سه‌شنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۰۱

«نگاهي به زندگي حضرت آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي» پدر شهيد شاه آبادي و استاد حضرت امام خميني(ره)

«مرحوم آيت الله شاه آبادي، علاوه بر آن¬كه يك فقيه و يك عارف كامل بودند، يك مبارز به تمام معنا هم بودند. شايد بتوانم ادعا كنم كه هيچ¬كس به اندازه من ايشان را نشناخته است.» آري، استاد امام را، در كلام امام، بهتر مي¬توان شناخت. همو بود كه دريايي از علم و معرفت را نثار «حاج آقا روح الله» كرد و در ادامه نيز اين، خميني كبير(ره) بود كه راه را به جگرگوشة استادش، حاج آقا مهدي شاه آبادي نشان داد. و اينك ما مروري هرچند كوتاه مي-كنيم بر زندگي پر از عرفان و معرفت حضرت آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي(ره).

***
عالم رباني، فقيه مبارز، عارف كامل، فيلسوف متقي و خطيب توانا و شجاع، استاد حضرت امام خميني در عرفان و پدر شهيد حاج آقا مهدي شاه آبادي، حضرت آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي در سال 1292 هجري قمري در شهر اصفهان، در بيت عالم مجاهد و فقيه رباني حضرت آيت الله محمدجواد اصفهاني (معروف به حسين آبادي) چشم به جهان هستي گشودند. آيت الله حسين آبادي، خود از شاگردان ممتاز صاحب جواهر(ره) بودند و از ايشان اجازه اجتهاد داشتند.
از ميان هفت فرزند ذكور آيت الله حسين آبادي، سه تن راه پدر را در كسب علم و معرفت ادامه دادند كه عبارت بودند از آيت الله ميرزا احمد بيد آبادي، آيت الله ميرزا علي محمد الشريف و آيت الله ميرزا محمدعلي شاه آبادي. مرحوم ميرزا محمدعلي ابتدا مقدمات علوم ديني را در شهر نصف جهان در محضر ابوي بزرگوارش آموخت. در ادامه از كلاس درس برادرش آيت الله بيد آبادي نيز بهره¬ها برد (جالب اين¬كه مرحوم آشيخ احمد بيدآبادي قبل از رسيدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد نائل آمده بود). سپس در محضر ميرزا هاشم خوانساري چهارسوقي (صاحب كتاب مباني الاصول) كسب فيض كرد.

آيت الله العظمي شاه آبادي از همان سنين پايين به علوم طبيعي و رياضيات علاقه نشان دادند و از دانش آقا ميرزا عبدالرزاق سرتيپ بهره¬مند شدند.
در سال 1304 هجري قمري، در سن 12 سالگي، به سبب تبعيد پدرشان توسط ناصرالدين شاه قاجار به تهران، به پايتخت عزيمت كردند. اين گونه بود كه آيت الله العظمي شاه آبادي از همان سنين نوجواني وارد جرگة مبارزات سياسي شدند. ايشان در تهران نيز از تداوم آموختن علوم مختلف غافل نشدند و درس فقه و اصول را نزد آيت الله ميرزا حسن آشتياني طهراني (از شاگردان برجسته شيخ مرتضي انصاري و صاحب بحر الفوائد في شرح الفرائد) فراگرفتند و فلسفه را نيز در نزد ميرزا سيد ابوالحسن حكيم مشهور به ميرزاي جلوه (صاحب اثبات الحركت الجوهريه) كه جزو حكماي اربعه محسوب مي¬شد آموختند. همچنين عرفان را هم در محضر ميرزا هاشم گيلاني صاحب «حاشيه بر مصباح الانس» گذراندند.

آيت الله العظمي شاه آبادي، با تأييدات خداوند متعال، در ششمين سال حضور در تهرن (در سن 18 سالگي) به درجه اجتهاد نائل آمدند. متأسفانه اين شيريني در دومين سال كسب مقام اجتهاد معظمٌ له، با ارتحال پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله حسين آبادي(ره) به تلخي گراييد و داغ جانسوز فقدان استاد و پدر بر دل ايشان نشست.
اقامت 16 ساله در پايتخت و مشغول بودن به فعاليت¬هاي علمي، آيت الله العظمي شاه آبادي را به مراتب والاي زهد، كمال، عرفان و فلسفه رساند. ايشان در سال 1320 هجري قمري به زادگاه خود اصفهان بازگشتند و در حوزه علميه اين شهر باستاني و مهد علم، هنر، فرهنگ و معرفت به ادامه تحصيل مشغول شدند و در ضمن كسب علوم ديني، كتاب قانون ابوعلي سينا (در طب) و زبان فرانسه را نيز فراگرفتند.

دو سال بعد كتاب تازه¬اي به نام كفايه الاصول، دربرگيرنده مباني بديعي از اصول فقه، منتشر شد و آيت الله شاه آبادي قصد عزيمت به نجف اشرف كردند تا در آن¬جا، با مؤلف اين كتاب مستطاب آشنا شوند. اين اتفاق در سال 1322 هجري قمري در سي سالگي معظمٌ له افتاد و مرحوم شاه آبادي بزرگ(ره) با همراهي مادر و همسر گرامي خويش به بارگاه ملكوتي نخستين پيشواي شيعيان علي(ع) مشرف شدند تا خوشه¬چين خرمن دانش عالمان بزرگ آن¬جا، مخصوصاً آخوند خراساني باشند. اين اقامت 7 سال به طول انجاميد و با ارتحال عالم رباني آخوند خراساني(ره)، آيت الله شاه آبادي نجف اشرف را ترك گفتند و به شهر سامرا منتقل شدند تا از محضر مبارك ميرزاي دوم مستفيض گردند. به علاوه، وقت آن بود كه حوزة آن ديار نيز از دروس فقه و اصول و فلسفه آيت الله شاه آبادي سود ببرد. اين كلاس¬ها باعث رونق روزافزون طلاب و اهل علم و فضل شد، تا آن¬جايي كه مرحوم ميرزاي شيرازي، مراجعت آيت الله العظمي شاه آبادي به ايران را موجب بروز خلائي بزرگ در حوزه سامرا دانستند و ايشان را از مراجعت به كشورمان بازداشتند. اما اين امر، يك سال بيشتر به طول نينجاميد و آيت الله شاه آبادي به دليل اصرار و بي¬تابي فراوان مادر مكرمه¬شان، كه به همراهي خانواده در سامرا بودند، به ايران اسلامي بازگشتند (آيت الله شاه آبادي با توضيح اين مسأله، توانستند مرحوم ميرزاي دوم(ره) را اقناع كنند كه در آينده¬اي نزديك به سامرا برگردند).

حاصل اين اقامت 8 ساله در حوزه¬هاي علميه نجف و سامرا، اخذ اجازاتي از بزرگان فقها و علماي زمان بود كه در زمره آنان، نام¬هاي مرحوم آخوند خراساني، آيت الله العظمي محمدتقي شيرازي (كه فقط به شش نفر، از جمله آيت الله العظمي شاه آبادي، اجازه اجتهاد اعطا كردند)، آيت الله شيخ الشريعه اصفهاني، مرحوم شربياني (بزرگ) و مرحوم شيخ حسين حاج ميرزا خليل تهراني (رضي الله عليهم اجمعين) به چشم مي¬خورد.

آيت الله العظمي شاه آبادي وقتي در سال 1330 هجري قمري رهسپار كشورمان شدند، به سبب بارش برف سنگين در مناطق غربي كشور، با وقفه¬اي شش ماهه به اصفهان رسيدند اما اصرار شديد مردم اصفهان مانع بازگشت حضرتش به سامرا گرديد. اين خبر به سرعت به پايتخت رسيد و اهالي تهران نيز خواهان آن شدند كه ايشان به اين شهر منتقل شوند. وجه تسمية شهرت اين عارف مبارز، به سبب اقامت معظمٌ له در خيابان شاه آباد تهران بود ـ امروز نامش به جمهوري اسلامي تبديل شده ـ و از آن پس به "شاه آبادي" مشهور شدند.

معظمٌ له به مدت هفده سال در پايتخت رحل اقامت افكندند و در اين ديار، ضمن انجام وظيفه اصلي روحانيت ـ يعني تبليغ و ترويج دين خدا ـ به مبارزه با رژيم استبدادي و نيز پرورش يكايك مؤمنين از طريق منبر و تشكيل كلاس¬هاي درس پرداختند. آيت الله العظمي شاه آبادي را بنيادگذار تشكيل هيأت¬هاي مذهبي (و دوره¬اي) در منازل مي¬دانند. بر كسي پوشيده نيست كه اين گونه هيأت¬هاي هفتگي و موسمي، تا چه حد در نزديكي عامه مردم به قرآن و اهل بيت(ع) و همچنين مشاركت آن¬ها در برقراري شعائر مذهبي و شيعي مؤثر بوده و هستند و اين نيز يكي از باقيات صالحات مرحوم آيت الله شاه آبادي بزرگ به شمار مي¬رود. با گسترش هيأت خانگي¬اي كه در بيت ايشان برگزار مي¬شد، چون محيط بيت تكافوي حضور خيل تشنگان معارف اسلامي و شيعي را نمي¬داد، اين پايگاه به تدريج به مسجد سراج الملك (كه روزگاري مسجد پدر مرحوم شاه آبادي بزرگ به شمار مي¬رفت) منتقل گرديد. سال¬هاي اقامت استاد حضرت امام در تهران، دوراني پرالتهاب به لحاظ سياسي و مبارزاتي براي مردم ايران و به ويژه روحانيون محسوب مي¬شد. سياست¬هاي غلط و هنجارشكنانه رژيم منحط پهلوي كه با تندروي¬هاي رضاخان، از همان ابتدا سنت¬هاي مذهبي را نشانه رفته بود، موجب بر آشفتن سلسله جليله روحانيت كه همواره در حكم وجدان¬هاي بيدار مردم اين مرز و بوم دقيق عمل كرده¬اند گرديد. آيت الله العظمي شاه آبادي، البته از پيش از بر سركار آمدن رضاخان، چهرة واقعي او را شناختند و هيچ¬گاه فريب تزوير، تظاهر و رياكاري¬هايش به دين¬داري را نخوردند. بر همين اساس، معظمٌ له پيوسته در آشكار كردن چهرة كريه پهلوي¬ها به مردم و به ويژه علماي اعلام تلاش مي¬كردند و لحظه¬اي دست از مبارزه و جهاد با ظلم حاكمان وقت و افشاگري كج¬روي¬هاي آنان نشستند.

در همين بستر، تحصن مشهور و يازده ماهة حضرت آيت الله العظمي شاه آبادي(ره) در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم الحسني(ع) در شهرري، در تقابل با قلدري¬ها و زورگويي¬هاي دستگاه حاكمه بود. به گفته فرزندان برومند آيت الله شاه آبادي بزرگ، ايشان دقيقاً در جهت رويارويي با رژيم پهلوي و در اوج اختناق و فشارهايي كه علي الخصوص بر روحانيون وارد مي¬شد، موفق شدند 7 تن از اولاد ذكور خويش را به پوشيدن لباس مقدس روحانيت و كسب معارف والاي اسلامي و شيعي ترغيب و تشويق كنند. اين اتفاق مخصوصاً در دوره¬اي به وقوع به پيوست كه تلبس و تظاهر به روحاني بودن، عواقب سختي را از سوي رژيم دربرداشت و معظمٌ له مي¬كوشيدند به اين وسيله، حربه¬هاي رژيم را خنثي كنند. آن تحصن مشهور نيز زماني رخ داد كه آقاي شاه آبادي احساس خطر كردند و با نوميدي نسبي از اتحاد و اتفاق روحانيت در برابر رژيم (به واسطه خفقان شديدي كه بر مملكت حاكم بود) با شجاعت تام به آستانه مقدسه سيد الكريم(ع) پناه بردند. اين تحصن سرانجام در ماه يازدهم بنا به درخواست آيت الله شهيد سيد حسن مدرس، مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالنبي نوري و برخي از زعماي روحانيت و نيز مردم جنوب تهران پايان گرفت. مدتي بعد آيت الله العظمي شاه آبادي هجرتي مجدد را تجربه كردند و راه يكي از دو پايتخت مهم معارف شيعي، يعني شهر قم، را در پيش گرفتند. تلاشي كه سال¬ها بعد به ثمر نشست و مجتهدان بزرگي را به جامعه اسلامي و علمي معرفي كرد. در اين دوره كه هفت سال به طول انجاميد، سادگي، بي¬پيرايگي، زهد، ورع و عمق علم، معرفت و عرفان معظمٌ له، طلاب زيادي را مجذوب درس و بحث آقاي شاه آبادي نمود. گويي ايشان بحري عميق بود كه هر طالب علمي به فراخور استعداد و ظرفيت خويش، بايستي از محضرشان بهره مي¬برد. از زمرة شاگردان آيت الله العظمي شاه آبادي، حضرت امام خميني(ره) بودند كه در مدت اين هفت سال، "فصوص الحكم" و "مفاتيح الغيب" را در محضر استاد فراگرفتند. كتاب "منازل السائرين" نيز از زمره درس¬هايي بود كه حضرت امام گذراندند. مرحوم آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد ثقفي تهراني (پدر گرامي همسر مكرمه حضرت امام)، مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا ميرزا هاشم آملي (پدر گرامي اخوان لاريجاني كه امروز دو تن از آن¬ها رئيس دو قوه از قواي سه گانه نظام هستند)، مرحوم آيت الله حاج سيد حسن احمدي (داماد آيت الله العظمي شاه آبادي)، مرحوم آيت الله آخوند ملا علي همداني و بسياري ديگر در زمرة خوشه¬چينان خرمن معرفت، زهد، تقوي، علم و عرفان آن بزرگوار قرار داشتند كه جملگي از شهرگان دوران بودند.

آيت الله شاه آبادي و حضرت امام
در اين¬جا شايسته است به برخي ديدگاه¬ها و دانسته¬هاي گهربار حضرت امام خميني(ره) و نيز اطلاعاتي در خصوص رابطه معظمٌ له با استادشان بپردازيم:
در فرهنگ معارف اسلامي، كتاب¬هايي پربار تحت عنوان «اربعون حديث»، به عنوان تبرك و تيمن¬ جويي از كلام حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله(ص) توسط پيشگامان فقه و معارف اسلامي، مانند علي بن بابويه قمي (405)، ابن شهر آشوب راوندي (548)، شهيد ثاني (950)، شيخ بهائي (1030) و ديگر بزرگان به وجود آمده است. حضرت رسول در جايي از اين اثر گران¬قدر مي¬فرمايند: «من حفظ علي امتي اربعين حديثاً ينتفعون بهاء بعثه الله فقيهاً عالماً؛ هر آن كس كه چهل حديث از احاديث را كه مورد انتفاع ملت مسلمان است، حفظ كند، خداوند او را به صورت فقيه عالم محشور مي¬دارد».

امام بزرگوار ما نيز به پيروي از سنت و روش نيك سلف صالح خويش، كتاب عظيم و نفيسي به عنوان «چهل حديث» به رشته تحرير در آوردند كه فراغت از تأليف آن به سال 1358 هجري قمري (بيش از سه ربع قرن پيش) صورت پذيرفته است ( خوشبختانه اين كتاب در 1000 صفحه متوسط از سوي سازمان تبليغات اسلامي چاپ و منتشر شده) ايشان در اين كتاب نفيس، كه مشحون از نكات اخلاقي و عرفاني و گنجينه¬اي از معارف و ذخائر معنوي اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است، بارها و بارها از شيخ بزرگوار و استاد عالي¬قدر و مربي و معلم اخلاق و تربيتي¬ خويش كه حق حيات روحاني بر ايشان دارند، با تجليل فراوان نام مي¬برند و جالب توجه آن است كه هر وقت به نام مرحوم آيت الله شاه آبادي مي¬رسند كلمه «دام ظله» يا «روحي له الفداه؛ روحم فداي او باد!» را پشت سر نام استاد عالي¬قدرشان ذكر مي¬كنند و اين پسوند تواضع¬آميز و فوق حد تواضع كه مرحله فنا و محو ايشان را نسبت به روح با عظمت استاد مي¬رساند، به كرات در متن كتاب مشاهده مي¬گردد.

امام امت در ضمن شرح حديث دوم كه درباره رياء و اعمال و عبادات است در صفحه 76 چنين مي¬فرمايند: [شيخ استاد ما آقاي شاه آبادي ـ دام ظله ـ مي¬فرمودند:
«ميزان رياضت نفس باطل، و رياضت شرع صحيح، قدم نفس و قدم حق است، اگر سالك به قدم نفس حركت كرد و رياضت او براي پيدايش قواي نفس و قدرت سلطنت آن باشد، رياضت باطل، و سلوك آن منجر به سوء عاقبت مي¬شود، و دعوي¬هاي باطله نوعاً از همين اشخاص بروز مي¬كند، و اگر سالك به قدم حق سلوك كرد و خداجو شد، رياضت او حق و شرعي است و حق تعالي از او دستگيري مي¬كند. به نص آيه شريفه (والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا) كساني كه در راه ما مجاهده كنند، هر آينه هدايت مي¬كنيم راه¬هاي خود را، پس كارش به سعادت منجر شده، خودي از او افتد، و خودنمايي از او دور گردد، معلوم است كسي كه اخلاق حسنه خويش و ملكات فاضله نفس را به چشم مردم بكشد، و خودبين و خودخواه و خودپرست است. و با وجود خودبيني، خدابيني، خيالي است خام و امري است باطل و محال، مادام كه ملكت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و رياء است نمي¬توان ملكات شما را ملكات فاضله دانست...»]

خواهش نفس:
باز هم حضرت امام(ره) در شرح حديث دهم كه در مورد هواي نفس و طول آرزوها است، از استاد عارف كامل¬شان در توضيح سخن رسول خدا(ص) جايي كه مي¬فرمايد: «شيبتني سوره هودلمكان آيه فاستقم كما امرت و من معك؛ سوره هود مرا پير ساخت به علت وجود اين آيه: استقامت كن آن چنان كه مأموريت يافته¬اي و افرادي كه با تو هستند» به اين ترتيب نقل سخن مي¬كنند: شيخ عارف كامل شاه آبادي روحي فداه (روحم فداي او باد) فرمود: علت اين¬كه خداوند متعال سوره هود را اختصاص به ذكر دادند، براي آن است كه خداي تعالي استقامت امت را نيز از آن بزرگوار خواسته است، و حضرت، بيم آن داشت كه مأموريت انجام نگيرد و الّا خود آن بزرگوار استقامت داشت بلكه آن حضرت مظهر اسم حكيم عدل است.»
حضرت امام خميني(ره) در طول سير مطالب اين كتاب بس ارزنده، بارها و بارها مانند عاشق شيدايي از استاد محبوب و معشوق خويش نقل سخن مي¬كنند و سخنان حكمت¬آميز ايشان را زيب و زينت كتاب خود قرار مي¬دهند. آخرين سخن معظمٌ له را در شرح حديث چهلم كه اشاره به تفسير «قل هو الله احد و نام اعظم خدا است» به اين ترتيب نقل مي¬فرمايند: «شيخ ما عارف كامل، شاه آبادي، روحي فداه، مي¬فرمودند كه: (هو در «قل هو الله احد» برهان، بر شش اسم كمال ديگري است، كه در سوره مباركه توحيد، پس از اين كلمه مباركه، ذكر شده است.
زيرا كه ذات مقدس چون هو مطلق است كه اشاره به صرف وجود است، مستجمع جميع كمالات اسمائيه است، پس الله است. و چون صرف وجود به حقيقت بسيطه داراي جميع اوصاف و اسماء است و اين كثرت اسمائي وحدت ذات مقدس را نكند «واحد» است. و چون صرف را نيست «حمد» است. و چون صرف را نقص حاصل نشود و از غير حاصل نشود و تكرار بر آن ممتنع باشد والد و مولود نيست و كفوي ندارد) انتهي.

اين چند نمونه كه از كتاب شريف چهل حديث حضرت امام خميني(ره) نقل شد، نشانگر روح تواضع و تجليل و قدرداني از مقام استاد ايشان به عنوان پدر روحي و معنوي¬شان است كه بيان و قلم، از عهدة شكر و سپاس او نمي¬تواند برآيد، چون جذبه¬هاي روحي و منتها و بخشوده¬هاي معنوي او با معيارها و ميزان¬هاي مادي قابل توزين و سنجش نيست. به خصوص آن¬كه استاد و شاگرد در مرحله¬اي باشند كه به آساني وصول به شاهق اوج آنان ميسور نباشد؛ مانند عارف كامل شاه آبادي، و شاگرد واله و شيدايي چون حضرت استاد بزگوار امام خميني «رحمت الله عليهما» [متن و نقل قول¬هاي اين بخش از يادنامه اربعين شهيد شاه آبادي آورده شده است] .
البته به جز اين¬ها نيز حضرت امام خميني(ره) كه در عمل همواره جلوه¬اي از آموخته¬هاي استادشان محسوب مي¬شدند و با روح و قلم خويش، انتشاردهندة آن آموزه¬هاي والاي عرفاني محسوب مي-شدند، با زبان پاك خويش نيز همواره در صدد بيان عظمت شخصيت آيت الله العظمي شاه آبادي برمي¬آمدند. مثلاً در پي شهادت استادزاده حضرت امام، شهيد آيت الله حاج آقا مهدي شاه آبادي و يك روز پس از تدفين پيكر خونين و مطهر ايشان، روز يك¬شنبه نهم ارديبهشت ماه سال 1363 كه مصادف با عيد سعيد مبعث بود، فرزندان و برادران اين شهيد عالي¬قدر، در معيت شخصيت¬هاي محترم مملكتي مانند رئيس جمهور وقت، حضرت آيت الله خامنه¬اي ـ حفظه الله تعالي ـ و اعضاي مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان قانون اساسي، در جماران به محضر امت شرفياب گرديدند و در اين ديدار، ابتدا، حضرت امام امت، با دست مبارك خويش بر سر فرزند شهيد ـ نوه آيت الله شاه آبادي بزرگ ـ عمامه گذاردند و براي وي در لباس مقدس روحانيت، آرزوي موفقيت فرمودند. سپس ضمن ابراز تأسف نسبت به اين ضايعه بزرگ، به ايراد بيانات كوتاهي پيرامون شخصيت والامقام آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي پرداختند و چنين فرمودند:
«مرحوم آيت الله شاه آبادي، علاوه بر آن¬كه يك فقيه و يك عارف كامل بودند، يك مبارز به تمام معنا هم بودند. شايد بتوانم ادعا كنم كه هيچ¬كس به اندازه من ايشان را نشناخته است.»
آن¬گاه يكي از حضار از حضرت امام خميني(ره) سؤال كردند كه چه درسي را پيش معظمٌ له خوانده¬ايد؟ و امام فرمودند:
«من از مدرسه فيضيه به دنبال ايشان آمدم و اصرار مي¬كردم كه با ايشان يك درس فلسفه داشته باشم و ايشان قبول نمي¬كردند، تا به گذر عابد رسيديم و بالاخره ايشان قبول كردند، ولي من، بلافاصله، به ايشان عرض كردم كه من فلسفه خوانده¬ام، عرفان مي¬خواهم و ايشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نكردن و من باز هم اصرار كردم، تا بالاخره ايشان قبول كردند و من نزد ايشان فصوص و مفاتيح الغيب خواندم.» آن گاه حضرت آيت الله خامنه¬اي سؤال كردند كه: «چه مدت نزد ايشان تلمذ فرموديد؟» و امام پاسخ دادند: «دقيقاً يادم نيست، ولي حدود 6 الي 7 سال.» سپس آقاي خامنه¬اي سؤال كردند: «در اين مدت تنها بوديد؟» و امام در جواب فرمودند: «من همه¬-اش ـ منظور همان 6 ،7 سال است ـ را بودم، ديگران هم مي¬آمدند و مي¬رفتند.» [متن و نقل قول¬هاي اين بخش از يادنامه اربعين شهيد شاه آبادي آورده شده است] .

بازگشت به تهران
در سال 1354 قمري، اصرار فراوان مردم تهران، كه دوران فرقت از روحاني محبوب¬شان را طولاني مي¬ديدند، باعث شد كه آيت الله العظمي شاه آبادي به پايتخت عزيمت كنند. رسيدگي به وضعيت پسر ارشدشان مرحوم آقا شيخ جواد شاه آبادي نيز در زمرة دلايل مراجعت عارف كامل به تهران قرار ذكر شده است. بازگشت اين استاد بزرگ به تهران، مجدداً چرخ مبارزه عليه استبداد رضاخاني را به حركت درآورد و مجدداً، مبارزات آن فقيه عارف، به اوج خود رسيد و اين بار نيز چون هميشه با شجاعت و اقتدار در برابر عمال رژيم ¬قد برافراشتند.
سرانجام، پس از عمري پويش، تلاش، آموختن و آموزندان، تأليف، تهجد، جهاد، مبارزه و عبادت، حضرت آيت لله العظمي شاه آبادي، در سن 77 سالگي، در ساعت 14 روز پنج¬شنبه سوم صفر المظفر 1369 هجري قمري (مطابق سوم آذر ماه 1328 شمسي) بر اثر بيماري ديابت در تهران به ديدار معبود شتافتند. پيكر پاك اين عارف كامل و روحاني مبارز، به شهرري انتقال يافت و در بارگاه ملكوتي حضرت عبدالعظيم الحسني(ع)، در كنار مزار مطهر شيخ ابوالفتوح رازي ـ مفسر كبير قرآن ـ آرام گرفت.
از آيت الله شاه آبادي بزرگ ده فرزند ذكور و شش فرزند اناث باقي ماند كه سرآمد همه آن¬ها آيت الله شهيد حاج شيخ مهدي شاه آبادي روحاني شهيد جبهه¬ها و يار خستگي¬ناپذير حضرت امام خميني(ره) بود.
از معظمٌ له همچنين آثار ارزشمندي چون شذرات المعارف، رشحات البحار، مفتاح السعاده في احكام العباده، حاشية نجات العباد، رساله العقل و الجهل، منازل السالكين، حاشيه كفايه الاصول، جزواتي در ادبيات عربي (صرف و نحو) و حاشيه با شرح بر فصوص الاصول، به يادگار ماند تا ره توشه سالكان و جويندگان حقيقت قرار گيرد. استاد حضرت امام، البته بخش اعظم تأليفات گران-بهاي خويش را در اختيار شاگرد مبرز و والاي¬شان خميني كبير(ره) قرار داده بودند كه متأسفانه در اثر حمله مكرر عمال ساواك منحله به كتابخانه معظمٌ له، در سال 1343 شمسي، كه حضرت امام در تبعيد به سر مي¬بردند، دستخوش تطاول قرار گرفت و تاكنون اثري از آن¬ها به دست نيامده است.
آيت الله محي الدين انواري، در مورد عظمت والاي اين عالم جليل القدر مي¬گويد: "مرحوم آيت الله ميرزا محمدعلي شاه آبادي از مراجع بزرگواري بودند كه تحصيلات¬شان بيشتر در نجف بود و علماي نجف معظمٌ له را از آمدن به ايران منع مي¬كردند و تعبير بعضي از اساتيدشان اين بوده است كه مي¬گفتند اگر شما نجف را ترك كنيد، در حوزه خلاء به وجود مي¬آيد. اما به هر صورت ايشان به تهران آمدند و ديگر نتوانستند به نجف بازگردند. بعداً به قم مشرف شدند و در آن¬جا مدتي مشغول تدريس بودند. ايشان معاصر با آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري(ره) مؤسس حوزه علميه قم بودند. در عين حال آيت الله العظمي شاه آبادي به گونه¬اي در حوزة قم زندگي كردند كه خيلي¬ها نتوانستند معظمٌ له را بشناسند و بدانند كه ايشان چه بزرگواري هستند و از لحاظ علمي چه مقام والايي دارند و قدرشان در زمان خودشان مجهول ماند، و باز هم سلام و درود بر حضرت امام خميني(ره) كه علي¬رغم اين¬كه در آن زمان يك جوان 30 سال بودند معظمٌ له را كشف كردند و مدت¬ها در محضر ايشان عرفان خواندند. مرحوم آيت الله العظمي شاه آبادي در فقه و اصول و عرفان و فلسفه داراي تخصص بودند اما در عرفان، بروز و ظهور خاصي داشتند و حضرت امام در مورد ايشان تعبيرشان اين بوده است كه: "من در طول عمرم روحي به لطافت و ظرافت آيت الله شاه آبادي نديدم" و اين مرد از لحاظ اخلاقي به قدري لطيف و ظريف و براي امام جالب بوده¬اند كه حضرت امام را سخت تحت تأثير قرار داده¬اند. مرحوم آيت الله شاه آبادي بزرگ در سال 1354 هجري قمري به تهران مراجعت كردند و حدود دو سال در مسجد امين الدوله واقع در بازار چهل تن و پس از آن در شبستان مسجد جامع كه در آن موقع تبديل به انبار گرديده و متروك بود، اقامة نماز جماعت مي¬كنند تا كم كم اين مسجد، آباد مي¬گردد و در مدت اقامت مجدد در تهران به ترويج دين و تدريس فقه و اصول و فلسفه و حكمت مي-پردازند.» [نقل قول¬هاي اين بخش از يادنامه اربعين شهيد شاه آبادي اقتباس شده است] .
آيت الله انواري در مورد اين بخش از زندگاني ايشان مي¬گويد: «مرحوم آيت الله العظمي شاه آبادي از افرادي بودند كه در تهران با قاطعيت در برابر رضاخان ايستادند و در شرايطي كه رضاخان تمام مساجد و منابر را تعطيل كرده بود، هيچ¬گاه مسجد و منبر و سخن گفتن ايشان قطع نشد و من در سال¬هاي 1325 و 1326 معظمٌ له را درك كردم.»
آيت الله انواري، در ادامه مي¬افزايد: «مهم¬تر از همه، پايه¬گذار و باني هيأت¬هايي كه در منازل تشكيل مي¬شد و هنوز هم تشكيل مي¬شود ايشان بودند. اين هيأت¬ها در تبليغ و ترويج معارف اسلامي و همچنين مبارزات سياسي، نقش مهم و بسزايي ايفا كردند. ايشان در اين هيأت¬هايي كه تشكيل دادند، شركت كرده و معارف اسلامي و مسائل سياسي را مطرح مي-كردند. بعدها در جلسات اين هيأت¬ها بسياري از ائمه جماعت شركت مي¬كردند و سخن مي-گفتند. مرحوم آيت الله العظمي شاه آبادي در برخورد با حكومت رضاخان مرتباً اين جمله را اعلام مي¬كردند كه: "اسلام از وجود دولت وقت در خطر است" و در اين مسير، حدود 11 ماه در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) تحصن كردند. در اين تحصن مرحوم ميرزا محمد قمي معروف به حجت الاسلامي و سه نفر ديگر ايشان را همراهي مي¬كردند. وقتي در 77 سالگي در سال 1369 هجري قمري به رحمت حق پيوستند و با تجليل و تكريم كامل مردم تهران در شهرري در كنار آرامگاه شيخ ابوالفتوح رازي دفن گرديدند. از ايشان كتاب¬هاي شذرات المعارف به فارسي و رشحات البحار به عربي كه يكي از فرزندان¬شان بر آن ترجمه و شرح فارسي زده است و نيز رسالة عمليه معظمٌ له موجود است.»
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده