شنبه, ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۳۰

در عمليات كربلاي 5 لشكر 25 كربلا از پلي كه در غرب كانال ماهي قرار داشت پشتيباني مي شد؛ به طوري كه تدارك از آنجا به خط مقدم مي رسيد. چون دشمن از اين موضوع با خبر بود، تصميم داشت آن را نابود كند و منطقه در اختيارمان را دوباره باز پس گيرد. به همين دليل، تمام توانايي هاي عملياتي خود از جمله نيروهاي گارد ويژه رياست جمهوري و كماندوهاي ارتش بعث در آن منطقه متمركز كرده و پست سر هم كرده و بدون هيچ وقفه اي پل و منطقه را با خمپاره، آتشبار هاي توپخانه، هلي كوپتر و گاهي هم عمليات هاي هوايي، زير آتش خود گرفته بود. تنها جان پناهي را كه مي توانستيم در آن منطقه از آن به عنوان دفاع از خود استفاده كنيم، كانالي بود كه در دژ غرب درياچه ماهي احداث شده بود. در آن موقعيت عرصه بر ما خيلي تنگ شده بود و اغلب نيروهاي ما شهيد يا مجروح شده بودند. دشمن هم از سمت راست خط ( كانال زوجي) شروع به پيشروي كرد و بخشي از خط را تصرف نموده و هر لحظه در صدد بود كه خود را به كانال ماهي و پل روي كانال نزديك كند... در اين شرايط بسيار سخت كه هيچ اميدي براي حفظ كردن آن منطقه و حتي زنده ماندن نداشتيم، يك باره صداي دلنشين و گرم حاج بصير را از آن سوي بي سيم شنيدم كه مي گفت: من دارم ميام.
وقتي صداي حاجي را شنيدم، چنان اميدوار شدم كه اصلاً فراموش كردم از او بپرسم با چند تا نيرو مي آيد؟ با صداي بلند به بچه ها گفتم: حاج بصير داره مياد...
بچه ها با شنيدن اين خبر خوشحال شدند و با صداي بلند به يكديگر خبر دادند.مدتي نگذشت كه حاجي از راه رسيد اما نيروي زيادي همراهش نبود، چون تعدادي از آنها در مسير
زخمي يا شهيد شده بودند. وقتي او رسيد، فاصله بين ما و دشمن به حداقل رسيده و جنگ به نبرد نارنجك تبديل شده بود. من سريع منطقه را براي حاجي توجيه كردم و او وقتي در جريان اوضاع منطقه قرار گرفت، رو به نيروها كرد و گفت: « 5 تا نيرو مي خواهم» هنوز حرف حاجي به پايان نرسيده بود كه 5 تا از بچه ها از جمع نيروهايي كه در اطراف ما بودند بلند شدند و پشت سر حاجي (كه ذكر مقدس يا فاطمه الزهرا (س) بر لبش جاري بود) نيم خيز از داخل كانال رو به سوي دشمن حركت كردند.
وقتي حاجي حركت كرد نه تنها آن 5 نفر بلكه بقيه نيروها به جز يك بي سيم چي به همراه او رفتند.
بيش از 15 دقيقه نگذشته كه آنها، بخشي از خط سمت راست ما، كه به اشغال دشمن در آمده بود را تصرف كردند و كل خطي كه ما از دست داده بوديم را مجدداً باز پس گرفته و 23 نفر از نيروهاي دشمن را به اسارت در آوردند.
راوي: كميل كهنسال
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده