سه‌شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۸

ما نتيجه آموزش ها را در عمليات والفجر 8 ديديم. لشكر گارد رياست جمهوري عراق قبل از آنكه به كارخانه نمك شهر فاو برسد، متلاشي شده بود.
در هفته اول شروع عمليات كه هنوز نه لنجي در كار بود و نه پلي. دستگاهي نبود كه با آن بتوانيم لودر و بولدوزر را منتقل كنيم و خاكريز بزنيم.
بسيجيان ما با خيال آسوده ايستاده بودند روي جاده آسفالت. توپخانه چنان از آنها حمايت ميكرد كه به خاكريز احساس نياز نمي كردند.
در هفت روز اول عمليات، توپخانه، توان پاتكهاي دشمن را گرفته بود.
ما نزديك 38 گردان توپخانه را قبل از شروع عمليات توي نخلستانها جا داده بوديم.
شفيع زاده گفت: شب اول بيشتر از 15 گردان از وسط نخلستانها بيرون نياوريد.
صبح آن روز هواپيماهاي دشمن آمد بالاي سرمان و عكسبرداري كرد و رفت.
شب بعد شفيع زاده گفت: 5 گردان ديگر به اين 15 گردان بپيوندد و ...
و به اين ترتيب شب آخر با 38 گردان دشمن را كوبيديم. بي آنكه دشمن از طرح حساب شده توپخانه ما با خبر شود و بتواند با ما مقابله نمايد.
نظر شفيع زاده اين بود كه: ما نبايد بگذاريم دشمن بفهمد، استعداد ما چقدر است بايد دشمن را فريب بدهيم.
به اين علت بود كه دشمن نتوانست در عمليات والفجر 8 حريف توپخانه هاي سپاه اسلام بشود.

راوي: مهدي وكيلي
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده