهنگ بازنشسته و نویسنده کتاب «ناگفته هایی از زندگی سپهبد قرنی»

 

حمایت از مردم و نیروهای انقلاب در سنندج

وقتی مشکل کردستان مطرح شد، مرحوم پدر به ما گزارش دادند و بعد هم قرار شد شبانه یک فروند هواپیمای سی 130 از ارتش بگیریم و به آنجا بفرستیم. سرهنگ آجودانِ شهید قرنی همیشه با ما در تماس بود و وقتی ساعت 12:30 شب گفتند وضع سنندج به هم ریخته، تیراندازی صورت گرفته و تعدادی زخمی شده اند، به سرعت یک گروه پزشکی را برای اعزام آماده کردیم، همزمان هم به تیمسار قرنی زنگ زده و گفتیم که یک هواپیمای سی 130 می خواهیم، ایشان همان لحظه، هواپیما را در اختیار ما گذاشتند و دو و نیم بامداد اواخر اسفندماه 1357 بود که آنها را روانه سنندج کردیم./ راوی: سید مهدی طالقانی، فرزند مرحوم آیت الله طالقانی

ده روایت از سپهبد قرنی/ از انحلال گارد جاویدان و اخراج مستشاران تا راز کودتای 28 مرداد

 

خنثی کردن طرح ربودن امام خمینی (ره)

شهید قرنی، افسران بالای رژیم شاه را به وسیله دوستان خود جمع می کرد و اطلاعات روز را به این طریق از آنها به دست می آورد. بعدها هم گفته شد زمانی که حضرت امام در نجف بودند، طرح ربودن ایشان با توافق حکومت عراق ریخته شده بود و هوشیاری اطرافیان معظمٌ له این طرح را خنثی کرده بود. می خواهم بگویم شهید قرنی با اطلاعاتی که کسب کرده و در اختیار انقلاب گذاشته بود، خدمات بزرگی به کشور و نظام کرده، که هیچ کس از جزئیات آنها خبر ندارد./ راوی: سرهنگ سید محمدعلی شریف النسب، یکی از یاران نزدیک شهید قرنی

 

لحظات آخر زندگی سرلشگر قرنی

تیمسار قرنی را غرق در خون به بیمارستان آوردند. یک تیر به زیر جناق و گلوله دیگری هم به ران پای ایشان اصابت کرده بود. برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، تیمسار قرنی را به سرعت به اتاق عمل بردیم اما متأسفانه تیر، به شریان اصلی و آئورت ایشان برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه این که از وقتی که افراد گروه فرقان تیمسار قرنی را در خانه اش که حدود میدان ولی عصر(عح) و روبروی هتل کوثر فعلی قرار داشت ترور کرده بودند، زمان زيادي گذشته بود. تعداد دیگری از ضاربان یعنی همدستان آن ها با لباس مبدل برای تظاهر به کمک، آن جا رفته بودند و به جای کمک کردن، تیمسار را در محل حادثه معطل کرده بودند. آن طور که به ما گفته اند در حیاط باز بوده که به تیمسار شلیک کردند، در همین حین هم عده ای برای کمک به داخل خانه رفته بودند تا محل زخم ها را پانسمان کنند و به این ترتیب نیم ساعت زمان طلایی و مهم از نظر درمانی، از دست رفته بود و از آ نجاکه شریان اصلی آسیب دیده بود، خون زیادی از تیمسار رفته بود، ما هم خون سازگار با بدن ایشان را نداشتیم که به ايشان تزریق کنیم.

هنگامی که تیمسار را به بیمارستان رساندند هنوز زنده بود اما با رنگی پریده. معلوم بود خونریزی داخلی کرده است. بالاخره ایشان را به اتاق عمل بردیم ولی قبل از این که بتوانیم کاری برای ایشان انجام دهیم، شهید شدند./ راوی: دکتر هادی منافی، وزیر اسبق بهداشت، شاهد آخرین لحظات زندگی شهید قرنی

 

تحلیل شهید قرنی از کودتای 28 مرداد 32

هیچ وقت در ایران، ارتش به معنای واقعیِ کلمه «کودتا » نکرده است. اگر چند قزاق به راه می افتند و بدون هیچ برخوردی پایتخت را تصرف می کنند، بدون آنکه در مقابل خود، نیروی مقاوم مردم یا نیروی دیگری را رودررو داشته باشند، یا اگر یک روز صبح که چشم از خواب باز می کنید، ناگهان متوجه شوید که گروهی عمله و اکره، گروهی مزدبگیر و قلدر محله، بدون آ نکه بدانند چه می خواهند، تحت سرپرستی چند یکه بزن به راه بیفتند و دست به طغیان و تخریب و آتش سوزی بزنند، این که «کودتا » نیست. کودتا را باید ارتش، فرماندهان ارتش، یا دست کم شاخ های از ارتش علیه دولت انجام دهد.

در روز کودتا و در روزهای قبل از کودتا، سپهبد زاهدی در ارتش نبود و به علاوه او فراری و مخفی بود. اگر در همان موقع یک نیروی مجهز و مؤمن به مقابله با آشوبگران حرف های می شتافت، مسلم بدانید زاهدی حتی جرأت نمی کرد که از مخفیگاه خود خارج شود، اما در این میان فقط سرهنگ ممتاز و گارد محافظ دکتر مصدق بودند که فقط از خانه او، حفاظت کردند.

گفته می شود چند هفته قبل کرمیت روزولت پرده از راز کودتا برداشت اما راز کودتا نه! راز توطئه و دسیسه را چون معتقدم که توطئه ای برای سرنگونی دولت دکتر مصدق طرح شده بود که بعداً این توطئه با دخالت پلیس و قسمت هایی از ارتش، که هنوز هم در بلاتکلیفی بودند و نمی دانستند جانب چه کسی را بگیرند، به سقوط دکتر مصدق انجامید. وقتی که اصل سؤال درباره «کودتای به اصطلاح آمریکایی » دور می زند، پس باید تکلیف کودتا روشن شود. اما مطلب دیگر این که چرا من باید «آمریکایی یا طرفدار آمریکا » باشم؟ اگر من طرفدار آمریکا بودم که «آنها مرا لو نمی دادند .» من برای سرنگونی رژیم پر از ظلم و جور محمدرضا شاه اولین بار با گروهی از رجال نهضت ملی ایران و جبهه ملی تماس گرفتم و دفعه دوم هم با آیت الله میلانی مراوده ها داشتم، پس کودتای من نمی توانست کودتایي آمریکایی باشد و یک کودتای ملی و ایرانی بود، به همین دلیل هم آیت الله میلانی با تمام قدرت به حمایت ما برخاستند که متأسفانه به وسیله عمال سیا و ساواک «لو » رفتیم./ منبع: مجله «امید ایران» دو روز قبل از شهادت

 

از مال دنیا هیچ چیز نداشت

مرحوم مهندس محمدرضا قرنی (فرزند شهید قرنی) می گفت پدرشان شهید قرنی عشق وافری به اسلام، کشور و حضرت امام(ره) داشتند و به هیچ عنوان نظام سلطنتی را قبول نداشتند و امیدوار بودند که بتوانند برای نهضت کاری انجام دهند. ایشان همچنین می گفت وقتی پدرم به شهادت رسید، ما جز همان خانه پدری چیزی نداشتیم. به علاوه پدرم کلی قرض داشت که ما با فروش خانه، بدهی های ایشان را پرداخت کردیم. در حقیقت این شهید بزرگوار از مال دنیا هیچ چیز نداشت، بعد از شهادتش هم خانه را بابت بدهی فروختند که البته نظام به این مسأله رسیدگی کرد. اما می خواهم بگویم هر کسی که در زمان ستشاهی به درجات بالای نظامی می رسید، صاحب مال و مکنت فراوانی می شد، چون امکانات بی حسابی در اختیارش قرار می گرفت، ولی شهید قرنی از مال دنیا همیشه فقط همان یک دستگاه خانه را داشت./ راوی: حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا صفایی

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۳
انتشار یافته: ۱
مهدی
|
Netherlands
|
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۷/۰۸/۱۴
0
0
روح اش شاد قذین رحمت الهی
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده