چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۶

هر كس مشغول كاريست. يكي وصيت نامه اش را مي نويسد، ديگري وسايلش را آماده مي كند و آن يكي وضو مي گيرد و لباس و صورتش را معطر مي كند.
فرمانده از جبار كه در حال خميازه كشيدن است، مي خواهد تا دستي به سر و رويش بزند.
وقتي جبار با تعجب از فرمانده علت حرفش را مي پرسد، علي خنده كنان به موهاي جبار اشاره مي كند.
جبار با اخم از علي مي خواهد كه سرش گرم كار خودش باشد؛ يعني صلاح مملكت خويش خسروان دانند.
جبار را همه با قدي دراز، بدن لاغر و سر و وضع ژوليده مي شناسند. با وجود اين اوصاف، در جنگيدن شجاع و دلير است. مشكل اصلي موهاي جبار است كه هميشه ژوليده است و هر كدام به يك طرف شاخ مي شود و حتي يك شانه هم به آن ها نمي زند.

عمليات شروع مي شود، نيروها از ارتفاعات حاج عمران بالا مي روند و يكي از ارتفاعات صعب العبور، فتح مي شود. ناگهان از فرماندهي تماس مي گيرند و نام ارتفاع فتح شده را سوال مي كنند. فرمانده همانطور كه سرش را مي خاراند، بر روي نقشه نام آن ارتفاع را نمي يابد. علي خنده كنان مي گويد: از آنجايي كه همچون سر جبار دامنه اش شاخ شاخ است، بگذاريد "پس كلۀ جبار". جبار كه از بچه ها فاصله دارد، متوجه موضوع نمي شود. چند ساعت بعد، صداي مارش عمليات از راديو پخش مي شود و گوينده با هيجان فتح ارتفاعات مهم و سوق الجيشيِ پس كله جبار را اعلام مي كند. بچه ها با شنيدن نام آن ارتفاع از خنده ريسه مي روند و جبار با عصبانيت فرياد مي زند كه كدام بي معرفت نام اينجا را پس كلۀ جبار گذاشته؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده