شنبه, ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۴۴

هر وقت كه كاروان جبهه به پادگان شهيد جعفرزاده انديمشك مي رسيد تا تقسيم شود، حاج بصير مي آمد و خودش را به رزمنده ها معرفي مي كرد و مي گفت: گردان يا رسول ا... در خدمت شماست. هر كس طالب شهادت است بسم الله.
در عمليات والفجر 8 ما غواص بوديم و حاجي فرماندهي گردان يا رسول ا... بود. چون هواي زمستاني و سردي بود، وقتي وارد آب مي شديم، به خود مي لرزيديم. او براي دلگرمي مان مي گفت: بچه ها اين سردي ها چند روزه است و طولي نخواهيد كشيد كه در هواي مطبوع و زيبا و دلنشين بهشت خواهيد رفت و ثواب اين سردي ها را خواهيد گرفت. سپس بچه ها را به آغوش كشيد و قبل از حركت به سوي فاو، با همه اتمام حجت كرد و گفت كه هرفردي مشكلي دارد، برگردد. اين كار حاجي، شباهت زيادي به اتمام حجت امام حسين (ع) با يارانش داشت كه فرمود: هر كس نمي تواند و مشكل دارد در اين تاريكي برگردد.
بعد از عمليات، به همراه حاجي داخل مسجدي در فاو شديم. او به ما گفت كه بهتر است داخل سنگرهاي بتوني براي خواندن نماز برويم. ما هم حرفش را گوش كرديم و از مسجد خارج شديم. هنوز 10 متري فاصله نگرفته بوديم كه هواپيماي عراقي، مسجد را مورد هدف قرار داد. اگر آنجا بوديم همه از بين مي رفتيم.
در عمليات كربلاي 10 در ماووت عراق، هميشه مي گفت كه كلاه آهني به همراه داشته باشيم ولي خودش بر اثر راكت هلي كوپتر عراق كه به سر مباركش اصابت كرد، شهيد شد. اگر كلاه آهني داشت، الان در كنارمان بود. او با تمام اين كارهايش نشان داد كه فرمانده اي از جنس غيرت است.
راوي: يد ا... ميرابي، همرزم شهيد
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده