سه‌شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۹

يك روز از «شفيعزاده» پرسيدم: چطور شد كه به فكر تشكيل توپخانه افتادي؟
گفت: «ما وقتي به جنوب اعزام شديم روزهاي اول جنگ بود. وقتي رسيديم به آبادان، حقيقتاً راجع به جنگ چيز زيادي نميدانستيم. توي آبادان ساختماني بود دو طبقه؛ رفتم داخل ساختمان به عنوان ديدهبان؛ البته، آن موقع نميدانستم كه ديدهبان، اصلاً كارش چيست؟ وقتي وسعت و شدت آتش دشمن را ديدم، پيش خود فكر كردم كه بين چهار قبضه خمپاره جبهه ما و امكانات عظيم جبهه دشمن اصلاً توازني وجود ندارد. آن موقع احساس كردم، ما به سلاح ديگري نياز داريم. سلاحي كه با استفاده از آن بتوانيم مواضع و استحكامات دشمن را بكوبيم و او را به زانو دربياوريم. چون دشمن آن موقع بيشتر از طريق توپخانه، گلوله روي سر ما ميريخت، من به فكر تشكيل توپخانه افتادم. »

راوي: مهدي وكيلي
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده