بازخواني نقش بی بدیل سردار شهيد حاج احمد كاظمي در دوران دفاع مقدس
نوید شاهد: با آغاز يورش ارتش صدام به ايران به نمايندگي از سوي استكبار جهاني، اغلب نيروهاي انقلابي عاشق امام و انقلاب و ميهن اسلامي كار و زندگي و تحصيلات خود را رها كرده و به سوي جبهه هاي نبرد حق و باطل ش تافتند. سردار سرتيپ حسین علایی فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمود علایی امام جمعه موقت پيشين شهر ری ضمن شركت در تأسيس سپاه پاس داران انقلاب اسلامی آذربایجانشرقی مسئوليتهاي سنگيني در دوره دفاع مقدس همچون ریاست ستاد قرارگاه مرکزی کربلا و ریاست ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء )ص( بر عهده داشته است. سردار علايي همچنين ضمن داشتن نقش فعال در تأسیس نیروی دریایی سپاه و تصدی فرماندهی آن در دوران دفاع مقدس، در طراحی و مورد حمله قرار دادن ناوهاي نظامي آمریکا و شوروي )كه به جنگ نفتكش ها شهرت يافت( كه كشتي هاي نفتكش را در خليج فارس اسکورت مي كردند، نقش اساسي داشته است. لذا با وصفي كه گذشت سردار حسين علايي با سردار شهيد احمد كاظمي، در دوران دفاع مقدس با يكديگر ارتباط تنگاتنگ داشته اند. و به همين دليل شاهد ياران به پاي صحبت هاي اين فرمانده نشست تا خوانندگان را از زواياي پنهان دلاوري هاي فرمانده لشكر هشت نجف اشرف آگاه نمايد.
درباره نقش شهيد حاج احمد كاظمي در دوران دفاع مقدس بحث كنيم؟
از زماني كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي حوادث كردستان آغاز شد، شهيد احمد كاظمي در آن منطقه حضور پیدا كرد و به مقابله با حزب مسلح دمکرات پرداخت. همچنین او جزء اولين افراد و گروههايي بود كه به محض اينكه جنگ تحميلي از طرف صدام آغاز شد، به اتفاق شهيد حسين خرازي به جبهه جنوب آمدند و در جبهه دارخوئين در نزدیکی آبادان مستقر شدند. شهيد احمد كاظمي تقریبا از روزهاي اول جنگ تا لحظات آخر جنگ در جبهه بود. در دو ماه اول جنگ، ارتش عراق تلاش وسیعی برای تکمیل محاصره و اشغال شهر مقاوم آبادان داشت. اما احمد نقط های را انتخاب کرد تا بتواند جبهه ای فعال علیه قوای دشمن تشکیل دهد، او در مسیر جاده اهواز آبادان تا کنار رودخانه کارون مقاومت تازه ای را در دفاع از شهر آبادان شکل داد. احمد در این جبهه با شایستگی توانست در رأس گروهی از رزمندگان پر از امید، نشاط و سلحشوری شهر نجف آباد قرار گیرد. اولین عملیات مهمی را که رزمندگان استان اصفهان به ویژه حسین خرازی و احمد کاظمی از محور دارخوئین در آن نقش مهمی را ایفا کردند، عملیات ثامن الائمه بود که در جریان آن حصر آبادان شکست.
مي توان گفت كه شهيد كاظمي در همه عمليات هایي كه در دوران جنگ صورت گرفته حضور فعال داشته است. او در بسياري از عملياتها مثل فتح المبین و بیت المقدس نقش بسيار محوري و تعيين كننده داشت. شهيد كاظمي جزء كساني هست كه در حین حضور در جبهه توانست ابتدا سازمان تيپ نجف اشرف را تشكیل دهد، و بعد هم اين تيپ را به لشكری خط شکن تبديل كند. او از ابتداي جنگ تا توقف جنگ فرماندهي لشكر نجف اشرف را برعهده داشت و سهم بزرگی را در توسعه توان رزمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خود اختصاص داد. بنا بر اين اگر بخواهيم نقش شهيد احمد كاظمي را در دوران جنگ به طور كلي بازگو كنيم، بايد گفت كه او هم در همه عمليات هاي تهاجمي جمهوري اسلامي ايران حضوری تأثیر گذار داشته و هم در اول جنگ در زمينه جلوگيري از پيشروي ارتش عراق به خصوص در محور دارخوئين در منطقه آبادان شركت داشته و هم توانسته در دوران جنگ سازماني را در قالب لشكر قدرتمندي به وجود بياورد كه تمام نيروهاي رزمي به خصوص رزمندگان استان اصفهان، به ويژه شهر نجف آباد را سازماندهي كند و در جبهه اي جنگ به كار بگيرد.
در مجموع باید گفت كه احمد کاظمی یکی از سرداران برجسته دوران دفاع مقدس است كه دوشادوش سایر فرماندهان عملیاتي، حماسه هاي بي نظيري را در روند جنگ تحمیلی از خود بر جای گذارده است. او در مسیر تکاملی خود در دوره طولانی جهاد و مقاومت در راه خدا حماسه هاي ماندگاري را رقم زد. به گواه كساني که احمد را از نزدیک می شناختند او فرمانده ای برجسته و رزمنده ای سلحشور و سرداری تحسین برانگيز توصيف شده است. کارنامه تلاش خستگي ناپذير احمد نشان مي دهد كه او به یک انسان کار آزموده و پر توان و مصداق آیه كريمه «ومن المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضینحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا » تبديل شده بود. شهيد كاظمي در طول زندگی جهادی خود به وضوح به اندیشه و طرز تفکر امام خمینی (ره) پایبند بود.
او بصیرت نظری کافی برای مقابله با دشمن عنود بعثی را در خود داشت. بنابر این هنگام عمل و اقدام علیه ارتش صدام هیچ گاه دچار تزلزل و سستی نمی شد و در صحنه رویارویی با قوای خصم در میدان رزم شجاعت و قهرمانی دل انگیزی می یافت. چرا كه او محصول عینی پرورش یک انسان در دوران دفاع مقدس و حاصل اندیشه دفاعی حضرت امام خمینی )ره) بود.
مهمترين عمليات هاي موفقيت آميزي كه شهيد احمد كاظمي در آن شركت داشت كدامند؟
شهيد كاظمي در عملیات مهمی، مانند عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا، نبرد ثامن الائمه، عملیات فتح المبین برای آزاد سازی سرزمین های غرب شهرهای دزفول و شوش، عملیات بیت المقدس برای فتح خرمشهر و رسیدن به مرزهای بین المللی، عملیات رمضان، عملیات والفجر هشت برای تصرف فاو و کشاندن جنگ به داخل خاک دشمن جهت ایجاد فشار اساسی بر عراق به منظور تسلیم شدن صدام و همچنین عملیات کربلای پنج برای انهدام ماشین جنگی ارتش عراق و عملیات والفجر 10 شرکت داشت.
در حقيقت احمد ظرفیت وسیعی را در قالب لشکر هشت نجف اشرف به وجود آورد و توانست استعدادهای گوناگون نیروهای داوطلب بسیجی را در این سازمان به کار گیرد. او در واقع دست به نهاد سازی و ایجاد یک سازمان مناسب رزمی به همراه یک ساختار انعطاف پذير برای مقابله با دشمن بعثی زد و لشکری را بر اساس دیدگاه ها و ارزش های اسلامی بنا نهاد. لشکری که توانست بیش از استعداد سازمانی مرسوم لشکرها، نیروهای رزمنده را در خود سازمان دهد و علیه دشمن به کار گیرد. این لشکر به خوبي توانست فرهنگ اسلامی را به عنوان فرهنگ سازمانی خود مطرح نمايد و بکار گیرد.
محورهاي مأموريت لشكر هشت نجف اشرف فقط در جنوب بود يا در محورهاي كردستان هم عمل مي كرد؟
در همه عملياتهاي بزرگي كه ايران انجام داد لشكر هشت نجف اشرف نقش اساسی داشته است. عمده عمليات های ایران در جبهه جنوب انجام شد و لكين عمليات هاي مهمي كه در غرب كشور يا شمال غربي كشور هم صورت گرفته است که لشكر هشت نجف اشرف در آن ها شركت داشته است. به طور مثال در عمليات والفجر 10 كه در منطقه سد دربندي خان در غرب كشور انجام شد، لشكر هشت نجف اشرف در آن عمليات حضور فعال داشت. در عملياتي هم كه به نام عمليات قادر در منطقه حاج عمران در شمال غرب كشور انجام شد شركت داشت. با اينكه آن عمليات را ارتش جمهوري اسلامي ايران برنامه ريزي كرده بود، باز هم لشكر هشت نجف اشرف در آنجا حضور داشت. زیرا بدون حضور یگان هایی مانند لشکر نجف، خط شکنی و کسب پیروزی ممکن نبود.
دردوران جنگ تحميلي نيروهاي مقاومت و رزمندگان اسلام از كمبود امكانات و تجهيزات سنگين نظامي رنج می بردند. فرماندهان چگونه مي توانستند با چنين مشكلاتي بجنگند و مقاومت را ادامه دهند؟
شكي نيست كه دولت جمهوري اسلامي بخش زيادي از نيازمندي هاي دوران جنگ را از قبيل سلاح و مهمات و امكانات مورد نیاز جبهه ها را تأمين ميكرد.
البته ما قادر نبوديم در دوران جنگ سلاح هاي سنگين و پيشرفته را از کشورهای غربی خريداري كنيم، ولي سلاح هاي سبك را مي توانستيم از نقاط مختلف دنيا تهيه كنيم. بنابراين لشكرهايي كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكیل ميشدند، از سوي بخش تداركات سپاه و پس از آن وزارت سپاه تدارك و پشتیبانی مي شدند. به آن لشكرها خودرو، انواع سلاح، مهمات، و بيسيم واگذار مي شد. یگان ها، تجهيزات لازم را براي استعداد یك لشكر جنگي دريافت ميکردند.
اما علاوه بر اينها یکي از شيوه هايي كه به خصوص شهيد احمد كاظمي در جبهه هاي جنگ دنبال مي كرد اين بود كه ميكوشيد در عمق جبهه دشمن نفوذ پيدا كند، و قوای دشمن را وادار به فرار نماید. او معمولا در حملات خود تک هاي احاطه اي و حملات دوراني انجام مي داد تا بتواند به عقبه هاي يگان هاي ارتش عراق دسترسي پيدا كند، و از دشمن سلاح، تجهیزات و مهمات به غنيمت بگيرد. به همين خاطر شايد بتوان گفت یكي از لشكرهايي كه در طول دوران جنگ غنايم زيادي را از ارتش عراق به غنيمت گرفته است، لشكر هشت نجف اشرف بوده است.
از طرف ديگر، شهيد احمد كاظمي از روحيه صرفه جويي در به كارگيري امكانات و تجهيزات نظامي برخوردار بود. به همين خاطر بسياري از امكاناتي را كه مي توانست تهيه كند، آ نها را با دقت فراوان در صحنه کارزار به كار مي گرفت تا اين سلاحها از بين نرود. سلاح هايي را هم كه از ارتش عراق به غنيمت مي گرفت آن ها را دوباره بازسازي و سازماندهي ميكرد و دوباره به كار می گرفت. شايد یكي از اولين لشكرهايي كه توانست تانك و نفربر و توپ از ارتش عراق به غنيمت گيرد و سازماندهي كند و آ نها را بر عليه دشمن به كار گيرد، لشكر هشت نجف اشرف بود.
از طرف ديگر روحيه توجه به تعمير و نگهداري تجهيزات نظامي در احمد كاظمي وجود داشت.
به همين خاطر بسياري از جنگ افزارهایی را كه به غنيمت مي گرفت بلافاصله آماده سازي و در جاهاي امني نگهداري ميكرد، و زماني كه قرار بود عملياتي آغاز شود اينها را به خوبی به كار مي گرفت. از آنجا که در شرايط جنگ با محدوديت تأمین امكانات مواجه بودیم، احمد كاظمي خيلي از امكاناتي را كه در اختيار داشت رو نميکرد و نمي گفت كه من تانك و نفربر دارم. ولی در حين عمليات اين امكانات را به عنوان توان بيش تر لشكر خود به میدان مي آورد و در جریان عمليات به كار مي گرفت.
البته نبايد فراموش كرد كه شهيد احمد كاظمي به خوبی دریافته بود که دشمن بعثی در هر عملیات با سلا حها و تجهیزات پیشرفته و تاکتیک های حساب شده، توان بیشتر و قدرت آتش مخربتر و نیز با پشتیبانی بین المللی وسیعتری در برابر رزمندگان اسلام ظاهر می شود. به طوری که دل برخي از تماشاگران صحنه نبرد سست و به نوعي مايوس می شد. لذا احمد و سایر فرماندهان مقاوم و استوار در مواجهه با چنین شرایطی دچار خود کم بینی و تحیر نمی شدند. بلکه بلافاصله به تجزیه و تحلیل وضعیت جدید دشمن می پرداختند. سپس با توجه به توان یگانهای خود برای پیروزی بر دشمن به چاره اندیشی می پرداختند.
جنابعالي در اظهار نظرهاي خود بیشتر روي لشكر هشت نجف اشرف تكيه كرده ايد. بفرماييد كه نيروهاي اين لشكر كه رزمندگان نجف آبادي بودند، از چه روحيه و ويژگي هايي برخوردار بودند؟
مهمترين ويژگي لشكر هشت نجف اشرف و لشكر امام حسين )ع( كه هر دو از استان اصفهان بودند، توان تاکتیکی خط شكنی آنها بود. يعني جبهه هاي سختي كه به آن ها واگذار مي شد، قادر بودند با تاكتيک هايي رزمي كه فرماندهايشان شهيد حسين خرازي و شهيد احمد كاظمي به كار مي گرفتند، در جبهه هاي سخت و در برابر موانع و استحکامات ارتش عراق، عمليات هاي موفقی انجام دهند. در جبهه های جنگ، هميشه نام حسين خرازي و احمد كاظمي در كنار هم و باهم مطرح مي شد. فرمانده سپاه در دوران جنگ هميشه از حسين و احمد باهم نام می برد. با وجودي كه احمد كاظمي از نظر سنی حدود دو سال كوچكتر از حسين خرازي بود، ولي آن دو شهيد، از نظر توانمندي هاي تاكتیکي و عملياتي خيلي یكديگر را قبول داشتند. بنابراين آن دو بزرگوار تلاش مي كردند كه هميشه با هم عمليات انجام دهند، و به طور هماهنگ لشكرهاي خودشان را در جریان هر عملیات به كار گيرند. در برخی از عمليات ها كه بسياري از يگان هاي ما نتوانستند خط دشمن را بشكنند و در عمق دشمن نفوذ كنند، لشكر هشت نجف اشرف توانست اين كار را انجام دهد. به طور مثال در عمليات رمضان كه در مجموع عمليات ناموفقي بود، موفقترين يگاني كه در اين عمليات توانست تا عمق جبهه دشمن پيشروي كند، لشكر هشت نجف اشرف بود. اين لشكر به فرماندهي شهيد احمد كاظمي توانست تا نهر كتيبان، يعني تا نوك كانال 30 کیلومتری ماهي جلوي بصره از سمت نشوه نفوذ پيدا كند و جلو برود. البته در این عملیات لشکرهای امام حسین و کربلا هم توانستند به اهداف خود برسند. اگر سایر يگان ها نیز می توانستند اين كار را بكنند، عمليات رمضان به يک عمليات بسيار موفقي تبديل مي شد.
ويژگي ديگر احمد كاظمي و حسين خرازي اين است كه آن دو فرمانده توانا، به طور مرتب مطالعات زيادي روي تاکتيک ها و استعدادهاي دشمن انجام می دادند. آ نها با بررسی مداوم نوع تاكتيک برخورد با ارتش عراق را شناخته بودند. تاكتيک برخورد با دشمن در وجودشان ملكه شده بود. به طوري كه آن دو خيلي خوب مي فهميدند با ارتش عراق چگونه بايد جنگيد. نقاط ضعف ارتش عراق را شناسايي كرده بودند.
مهارت طرح ريزي عمليات های مختلف را در درون جبهه عراق داشتند. به همين خاطر در همه عمليات ها وقتي كه مي خواستند جبهه سختي را به لشكرهاي خط شكن واگذار كنند تا حتما موفق شوند، دوتا لشكر هميشه در صدر انتخاب فرماندهان قرار مي گرفتند. یکي لشكر امام حسين )ع( به فرماندهي شهيد حسين خرازي و ديگري لشكر هشت نجف اشرف به فرماندهي شهيد احمد كاظمي بود. دليل آن هم اين بود كه شهيد احمد كاظمي و شهيد حسين خرازي از اولين روزهای آغاز جنگ، شيوه جنگيدن با قوای دشمن را در خطوط مقدم جبهه ها ياد گرفته بودند. يعني جبهه جنگ براي آن دو فرمانده و رزمندگان سلحشور به دانشگاه بزرگي تبديل شده بود كه مي توانستند از شیوه های دشمن چيزهاي زيادي را بياموزند. به همين خاطر آن دو روش جنگيدن با دشمن را در حين جنگ و در حين عمليات هاي مختلف ياد گرفته بودند، و با ابتکارات جدید نبردهای خود را انجام مي دادند. بر اين اساس وجود اين لشكرها براي سپاه اهميت زيادي داشت. البته لشكرهاي ديگري هم بودند كه همين ويژگی ها را داشتند. ولي اكنون كه ما در مورد لشكر هشت نجف اشرف صحبت مي كنيم، فداكاري ها و توانمندي هاي اين لشكر را بيان مي كنيم.
آيا شهيد احمد كاظمي در طراحي و برنامه ريزي عمليات هم شركت مي كرد؟
روش جنگي ما به شرح ذیل بود: ما يک قرارگاه مركزي داشتيم كه طرح ها و برنامه ريزي هاي اصلي و اساسي جنگ را انجام مي داد. این قرارگاه مرکزی که پس از پایان عملیات طریق القدس راه اندازی شد، در اوايل جنگ قرارگاه كربلا ناميده مي شد. در مراحل بعدي كه تعداد يگان هاي سپاه توسعه پيدا كرد و توانمند يهای جنگی گسترش يافت، اين قرارگاه براي اينكه لشكرها را به طور مستقيم هدايت كند، چند قرارگاه ديگر هم زير نظر خود تشكیل داد. در ابتداي جنگ نام اين قرارگاه كربلا بود، ولي در مراحل بعدي قرارگاه هاي ديگري مثل قرارگاه فتح، قرارگاه نصر، قرارگاه فجر، قرارگاه نوح و قرارگاه قدس به وجود آمدند. در اواسط جنگ و در زماني كه به تدريج استعدادهاي يگا نهاي رزمي سپاه و ارتش بالا رفت قرارگاه مركزي به قرارگاه خاتم الانبياء )ص( تغيير نام داد، و قرارگاه هاي ديگر را همچون قرارگاه كربلا، قرارگاه نجف، قرارگاه نوح، قرارگاه نصر، قرارگاه حمزه، قرارگاه فتح، قرارگاه رمضان، قرارگاه حنین و قرارگاه فجر را تحت امر خود قرار داد. اين قرارگاه ها متناسب با هر طرح عملياتي، لشکرهای مشخصی را بکار می گرفتند و سازماندهي ويژه عمليات را انجام مي دادند.
بنابراين برنامه ريزي اساسي و كلان در سطح قرارگاه هاي مركزي صورت می گرفت، و بعد از آن در قرارگا ههايي كه محورهاي عمليات را بايد به مورد اجرا بگذارند، آ نها كار طراحي عمليات را انجام ميدادند. ولي لشكرها و تيپ هايي كه در خط مقدم قرار ميگرفتند، وظيفه داشتند عمليات حوزه منطقه خودش ان را طراحي و برنامه ريزي نمايند. لذا در هر جا كه قرار بود لشكر نجف اشرف عملياتي را در آن محدوده به مورد اجرا بگذارد، شهيد احمد كاظمي محور طراحي قرار داشت و طرح ريزي هايي در سطح لشكر را او انجام ميداد. از طرف ديگر فرماندهان لشكرها در جلسات مشورتي قرارگاه هاي بالاتر و قرارگاه مركزي كه زماني قرارگاه كربلا و زمان ديگري قرارگاه خاتم الانبياء ناميده ميشدند، حضور پيدا ميکردند، و در طرح ريزي كل مانور یک عمليات شركت داشتند.
آيا شهيد احمد كاظمي و حسين خرازي و لشكرهاي آن دو براي فرماندهان ارتش عراق هم شناخته شده بودند؟
برخي از يگان هاي رزمي جمهوري اسلامي براي ارتش عراق اهميت داشتند. چرا كه يگان هاي پرقدرتي بودند. مثل لشكر امام حسين )ع(، لشكر هشت نجف اشرف، لشكر عاشورا، لشکر 21 حمزه، لشکر 16 زرهی قزوین و لشكر محمد رسول الله )ص( اينها لشكرهاي مهم و عملياتي سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی بودند. در هر منطقه اي كه اين لشكرها مستقر می شدند، نشان مي داد كه برنامه اي برای انجام عملیات در دست اقدام دارند. به همين خاطر سيستم اطلاعاتي نظامي ارتش عراق به دنبال اين بود كه ردپاي اين لشكرها را پيدا كند.
طبيعتا هر لشكري هم به فرمانده آن شناخته مي شد. در زمان جنگ هم فرماندهان اين لشكرها كه از ابتدا تا انتهاي جنگ ثابت بودند. يعني هم حسين خرازي و هم احمد كاظمي جزء فرماندهاني بودند كه لشكرهايي را به وجود آوردند و تا آخر جنگ هم خودشان فرمانده آن لشكرها بودند.
چه خاطره اي از زمان ديدارتان با احمد در قرارگاه حمزه سيد الشهدا )ع( داريد؟
احمد كاظمي در سال 1377 به شدت بيمار شده بود. دچار دل درد شديد شده بود كه به بسياري از پزشكان هم مراجعه كرده بود. او همين طور با اين مشكل مواجه بود و حل نميشد. چند بار با او درباره نحوه معالجه اش صحبت کردم. او از روش های درمان مرسوم خسته و تا حدی مأیوس شده بود. براي درمان درد شكم كه دائم او را آزار مي داد پيگيري كردم تا بتوانند از طريق داروهاي گياهي فكري بكند. به ياد دارم كه يک بار او را به یكي از اين دكترهاي گياهي سنتي معرفي كردم. احمد با توصیه دکتر و با تغییر رو شهای تغذیه و با استفاده از برخی گیاهان دارویی تا حد زیادی معالجه شد و درد شدید او را رها کرد. ولي با همه اين شرايط جسماني كه داشت در قرارگاه حمزه سيد الشهدا حضور پيدا می کرد.
شهيد احمد كاظمي كسي بود كه از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي و از اولين روزهاي جنگ تحميلي، هميشه خارج از منطقه اصفهان و خارج از شهر خود زندگي ميكرد. همواره در جبهه ها حضور داشت. از زماني هم كه ازدواج كرده بود باز خانواده او هيچ موقع در كنارش نبودند. هميشه در شرايط سخت زندگي مي كرد. ولي به رغم همه اين مشكلات در قرارگاه حمزه باقي ماند. یكي از كارهاي مهمي كه او در قرارگاه حمزه انجام داد اين بود كه شيوه هاي مقابله با حزب دمكرات را تغيير داد و به نتيجه هم رسيد. از جمله كارهاي مهمي كه كرد اين بود كه مي گفت تا ما ريشه افراد وابسته به عراق را در داخل خاك عراق نخشكانيم و از بين نبريم و آ نها را به اين نتيجه نرسانيم كه جنگ مسلحانه را كنار بگذارند به نتيجه نمي رسيم.
شهيد احمد كاظمي و تعدادي از فرماندهاني كه در سانحه هوايي شهيد شدند، براي چه ماموريتي عازم اروميه شده بودند؟
زماني كه شهيد احمد كاظمي (ح دود پنج ماه قبل از شهادت)به فرماندهي نيروي زميني منصوب شد. مأموريت قرارگاه حمزه كه زماني شخص احمد كاظمی فرمانده ي آن را بر عهده داشت، زير نظر نيروي زميني قرار داشت. لذا نيروي زميني مسئوليت امنيت شمال غرب يعني منطقه قرارگاه حمزه را بر عهده داشت. اگرچه حزب دمكرات و كومله از بين رفته بودند، و مشي مسلحانه را كنار گذاشته بودند، ولي در آن ايام بازهم اتفاقاتي در آن منطقه رخ ميداد. 0متأسفانه تشكیلات حزب كارگران كردستان«پ. ك. ك. » كه در ترکيه جنگ مس لحانه بر عليه دولت آن كشور براه انداخته اند، اين تشكیلات یك شاخه ايراني به نام پژاك تاسيس كرده كه در داخل ايران از مردم كرد زبان ايراني عضوگيري ميکرد. سپس اين افراد را به پايگاه هاي خود داخل خاك عراق منتقل مي كرد و آموزش نظامي می داد، و بعد آ نها را سازماندهي و به داخل خاك ايران اعزام ميكرد. اين افراد پس از بازگشت به ايران بعضي اوقات دست به نا امني در منطقه مي زدند.
بنابراين يکي از مأموريت هاي نيروي زميني سپاه اين بود كه قرارگاه حمزه را در شمال غرب تقويت كند تا بتواند با گروه تازه تاسيس پژاك كه جريان جديدي براي دامن زدن به نا امني در منطقه محسوب ميشد مقابله كند. در آن ماموريت شهيد احمد كاظمي به اتفاق برخي از فرماندهان بلند پايه نيروي زميني كه همگي هم از افراد بس يار خوش سابقه و با تجربه در دوران جنگ بودند مثل شهيد سعيد مهتدي، شهيد سعيد سليماني و شهيد يزداني عازم اروميه شدند تا بتوانند مسائل آن منطقه را از نزدیك دوباره مورد بررسي قرار دهند و تصميمات درستي اتخاذ نمايند كه متاسفانه در آن هواي بسيار سرد، موتور هواپيماي فالكون سپاه دچار يخ زدگي شد و در اطراف ارومیه سقوط كرد.
احمد و دوستانش زمانی که خیلی به آنان نیاز بود به سرای باقی شتافتند. خود به فوز عظیم شهادت رسیدند که خسارت بزرگی با نبود آنان به کشور و به نیروهای مسلح وارد آمد. گرچه آنان به سادگی از اذهان فراموش نمی شوند ولی جای خالی آنان باگذشت هرچه بیشتر زمان و با خسارت فراوانتری احساس می شود. فقدان احمد به خصوص در شرایط فعلی فشارهای دشمنان بر جمهوری اسلامی ایران تاسف و تاثر عمیقی را در میان مردم کشور باعث شده است. این تاسف ناشی از این واقعیت مهم است. احمد برای قدرت دفاعی ایران و دست اندرکاران امنیت ملی کشور همواره منشا خیر و برکت و تاثیر بوده است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 74